www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 271
زمان انتشار: 7 اکتبر 2014
تنبلی و بی حوصلگی، جلسه 3

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

تنبلی و بی حوصلگی، جلسه 3

 

در جلسات گذشته گفتیم که هیچ کمالی بدون زحمت و تلاش بدست نمی­آید، ساختار نظام خلقت اقتضاء می­ کند که برای هرکمال علمی و عملی باید وقت گذاشته و زحمت بکشیم تا آن کمال جزء وجودمان بشود. فطرت انسان بی­نهایت طلب است و می­ خواهد خودش را به کمال و آسایش مطلق برساند و گاهی با قوانین نظام خلقت در تقابل قرار می­ گیرد. از یک جهت میل به آسایش مطلق و از طرف دیگر ضرورت تلاش باعث بروز تقابل می­ گردد. انسان تا مجبور نشود به فعالیت تن نمی­ دهد. این جبر گاهی ناشی از عوامل بیرونی و گاهی فهم درونی است و گاهی هم از عشق نشأت می­گیرد.

حتما باید عاملی در انسان انگیزه­ ی تلاش، شب بیداری و زحمت کشیدن و... را ایجاد کند. ممکن است این تلاش در جهت مثبت یا منفی باشد. اختراعات انسان نشان می­دهد که او تلاش می­کند تا راه هایی را شناسایی کند که زحمت انسان را کمتر کند. این تلاش گاهی ناآگاهانه و وقتی دیگر هوشمندانه صورت گرفته­ است.گاهی هم این راحتی­ ها منجر به مشکلی به نام «اضافه وزن» و عوارض ناشی از آن شده­ است؛ زیرا فعالیت عضلات بدن کاهش یافته­ است. اگر بدن ورزیده باشد انسان به محض بلند کردن بار دچار دیسک کمر نمی­ شود. با افزایش آسایش، دردها و بیماری­ها هم بیشتر شده­ است. طبق آمار 90 درصد افراد کمتر از بیست سال دچار اضافه وزن هستند. یکی از صدماتی که عامل آن راحت­ طلبی است عدم تحرک پاهای نوزاد به دلیل قنداق کردن اوست که والدین برای راحتی خود این کار را انجام می­ دادند. خداوند بچه را طولی آفریده که برای ورزیدگی دائماً باید فعالیت کند تا رشد مناسب کرده و مغز او قوی شود. متأسفانه ما فعالیت های بچه و تمایل او به استقلال را شیطنت و لجبازی تلقی می­ کنیم. بچه از 3-5/2 سالگی میل به استقلال داشته و دائماً از کلمه­ ی «خودم» استفاده می­ کند و قصد لجبازی ندارد؛ خدا او را اینگونه خلق کرده تا به استقلال برسد و از آنجا که مهارت ندارد خرابکاری می­ کند، باید به او اجازه­ ی تمرین کردن بدهیم و برای کم کردن زحمت خودمان مانع او می­ شویم.

پیامبر«صلی الله علیه و آله» توصیه فرموده­ اند که اگر بچه شیطان نیست ما باید به او شیطنت را بیاموزیم. ما برای اینکه بچه­ هایمان دچار زحمت نشوند دائماً به آنها سرویس می­ دهیم و مانع از مسئولیت­ پذیری آنها می­ شویم. بچه باید مسافتی را طی کند در صف ایستاده و حوصله کردن را تمرین کند و بیاموزد که اجازه ندهد نوبتش را بگیرند و به نوبت دیگران احترام بگذارد.

بچه­ های طبیعی در محیط خانه با خواهر و برادر خود هم صمیمی هستند و هم دچار کشمکش و دعوا می­ شوند. مادر می­ خواهد همه­ ی کارها را خودش انجام دهد به او فشار آمده و اعصابش ناراحت می­ شود. زن باید اجازه بدهد که همسرش در کارها به او کمک کند و بچه­ ها را نیز مشارکت دهد. اینگونه بچه­ ها تنبل، ضعیف و لوس بار می­ آیند. انسان با رنج و تلاش شخصیتش ساخته­ می­ شود. آقایان برای خرید نان مسافت هزارمتری را با اتومبیل می­ روند در صورتی که قدم زدن نیاز بدن ماست.

بیشتر اتومبیل­ ها تک سرنشین هستند زیرا همه تن­ پرور بار آمده­ اند و متأسفانه بچه­ ها را هم اینطور تربیت می­ کنیم. نظام خلقت برای ساخته­ شدن شخصیت انسان رنج و تلاش را می­ طلبد و ما به دنبال تأمین آسایش فرزندانمان هستیم. فرزندسالاری فجایع زیادی را می­ آفریند. وقتی بچه­ ها به دانشگاه می­ روند اجازه بدهیم که غذاهای نامطلوب دانشگاه را بخورند نه اینکه چند وعده غذا آماده کرده و تحویل آنها بدهیم. الان مشکلات گوارش بسیار افزایش یافته­ است. بچه­ ها باید سختی های دوران سربازی و دانشجویی راتحمل کنند تا ساخته­ شوند. والدین نادان سربازی فرزند را می­خرند. پسر اگر سربازی نرود، سختی نبیند و با او خشونت نشود که مرد خوب و پدر شایسته­ ای نمی­ شود. راحتی خواستن برای بچه­ ها فاجعه می­ آفریند. پس­ انداز و به فکر آینده بودن برای بچه­ ها و ازدواج آنها و ... کار خوبی است اما نه اینکه هیچ مسئولیتی به عهده­ ی ایشان نگذاریم.

بچه باید مستأجری، محدودیت درآمد و مدیریت آن و بسیاری از ناملایمات را تجربه کند تا پخته شود. طبیعت انسان راحت­ طلب است و اگر تحت فشار قرار نگیرد هیچ کاری را انجام نمی­ دهد. شهید مطهری«رضوان الله علیه» می­ فرمودند: پادشاهان همه­ ی کارهایشان، حتی استحمام و تعویض لباسهای شان و ... را دیگران انجام می­ دادند. این راحتی فقط به بهشت اختصاص دارد، دنیا محل تلاش است:«... لیس للانسان الا ما سعی» وقتی بچه زمین می­ خورد باید بگذاریم که خودش از جا بلند شود. نباید خودمان به بچه غذا بدهیم بلکه در دسترس او قررا دهیم و وقتی گرسنه شد خودش بخورد. به حدی بچه­ ها را بد تربیت کرده­ ایم که بسیاری از غذاها را نمی­ خورند. بچه­ ها تا زمان دانشگاه هم ممکن است نیاز به تلفن همراه پیدا نکنند ولی الان بچه دبستانی­ ها هم تلفن همراه دارند، و انواع وسیله­ های بازی را برای آنها تهیه می­ کنیم و این بچه ناشکر بار می­ آید. او باید بفهمد که برای تهیه­ ی وسائلش هزینه شده­ است و باید قدر آنها را بداند و برای رسیدن به هر کدام از آنها صبر کردن را تجربه کند و معنی «ندارم» را بفهمد. باید با تلفن همراه تماس و پیام کوتاه را بتواند انجام دهد لزومی ندارد که حتماً گوشی­ هایی با عالی­ترین امکانات تهیه کرد تلفن ارزان قیمت هم کار انسان را راه می­ اندازد. بچه­ ها ضرورت تهیه­ ی انواع لوازم گران­قیمت را به ما تحمیل کرده­ اند. لازم نیست که همه­ ی لوازم در جهیزیه­ ی دخترانمان باشد باید تعدادی را هم خودشان زحمت کشیده و تهیه کنند. البته اینها بخل و خساست نیست بلکه معقول خرج کردن است. بسیاری از مشکلات و طلاقها ناشی از تنبلی و تن­پروری است. هنگام ازدواج وقتی زنی شغل همسرش را می­ داند باید توقعاتش با توانایی او تنظیم شود. چه بسا زندانی­ هایی که به خاطر هوس­های نابجای زنها و فرزندانشان گرفتار کارهای خلاف شده­ اند. بسیاری از بیماری­ها از تنبلی و ورزش نکردن صورت گرفته­ است در مداوا و خوردن دارو هم حوصله نمی­ کنیم. مسواک نکردن هم باعث خرابی دندان و صرف هزینه­ های گزاف می­ شود. توقعات پسران از خودشان و دختران از زندگی مانع ازدواج شده و سن ازدواج افزایش یافته­ است. همه به دلیل تعریف غلط از زندگی است که آن را راحت تلقی کرده­ ایم. شخص برای خوردن یک لیوان شیر تنبلی می­ کند و این تنبلی باعث پوکی استخوان می­ شود. بعضی­ها حاضر نیستند سر یخچال رفته یک سیب برداشته و بخورند. شهوت خوردن باعث می­ شود که شخص حتماً میل به خوردن چیزی داشته­ باشد تا بخورد و از خوردن داروهای بد مزه امتناع کند. چه انسان هایی که از شهوت خوردن پرهیز نکرده یا دارو استفاده نمی­ کنند و می­ میرند. از طرفی هزینه­ ی درمان می­ کنند و از طرفی به دلیل اسارت مزه از خوردن امتناع کرده و می­ میرند. داروهای گیاهی هزاران برابر داروهای شیمیایی مفید هستند ولی افراد بخصوص جوانان به خوردن آنها تن نمی­ دهند. پیامبر «صلی الله علیه و آله» که به آسمان رفتند در هر آسمانی به ایشان سفارشی کردند در بالاترین آسمان «حجامت» را توصیه کردند که امت ایشان رعایت کنند. بسیاری از افراد حاضرند سالها درد را تحمل کنند ولی تن به حجامت و زالودرمانی نمی­ دهند. چه بسا انواع بیماری­ها که با زالو درمان می­ گردد. اروپایی­ها بیشترین واردکننده­ ی زالو بوده و به آن لقب «کرم مقدس» داده­ اند. با این مصرف بالایی که دارند طب سنتی را غیر مؤثر تبلیغ می­ کنند تا ما به آن سمت نرویم. ما تنبلی می­ کنیم و بیماری­مان را در مراحل اولیه درمان نمی­ کنیم تا تبدیل به سرطان می­ شود. در تمام ابعاد زندگی تنبلی و بی­ حوصلگی اثر منفی می­ گذارد. امروز (در این جلسه) ریشه­ های این دو مشکل را بررسی می­ کنیم. تنبلی ریشه­ های مختلف دارد که گاهی فکری و عقیدتی است و گاهی اخلاقی و عادتی می­ باشد. یکی از دلایل بسیار مهم تنبلی تمایل داشتن به کارهای کم­ زحمت و مشاغل بالاست. یکی از مفیدترین کارها، کارهای ساختمانی است که در نتیجه این فعالیت­ ها بسیاری از چربی ها از بین رفته و عضلات تقویت می­شوند. انسان وقتی خوب خسته می­ شود خواب راحت دارد. کارگری شغل بسیار مقدسی است. امیرالمومنین«علیه السلام» کارگر بودند و بعضی از ائمه«علیهم السلام» کار بدنی انجام می­ دادند و کشاورزی کرده و بارهای سنگین حمل می­ کردند. جوانان ما حاضرند کار نکرده و ازدواج نکنند و فشارهای روحی و جنسی ناشی از عدم ازدواج را تحمل کنند. یکی از معضلات بسیار مهم کشورهای اسلامی که باعث عقب­ ماندگی آنها شده، جهل است. جهل منشأ بسیاری از عقب­ ماندگی­ ها، تنبلی­ ها و بی­حوصلگی­ ها، تن دادن به ظلم، غارت دیگران نسبت به ما و ... می­ باشد. نشناختن قوانین دینی منشأ بسیاری از تنبلی­ هاست. یکی از چیزهایی که بعد از غصب خلافت برای مردم جا انداختند این بود که هر بلایی سرمان می­ آید خواست خداست و نامش را سرنوشت و قضا و قدر الهی گذاشتند. مثلاً: خدا خواسته که کسی با فلانی ازواج کرده و بدبخت شود و یا خدا خواسته که شخصی فقیر باشد و ... این حرف های افراد تنبل، بی­ اراده و ظلم­ پذیر است. دشمنان هم غیرمستقیم بعضی علماء را تأمین می­ کردند تا بر سر منبرها رفته و از توکل و راضی کردن مردم به قضا و قدر الهی سخن بگویند. مردم تنبل، بدون انجام کاری فقط می­ گویند: «توکل به خدا». در خواستگاری به گفته­ های پسر اکتفا می­ کنند و از تنبلی حاضر به تحقیق نبوده و می­ گویند که استخاره خوب آمده­ است. با استخاره­ های نابجا تنبلی رواج یافته­ است. چه­ بسا ناموفقیت هایی که در زمینه­ های مختلف با صرف استخاره گریبان افراد را گرفته­ است. استخاره، سرنوشت و قضا و قدر قاعده دارد. با مفاهیم غلط جامعه­ ی ما را تنبل و ظلم­ پذیر بارآورده­ اند. «خواست خدا» درست است ولی اینطور نیست که شخص کوتاهی کند و بلا سرش بیاید بعد بگوید که خدا خواسته­ است. این همه آیه و روایت داریم که تا خدا اراده نکند فلان اتفاق نمی­ افتد یعنی چی؟ ولی همه­ ی اینها به انتخاب های ما و ارتباطات­ مان وابسته است. گناه کردن، اعتیاد، تصادف و ... را به گردن خدا می­ اندازیم. قضا و قدر الهی غیر از خواست خداست. قضا را ما انتخاب می­ کنیم و قدر آن نصیب ما می­ شود. اینکه چه قدری ناشی از چه قضایی است را خدا معین کرده است. منشأ عقب­ ماندگی­ های ما فهم غلط از قوانین دینی است قضا و قدر، استخاره و ... را بد فهمیدیم. علی«علیه السلام» فرموده­ اند: مواظب باش شیطان در صورت توکل، به تو تنبلی و تن­ پروری قالب نکند. کسی که در زندگی دنیایی شکست بخورد شیطان می­ تواند در جهت شکست­ های آخرتی از آنها استفاده کند. شکست های آخرتی هم که به طریق اولی شیطان را خوشحال می­ کند. روایت دیگر: «یضرّ الناس انفسهم فی ثلاثه الاشیاء التفریط فی العمل اتکائاً علی القدر ...»: مردم در سه چیز به خودشان لطمه می­زنند. (یکی) کوتاهی در عمل با تکیه بر قدر (الهی) و ... (در جلسه­ ی بعد درباره­ ی حقیقت قضا و قدر الهی، استخاره و ... سخن خواهیم گفت.)

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .

میانگین (6 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed