www.montazer.ir
شنبه 23 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 1951
زمان انتشار: 16 فوریه 2015
تدبّر در قرآن از ديدگاه اهل‏بيت (علیه السلام)‌

تدبّر در قرآن از ديدگاه اهل‏بيت (علیه السلام)‌

قرآن كریم مهم‏ترین و كامل‏ترین كتاب آسمانى براى هدایت انسان به سوى كمال واقعى است كه از سوى خدا بر پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم نازل شده است.1 چرا كه قرآن كریم، تجلّى علم الهى در روى زمین است.2 و بر این اساس، مسلّماً ایمان به محتوا و اعتقاد به هدایت بخشى آن و ارتباط با مضامین بلند آن، بهره‏مندى از علم الهى در جهت سعادت و فلاح ابدى انسان را در پى دارد.
اما اهل‏بیت عصمت و طهارت‏علیهم السلام كه چهره دیگر علم الهى هستند، طبعاً واجد همه حقائق قرآن و به منزله روح آن كتاب مقدّس الهى هستند. از این رو برظاهر و باطن، تفسیر و تأویل، محكم و متشابه و عامّ و خاصّ قرآن كریم آگاهى كامل دارند؛ بلكه آن حضرات، مكمّلان، مترجمان و بیان كنندگان واقعى آن جلوه بارز علم الهى نیز هستند. همان طورى كه وقتى سُدَیْر از راویان حدیث، از امام باقرعلیه السلام در مورد جایگاه امامان‏علیهم السلام نسبت به هدایت مردم و نقش سازنده آنان سؤال مى‏كند كه: شما كیستید؟ آن حضرت مى‏فرماید:
نَحْنُ خُزَّانُ عِلمِ‏اللَّهِ وَ نَحنُ تَراجِمَةُ وَحْىِ‏اللّهِ 3؛ ما (اهل‏بیت) خزینه‏هاى دانش خداوند و بیان كنندگان وحى الهى هستیم.
بنابراین، ائمّه‏علیهم السلام هم بر حقائق قرآن احاطه دارند و هم مترجمان و بیان كنندگان واقعى آن مى‏باشند. آنان مفسّران كلام حقّ تعالى به زبان بشرى براى انسان‏ها هستند.4 آنان هم بر راز و رمزهاى قرآن آگاهى دارند و هم بر راه‏هاى استفاده از آن احاطه دارند. از این رو در مواقع مختلف، مردم را به جایگاه بلند قرآن و نقش اساسى آن در هدایت و سعادت انسان‏ها آگاه مى‏كردند و راه‏هاى بهره‏بردارى از آن را نیز گوشزد مى‏كردند.

تدبّر، راه استفاده از قرآن‏

از مهم‏ترین راه‏هایى كه با طىّ آن هركس مى‏تواند بنابر ظرفیت وجودى، توان و همّت خود از معارف، آموزه‏ها، لطائف و حقائق قرآن استفاده كند، و معصومان‏علیهم السلام بر آن تكیه‏فراوان دارند، تدبّر در آیات قرآن است؛ به ویژه آیاتى كه بیان كننده معارف مبدأ و معاد، عقائد، اخلاق، جامعه‏شناسى، جهان‏شناسى و انسان‏شناسى مى‏باشند و در بردارنده كلیدى از كلیدهاى گره گشاى مشكلات انسان در مسیر به سوى خداوند متعال مى‏باشند.

معناى تدبّر

تدبّر از ریشه دَبْر به معناى پشت سر و عاقبت چیزى است. بنابراین، تدبّر به معناى اندیشیدن در عاقبت كارها، عواقب امور و نتایج عملكردها است و نتیجه‏اش كشف حقائق و مسائلى است كه بدون آن اندیشیدن به دست آوردنش میسّر نمى‏باشد. به عبارت دیگر، تدبّر به معناى اندیشه عمیق و پیاپى و مستمر در وراى ظاهر گفتارها، نوشته‏ها و اعمال انسان، براى روشن شدن چهره واقعى و ظاهر شدن باطن امور مى‏باشد.5
تدبّر، یك معناى خاص‏تر از تفكّر دارد؛ چرا كه تدبّر، ژرف اندیشى و دقّت‏نظر در نتایج، سرانجام‏ها، عواقب رفتارها، پدیده‏ها، شیوه‏هاى زندگى و به طور كلّى نظر عمیق انداختن به سرنوشت آینده انسان و جهانِ مربوط به اوست. و اما تفكّر، معناى وسیعترى دارد؛ چرا كه در تفكّر، علاوه بر اندیشیدن در عواقب و آثار و معلول‏ها، شامل اندیشه در علل و اسباب و روابط پدیده‏ها نیز مى‏شود. و به طور خلاصه، تدبّر، دقّت پیاپى در عواقب و نتایج امور است و اما تفكّر، اندیشه در علل و دلائل مى‏باشد.6

معناى تدبّر در آیات قرآن‏

و اما تدبّر در آیات قرآن كه هم از ناحیه خود قرآن به آن سفارش شده است‏7 و هم از طرف معصومان‏علیهم السلام بر آن تأكید بسیار شده است، عبارت است از كاوش و دقّت نظر در كشف مفاهیم و روابط ناپیداى موجود در هریك از آیات و ارتباط آیات با یكدیگر و ارتباط آیه‏اى از یك سوره با آیه و آیات دیگر در سوره‏هاى دیگر.
تدبّر در قرآن؛ یعنى تلاوت آیات قرآن و عبور از الفاظ آن و رسیدن به عمق معنا، پیام‏ها، درس‏ها، انذارها، تبشیرها و رهنمودهاى آن؛ به طورى كه على‏علیه السلام مى‏فرماید:
تَدَبَّرُوا آیاتِ القُرآنِ وَاعْتَبِرُوا بِهِ فَإنَّهُ أَبْلَغُ الْعِبَرِ8؛ در آیات قرآن تدبّر كنید و به وسیله آن عبرت گیرید. چرا كه تدبّر در آن رساترین عبرت‏هاست.
در این روایت علوى، تدبّر با اعتبار قرین شده است و این، نشان مى‏دهد كه تدبّر یك نوع تأمّل، دقّت نظر و اندیشه در وسیله (كه همان آیات است) براى رسیدن به یك هدف بلند است. از این رو حضرت، كلام خود را به ابلغ العبر تعلیل كرد تا بفهماند قرآن بهترین محلّ عبور است؛ عبور قارى قرآن از الفاظ و عبارت و رسیدن به عمق معانى و شناختِ موجباتِ سعادت و هدایت.
بنابراین، حقیقتِ تدبّر در آیات قرآن همان تلاوت راستین آن است كه از قرائت آیات شروع و با تأمّل و تعمّق در معنا و پیام‏ها و خواسته‏ها، ادامه مى‏یابد و با تعهّد و التزام و عمل به مضامین آنها، ختم مى‏گردد. همان طور كه امام باقرعلیه السلام در مورد رعایت كنندگان حقّ تلاوت و به عبارتى تلاوت كنندگان حقیقى كه مراحل سه گانه قرائت، تأمّل و عمل را شامل مى‏شود و در آیه الذین آتینا هم الكتاب یتلونه حقّ تلاوته اولئك یؤمنون به 9؛ ذكر شده است، مى‏فرماید: یَتلُون آیاتِهِ وَ یَتَفَقَّهُونِ فیهِ وَ یَعْمَلُونَ بِأحْكامِهِ، یَرْجُونَ وَعْدَهُ وَ یَخافُونَ وَعیدَهُ وَ یَعْتَبِرُونَ بِقَصَصِهِ وَ یَأْتَمِرُونَ بِأوامِرِهِ وَ یَنْتَهُونَ بَنَواهِیهِ، ماهُوَ وَاللَّهِ حِفْظُ آیاتِهِ وَ دَرْسُ حُرُوفِهِ وَ تَلاوَةُ سُوَرِهِ وَ دَرْسَ أعْشارِهِ وَ أخْماسِهِ‏10؛ حَفِظُوا حُرُوفَهُ وَ أضاعُوا حُدُودَهُ وَ إنَّما هُوَ تَدَبَّرُ آیاتِهِ وَالْعَمَلُ بِأحْكامِهِ.
قالَ اللَّهُ تَعالى: كتاب انزلناه مبارك لیدّبّروا آیاته 11 - 12؛ (تلاوت كنندگان واقعى) كسانى هستند كه قرآن را تلاوت مى‏كنند و در آن تفقّه و تأمّل عمیق مى‏كنند و به احكام آن عمل مى‏كنند، به وعده‏هاى آن امیدوارند و از وعید آن مى‏ترسند و به وسیله قصّه‏هاى آن عبرت مى‏گیرند و از اوامر آن، فرمان مى‏برند و از نواهى آن نهى مى‏پذیرند. به خدا قسم! حقّ تلاوت، (تنها) حفظ كردن آیات و حروف آن و قرائت سوره‏ها و بخش‏هاى ده گانه و پنج گانه آن نیست تا حروف قرآن را حفظ كرده باشند و حدود آن را ضایع؛ بلكه حقّ تلاوت، همان تدبّر در آیات و عمل به احكام آن است. خداوند تعالى مى‏فرماید: ما كتابى مبارك به سوى تو نازل كردیم تا در آیات آن تدبّر شود.

فرق تدبّر و تفسیر

تدبّر با تفسیر از جهات گوناگون فرق دارد. چرا كه در تدبّر همه اقشار مردم حتّى منافقان، مشركان‏13، در هر مرتبه از فهم و علم كه باشند، شركت دارند و همین كه به اندازه ظرفیت وجودى خود از قرآن بهره‏مند شوند، صدق تدبّر مى‏كند و حال آنكه تفسیر اختصاص به كسانى دارد كه در فهم مطالب و مضامین آیات قرآن، داراى مرتبه اجتهاد هستند.14
در تدبّر، علاوه بر به كارگیرى فكر و اندیشه، دل دادن به محتواى آیات و التزام به آنها نیز شرط است و اما در تفسیر، تنها یك جریان فكرى براى كشف حقائق قرآنى مى‏باشد.15
در تدبّر، توجّه اصلى به نتایج و پى‏آمدها و لوازم آیات مى‏باشد و اما در تفسیر، همه جوانب آیات مورد بحث قرار مى‏گیرد.
در تدبّر، تلاوت كننده قرآن، خود را مخاطب آیات قرآن مى‏داند و سعى مى‏كند از تبشیرها، تبذیرها، و پیام‏هاى قرآن اثرى در خود مشاهده كند و اما در تفسیر، چنین امتیازى نیست.

سفارش ائمّه‏علیهم السلام به تدبّر در قرآن‏

اهل‏بیت‏علیهم السلام با بیان‏هاى متنوّع مردم را به تدبّر در آیات قرآن فراخوانده‏اند. گاه با كنایه و گاه به طور تصریح با الفاظى همچون: تدبّر، تفكّر، نظر، تأمّل و تفقّه، هدایت جویان كوى سعادت را به اندیشیدن در آیات قرآن تشویق و ترغیب كرده‏اند. امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: إنَّ هذَالقُرآنِ فیهِ مَنارُالهُدى‏ وَ مَصابیحُ الدُّجى‏ فَلْیَجُلْ جالٍ بَصَرَهُ وِ نَفْتَحُ لِلضِّیاءِ، نَظَرَهُ فَإنَّ التَّفَكَّرَ حَیاةُ قلْبِ الْبَصیرِ كَما یَمْشىِ الْمُسْتَنیرُ فِى‏الظُّلُماتِ بِالنُّورِ16؛ همانا قرآن (كتابى) است كه در آن جایگاه نور هدایت و چراغ‏هاى شب تار است. پس شخص تیزبین باید كه در آن دقّت نظر كند و براى پرتوش نظر خویش را بگشاید. زیرا كه اندیشه كردن، زندگانى و مایه حیات قلب بینا است. چنانكه آنكه جویاى روشنایى است، در تاریكى‏ها به سبب نور راه پیماید.
امام على‏علیه السلام مى‏فرماید: وَ تَعْلَمُوا القُرآنَ فَإنَّهُ أحْسَنُ الحَدیثِ وَ تَفَقِّهُوا فیهِ فَإنَّهُ رَبیعُ الْقُلُوبِ وَاسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإنَّهُ شِفاءُالصُّدُورِ17؛ قرآن را فراگیرید، زیرا قرآن بهترین حرف نو است و در آن اندیشه عمیق كنید، زیرا آن بهار قلب‏هاست و به وسیله نور آن شفا گیرید، زیرا آن شفاى سینه‏هاست.
همه روایاتى كه كیفیت و آداب تلاوت قرآن، به ویژه با اندوه خواندن قرآن، آرام قرائت كردن و طمأنینه داشتن را بیان مى‏كنند، خود نوعى سفارش به تدبّر و ارتباط فكرى با مضامین آیات را در خود به همراه دارند؛ چرا كه حالت گریه به خود گرفتن و با تأنّى تلاوت كردن، زمینه تدبّر در مضامین آیات را در دل فراهم مى‏كند. همان طورى كه عبداللّه بن سلیمان مى‏گوید: از امام صادق‏علیه السلام در مورد فرمایش خداوند عزّوجلّ وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرْتیلاً 18 سؤال كردم، كه فرمود: امیرمؤمنان على‏علیه السلام مى‏فرمود:
بَیِّنْهُ تِبْیاناً وَ لاتَهُذَّهُ هَذَّ الشِّعْرِ وَلا تَنْثُرْهُ نَثْرَالرَّمْلِ وَ لَكِنْ اِفْزَعُوا قُلُوبَكُمُ الْقاسِیَةَ وَ لا یَكُنْ هَمُّ أَحَدِكُمْ آخِرَالسُّورَةِ19؛ (معناى آیه، آن است كه) آن را خوب بیان كن و همانند شعر آن را به شتاب نخوان و مانند ریگ آن را پراكنده مساز؛ ولى دلهاى سخت خود را به وسیله آن به بیم و هراس افكنید و همّت شما این نباشد كه سوره را به آخر برسانید.
یعنى همّت خود را در تدبّر و تأمّل در آیات و به كار بستن و عمل كردن آنها قرار دهید، نه این كه سوره را به آخر رسانید!
و در جاى دیگر امام صادق‏علیه السلام در مورد آهسته خواندن، عدم شتاب در قرائت قرآن و توجّه به محتواى آیات، مى‏فرماید: إنَّ القُرآنَ لایُقرَأُ هَذْرَمَةً وَلكِنْ یُرَتَّلُ تَرْتیلاً فَإذا مَرَرْتَ بِآیَةٍ فیها ذِكْرُ الجَنَّةِ فَقِفْ عِنْدَها وَسَلِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ الْجَنَّةَ وَ إذا مَرَرْتَ بِآیَةٍ فیها ذِكْرُ النَّارِ فَقِفْ عِنْدَها وَ تَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ20؛ هر آینه قرآن با سرعت و شتاب نباید خوانده شود و باید هموار و شمرده و با آهنگ خوش خوانده شود و هرگاه به آیه‏اى كه در آن نام بهشت برده شده است، گذر كنى آنجا بایست و از خداى عزّوجلّ، بهشت را بخواه و چون به آیه‏اى كه در آن ذكر دوزخ است، گذر كنى نزد آن نیز توقّف كن و از دوزخ به خدا پناه ببر.
و نیز همه روایاتى كه به نحوى قرآن را بهار قلب‏ها، چشمه علم براى علماء مایه حیات و زندگى واقعى قلوب اهل‏بصیرت و امثال آنها شمرده‏اند،21 كنایه از سفارش به تدبّر در قرآن كریم مى‏باشند؛ چرا كه عالمان واقعى و اندیشمندان ربّانى هنگام برخورد با آیات الهى به تدبّر و تفكّر پرداخته، راه‏هاى هدایت و سعادت را جستجو مى‏كنند.

سیره اهل‏بیت‏علیهم السلام در قرآن‏

امامان معصوم‏علیهم السلام هم چنان كه مردم را به تدبّر و تعمّق در آیات قرآن سفارش اكید مى‏كنند، خود نیز در آیات آن به تدبّر و دقّت نظر مى‏پرداختند و در این راه از خداوند منّان، توفیق طلب مى‏كردند.
امام صادق‏علیه السلام قبل از قرائت قرآن، وقتى كه آن را در دست مى‏گرفتند به خداوند عرض مى‏كردند:
خدایا! من شهادت مى‏دهم این، كتاب توست كه از نزد تو بر رسولت محمّد بن عبداللّه نازل شده است. و كلام توست كه بر زبان پیامبرت جارى شده است. آن را هادى به سوى خلقت قرار داده‏اى و ریسمان متّصل بین خود و بندگانت قرار داده‏اى. خدایا! من عهد و كتابت را باز مى‏كنم.
خدایا! نظر كردنم در قرآن را، عبادت و قرائتم را، فكر و فكر كردنم در آن را عبرت‏پذیرى قرار ده. مرا از كسانى قرار ده كه به وسیله بیان مواعظ تو در قرآن، موعظه مى‏پذیرند و از نافرمانى تو پرهیز مى‏كنند. و هنگام قرائت كردنم، برگوش (دل) من مُهر (غفلت) و بر دیدگانم (قلبم) پرده (جهالت) نكش. و قرائتم را قرائتى كه بدون تدبّر در آن باشد، قرار نده، بلكه مرا طورى قرار ده كه در آیات قرآن و احكام آن تدبّر كنم به گونه‏اى كه شرایع دینت را اخذ كنم. و نظرم را در آن، نظر غفلت و قرائتم را، بیهوده گویى قرار نده. به درستى كه تو مهربان و رحیم هستى. 22
در روایت آمده است كه امام سجّادعلیه السلام هر وقت آیه شریفه مالك یوم الدّین 23 را قرائت مى‏فرمود، آن قدر آن را (باتوجّه و تأمّل بسیار) تكرار مى‏كرد كه گویى نزدیك است بمیرد (و با مالك حقیقى روز جزا ملاقات كند).24
در سیره امام رضاعلیه السلام نوشته‏اند كه آن حضرت، شب‏ها در بستر خواب مقدار زیادى قرآن مى‏خواند و هنگامى كه به آیات یادآور بهشت یا جهنّم مى‏رسید، بسیار مى‏گریست و از خداوند بهشت را مسئلت مى‏كرد و از آتش جهنّم به او پناه مى‏برد.25 همان طورى كه از جمله برنامه‏هاى هر شب آن حضرت هنگام سفر به خراسان را، قرائت و تأمّل در آیات معاد یاد كرده‏اند.26
ائمّه‏علیهم السلام قرآن را با لحن و صوت زیبا قرائت مى‏كردند.27 چرا كه صوت نیكو همراه با طمأنینه، قلب را آماده پذیرش مطالب مى‏كند و زمینه تدبّر در آیات را فراهم مى‏كند.

ابزار و شرایط تدبّر در قرآن‏

تلاوت‏

گرچه تلاوت، شرط كافى براى تدبّر در قرآن نیست ولى رعایت آداب آن، از لوازم فهم مقاصد و پیام‏هاى قرآن كریم مى‏باشد.

تكرار آیات‏

تكرار آیات، در شرایط مناسب روحى، در تعمیق تدبّر بسیار مؤثّر است؛ چرا كه هیچ گفتار و كردارى نیست مگر اینكه اثر مستقیم بر روى روح دارد و هرچه آن اقوال و اعمال تكرار شوند، آن اثرات تكرار و تشدید مى‏شوند. از این رو، ائمّه‏علیهم السلام برخى از آیات قرآن كریم، كه بارِ معرفتى بیشترى دارند و صفتى از صفات الهى را بیان مى‏كنند را تكرار مى‏كردند. همان طورى كه در احوال امام صادق‏علیه السلام آورده‏اند كه آن حضرت آیه مالك یوم الدّین را بسیار تكرار مى‏كرد.28 و گاه برخى آیات را طورى با توجّه و تأمّل تكرار مى‏كرد كه گویى هم اكنون آن را از زبان نازل كننده آن مى‏شنود. از این رو، آن حضرت در چنین حالاتى متأثّر مى‏شد.29

اعتقاد به هدایت بخشى آیات‏

جهل به موقعیت قرآن، موجب مى‏شود كه نتوان ارتباط صحیحى با آن برقرار ساخت و با آن انس گرفت و از نور آن روشنایى كسب كرد. بنابراین، شناخت اجمالى نسبت به هادى بودن قرآن، صادق بودن وعده‏ها و وعیدهاى آن، درمان كننده دردهاى روحى و سعادت‏بخش بودن آن، شرط اساسى تدبّر در قرآن است؛ چرا كه با این شناخت است كه شوق به كاوش در مضامین آیات در وجود تلاوت كننده قرآن پیدا مى‏شود و در آنها اندیشه مى‏كند. از این رو، ائمّه‏علیهم السلام در بسیارى از مواقع، بر فواید و آثار و ثمربخشى قرآن تكیه مى‏كردند و مردم را بر جهات متنوّع آن آگاه مى‏نمودند.30

آگاهى به معناى آیات‏

احاطه بر معناى آیات، ولو در حدّ ترجمه صحیح و یا در اختیار داشتن قرآن ترجمه شده مطمئن، از شرایط دیگر تدبّر در آیات قرآن است. همان طورى كه امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید:
ألْمُقْرِى‏ءُ بِلاعِلْمٍ كَالْمُعْجِبِ بِلامالٍ وَلامُلْكٍ‏31؛ قرائت كننده بدون علم و آگاهى، مثل كسى است كه بدون مال و ملك از خود راضى باشد.

وسیله دانستن الفاظ آیات‏

الفاظ آیات قرآن، معبر رسیدن به معانى عمیق و هدایت‏بخش هستند؛ بنابراین، اگر تمام همّت قارى، خوب ادا كردن و گرفتار شدن در دام الفاظ، قرائت‏ها و لحن‏هاى زیبا شود، از تدبّر در معناى آن مى‏ماند و از پل عبارت به مقصد معنا نمى‏رسد. بدان گونه كه امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: من إنْهَمَكَ فِى‏طَلَبِ النَّحْوِ، سُلِبَ الْخُشُوعُ‏32؛ كسى كه تمام كوشش خود را در راه طلب نحو صرف كند، از خشوع محروم مى‏شود.

دل دادن به پیام‏هاى قرآن‏

شرط دیگر تدبّر در قرآن، دل دادن به آیات قرآن و خالى كردن قلب از آلودگى‏ها، از جمله تعصّب و پیش فرض‏هاى غیر الهى در مواجهه با قرآن مى‏باشد. چرا كه نسبت تدبّر و قلب انسان، نسبت راه و چشم است. همان طورى كه اگر كسى چشم نداشته باشد، به چاه مى‏افتد، كسى كه قلب او مریض باشد نمى‏تواند تدبّر كند و از هدایت قرآن استفاده كند.33
از امام صادق و امام كاظم‏علیهما السلام نقل شده كه در تفسیر آیه ام على قلوبٍ اقفالها 34 فرموده‏اند كه: هیچ ذكرى به قلب آنها نمى‏رسد و حقیقتى براى آنها كشف نمى‏شود. 35
همان طورى كه دل دادن و به عبارتى، زنده دلى و دارا بودن قلبى سالم و عارى از هرگونه جهالت و كورى، موجب فراهم شدن زمینه تدبّر در قرآن مى‏شود، دل مردگى و كورى دل نیز از عوامل عدم تدبّر در قرآن مى‏شود. حضرت زهراعلیها السلام یكى از ریشه‏هاى عدم تدبّر در قرآن را، همین مسئله معرّفى مى‏كند. چرا كه مرگ دل و كورى قلب، موجب بسته شدن دریچه قلب بر روى نور علم و ایمان مى‏شود و كسانى كه با سوء اختیار خود از علم و ایمان محروم مى‏شوند، از معارف قرآنى نیز گریزان مى‏شوند و از تدبّر در قرآن و كشف حقائق از آن، دورى مى‏كنند و گرفتار هلاكت مى‏شوند و حقوق را ضایع كرده، جامعه را به انحراف مى‏كشانند.
حضرت فاطمه‏علیها السلام در جریان ضایع كردن حقّ ولایت و خلافت على‏علیه السلام از ناحیه گروهى از مردم، به این حقیقت چنین تصریح مى‏فرمایند:
هان! سوگند به خدا! اگر حق را براى اهلش وا مى‏گذاشتند و پیرو خاندان پیامبر خدا مى‏شدند، هیچ گاه دو تن اختلاف نمى‏كردند، و این حكومت، نسل به نسل، میان اهلش مى‏گشت و آیندگان از گذشتگان به ارث مى‏بردند تا قائم ما كه نهمین فرزند از نسل حسین‏علیه السلام است، قیام كند. اما پیش داشتند آن را كه خدا پس زده بود، و پس داشتند آن را كه خدا پیش داشته بود، تا آنگاه كه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم را در گور نهادند و به گودال قبر سپردند، به دلخواه خود كسى را برگزیدند و به رأى خویش عمل كردند. مرگشان باد! مگر سخن خدا را نشنیدند كه گوید: و ربّك یخلق مایشاء و یختار، ماكان لهم الخیرة 36؛ و پروردگار توست كه مى‏آفریند و بر مى‏گزیند آنچه خواهد، آنان را (حقّ) گزینش نیست.؟ چرا، شنیدند؛ اما كوردلند چنانكه خداى سبحان فرموده: فانّها لاتعمى الأبصار ولكن تعمى القلوب الّتى فى‏الصّدور 37؛ دیده‏ها كور نیست، بلكه دلهایى كه در سینه‏هاست، كور است وه چه دور است! آرزوهاى خود را در دنیا گستردند و مرگ خویش را از یاد بردند، هلاكتان باد! 38

شیوه تدبّر در قرآن‏

آنچه متناسب با نوشتار حاضر در مورد شیوه تدبّر در قرآن است، آن است كه قارى قرآن بعد از فراهم كردن لوازم و شرایط تدبّر در قرآن، هنگام تلاوت آیات مربوط به سرگذشت گذشتگان از ملل و اقوام ظالم، آیات مربوط به رذائل و فضائل و آثار آنها و نیز آیات مربوط به كیفر و پاداش اعمال مردم، به عرضه باورها، منش‏ها، رفتارها و گفتارى خود بر آیات قرآن مى‏پردازد تا میزان صحّت و درجه سلامت آنها را تشخیص دهد و بنابر آن، به عقائد صحیح دست پیدا كند و رفتار و گفتارى متناسب با خواسته‏هاى قرآن انتخاب كند، فضائل را گرفته، خود را مزیّن به آنها گرداند و رذائل و آثار سوء آنها را شناخته، از آنها دورى كند و پیوسته در این راه قدم بردارد تا هر روز به كمالى از كمالات معنوى دست پیدا كند و در راه قرب الهى، قدم راسخ بردارد. على‏علیه السلام در خطبه همام در وصف متّقین در برخورد با قرآن چنین مى‏فرماید:
چون شب شود (براى نماز) برپا ایستاده آیات قرآن را با تأمّل و اندیشه مى‏خوانند. و با خواندن و تدبّر در آن، خود را اندوهگین مى‏سازند و به وسیله آن به درمان درد خویش كوشش مى‏كنند (از خواندن و عمل به قرآن چاره رهایى از عذاب و سختى قیامت را مى‏جویند). پس هرگاه به آیه‏اى برخورند كه شوق دهنده و امیدساز باشد، به آن شوق پیدا مى‏كنند؛ مانند آنكه پاداشى كه آیه از آن خبر مى‏دهد، در برابر چشم ایشان است و آن را مى‏بینند و هرگاه به آیه‏اى برخورند كه در آن ترس و بیم است، گوش دلشان را به آن مى‏گشایند، چنانكه گویا شیون و فریاد (اهل) دوزخ در بیخ گوشهایشان است. 39

آثار تدبّر در قرآن‏

گرایش به خوبى‏ها

على‏علیه السلام مى‏فرماید: لاخَیرَ فى‏قِرائَةٍ لاتَدَبُّرَ فیها40؛ در قرائتى كه تدبّر نباشد، هیچ خیرى نیست.
از این روایت استفاده مى‏شود كه اگر همراه قرائت قرآن، تدبّر در آیات نیز در كار باشد، قارى قرآن به خیر نائل مى‏شود و خیر عبارت است از گرایش به خوبى‏ها.41
علاّمه طباطبایى مى‏گوید: اصل در معناى خیر، انتخاب است و ما چیزى را خیر مى‏دانیم كه قبلاً آن را با چیز دیگر مقایسه كرده‏ایم و آن را انتخاب و گزینش مى‏كنیم. و ما وقتى یكى از دو چیز را انتخاب مى‏كنیم كه مورد طلب ما بوده، طبیعت ما را به سوى خود بكشاند.42
بنابراین، هر كس در آیات قرآن تدبّر كند، كم‏كم نسبت به خوبى‏ها گرایش پیدا مى‏كند. و طبعاً به آنها ملتزم شده، به خوبى‏ها و كمالات نائل مى‏شود.

كسب آگاهى و حق‏شناسى

تلاوت همراه با تدبّر، موجب زیادى علم و كشف مسائل دینى و اطلاع پیداكردن بر حكمت‏ها و اسرار مخفى و شناخت حقوق خداوند، ائمّه‏علیهم السلام و دیگر صاحبان حق است. از این رو، برخى از فقیهان ثواب تدبّر در قرآن را، از ثواب نمازهاى مستحبّى بالاتر دانسته‏اند.43
از امام باقر و امام صادق‏علیهما السلام نقل شده است كه در تفسیر آیه أفلایتدبرون القرآن 44، فرمودند: یعنى أَفلا یتدبرون القرآن فَیَقْضُوا ما عَلَیْهِمْ مِنَ الحَقّ‏45؛ یعنى چرا در قرآن تفكّر نمى‏كنند تا هر حقّى كه بر آنان است، درك كنند؟
و نیز از امام صادق‏علیه السلام نقل شده است كه فرمود: اى مفضّل! اگر شیعیان ما در قرآن تدبّر مى‏كردند، در فضیلت ما شك نمى‏نمودند.46

پى‏نوشت‏:

1. انّ هذا القرآن یهدى لّلتى هى اقوم. (اسراء / 17)
2. امام صادق(ع): لَقد تجلّى اللّهُ لِخَلْقِهِ فى كلامه و لكنّهم لایُبصرون؛ خداوند در كلامش (قرآن) براى خلقش ظهور كرده است ولى آنها بصیرت ندارند. (بحارالانوار، ج 89، ص 107، مؤسّسة الوفاء، بیروت، 1403 ق.)
3. وسائل الشیعه، ج 2، ص 32 (20 جلدى، دارالاحیاء التراث العربى، بیروت).
4. شرح اصول كافى، ج 5، ص 171، ملا صالح مازندرانى، متوفّاى 1081 ق.
5. مفردات راغب، واژه دبر؛ المیزان، ج 5، ص 26 (20 جلدى عربى)؛ تفسیر نمونه، ج، 4، ص 27.
6. حجةالتفاسیر، ج 2، ص 58؛ تفسیر خسروى، ج 2، ص 250؛ تفسیر عاملى، ج 3، ص 45؛ تفسیر نمونه، ج 4، ص 27.
7. نساء / 82؛ محمّد / 24.
8. غرر الحكم.
9. بقره / 121.
10. در قرن‏هاى اوّل اسلام براى یادگیرى و حفظ آیات، آیات قرآن را به پنج آیه، پنج آیه و ده آیه، ده آیه، بخش كرده بودند، از این رو به آیات، اعشار و اخماس تعبیر مى‏شد.
11. ص / 29.
12. مجمع البحرین، طریحى، ج 1، ص 294، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1408 ق.
13. ر.ك: نساء / 82؛ مؤمنون / 47 و 48.
14. الحدائق الناظرة، محقّق بحرانى، ج 1، ص 31، انتشارات جامعه مدرّسین، (25 جلدى).
15. تسنیم، عبداللّه جوادى آملى، ج 1، ص 39، مؤسّسه اسراء.
16. اصول كافى، ج 4، ص 400، انتشارات علمیه اسلامیه.
17. نهج البلاغه، صبحى صالح، خ 110.
18. مزمّل / 4.
19. اصول كافى، ج 4، ص 418.
20. همان، ص 422.
21. ر.ك: همان، ص 400؛ بحارالانوار، ج 89، ص 32؛ نهج البلاغه، خ 174 و نهج البلاغه، صبحى صالح، خ 110.
22. بحارالانوار، ج 89، ص 207.
23. حمد / 3.
24. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 19.
25. مستند الامام الرضا(ع)، ج 1، ص 34.
26. بحارالانوار، ج 89، ص 210.
27. همان، ص 194 و 195.
28. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 19.
29. میزان الحكمه، ج 5، ص 385.
30.ر.ك:نهج البلاغه،خ 176؛اصول كافى،ج 4،ص 398.
31. مستدرك الوسائل، ج 4، ص 252، مؤسّسة آل‏البیت.
32. همان، ص 279.
33. تقریب القرآن، ج 26، ص 71.
34. محمّد / 24.
35. تفسیر كنز الدقائق، ج 12، ص 241.
36. قصص / 68.
37. حجّ / 46.
38. بحارالانوار، ج 36، ص 353.
39. نهج البلاغه، فیض، خ 184.
40. بحارالانوار، ج 75، ص 75.
41. مفردات راغب، واژه خیر.
42. المیزان، ج 3، ص 132.
43. مشارق الشموس، محقّق خوانسارى، ج 2، ص 503 (2 جلدى)، آل‏البیت.
44. محمّد / 24.
45. بحارالانوار، ج 89، ص 65.
46. همان، ج 53، ص 26.

منبع:فصلنامه کوثر علی کرجی

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed