مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
«اعلام التقی»، یعنی بدان که معصوم علم و پرچم تقواست. معصوم است که می تواند تقوا را به شما معرفی کند. نمی توان به امام معصوم ایراد گرفت. چون خارج از ولایت و متخصص، تقوا معنا ندارد. تقوا یعنی تخصص و ولایت. این دو، با هم عینیت دارند. از این رو، چیزی که تو را از امام دور میکند، بی تقوایی است.
بحث آثار تقوا را در فقرة «اعلام التقی» از زیارت جامعه کبیره در شرح کتاب آیتالله جوادی آملی میخواندیم. در این جلسه به بیست و دومین اثر تقوا میپردازیم.
امیرالمومنین علی (علیهالسلام) فرمودند: «اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَى دَارُ حِصْنٍ عَزِیزٍ وَالْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِیلٍ، لَایَمْنَعُ أَهْلَهُ، وَلَا یُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَیْهِ[1]= اى بندگان خدا! بدانید كه تقوا، دژى محكم و نفوذناپذیر است، اما هرزگى و گناه، خانه اى در حال فرو ریختن و خواركننده است كه از ساكنان خود دفاع نخواهد كرد و كسى كه بدان پناه برد، در امان نیست».
حضرت آیت الله جوادی آملی در این باره فرمودند: «استعاذه و پناه بردن به خدا، حریم امن الهی از شر شیاطین انسی و جنی است. هنگام تلاوت قرآن و غیر آن، یکی از آداب و دستورات دینی این است: «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْبِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ[2]= چون خواهی تلاوت قرآن کنی، اول از شر وسوسه شیطان مردود، به خدا پناه بر». اگر کسی در کنار پناهگاهی محکم و مستحکم باشد و مورد حمله درندهای قرار گیرد، و پیوسته بگوید از شر این درنده به این پناهگاه پناه میبرم، هرگز نجات پیدا نمیکند. بلکه باید اقدام عملی کند و وارد پناهگاه شود تا محفوظ بماند».
همه آدمها سهمی از شیاطین انسی و جنی دارند. قرآن به این مسئله تأکید میکند. شیطان حتی در هنگام قرائت هم به انسان حمله میکند. مثل نماز خواندن که افکار زیادی به ذهنتان هجوم می آورد و تمرکزتان را با خدا گلآلود میکند. از این رو، تنها چیزی که میتواند به داد آدم برسد و آنها را دفع و خنثی کند، دو چیز است: عشق و معرفت. این یک وظیفه عقلی است که هر کس باید به دنبالش برود. بنابراین، کسی که سبک زندگی اش شیطانی است، سبک زندگیاش ارتباط با شیاطین جن و انس است، یک زندگی سرشار از غم و غصه و ناراحتی خواهد داشت.
اینکه حضرت می فرماید تقوا دار حصن عزیز است، یعنی خانهی محکمی است که نفوذناپذیر است. به شرطی که شما وارد آن خانه شوید. بی تقوائی یعنی سبک زندگی و روابطت را به قدری سست و بیاساس تعریف کنید که هر کس بتواند به تو حمله کند و تو نتوانی از خودت دفاع کنی. بی تقوائی فقط گناه کردن نیست. بیتقوائی پذیرش یک سبک زندگی غلط است. گاهی شخص آدم خوبی است، اما حاضر نیست تحول ایجاد کند. اینکه پیغمبر می فرماید: «بیشتر ناله های جهنمیان این بوده که امروز و فردا می کردند»، علتش این است که حاضر به تغییر نبودند. نمیتوانستند تصمیم بگیرند که سبک زندگی و اخلاقشان را عوض کنند. چنین فردی میخواهد در همان جائی باشد که هم دنیایش را آباد کند و آخرتش هم آباد شود و آسیب هم نبیند. این ممکن نیست. حضرت میگوید این حصنی است که تو باید داخل آن حصن بروی و سبک زندگیات را تعریف کنی. این یک چیز مسلم است.
شرط ورود به قلعه تقوا، توحید و ولایت است
اگر کسی میخواهد وارد قلعه تقوا بشود، اول باید توحیدش را قوی کند. اگر توحید را جا بگذارید، با هیچ چیز دیگر نمی توانید جبران کنید. «كَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللَّهُ حِصْنی؛ فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی، أمِنَ مِنْ عَذابی[3]= کلمه توحید (لااله الا الله) دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است». توحید یعنی شرک را خوب بشناسی، افکار ضد توحیدی را بشناسی. در محیط خانواده، در ارتباطات، در چینش فکری و مهندسی آرزوهایت اگر مسائل شرکآمیز را نشناسی، خوراک شیطان خواهی شد. توحید، توهمات و تخیلات نادرست را از انسان می گیرد. توحید را باید قوی کرد.
شرط دیگر، ولایت است. اوج تقوا یعنی توحید و ولایت. اگر کسی اهل توحید و ولایت شد، در امان است. حتی اگر گناه هم بکند، باز شیاطین جنی و انسی دسترسی به اصل شخصیتش پیدا نمی کنند. ممکن است ضربه ای هم بخورد، اما او محفوظ می ماند و محفوظ هم از دنیا می رود. انسان اگر از توحید و ولایت فاصله بگیرد، یعنی از امام زمان (علیه السلام) دور بماند، در دام های مختلف جنی و انسی می افتد.
توحید به شما یاد می دهد حق چیست و باطل چیست. لذا مهمترین مسئله این است که انسان توحیدش را قوی کند. پیغمبر دعا میکند که «اللَّهُمَّ أَرنَا الْأَشْیَاءَ كَمَا هیَ= خدایا! اشیاء را آن طور كه هست به ما بنمایان». اگر اشیاء را آن گونه که هستند نبینید، توحیدتان خراب می شود و دچار شرک می شوید. در این حال، انتخابات، ارتباطات و مهندسی فکرتان همه غلط است. تصمیماتتان غلط است. اما توحید که باشد، شیطان نمی تواند به انسان نزدیک بشود و فکر غلط بدهد. اگر این بصیرت نباشد، تقوا معنا ندارد. تقوا یک کار عملی است. شما باید وارد پناهگاه بشوید.
یکی از مظاهر تقوا، دشمن ستیزی و دشمن شناسی است
تقوا یعنی تو بتوانی دشمنت را با هر چهرهای بشناسی. نظام فردی خودت را بشناسی. گاهی همسرت، بچه ات یا پدر و مادرت شیطان تو می شوند و باید بتوانی آن را بشناسی. اگر دشمن شناسی نداشته باشی، صرف عمل و دینداری، هزار آفت به او می زند. به همین دلیل، ما بیش از آنکه محتاج این باشیم که عمل کنیم و صورت های مقدس را تحصیل کنیم، نیاز داریم که فهم داشته باشیم و دشمن و آفت را بشناسیم. از این رو، در قاعده رشد می فرمایند: «اجْتِنَابُ السَّیِّئَاتِ أَوْلَى مِنِ اکْتِسَابِ الْحَسَنَات[4]= دورى كردن از بدیها برتر از انجام خوبیهاست». این اجتناب از ضعف ها مهمتر از کسب فضیلتهاست. گاهی با یک عصبانیت، فحش، حسادت، غرور، چشم و هم چشمی زحمات چهل ساله انسان را به عقب می اندازد. این مهم است. تقوا یعنی آسیب ها را خوب بشناسی و عملاً سبک زندگی و نوع ارتباطات را به گونه ای تنظیم کنی که وسط حمله شیاطین انسی و جنی قرار نگیری. پس باید ارتباطات و سبک زندگی را کنترل کرد.
تقوا یعنی من روابطم را تنظیم کنم. آن چیزی که میتواند روابط را تنظیم کند، عشق به هستی خودم، عشق به الله و خانواده آسمانیام است که حاضر نشوم از اینها جدا بشوم.
یکی از بزرگترین بی تقوائی ها این است که فضای خانه فضای علمی و آموزشی نباشد. تقوا را باید در سطوح مختلف (شریعت، اخلاق و طریقت) تعریف کرد. اول تقوای عقیدتی مهم است. یعنی انسان شرک نداشته باشد. توحیدش قوی باشد. بیولیّ نباشد. بدون متخصص معصوم نباشد. تقوای اخلاقی مهمتر از تقوای شریعت است. تقوای شریعت در آخرین مراتب قرار می گیرد.
بیتقوائی فقط در مسائل ظاهری نیست. رأی ندادن یا رأی غلط دادن، نوعی بیتقوائی است. انتخاب افراد نامناسب برای رأی دادن، مصداقی از بیتقوائی است.
پس ما باید تقوا را روی عمل بیاوریم. در تصمیم گیری ها و در امور کلان (اصول، اخلاق و فروع). از بالا باید شروع کنیم. ولی ما متاسفانه از پائین و از فروع شروع می کنیم.
تقوا
پی نوشت:
[1]. نهج البلاغه، خطبه 157.
[2]. سوره نحل، آیه 98.
[3]. مجلسی، بحارالانوار، ج49، ص 126.
[4]. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج2، ص 987.
قا/171
کلیدواژه ها:
آثار استاد