مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
یکی از راه های رسيدن به کرامت، تقواي الهي است. با رعایت تقوا، احساس کرامت، قدرت و قرب به خدا به انسان دست میدهد. پس هر چه انسان به تقوا نزدیک تر باشد و به قوانین الهی احترام بگذارد، قیمت و جایگاهش نزد خدا بیشتر می شود.
بحثمان در شرح زیارت جامعه کبیره در فقره «و أَعْلَامِ التُّقَى» درباره آثار تقوا بود. در این ر استا از کتاب «ادب فنای مقربان» حضرت آیت الله جوادی آملی 9 اثر از تقوا را خواندیم. در این جلسه، اثر دهم را خدمت شما عرض میکنیم.
دهمین اثر از آثار تقوا، کرامت است. کرامت را قبلاً در فقره «وَ اُصُولَ الْكَرَمِ» معنا کردیم، یعنی اهل بیت (علیهم السلام) اصل و ریشه هر قیمت، شخصیت، بزرگی و شرافت هستند. بنابراین، انسانها به انداره ارتباطی که با معدن شرافت و کرامت دارند، قیمت پیدا میکنند. هر چیزی هم خارج از ارتباط با معصومین (علیهم السّلام) باشد، منشأ قیمت، شرافت و کرامت نیست.
قرآن می فرماید: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ[1]= گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست».
تقوا یعنی پرهیز از هر چیزی که رابطه و حتی قیمت انسان را پیش خدا خراب میکند و پایین بیاورد. تقوا، ترس از خدا نیست، بلکه اجلال خداست. یعنی باید حواسش به آن عظمت و رابطه با او باید باشد. وقتی که انسان حواسش به آن رابطه باشد، دیگر در انتخاب هایش مثل انتخاب همسر، شغل، رشته تحصیلی، معامله، کار اقتصادی، سفر دقت می کند.
بنابراین، آدم باید حواسش باشد که از صبح تا شب در معرض پیشنهادات متعددی است. مثلا در خریدن اتومبیل باید حواسش جمع باشد که شخصیت خودش را خراب نکند.
اگر انسان به مهمانی برود که برای خدا نباشد، فقط بخواهد خودش یا اسباب و وسائل منزلش را به دیگران نشان بدهد، در اینجا هم سقوط و بیتقوایی کرده است.
چرا خدا قیمتت را پایین میآورد؟ چون تو قیمتت را از غیر خدا دریافت میکنی. پس هر چیزی که شما را خراب میکند و کرامتت را پایین میآورد، پرهیز از آن لازم است و باید آن را کنار بگذارید. حتی اگر یک چیز مقدس و خوب هم باشد. مثل رفتن به نماز جماعت. یعنی اگر هر چیزی منجر به از دست دادن قیمت تو می شود، باید از آن پرهیز کرد.
به میزانی که به خاطر خدا و اهل بیت از کمالات «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی حتی فوق عقلی و معنوی» فاصله میگیرید، پیش آنها قیمتی میشوید.
تقوا یعنی پرهیز با عشق، نه پرهیز با کراهت
تقوا یعنی تو به عشق خدا از یک چیزی دست برداری. یعنی آنجایی که کمک خدا و دین خدا اقتضا میکند، تو از همه کمالات باید بگذری و به کمک دین خدا بروی.
مثلاً آنجایی که باید آبرو بگذاری، باید حضور داشته باشی، اما اگر به آبرویت چسبیدی، یا وقتی که لازم است از کسی دفاع کنی و نکردی، بیتقوایی میشود.
عالِمی که به موقع علمش را اظهار نمیکند و در توهینی که به دین و مقدسات و ولایت شده، ساکت است و مشغول درس خواندنش است، این بیتقوایی است.
میخواهم بگویم مصادیق بیتقوایی فقط فسق و فجور ظاهری و شریعتی نیست. بلکه در حوزههای اخلاق و حوزههای حقیقتی و اعتقادی هم بیتقوایی وجود دارد که اینها خیلی خطرناک هستند.
باتقوا، یعنی حضور به موقع در صحنه. مثل کسانی که 9 دی بیرون زدند و در خیابانها آمدند. یک عمل تقوایی است که خدا به برکت آن، ممکن است همه ی گذشته یک نفر را به خاطرش ببخشد.
گرامیترین آدمها کسانی هستند که به خاطر خدا بیشتر تحمل کردند. مثل تحمل کردن پدر یا مادر، همسر، و خانوادهای که اذیت میکنند. یا یک جایی که بالأخره به خاطر خدا این تحمل باید بشود. این تقواست.
ملاک قیمت را خدا در قلب خودت گذاشته است. آن جاهایی که میگذری، خودت هم احساس میکنی که عزیز شده ای، خودت این عزت را میفهمی. از یک گناه میگذری و میبینی که بزرگ شدی، ولی همان گناه را مرتکب میشوی و بعد در خودت نگاه می کنی و می فهمی که اولین کسی که اُفت قیمت را پیدا کرده، خودت هستی. می فهمی که قساوت قلب گرفتی و کار را خراب کردی. می گویی نباید این کار را میکردم. نباید عصبانی میشدم و داد میزدم و تحقیر و توهین میکردم و قهر میکردم. اولین کسی که میفهمد، قلب خودت است که شاهد است قیمتت پایین آمد.
ولی در رعایت تقوا فرمول اینطور است که شما به محض اینکه تقوا را رعایت کردی، احساس کرامت، قدرت و قرب دست میدهد. انسان باید در این حالت خدا را شکر کند.
تقوا یعنی احترام گذاشتن به قوانین الهی
تقوا یعنی اجلال الهی. یعنی احترام گذاشتن به خدا. این نکته را فراموش نکنید. هر وقت شما احترام به غیب میگذاریی، خودت بالا میروی. چون با منِ فوق عقلیات این کار را میکنی و به آن احترام میگذاری. از طرفی، منهای پایینی اذیت میشوند.
ولی ما چون در این «من»ها غرق هستیم. وقتی میخواهیم به خدا احترام بگذاریم، بین احترام خدا و احترام نفس مان، بین احترام به خدا و احترام به جنبه حیوانی، احترام جنبه حیوانیمان را میپذیریم و به خدا و غیب توهین میکنیم.
اجلال یعنی اگر میخواهی نماز بخوانی، بدانی که آیا لباست مناسب مجلس خدا و فرشتهها هست یا نیست.
هر چقدر شما بیشتر نسبت به غیب حرمت نگه میدارید، حرمت خودت بالاتر میرود.
تقوا یعنی تو حرمت خدا را درباره پدر و مادرت رعایت کنی، اجلال کنی، حرمت مربی و استاد. ممکن است استاد با تو خیلی مهربان باشد و خیلی خودمانی، اما تو باید خیلی حواست باشد که حرمت و اجلال او را داشته باشی. وقتی که استاد پیش تو حرمت و اجلال نداشته باشد، اولین کسی که از چشم خدا میافتد، خودت هستی.
اما آنجایی که ادب داریم، بزرگ میشویم. هر وقت به احترام پدر و مادر از جایت بلند میشوی، وقتی با آنها درست حرف میزنی و مهربانی میکنی، خودت بزرگ میشوی. حتی اگر آنها بد حرف زدند و درست حرف نزدند، ولی تو حال پدر و مادرت را رعایت کردی و احترام شان را نگه داشتی، خودت بزرگ میشوی. پیش خدا بالا میروی و عزت و کرامت و قیمت پیدا میکنی. این خیلی مهم است. اینها آدم را مثل نور حرکت میدهد تا عرش الهی و تا بالاتر از بهشت آدم را میبرد این تقواست.
اگر به حرمت خدا از حرام های شرعی صرفنظر کنی، این حرمت خداست. این حرمت نگه داشتن، یک جایی به داد آدم میرسد. یک جایی به آدم قیمت میدهد. خوش به حال کسی که عموم کارهایش براساس تقواست، یعنی حواسش همیشه به این حرمت و ادب و ادب غیب و حرمت غیب و حرمت خانواده آسمانی و حرمت فرشتهها را دارد.
وقتی آدم دائم اکرام میکند و حرمت غیب را دارد، احترام میگذارد، یواش یواش خدا این پرده را برمیدارد. پس هر چقدر آدم سطح ادب و اجلال را بالا میبرد و حرمت غیب را در دلش نگه می دارد، باحرمتتر میشود. به این بحث خیلی دقت کنید. به شما راهکار میدهم و در راهکار هم میانبر به شما می دهم. یک میانبری که خیلی هم میانبر است. شما هر چقدر میخواهی عزیز شوی و همراه بشوی، بالا بروی، باید خودت آن نورانیت را در خودت ایجاد کنی. خودت آنجا را عزیز کن. هر چقدر تو سطح احترامت را به غیب بیشتر میکنی، غیب تو را بیشتر میپذیرد. یعنی هر چه ناخالصیهایت را زمین میریزی، مطلوبتر میشوی.
هیچ کرامتی مثل تقوا نیست
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) می فرماید: «لا کَرَمَکَ التَقوی= هیچ کرامتی مثل تقوا نیست». هیچ قیمتی مثل تقوا نیست و اصلاً قیمت چیز دیگری نیست که قیمت داشته باشد. قیمت فقط با تقوا درست میشود.
قرآن می فرماید: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا[2]= ما آنچه را که در زمین جلوهگر است، زینت و آرایش ملک زمین قرار دادیم تا مردم را امتحان کنیم که کدام یک عمل شان نیکوتر خواهد بود». یعنی ما زمین و دنیا را برای شما جذاب آفریدیم تا ببینیم چه کسی بهتر عمل میکند.
آنهایی که میتوانند به جذبههای جمادی، گیاهی و حیوانی غلبه کنند، اوج میگیرند. هر چقدر از زمین دور شوید، نمیدانید تا کجا بالا میروید. همینطوری تا خدا میروید.
حسادت از اهمّ بیتقواییها و فحشاهاست. زودرنجی، عصبانیت، حساسیت، فضولی در کار این و آن، رنجاندن این و آن، زبان آزار داشتن، زبان تیکه انداختن داشتن، اینها خیلی فحشاست. اینها آدم را از چشم خدا میاندازد. یک دفعه میبینی هزاران سال همین کارها تو را از خدا دور میکند. حالا دائم شما شب و روز به حرم برو و زیارت کن. فایده ای ندارد.
چند تا نکته را جناب استاد فرمودند. اگر تقوا سبب کرامت است، یعنی باعث عزت و قیمت انسان میشود. وجود و عدم است، وجود و عدم مربوط به کرامت است. وجود، عدم، حدوث و بقا، شدت و ضعف و سایر شئون آن نیز، تابع تقوا خواهد بود. یعنی شما میخواهید هر چه راجع به قیمت خود بدانید که آیا قیمت دارید یا قیمت ندارید، همه تابع تقواست. اصلاً قیمتی هستی یا نیستی؟ میگوید همه تابع تقواست. این آدم عزیز است یا عزیز نیست؟ تابع تقواست. چقدر قیمت دارد؟ کم قیمت دارد یا زیاد قیمت دارد؟ همه تابع تقواست.
نمیشود یک جایی تقوا نباشد، ولی قیمتی شدن باشد. نمیشود یک جایی تقوا باشد، قیمتی شدن نباشد. همه چیز تابع تقواست.
واعلام النقی/آثار توقا
کلیدواژه ها:
آثار استاد
عالی