www.montazer.ir
دوشنبه 3 ژوئن 2024
شناسه مطلب: 9957
زمان انتشار: 24 دسامبر 2018
تناسب ماه رمضان، امام زمان، زیارت عاشورا و مساله عاشورا در چیست؟

شرح زیارت عاشورا، جلسه 12، 80/9/17

تناسب ماه رمضان، امام زمان، زیارت عاشورا و مساله عاشورا در چیست؟

میان ماه مبارک رمضان و زیارت عاشورا و مساله عاشورا و و وجود مقدس امام زمان(عج) تناسب زیادی وجود دارد. گفتیم که محصول اول ماه مبارک «رفاقت با خدا» است. اما محصول دوم این ماه، «تقرب» به امام زمان (عج) می باشد.

تناسبی که گفتیم این است که ماه رمضان، ماه تجلی امام زمان است و همان گونه که ماه خدا و ماه تجلی خداوند تبارک و تعالی می باشد، ماه تقرب ما به امام زمان نیز هست. در این ضیافت، با شخصیت های مختلفی آشنا می شویم که مهمترین آنها امام زمان عج است.

اگر ادعیه ماه مبارک رمضان را بررسی کرده باشید، می بینید که پیوند زیادی با وجود مقدس امام زمان علیه السلام دارد. یعنی کسی که اهل دعاهای ماه مبارک است، توجه پیدا می کند که این دعاها دارند به او جهت می دهند و دارند دستش را در دست امام زمان قرار می دهند. مثلا خواندن دعای افتتاح در هر شب وارد شده است.

شرح دعای افتتاح

این دعا با ثنا و حمد الهی آغاز می شود و در اواخر دعا می بینیم که شکل سیاسی به خود می گیرد. ابتدا خدا را به جهات مختلف شکر می کنیم و می گوییم: «الحمدلله الذی لا یهتک حجابه و لا یغلق بابه= سپاس خدایی را که حجاب او دریده نمی شود و در خانه او به روی کسی بسته نمی شود. «و لا یرد سائله= کسی که از خداوند چیزی میخواهد ردش نمیکند». «و لا یخیب آمله= کسی که امید به خدا دارد، امیدش را ناامید نمی کند».

از این مرحله به بعد، می‌بینید که این دعا مسیر دیگری پیدا می‌کند و به سمت امور سیاسی می رود. زیرا می خوانیم:«الحمدالله الذی یومن الخائفین و ینج الصالحین و یرفع المستضعفین و یضع المستکبرین= سپاس خدایی را که خدا ترسان را امنیت می‌بخشد و صالحان را نجات داده و مستضعفان را بالا می‌برد و مستکبران را پایین می‌کشد». می خوانیم:« و یهلک ملوکا= و هلاک می‌کند ملوک را». «و یستخلف آلاخرین= و کسان دیگر را جایشان می‌گذارد». «الحمدلله قاسم الجبارین؛ «مبیرالظالمین و مهلک الحاربین و نکال الظالمین، صریخ المستصرخین، موضع حاجات الطالبین= سپاس خدای را که در هم کوبنده جبارین است و.....».

سپس مسیر دعا کم کم به سراغ وجودهای مقدس اهلبیت علیهمالسلام می رود. درودی به همه ۱۴ معصوم میفرستیم و آخرین نفری که به او درود میفرستیم، امام زمان(عج) میباشد. میگوییم: «و الخلف الهادی المهدی حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک صلوة کثیرة دائمة= و جانشین هادی و مهدی و حجت های تو بر بندگانت و امینانت در شهرهایت؛ درود کثیر و دائمی».

بعد می پردازد به وجود مقدس امام زمان(عج). میخوانیم: «اللهم و صل علی ولی امرک القائم المومن= خدایا صلوات و درود بفرست بر ولی امرت که قیام کننده ای است که مورد امید دیگران است». «و العدل المنتظر= و عدلی که همه در انتظار او هستند». «و حفه بملائکة المقربین= او را بپوشان با فرشته های خودت و محافظتش کن». «و ایده بروح القدس= و او را توسط روح القدس تایید بفرما».

سپس برای حضرت و خودمان دعا میکنیم. به نحوهی تنظیم روابط بین خودمان و حضرت دقت کنید. یعنی در دعا، حضرت و جامعه اسلامی را میخواهیم و این فقره را میخوانیم که برای هر شب ماه مبارک رمضان وارد شده است:

«اللهم إنا نرغب الیک فی دولة کریمة تُعِزّ بها الاسلام و اهله و تذلّ بها النفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعاة إلی طاعتک و القادة إلی سبیلک و ترزقنا بها کرامة الدنیا و الآخرة= خداوندا از تو حکومت شایسته و بزرگوارانه ای درخواست می کنیم که در سایه آن، اسلام و مسلمانان را عزیز و سربلند گردانی و نفاق و اهلش را خوار و زبون کنی و ما را در آن حکومت، از دعوت کنندگان به پیروی ات و پیشوایان راهت قرار دهی».

«اللهم المم به شعثنا و اشعب به صدعنا و ارتق به فتقنا و کثّر به قلّتنا و اعزز به ذلّتنا و اغن به عائلنا و اقض به عن مغرمنا و اجبر به فقرنا و سُدَّ به خلّتنا و یسّر به عسرنا و بیض به وجوهنا و فک به اسرنا و انجح به طلبتنا و انجز به مواعیدنا و استجب به دعوتنا و اعطنا به سؤلنا و بلّغنا به من الدنیا و الاخرة آمالنا و اعطنا به فوق رغبتنا= خدایا به وسیله آن امام، ما را از پراکندگی به جمعیت برسان. رخنه میان ما را پر کن و جدایی ما را به وصل، بدل ساز. تعداد کم ما را افزون گردان. ما را از خواری به سربلندی نایل ساز. نیاز ما را به بی نیازی تغییر ده. بدهی مان را ادا و نداری مان را جبران کن. راه تهی دستی مان را ببند و سختی مان را آسان گردان. به ما آبرو ببخش و از اسارت آزادمان کن. خواسته هایمان را برآورده کن. وعده هایمان را عملی و دعایمان را برآورده ساز. درخواست مان را اجابت فرما و ما را به آرزوهای دنیا و آخرت مان برسان و به واسطه او (امام زمان) افزون بر میل و خواهش مان به ما ببخش».

سپس می خوانیم: «یا خیر المسئولین= ای بهترین سؤال شونده ها»؛ «و اوسع المعطین= ای گشاده دست ترین کسانی که عطا می کنند»؛ «اشف به صدورنا= قلب های ما را به وسیله حضرت شفا بده»؛ «و اذهب به غیظ قلوبنا=غیظ قلب ما را به وسیله حضرت ببخش برطرف کن»؛ « و اهدنا به مختلف فیه من الحق باذنک = آن جاهایی که اختلاف در حق است، به وسیله حضرت باذن خودت اختلاف ما را از بین ببر»؛ « انک تهدی من تشاء الی صراط مستقیم= تو هر کس را بخواهی، به راه راست هدایت می کنی»؛ «و انصرنا به علی عدوک و عدونا= به وسیله حضرت ما را بر علیه دشمنانت و دشمن ما ما را یاری کن»؛ «اله الحق امین= ای خدا! ای اله حق! ای معبود حق! ای معشوق حق! اجابت کن».

 سپس می گوییم: «اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا صلوات علیه و علی ابائه= خدایا ما شکایت داریم به خاطر این که پیغمبرما در بین ما نیست»؛ « و غیبه ولینا= آقای ما هم بالای سرمان نیست». شکایت می کنیم و گله داریم از این که یتیم هستیم و حضرت بالای سر ما نیست و ولی ما در بین ما نیست و پنهان است از ما. «و کثرت عدونا و قله عددنا= و از زیادی دشمنان و از کمی خودی ها شکایت می کنیم به تو»؛ « و شدت الفطن بنا= از شدت فتنه هایی که سراغ ما می آید و توطئه هایی که علیه ما می شود، شکایت می کنیم به تو»؛ « و تظاهر زمان علینا= و جلوه گری های زمانه برضد ما». تظاهر یعنی همیاری و همان تظاهرات. یعنی زمانه علیه ما دارد جلوه گری می کند. «فصل علی محمد و اله=پس درود بفرست بر پیامبر و آلش»؛ «و اعنا علی ذلک بفتح منک تعجله= و کمک کن به این مشکلاتی که ما داریم، با یک پیروزی و فتحی که زود برسد». یعنی این پیروزی را برای ما زود بفرست. «و بضر تکشفه= و آن ضرری را که ما گرفتارش هستیم زودتر رفعش کن»؛ «و نصر تعزه= و پیروزی را عزیز بفرما که با عزت تو به ما می رسد»؛ «و سلطان حق تظهره= و سلطنت حقی که تو ظاهرش می کنی». یعنی همان سلطنت امام زمان که ظاهرش می کنی.«و رحمه منک تجللناها= و رحمتی که از ناحیه خودت بر ما می پوشانی و فرا می گیرد این رحمت ما را.«و عافیه منک تلبسنا= عافیتی که در همه جهات است می پوشانی با این عافیت ما را»؛ « برحمتک یا ارحم الرحمین».

محصول ماه مبارک، تقرب به وجود مقدس امام زمان است

ما باید در ماه مبارک امام زمانی شویم و اگر نشویم، باخته ایم و از ضیافت ناکام بیرون آمده ایم. دعای فرج امشب زیاد وارد شده است که بخوانیم.

در تعقیبات نماز هم یک دعای فرج داریم که آن هم گفته اند بعد از هر نماز خوانده شود و جالب این جا است که فرمودند هیچ دعایی به اندازه این دعا ثواب ندارد. در روایت داریم که هر کس بعد از نمازهایش این دعا را بخواند، گناهانش را تا قیامت می بخشند. حالا دعای فرج چه است؟ خوب دقت کنید ما الان آن چه در دعای افتتاح خواستیم مشخص شد که چه چیزهایی را خواسته ایم. با توجه به چیزهایی که در افتتاح خواستیم، دعای فرجی که بعد از نماز می خوانیم این است: «اللهم ادخل علی اهل القبور السرور؛ اللهم اغن کل فقیر...

 تا به حال شده است این گونه در خارج تحقق پیدا کند که هیچ فقیری نباشد و هیچ غمگینی نباشد و هیچ اسیری نباشد و هیچ مریضی و هیچ بدهکاری و هیچ فسادی نباشد؟ اینها کی می شود؟ زمانی که امام زمان علیه السلام بیاید؟ در واقع باطن این دعا چیست؟ باطن این دعا این است که« اللهم ادخل علی اهل القبور السرور بظهور الحجة اللهم اغن کل فقیر بظهور الحجه= خدایا با ظهور حجتت همه مرده ها را شادکن؛ فقر همه را برطرف کن». این در واقع دعای فرج است که از خداوند میخواهیم که خدایا با ظهور حضرت این کارها را انجام بده. به این ها تحقق ببخش.

در این ضیافت، ادعیه طوری طراحی شده که منویات امام زمانی ما در آن گنجانده شده است. محصول ضیافت و آشنایی ما با وجود امام زمان و پیوند ما با خود حضرت، در این دعاها گنجانده شده است. ما باید وقتی داریم دعا میکنیم، به مضمون دعاهایمان توجه داشته باشیم. ما اگر عابد دهر هم باشیم؛ با تقوا و پاک باشیم و حتی یک گناه هم از ما سر نزند و بیشترین خدمت را هم به اسلام بکنیم؛ ولی پیوند با امام زمان مان نداشته باشیم، فایده ای ندارد. اصل این است که به عنوان یک انسان و به عنوان یک جوان، پیوند بخوریم با امام زمان و زندگی مان جهت دار باشد و زیر نظر امام زمان و تحت ولایت امام زمان باشیم و به اذن و رضایت او و در جهت اهداف او باشد. همه زندگی ما باید با وجود مقدس امام زمان پیوند بخورد و با اهداف حضرت زندگی مان را تنظیم کنیم. تا وقتی هم که این طور نشود، واقعاً زندگی ما بیهوده خواهد بود. یعنی به هیچ جا بند نیستیم. در ماه مبارک رمضان فرمودند«و دعائکم فیه مستجاب= دعای شما در این ماه به اجابت میرسد». دعای فرج میخوانیم و برای ظهور حضرت دعا میکنیم و عرض میکنیم به خداوندتبارک و تعالی که خدایا هر کس مرده است، راحتش کن و از غم بیرونش بیاور و سرور و شادی به او برسان. باطن قضیه این است که ما در واقع ظهور امام زمان را می خواهیم. اما خود ما در حال دعا کردن هستیم. اول این که به فکر میت ها هستیم.

انسان زمانی که دعای فرج را میخواند، یعنی دعای کسی را میخواند که تجلی کامل خدا است و خلاصه همه معصومین و ۱۳معصوم را که خلاصه کنیم، میشود وجود امام زمان. تجلی همه این ۱۳ معصوم در وجود امام زمان است. یعنی رحمت کامل و آن رحمة للعالمینی که پیامبر است، امام زمان هم هست. منتها خون دلی که امام زمان می خورد، پیامبر نمیخورد و نخورده. میگوییم خدایا به وسیله امام زمان، مردههای ما را شاد کن. این یک رحمتی در دل ماست و باید باشد که ظهور را میطلبیم. اولاً طلب ظهور، کار یک فطرت متعادل است. یعنی یک انسان مؤمن متعادل ظهور را می خواهد. یعنی اصلی ترین خواسته یک آدم متعادل، ظهور است. یعنی اگر به یک آدم متعادل مؤمن، بگویید تو بزرگترین خواسته ات چیست؟ میگوید من ظهور را میخواهم. در رأس همه دعاهایش نیز، اولین چیزی که اعلام میکند به خداوند تبارک و تعالی این است که: « االهم عجل فی فرج مولا نا صاحب الزمان». این را میخواهد و هیچ دعایی را مقدم بر ظهور نمیکند. چرا؟ چون رحمت دارد در دل خودش.

مؤمن با نبود امام زمان عج احساس یتیمی میکند

یک پیرو امام زمان، مثل خود امام زمان رحیم است و اوضاع نابسامان خانواده امام زمان را که میبیند، میفهمد که این خانواده یتیم است و بابایش بالای سرش نیست. یعنی احساس یتیم بودن برای خودش میکند. بعد میبیند که همه اعضای خانواده، این گونه هستند و دوست دارند بابا بیاید. بله سرپرست یک خانواده که نیست، خانواده دچار بحران های خیلی شکننده می شود.

در اینجا همه آرزوی داشتن سکان دار و سرپرست را میکنند و میگویند خدایا! بابا را برسان. مادر هم همین طور است. مادر وقتی که در خانه نیست، پدر و بچه ها همه گیج میزنند و لنگ هستند تا این که مادر برسد و زندگی، نظم و ترتیبی پیدا کند. آدم هم با از دست دادن مادر یتیم است و هم با از دست دادن پدر. اما امام زمان هم مادر است و هم پدر. برای همین است که زمانی که نیست، ما کاملا یتیم هستیم.

یک فطرت سالم که میخواهد اوج بگیرد، خودش میفهمد که دچار خلاء است. میفهمد که یک جای قضیه کم است. میفهمد که اوضاع، متعادل نیست. چون آقا و ولی و پدرش بالای سر او نیست و یتیمی او را اذیت میکند.

شما یک بچه کوچک را امتحان کنید. اگر بخواهید بفهمید که یک بچه متعادل است یا نه، آدم میتواند به راحتی این را تشخیص بدهد. بچه متعادل را در بازار رهایش کنید و خودتان بروید و یک گوشه ای بایستید و از دور، او را مراقبت کنید. یک بچه متعادل تا وقتی که بابا همراه اوست، در بازار این و آن را نگاه میکند و آرامش دارد. اما دستش که از دست پدرش رها شود، کمی اضطراب دارد. ولی همین که پدر را بغل خودش می بیند، آرامش دارد، حتی اگر دستش هم در دست بابا نباشد.

بچه، همین که پیش پدر و مادر هستند، برایش کافیست. دوست دارد یکسره دست پدرشان را بگیرد. این گرفتن دست به آنها یک آرامش و سکینه و سکون درونی می دهد. دیگر در اجتماع و در خیابان که در حال رفت و آمد است، راحت است. اگر دستش هم در دست پدرش نباشد، راحت است. چون میگوید مهم نیست؛ چون ما میتوانیم با هم و در کنار هم راه برویم. کودک وقتی پدر و مادر را پیش خودش میبیند، آرامش دارد. اما گاهی یک دفعه به خودش میآید و میبیند که مادرش نیست. اینجا اشتباهی به جای مادرش، به چادر خانم دیگری میچسبد. بعد که متوجه شود اشتباه کرده، اگر بچه متعادلی باشد، میبینید که شروع به گریه و داد زدن میکند و بابا و مامانش را میخواهد. و یک سره گریه میکند. حالا همه بغلش میکنند و میگویند بچه جان آرام باش! اما او فقط گریه میکند. حتی اگر به او شکلات و کاکائو و بیسکوبیت بدهید، میبینید که هر چه هم به او بدهید،  آرام نمیگیرد و یک سره ناله میکند و در گریه است تا این که پدرش و یا مادرش را ببیند. این حالت طبیعی یک بچه است که خودش را متعلق به یک پدر بداند و نشانه سالم بودن او هم هست.

حالا یک بچه دیگر که از این سلامت برخوردار نیست را نگاه کنید. آن جا که ببیند مادرش نیست، می‌گوید خوب حالا مهم نیست که مادر نباشد. به راه خودش ادامه می دهد و قدم می زند و به مغازه ها می رود و همین طور نگاه میکند و کاری ندارد که پدر و مادرش هستند یا نه. به یک مغازه خوردنی هم که رسید، چهار تا ناخنک می زند و به حساب مادر و بابا می خورد. مادرش که او را می بیند، متوجه می شود که این اصلا انگار نه انگار که گم شده. سرش را پایین می انداخته و برای خودش راه می‌رود. دو ساعت، سه ساعت رفت و گریه ای هم نکرد. یک جا هم که خسته شد، می نشیند و خستگی اش را در می کند و اصلا دچار اضطراب نمی شود. این را  می گوییم عجب بچه نمک نشناسی است. انگار نه انگار که بابا و مادر بالای سرش نیستند. این بچه طبیعی نیست. حالت طبیعی این است که آدم وقتی که مولایش بالای سرش نیست، مضطرب است و حال عادی ندارد. هرچه هم به او بدهند و هر چه هم داشته باشد، باز هم راضی نمیشود و اصل را میخواهد. چرا که احساس یتیمی و گمشدگی اذیتش میکند و دنبال صاحبش میگردد. این وضعیتی است که یک مؤمن متعادل باید داشته باشد. یعنی یک مؤمن حقیقی در واقع اگر اینطور نبود، قطعا در ایمانش نقص و خلل وارد است. کسی که بدون امام زمان می تواند زندگیش را سر کند، طبیعی نیست. در حالی که یک آدم طبیعی، میگوید: «بی همگان به سر شود؛ بی تو به سر نمی شود». اگر ما طبیعی باشیم، نبودن امام زمان خیلی اذیت مان می کند. حالا این گونه هستیم یا نیستیم؟ یعنی طلبه این گونه داریم یا نداریم؟                

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

ادامه مطلب در بخش دوم

آرشیو مباحث استاد شجاعی

فروشگاه آنلاین با محصولات ناب 

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed