مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
میلاد با سعادت حضرت سیدالکریم عبدالعظیم الحسنی علیه السلام مبارک باد!
مردمانِ زمان غیبتِ او که به امامتِ او معتقد گردند و منتظر ظهورِ او باشند، بهترین مردمان هستند. زیرا خداوند به اندازهای به آنها فهم و خرد و معرفت مرحمت نموده که غیبت در نظر آنها به منزلهی مشاهده است. و مردمِ آن زمان مانند کسانی که در کنار پیامبر خدا به جهاد پرداخته باشند محسوب خواهند شد.
تحفه عبدالعظیم حسنی از سوی امام صادق برای شیعیان
حضرت عبدالعظیم، حدیثی قدسی را از امام صادق نقل میکنند؛
امام صادق میفرماید؛ امام باقر فرزندان خود را پیرامون خویش جمع نمود در حالیکه در میان آنان عمویشان زید بن علی هم حضور داشت. پس از آن، امام کتابی را بیرون آورد که به خط امیرمؤمنان و املای رسول خدا «علیهم السلام» بود، و در آن نوشته شده بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
این کتابی است از خداوند شکست ناپذیر حکیم به محمد «صلی الله علیه و اله»که نور و سفیر و حاجب و دربان و رهنمای او جبرئیل امین آن را نازل نموده است. ای محمد «صلی الله علیه و آله»، نامهای مرا بزرگ شمار و از نعمتهای من سپاسگزاری کن و نعمتهای مرا انکار نکن، چرا که یقیناً منم خدایی که هیچ معشوقی جز من نیست، شکننده پشت ستمکاران و درهم کوبنده متکبران و خوارکننده ظالمان و جزادهنده روز رستاخیز منم خداوندی که هیچ معشوقی جز من نیست. هر کس به غیر فضل من به دیگری امیدوار باشد و غیر از عدل من از دیگری بترسد، او را عذاب میکنم، چنان عذابی که هیچ کس از جهانیان را عذاب نکرده باشم. پس مرا عبادت کن و تنها بر من توکل کن، به درستی که هیچ پیغمبری را مبعوث نکردم، مگر آنکه زمانی که مدت نبوتش به پایان رسید برای او وصی قرار دادم.
و من تو را بر پیامبران برتری دادم و وصی تو را نیز بر سایر اوصیاء برگزیدم. و تو را به دو نازدانهات بعد از او (حسن و حسین) گرامی داشتم. حسن را پس از گذشت زمان پدرف معدن علم خود قرار دادم و حسین را مخزن وحی خویش ساختم و او را به شهادت گرامی داشته و عاقبت کار او را ختم به سعادت نمودم. او افضل شهدا بوده و بلندترین مقام را در میان آنها داراست.
همچنین کلمه کامل خود را با او و حجت رسای خود را نزد او قرار دادم. بوسیله عترت او جزا میدهم و عقاب میکنم. اولین عترتِ او علی است که او را سرور عبادت کنندگان و زینت دوستان گذاشتهام.
... و به وسیله عترت حسین (فرزندان حسین) جزا میدهم و عقاب میکنم؛ اولین آنها «علی» (امام سجاد) است که او را سرور عبادت کنندگان و زینت دوستان گذاشتم. و فرزندش «محمد» که همنام جدّ ستودهاش است، شکافنده علم و معدن حکمت من است. به زودی مردمی درباره جعفر به شک میافتند، هلاک گردند و کسی که وی را تکذیب کند، گویا مرا تکذیب کرده است. به راستی من جایگاه جعفر را گرامی داشتهام و او را به وسیله شیعیان، دوستان و پیروانش خشنود خواهم ساخت. پس از وی، به سوی فرزندش فتنهی کور و تاریک نازل خواهد شد، هر چند که رشتهی تقدیراتم بریده بریده نشده و برهانم پنهان نخواهد ماند، چونان که دوستانم هرگز روی شقاوت نخواهند دید.
آگاه باشید که هر کس یکی از آنها را انکار نماید، به نعمت من ناسپاسی کرده و هر کس آیهای از کتاب مرا تغییر دهد، بر من دروغ بسته است. وای بر افترازنندگان و انکارکنندگان! در آن زمان که زمانِ بنده و دوست برگزیدهام موسی منقضی شود، آگاه باشید که تکذیب کنندهی هشتمین، تکذیب کنندهی همه اولیای من است. علی، ولی و یاریکنندهی من است، کسی که دشواریهای نبوت را بر دوش او گذاشته و او را به قوّت میآزمایم. او را دیوی سرکش و خودپرست خواهد کشت و در شهری که بنای آن به دست بنده صالح خدا، ذوالقرنین گذاشته شده، در نزد بدترین مخلوقات من، دفن خواهد گردید. گفتارم حق است که دیدگان او را به وسیله فرزندش «محمّد» که جانشین اوست روشن خواهم ساخت. او وارث علم و معدن حکمت و جایگاه اسرار من است و بر مخلوقاتم حجت است. بهشت را جایگاه او قرار خواهم داد و او را در 70 نفر از خویشاوندانش که آتش جهنم بر آنها لازم شده باشد، شفیع خواهم ساخت و عاقبت کارِ فرزندش «علی» را که یاری کنندهی من است به سعادت ختم خواهم نمود. او که گواه میان خلق و امین بر وحیِ من است و از وی، دعوتکنندهی به راهم و خازن علم خود، حسن را بیرون خواهم کرد. و آن را به فرزندش که رحمتِ بر جهانیان است کامل خواهم نمود. در این فرزند کمال موسی و بهای عیسی و صبر ایّوب نهفته است. در زمان او، دوستانم خوار خواهند شد و سرهای آنها را به یکدیگر هدیه خواهند داد، همانطور که سرهای ترک و دیلم را به یکدیگر هدیه میدادند، پس اینها کشته و سوخته خواهند شد به گونهای که همواره ترسیده، مرعوب و نگران خواهند بود. زمین به خونشان رنگین میشود و فریاد و ناله و بانگ و شیون از زنها بلند خواهد شد. ایشان (اهل بیت علیهم السلام) دوستانِ واقعیِ من هستند. به وسیله آنها هر فتنهی کور و ظلمانی را دفع خواهم نمود و به خاطرشان زلزلهها را برطرف خواهم ساخت و غل و زنجیر را از ایشان برداشتهام (هیچ محدودیتی ندارند). و آنان اند که صلوات و رحمت بیپایان پروردگارشان بر آنهاست و همانها هدایت یافتهگان اند...
در این روایت به چند نکته مهم اشاره میکنیم؛
بزرگ داشتن اسماء الهی، جز با فهم اسماء به دست نمیآید. کسی که اسماءالله را با قلب خویش درک نماید، حتماً از شنیدن آنها نیز به نشاط و آرامش میرسد. تمام اسماء، صفتهایی اند که با ذات همراه شدهاند. انسان زمانی میتواند اسمی را خوب بفهمد که آن را در ذات خویش وارد نموده و به آن دارایی رسیده باشد.
شناخت اسماء الله گام بسیار بزرگی در حرکت به سمت الله است و استخراج این اسماء از لابه لای طبیعت هنر بسیار بزرگی است و قدرت بالایی میطلبد. یکی از راههای میانبر، سریع و قدرتمند برای رهایی از تلخیها، غصهها، افسردگیها و پژمردگیها انس با اسماء الله است.
سپاسگزاری از نعمتها، بدون شناخت نعمت، ممکن نیست. باید به این یقین برسیم که بلاها از سوی رب ما به همان هدف نازل میشوند که نعمتها. درست مانند سیلی یک مادر و بوسه او که همه برای تربیت فرزند و از روی محبت مادری انجام میگیرد. چراها و اعتراضها به سوی خداوند، همگی از روی نشناختن نعمتهای خداوندند. فراموش نکنیم که ما همواره در اقیانوس نعمتهای خداوند غرقیم، حتی زمانی که با بلاها تحت ربوبیت قرار گرفتهایم.
تا انسان اصالتِ وجودش را از آنِ بخش الهیاش نداند، نمیتواند به سپاسگزاری نعمتها در همه احوال موفق شود.
تنها زمانی انسان شاکر نعمتها بوده و میتواند آنها را خوب ببیند که نگاهش به خود با نگاه خدا یکی باشد. اگر عاشقِ الله شویم، دیگر محال است به خاطر «من» های بخش های پایینی با خداوند درگیر شویم. چرا که خاصیت عشق، فراموشی است و انسان در کنار معشوقش، چیز دیگری را طلب نخواهد کرد.
ترسیدن به جز از عدل خدا، اشاره به گناهانی دارد که انسان به خاطر دیگران به آنها تن میدهند. و عاقبت این کار جز تحقیر شدن و پست شدن توسط همان کسانی نیست که به خاطر آنها جلوی خداوند ایستاده است.
هیچ پیامبری بدون جانشین نبوده است. چرا که مردم برای هدایت، بیسرپرست میماندند و حتماً از خداوند طلبکارانه علت را جویا میگشتند. و خداوند هرگز به بشری ظلم ننموده است.
با زیارت حضرت عبدالعظیم صله رحم کنیم تا مونسِ تنهائی قبر و قیامت مان شود
اهل بیت «علیهم السلام»؛ مایهی زینت و عزت شیعیان
آموختیم که منزلت هر انسان در نزد خداوند، به میزان منزلتی بستگی دارد که او برای پروردگارش قائل است. این مسئله در مورد جایگاه انسان در نزد اهل بیت «علیهم السلام» نیز صدق میکند. خداوند اهل بیت «علیهم السلام» را برای کسانی زینت قرار داده است که آموختهاند در زندگی با اتصال به خانوادهی حقیقیشان احساس عزت، غرور و سربلندی نموده و از آنها لذّت ببرند.
تا انسان به واسطهی داشتن اهل بیت «علیهم السلام» به احساس افتخار و عزّت نرسیده و از آنها لذت نبرد، در واقع هنوز خودش را از خانوادهی آنان نمیداند و جایگاه شخصیتی خود را در ارتباط با آنان نشناخته است؛
آفتی نبود بَتَر از ناشناخت تو بَرِ یار و ندانی عشق باخت
این عدم شناخت، انسان را به احساس حقارت و ذلّت در بخشهای مختلف وجودیاش خواهد رساند، و این در حالی است که انسان با داشتنِ اهل بیت «علیهم السلام» و استمدادِ از آنان میتواند بر تمام ضعفهای خود غلبه نموده و ریشهی تمام عقدهها را از روحِ خویش پاک نماید.
احساس سرمستی و غرور به واسطه داشتن اهل بیت «علیهم السلام»، نشان میدهد که شخص رابطهی حقیقی و شخصیتیِ خویش را با آنان درک نموده و به وجود مقدسشان متّصل گشته است. چنین کسی هیچگاه خویش را حقیر نخواهد دید و حتی در فاسدترین محیطها، به این انتساب و به اطاعت خود از خانوادهی حقیقیاش، افتخار خواهد کرد. اساساً هر گونه احساس خودکم بینی، حقارت، ذلت، کمبود و ... نشاندهنده عدم شناختِ صحیح شخص از خود به عنوان یک انسان با بخش الهی است.
منزلت پذیرش ولایتِ معصومین «علیهم السلام» از نگاه خداوند
میدانیم که گروهی از مسلمانان، به ولایت چهار امام، گروهی به ولایت 5 امام و ... معتقد اند. اما نکتهی مهم که در این حدیث به آن اشاره شده است آن است که کسانی که امام رضا «علیه السلام» را به عنوان هشتمین امامِ شیعیان پذیرفتهاند، بقیهی امامان را نیز تا آخرین و دوازدهمین شان قبول کرده اند. به همین دلیل ما اساساً در جوامع شیعه، شیعهی 8 امامی نخواهیم دید. از همین رو، روایات گوناگون ثوابِ زیارت امام رضا «علیه السلام» را از ثواب زیارت امام حسین «علیه السلام»، بالاتر دانسته اند.
به همین سبب، خداوند در این حدیث قدسی، تکذیب کنندهی هشتمین امام را، انکارکنندهی تمام اولیای خود معرفی میکند و این ارزش و منزلتِ پذیرش ولایت دوازده امام معصوم را در نگاه خداوندِ بزرگ نشان میدهد.
اما نباید از یاد برد که ما در داشتن این نعمت بزرگ و عشقِ قلبی به اهل بیت «علیهم السلام» مدیون پدران و مادران مان و سپس مدیون علمای اسلام و بزرگان دینی هستیم.
حق والدین ما در انتقال این نعمت عظیم به روح ما، آنقدر بزرگ است که با هیچ راهی قابل جبران نیست.
روح آنان آنقدر پاک بوده که علیرغم گناهان تمام عمرشان، باز هم چهارده معصوم «علیهم السلام» را با عشق پذیرفته اند و با عشق، به روح و جانِ ما منتقل نمودهاند و به همین سبب همهی ما، تا ابدیت مدیونِ این لطف عظیمِ آنانیم.
این روایت و توضیحات مربوط به آن را در همین جا خاتمه میدهیم و به روایت دیگری از قول امام سجاد «علیه السلام» میپردازیم؛
ابوخالد کابلی از امام سجاد «علیه السلام» سؤال میکند؛ ای سیّد من، چگونه امام صادق «علیه السلام» را صادق نام نهادند، در حالی که شما اهل بیت همه صادق هستید؟
امام سجاد «علیه السلام» فرمودند: پدرم از پدرش روایت کرده که پیامبر فرمود: هرگاه فرزندم «جعفر بن محمد» متولد شود، او را صادق نام بگذارید. زیرا پنجمین فرزند او که جعفر نام خواهد داشت به دروغ مدعی امامت خواهد شد. وی در نزد پروردگار کذّاب و افترازننده محسوب میشود و مدعیِ مقامی است که اهلیّت آن را ندارد. او با پدرش مخالفت مینماید، به برادر حَسَد میورزد و در هنگامی که ولیّ خدا غایب است، قصد افشای اسرار پروردگار را خواهد نمود. (اسرارِ امام، همان اسرارِ الهی است.)
پس امام سجاد گریهی فراوانی نمود و فرمود: گویا میبینم جعفر کذّاب را در حالی که طاغوتِ زمان خود را در جستجوی ولیّ خدا راهنمایی میکند (تا او را به قتل برسانند)، و حال آنکه ولی پروردگار در محافظت خدا قرار گرفته و وکالت حرمِ پدرش به عهدهی وی نهاده شده است. جعفر کذّاب از روی جهلی که به ولایت ولیّ عصر دارد، حریص است که او را پس از ولادت به قتل برساند، برای اینکه به میراث پدرش دست پیدا کرده و ارثِ او را بدون استحقاق دریافت نمود.
ابوخالد گفت: ای فرزند رسول خدا، این اموری که فرمودید اتفاق میافتد؟
فرمود: آری به پروردگارم سوگند این مطالب در صحیفهای که در نزد ما موجود است نوشته شده و در آن صحیفه تمام سختیها و پیشامدهایی که پس از پیامبر خدا بر ما رخ خواهد داد، مکتوب است.
ابو خالد گفت: پس از آن چه خواهد شد؟
فرمود: پس از آن غیبتِ ولی خدا و دوازدهمین وصیّ پیامبر خدا و ائمه به درازا خواهد کشید. ای ابوخالد! مردمانِ زمان غیبتِ او که به امامتِ او معتقد گردند و منتظر ظهورِ او باشند، بهترین مردمان هستند. زیرا خداوند به اندازهای به آنها فهم و خرد و معرفت مرحمت نموده که غیبت در نظر آنها به منزلهی مشاهده است. و مردمِ آن زمان مانند کسانی که در کنار پیامبر خدا به جهاد پرداخته باشند محسوب خواهند شد. آنها حقاً بندگان خالص، شیعیان راستگوی ما و دعوت کنندهی به دین در آشکار و نهان هستند. و ... انتظارالفرج، اعظم من الفرج...
نکات مهم در روایت امام سجاد «علیه السلام»:
1- فرزندانِ اهل بیت «علیهم السلام» نیز از تأثیر محیط در امان نماندند! کسی میتواند مثل جعفر کذاب پسر امام معصوم باشد، اما تحت تأثیر محیط، اهل انکار و حسادت گردد.
آیا با این وجود، هنوز هم میتوان گفت که دوستان و محیطهای آلوده، بر روح ما تأثیری نخواهند گذاشت؟
فراموش نکنیم که قویترین و قدرتمندترین انسانها نیز در محیطهای ضعیف و آلوده، به ضعف خواهند گرایید.
2- نفسانیت، فرزندِ یک امام معصوم را به جایی میرساند که تصمیم میگیرد امامِ معصوم دیگری را به قتل برساند. و تمام آسیبهای انسان از همین نفسانیت و یا در یک کلام از ماجرای وجود آغاز میشود. اگر کسی تصمیم گرفته که روح خود را یکجا از تمام امراض، بیماریها و ضعفها تخلیه نماید، باید آنقدر روح خویش را با غیب پر کند که دیگر جای خالی برای ماجراهای وجود باقی نماند. کسی که از نفسانیّت و منیّت تخلیه گردد، حتماً از بیماریهای اخلاق نجات خواهد یافت.
3- بزرگان اهل روایت، چند صحیفه را در نزد اهل بیت «علیهم السلام» تأیید نمودند، یکی صحیفهی حضرت زهرا «سلام الله علیها» است که جبرئیل در ایام میان رحلت پیامبر«صلی الله علیه و اله» تا شهادت ایشان، نازل فرمودند و مشتمل بر حوادث آیندهی امت پیامبر است.
و یک صحیفهی دیگر که مربوط به امیرالمؤمنین «علیه السلام» است و پیامبر «صلی الله علیه و آله» شخصاً مطالب آن را برای حضرت علی (ع) نقل فرمودند. امروز این صحیفه در نزد امام زمان است.
4- انسانهایی که به شهودِ غیب رسیدهاند و ندیدنِ غیب، راه ارتباط با آن را برایشان نبسته است، انسانهای قدرتمندی هستند. هر قدر ارتباط با غیب برای کسی جدّیتر باشد، قیمت او نیز در نزد غیب بیشتر خواهد شد. نقطهی اوج زندگی هر انسان، زمانی است که باور میکند. از آل محمد «صلی الله علیه و آله» است و براساس این انتساب، تمام سبک زندگی خویش را تنظیم مینماید.
برگرفته از مباحث خانواده آسمانی، استاد محمد شجاعی
لینکهای مرتبط:
مجموعه سخنرانی های استاد شجاعی
مجموعه کتاب های استاد محمد شجاعی
کلیدواژه ها:
آثار استاد