www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 7923
زمان انتشار: 18 نوامبر 2017
بی ادبی در نماز، انسان را از خدا دور می کند

احیاء، جایگاه سجده در سلوک انسانی، جلسه 4؛ 96/7/28

بی ادبی در نماز، انسان را از خدا دور می کند

سجده حقیقی همراه با علو و قرب به خداوند است. کسی که در به جای آوردن سجده، قلبش به جای دیگری تعلق داشته باشد، از خدا دور می شود.

در ادامه روایت، امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «و لا قَرُبَ إلَیهِ أبدا مَن أساءَ أدَبَهُ و ضَیَّعَ حُرمَتَهُ و یَتَعَلَّقُ قَلبَهُ بِسِواهُ فی حالِ سُجُودِهِ، فَاسجُدْ سُجودَ مُتَواضِعٍ ذَلیلٍ عَلِمَ أنّهُ خُلِقَ مِن تُرابٍ یَطؤهُ الخَلقُ و أنّهُ رُكِّبَ مِن نُطفَةٍ یَستَقذِرُها كُلُّ أحَدٍ، و كُوِّنَ و لَم یَكُنْ و قد جَعَلَ اللّه ُ مَعنَى السُّجودِ سَبَبَ التَّقَرُّبِ إلَیهِ بالقَلبِ و السِّرِّ و الرُّوحِ فَمَن قَرُبَ مِنهُ بَعُدَ مِن غَیرِهِ أ لاَ یَرى فی الظاهِرِ أنّهُ لا یَستَوِی حالُ السُّجودِ إلاّ بالتَّوارِی عن جَمیعِ الأشیاءِ و الاحتِجابِ عن كُلِّ ما تَراهُ العُیونُ؟! كذلك أرادَ اللّه ُ تعالى الأمرَ الباطِنَ »

حضرت در ابتدا نکته‌ی تهدیدآمیزی را می‌فرماید که هر کس ادب خدا را رعایت نکند، هرگز به او قرب پیدا نمی‌کند. بعضی افراد رکوع و سجده‌هایشان مثل کلاغ می‌ماند. فقط نوک می‌زنند و سربلند می‌کنند. با عجله و تند تند نمازی می‌خوانند بدون تعقیبات و نمی‌فهمند که این بی ادبی است.

ما از نماز خواندن باید هدف داشته باشیم. نماز باید به کرسی و مقصد بنشیند تا به قرب برسد. به خاطر همین، حضرت بر ادب در نماز تاکید دارند و می‌فرمایند فرد بی‌ادبی هرگز به خدا نزدیک نمی‌شود. با وجود این که نماز جماعت اهمیت دارد و تاکید زیادی بر آن شده، اما کسی که می‌خواهد کارهای قربی انجام بدهد؛ با مستحبات و نوافل را انجام دهد، می‌تواند به جای نماز جماعت، این کارها را انجام بدهد.

حضرت در ادامه روایت، کیفیت سجده را بیان می‌کند که چگونه باید باشد. «فَاسجُدْ سُجودَ مُتَواضِعٍ ذَلیلٍ= پس سجده کن؛ سجده ی آدم متواضع و ذلیل». تواضع و ذلت در سجده به این است که انسان در برابر خدا همراه با خاکساری و ذلت، خودش را روی پای خدا می اندازد.

حواست باشد که جنست از خاک است و باید در مقابل خدا بزرگی نکنی. ما که هیچ چیز از خود نداریم. وجودمان را هم خدا داده. پس به چه چیزمان بنازیم و فخر بفروشیم و و برتری جویی کنیم.   

سجده مربوط به بخش بدن است. وقتی سجده می‌کنید حقیقت انسانی علو و قرب پیدا می‌کند. کسی فکر نکند که با سجده شخصیتش له می‌شود؛ هرگز.

«و قد جَعَلَ اللّه ُ مَعنَى السُّجودِ سَبَبَ التَّقَرُّبِ إلَیهِ بالقَلبِ و السِّرِّ و الرُّوحِ= محققا خداوند سجده را عامل تقرب به سوی خودش قرار داده که با قلب و سر و روح به سوی خدا تقرب می یابید». یعنی دلت، باطنت و روحت را خداوند تبارک و تعالی تقرب می‌دهد. این حرف خیلی بزرگ است. سِر آنجایی است که دسترسی به آن نیست. وجود انسان هم سِری است که به راحتی به آن دسترسی نیست، سجده باعث می‌شود آن حاق و ذات انسان تقرب پیدا کند و قوی شود.

نزدیکی به خدا، باعث دوری از غیر خدا می شود

«فَمَن قَرُبَ مِنهُ بَعُدَ مِن غَیرِهِ= هر کس که به خدا نزدیک شود، از غیر خدا دور می شود». نزدیکی به خدا باعث دور شدن چسبندگی‌ها می‌شود. نه این که کار و درس و زندگی را رها کنیم؛ بلکه مومن مثل سایرین زندگی می‌کند، کار می‌کند، تفریح می‌کند، کار علمی می‌کند؛ ولی چسبندگی به آنها ندارد. عشقش همان سه معشوق «الله، اهل بیت و جهاد» است و به خاطر این عشق، کار دنیایی اش را با نشاط انجام می‌دهد، اما وابسته و اسیر آنها نیست.

حالا از کجا می‌فهمیم وابستگی داریم یا نداریم؟ یکی از راه هایش این است که اگر یکی از کمالات دنیایی را از ما گرفتند، ناراحت نشویم؛ با خدا درگیر نشویم؛ یا اگر در جائی نیاز بود که به خاطر عشق به الله و اهل بیت و جهاد، به راحتی دست از امور دنیایی برداریم. نگوییم: من  دکتر یا مهندس یا استاد دانشگاهم، حیف است به جبهه بروم. اگر این را گفتیم، یعنی باخته‌ایم و این نشان از آن دارد که مقام و موقعیت های اجتماعی برایمان مهمتر از رسیدن به «الله، اهل بیت و جهاد» است. چون وابسته به آنها هستیم.

درسی که از سجده می‌گیریم این است. «أ لاَ یَرى فی الظاهِرِ أنّهُ لا یَستَوِی حالُ السُّجودِ إلاّ بالتَّوارِی عن جَمیعِ الأشیاءِ و الاحتِجابِ عن كُلِّ ما تَراهُ العُیونُ؟! كذلك أرادَ اللّه ُ تعالى الأمرَ الباطِنَ = مگر نمی‌بینی که در ظاهر سجده هم حالت سجده جز با کنار گذاشتن همه چیز و چشم پوشی از هر چه که بتوان آن را دید، میسر نیست؟ خدا امر باطن انسان را چنین اراده کرده است»، یعنی سجده جز با کنار گذاشتن همه چیز و چشم پوشیدن از هر آنچه که دیدگان می بیند تحقق نمی‌پذیرد.

علت این که سجده قطع ارتباط با اطراف خودت و چشم پوشیدن از هر چیزی است که چشم می‌بیند، این است که وقتی انسان به سجده می‌رود، دیگر چیزی نمی‌بیند. همان زمین است. اشیا اطرافش را نمی‌بیند. پس تو هم در باطن وقتی به سجده می‌روی، واقعا چشم از غیر خداوند بپوش. مثل دو معشوق زمینی که وقتی با هم خلوت می‌کنند حواسشان به جای دیگری نیست و این نیاز به تمرین دارد.

امام امت (ره) می‌فرماید: «انسان بی‌تلقین به هیچ جا نمی‌رسد». تمرین کنید که در سجده، قلبتان همراه شما باشد تا یواش یواش این قلب، در سجده با حق تعالی انس بگیرد. بعد از مدتی رها کن. می‌بینی که  بدون این که تلقین کنی قلبت در نماز حضور دارد.

«خشوع قلب» و «اخلاص نیت» دو شرط سجده جسمانی است

امیرالمومنین در تفسیر سجده می‌فرماید‎: سجده ظاهر و باطنی دارد. «خشوع قلب» و «اخلاص نیت».

«السُّجودُ الجِسمانِیُّ هُو وَضعُ عَتائقِ الوُجُوهِ على التُّرابِ و استِقبالُ الأرضِ بِالرّاحَتَینِ و الكَفَّینِ و أطرافِ القَدَمَینِ مَع خُشوعِ القَلبِ و إخلاصِ النِّیَّةِ و السُّجودُ النَّفسانیُّ فَراغُ القَلبِ مِن الفانِیاتِ و الإقبالُ بكُنْهِ الهِمَّةِ على الباقِیاتِ و خَلعُ الكِبْرِ و الحَمِیَّةِ و قَطعُ العَلائقِ الدُّنیویَّةِ و التَّحَلِّی بالخلائقِ النَّبَوِیَّةِ = سجود جسمانى، عبارت است از گذاشتن قسمت‌هاى شریف صورت بر خاك و نهادن كف دست‌ها و نوك پاها به زمین، با خشوعِ قلب و نیّتِ خالص؛ و سجود روحانى، خالى كردن دل است از امور فانى و روى آوردن با تمام وجود به آنچه ماندنى و جاویدان است و بركندن لباس كبر و غرور و بریدن علایق و تعلّقات دنیوى و آراسته شدن به خُلق و خوهاى نبوى».

سجود جسمانی همان سجده بدنی است که انسان قسمت های مهم و شریف بدنش، مثل پیشانی را به خاک می‌گذارد و همچنین دو کف دست و نوک پاها را. اما قیدی که حضرت می‌آورد: «مَع خُشوعِ القَلبِ و إخلاصِ النِّیَّةِ= با خشوعِ قلب و نیّتِ خالص» یعنی همراه این سجده‌ی جسمانی، خشوع قلب و اخلاص نیت نیز داشته باشد، یعنی سجده را با خضوع قلب و خالصانه برای خدا انجام دهد.

اما سجده نفسانی چیست؟ خالی بودن دل هست از امور فانی. «فَراغُ القَلبِ مِن الفانِیاتِ و الإقبالُ بكُنْهِ الهِمَّةِ على الباقِیاتِ = خالى كردن دل است از امور فانى و روى آوردن با تمام وجود به آنچه ماندنى و جاویدان است ».

منظور از فارغ کردن دل، فراغت از هر معشوق به غیر از سه معشوق اصلی یعنی «الله، اهل بیت و جهاد» است. این سه معشوق، معشوق‌های واقعی هستند. بقیه معشوق‌ها فانی و از بین رفتنی هستند. پس دلت را از این معشوق‌ها خالی کن. این وظیفه‌ای است که انسان باید انجام بدهد و به استخدامش هم بگیرد. ولی دلبستگی به آن نداشته باشد.

چطور انسان با یک معشوق زمینی که خلوت می‌کند، یا یک فیلم مورد علاقه‌اش را که نگاه می‌کند، تمام غصه و دغدغه هایش را در آن موقع از یاد می برد؟ الان دو ساعت دیگر صاحب خانه قرار است بیاید کرایه خانه را بگیرد. اصلا حواسش به این نیست یا همه مسائلش را خیلی فراموش می‌کند. فقط الان همه دلش در این سریال است.

 یعنی انسان باید در سجده، با تمام وجودش به آنچه که ماندگار و جاودانه است، یعنی به الله، ابدیت و آخرت رو کند.

« و خَلعُ الكِبْرِ و الحَمِیَّةِ و قَطعُ العَلائقِ الدُّنیویَّةِ = و بركندن لباس كبر و غرور و بریدن علایق و تعلّقات دنیوى». انسان باید خیلی دقت کند که  احساس بزرگی و تکبر نسبت به بندگان خدا، اولیای الهی و خود خداوند نداشته باشد. بعضی افراد تا کمی در مسیر بندگی می‌افتند ادعای بزرگی می‌کنند.

خدا استاد ما حضرت آیت الله مجتهدی را رحمت کند که می‌فرمود: طلبه‌ها سالهای اول ادعای خدایی دارند. بعد یک مقدار که علم شان زیادتر می‌شود، در حد پیغمبر و ائمه می‌آیند. وقتی که خیلی علم پیدا می‌کنند، تازه متواضع تر می‌شوند. وقتی که خیلی علم شان زیادتر شد تازه می‌فهمند چیزی نمی‌دانند.

سجده قلبی، آراسته شدن به اخلاق نبوی است

«و التَّحَلِّی بالخلائقِ النَّبَوِیَّةِ= و آراسته شدن به خُلق و خوهاى نبوى» این که انسان آراسته به خلق و خوی‌های پیغمبر بشود؛ خلق و خو‌های نیکو را یاد بگیرد؛ اسما الهی را یاد بگیرد؛ هر چقدر انسان متخلق تر باشد، حضور قلبش هم بیشتر است و عبادتش با کیفیت‌تر صورت می‌گیرد. اما اگر دائما در فضولی و تجاوز به حریم مردم باشد، عصبانی و زودرنج و خودشیفته می‌شود. همه اینها رذائلی است که نمی گذارد آن ارتباط خوب برقرار شود. چون آفت و آسیب های خطرناکی است که آلودگی تولید می کند.

«خلق بد» یعنی با خودت یک نجاست می‌بری. به خاطر همین حضرت می‌گوید آن سجده‌ی واقعی، یعنی تو تخلق به اخلاق نبویه داشته باشی، آدم خوب، بزرگوار و خوش اخلاقی باشی مثل پیامبر. تجاوز به حریم کسی نداشته باشی و دیگران از دست و نگاه و زبان و کارهای تو در امان باشند.

اخلاق نبوی یعنی از کسی مچ نگیریم، راز کسی را افشا نکنیم، کسی را رسوا نکنیم، غیبت کسی را نکنیم. اخلاق نبوی یعنی تو هرچقدر هم اهل فهم و علم و معنویت باشی، دیگران از دست و زبان تو در امان باشند. ائمه با وجود این که باطن همه را می‌دیدند، ولی به گونه ای رفتار می‌کردند که انگار هیچ خبری از طرف ندارند.

 آدمی که متجاوز به حریم دیگران است، دائما ایراد از این و آن می‌گیرد و دائما می‌خواهد همه را قلع و قمع کند، او  هیچ وقت نمی‌تواند رکوع و سجده خوبی به جای بیاورد. چون دائما دلش مشغول آلودگی‌هاست. آدم باید دلش به خودش مشغول باشد، نه به مردم.

 

سجده

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed