مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
اگر در قلب کسی روح بدخواهی و فریب دیگران، وجود داشته باشد؛ نشانهی بیماری خودشیفتگی در او بوده به فرمودهی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از همهی گناهان بالاتر است؛ کسی که قاعدهی «هو أنت» را میفهمد، اساساً چیزی به عنوان فخرفروشی و خودبرتربینی در قلبش راه نمییابد.
مؤمن، از روح بدخواهی عاری است
میدانیم که نفس، یک حقیقتِ واحد است که به قالبهای مختلف، تعلق یافته است؛ بنابراین همهی ما، یک حقیقتِ واحد هستیم که بدنهای متفاوتی داریم و این ریشه و حقیقت مشترک است که موجباتِ برادریِ حقیقیِ آنان را با یکدیگر فراهم نموده است. توجه داشته باشیم که این پیوند برادری، بسیار عمیقتر و حقیقیتر از پیوندهای برادریِ زمینی است. این ریشهی مشترک، عامل اصلیِ قاعدهی «هو أنت» در میان مؤمنان است؛ بطوری که طبق این قاعده، تمام حسادتها و بدخواهیها در باطن مؤمن، کاملاً مردود بوده و ابتلا به این بیماریها، فرد مؤمن را از دایرهی ایمان و توحید، خارج میسازد.
قاعدهی «هو أنت» ثابت میکند که؛ هر گونه بدخواهی و یا حسادت، نسبت به دیگران، در حقیقت بدخواهی و حسادت نسبت به خودمان بوده و ما را از رشد انسانی ساقط میکند. لذا امام رضا (علیهالسلام) در نامهی حکیمانه خود به حضرت عبدالعظیم الحسنی، بدخواهیِ نسبت به دیگران را، عاملِ نفرین خود دانسته و به شخص بدخواه، عاقبتی نافرجام را بشارت میدهد.
خودخواهی و خودبرتربینی نسبت به دیگران نیز از مصادیق بیماریهای بزرگ نفس بوده و به شدت میان ما و الله فاصله میاندازد. همین فاصله، مظهر لعنِ خداوند و اهل بیت بوده و عاقبتِ شقاوتباری را برای انسان رقم میزند؛ زیرا این فاصله، نورانیت حضور الله را در وجود انسان کور کرده و از بین میبرد.
بدخواهی نسبت به دیگران، بصورتهای گوناگون در انسانهای مختلف دیده میشود؛ بدخواهی یک همسر، نسبت به همسرش، بدخواهی یک رفیق نسبت به دوستش، بدخواهی یک فروشنده نسبت به خریدارش و بالعکس، بدخواهی نسبت به همسایگان و ... از نمونههای بدخواهی نسبت به دیگران است.
اساساً روح بدخواهی و فریب دیگران، اگر در قلب کسی وجود داشته باشد؛ نشانهی بیماری خودشیفتگی در او بوده به فرمودهی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از همهی گناهان بالاتر است؛
«لَمْ تُذْنِبُوا لَخَشِیتُ عَلَیْكُمْ مَا هُوَ أَكْبَرُ مِنْ ذَلِكَ الْعُجْبِ الْعُجْبِ؛ شما اگر گناه نکنید؛ به چیزی بالاتر از گناه، برای شما میترسم؛ عُجب (خودپسندی و خودشیفتگی)».
مؤمن، سیّد هر قوم است
پشت سر گذاشتن دیگران، دور زدنِ آنان، پیشی گرفتنِ از آنان و ... همه و همه نشانهی عدم ادراکِ قاعدهی «هو أنت» است. کسی که این قاعده را میفهمد، به هیچ وجه حقوق دیگران را ضایع نکرده و سعی در پیشی گرفتن از آنان ندارد. چنین کسی متواضعترین، خدمتگذارترین، مهربانترین و فداکارترین عضو یک خانواده و یا هر جمعی میباشد. لذا چنین کسی در نگاه اهل آسمان، شرافت و عزت مییابد، تا جایی که نبی اکرم در توصیف او میفرماید: «سَیِّدُ القَومِ خادِمُهُم... ؛ سرور (بزرگِ) هر قوم، خدمت کارترین آنهاست».
منظور از این سیادت؛ سیادتِزمینی نیست، بلکه سیادت نفسانی و روحی است؛ که عامل شرافت و عزتِ انسان در نگاه الله و اهل آسمان است.
کسی که قاعدهی «هو أنت» را میفهمد، اساساً چیزی به عنوان فخرفروشی و خودبرتربینی در قلبش راه نمییابد؛ زیرا اگر کمالی را هم در خود میبیند؛ از آنِ خدا دانسته و هرگز به خودش انتساب نمیدهد. لذا ضمنِ شکر این نعمت، همیشه نگران است که نکند بیلیاقتی و بیکفایتیاش، سبب ضایع نمودنِ نعمتش شده و راهِ سعادت را به روی خودش ببندد. او دقیقاً نفس خود را با نفس دیگران، یکی دانسته و چیزی به عنوان فخر و علو را در درون خویش نابود کرده است و درست در همین زمان است که نمیتواند از کنار مشکلات و گرفتاریهای دیگران براحتی رد شده و تا حد توان، برای رفع مشکلاتشان تلاش میکند. برای او، زندگی همیشه با نشاط، پرهیجان و سرشار از خروجیهای مؤثر برای خودش و دیگران است.
او نه تنها برای دیگران مؤثر و مفید است، بلکه انسانِ مفید و رزمندهی عاشقی در لشکر امام زمانش است. لذا بواسطهی همهی نعماتی که خداوند در اختیارش قرار داده است، برای رفع موانع ظهور تلاش کرده و همهی آنها را به استخدام ایجاد حکومت جهانی امام زمان در میآورد.
تنها دغدغهی حقیقی او، که او را به تلاش و دوندگی وا میدارد؛ دغدغهی نداشتنِ امام زمانش است. ...
امام زمان (علیه السلام) به فرمودهی اهل بیت، تنهاترین و مضطرترین و آوارهترین مؤمن است ... و مؤمن حقیقی کسی است که این اضطرار، او را آرام نمیگذارد...
مؤمن، نرم و ملایم است...!
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) میفرمایند:
«المؤمنُ هَیِّنٌ لَیِّنٌ، حتّى تَخالَهُ مِن اللِّینِ أحمقَ؛ مؤمن نرم و ملایم است، تا اینکه تو فکر میکنی، انسان احمقی است».
نرمی و لطافت روح یک مؤمن حقیقی، به قدری است که شاید دیگران او را نادان میپندارند اما مؤمن انسان زیرکی است که نرم خوییاش را فقط دیگران میبینند. تا جایی که حتی در وسط جهاد و جنگ نیز نرمش و لطافت خود را حفظ میکند. کما اینکه این نرمش در هشت سال دفاع مقدس، به وضوح دیده میشد ...
مؤمن، حتی با حیوانات و اشیاء نیز نرم و مهربان بوده و اساساً خشونتی نسبت به اشیاء نیز ندارد. نق و غُر، سرزنش، نیش و کنایه و ... در وجود او راه ندارد ... و اگر دروغی یا خیانتی را از کسی دید، براحتی از کنارش عبور کرده و به روی او نمیآورد... و این گذشت و رحمت او، گاه به حماقت، سوء تعبیر میشود.
برگرفته از سلسله مباحث انسان شناسی استاد محمد شجاعی
مطالب بیشتر:
کلیدواژه ها:
آثار استاد