مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
به نام خداوندی که قلم را آفرید و آن را شایسته سوگند خویش قرار داد. به نام یگانه آفریدگاری که انسان را به زیور «اندیشه» و «تفکر» آراست و او را امانتدار این ودیعه الهی قرار داد و با سلام و درود به اصحاب فکر و فرهنگ و پیشتازان علم و معرفت،
بار دیگر فصل روشن «مهر» از راه می رسد و صحیفه نورانی معرفت با سرانگشت تکاپو ورق می خورد و دروازه های آسمانی بینش و دانایی به روی صدها هزار دانش پژوه آغوش می گشایند.
به شوق گشایش درهای دانایی، با گام های کودکی، راه مدرسه را طی می کنم. بارها روز اول مهر را به یاد آورده ام. هنوز عطر شاخه گلی که به دستم دادند، در فضای خاطرم می پیچد و مغرورِ آن کلامم که ورودم به مدرسه را خوش آمد گفت.
یادش به خیر؛ صدای زنگ مدرسه و شوری که در دلم برپا می کرد؛ بی تاب پاسخ به پرسش معلم، هیجان نمره بیست و اشتیاق شنیدن «آفرین» از زبان او !
مدرسه، فرصت بزرگ فهمیدن بود که در آن، روح قد می کشید و بزرگ می شد، اصلاً پی بردن به معنای زندگی، راز زیستن و قانون حیات، زیر سقف مدرسه به دست می آمد. بنایِ محبوب آن همیشه آباد!
همان گونه که فروردین نوید بخش حیات مجدد طبیعت است، مهر ماه یادآور شور و شعف و جوشش و کوشش آموزندگان دانش و پرورندگان بینش است.
آغاز سال تحصیلی جدید را به معلمین پرتلاش و دانش آموزان خلاق و آینده ساز کشور تبریک و تهنیت عرض می نماید.
با امید به اینکه با اکسیر دانایی و توانایی مرزهای جدید علم و دانش و پژوهش را درنوردیم و با پیوند علم و ایمان، قله های رفیع بهروزی و پیروزی و کامیابی را فتح نماییم و با گام های مصمم و استوار، ایران جاویدان را سرافراز و سربلند سازیم.
فصل مهر ، فصل رویش جوانه های امید، فصل خواندن و نوشتن، از راه رسید، فصل مهر ، فصل آشنایی با خدا، فصل خوشه چینی ستاره ها، فصل همكلاسی های دیروز و هم نیمكتی های امروز، از راه رسید.
امروز زنگ آگاهی به صدا در می آید و پرچم دانش برافراشته می شود، درب گلستان معرفت گشوده می شود و صدای جنب و جوش و شور و هیاهوی بچه ها، فضای مدرسه را پر می كند.
یاسمن ها از قصّه های دیروز می گویند و معلمین درس امروز می دهند و كبوتران وجود را به پرواز در می آورند، تا به دانش آموزان درس خوب زیستن را بیاموزند.
و سخنی با تو دارم ای معلم، آن گاه كه بر گوهر وجود، آیه ی مهر می نشانی ... نور در گلدان اندیشه ام می نگاری ... جوهر وجود را با آیات الهی به شفافیت شبنم دل می نمایی ... صفحه ی سفید ذهنم را با كلامت قلم می زنی ... در گوشم آهنگ مهر می خوانی ... دستانم را با ساختن بنای زندگی آشنا می سازی .... با نگاهت شالوده ی وجودم را شكل می دهی و بر رسایی ها و نارسایی هایش صیقل می كشی.
ای معلم ! ای كه پا جای پای انبیاء گذاشته ای تا درس چگونه زیستن را به ما بیاموزی، امروز فرشتگان مامورند، به حمد و ثنای تو كه برترین شغل را پذیرا شدی تا بهترین خدمت را به بشریت بنمایی... آن گاه كه كلامی می آموزی و آن گاه كه حرفه ای یاد می دهی و آن گاه كه استعدادهایم را پرورش می دهی تا آن چنان كه شایسته است زندگی نمایم و آن گاه كه مرا متوجه ی كمال خالقم در آفرینش می نمایی .
من همه ی آن لحظات را مدیون تو هستم كه چون فرشته ی آسمانی در خلقت زمینی، تجلی بخش راه انبیائی و سراینده ی غزل هستی بخش آموختن ، برای زندگی نمودن بهتری .
و تو ای زیبای بوستان خرد، از مهر اندیشه ات و سبزی وجود ، پر طراوت تر از همیشه ، وجودم را طراوت می بخشی تا من نیز با پرورش استعداد و اندیشه ام و بالا بردن قابلیتها و ظرفیتهای خویش، خردمندانه نقش آفرین زندگی شوم، كه خداوند هستی بخش بدان منظور مرا سرشته و من امروز به شكرانه ی این همه نعمت ، خداوند بزرگ را سپاس بیكران می گذارم كه آیات مهرش را در وجودی چون انسان به ودیعت گذاشت تا انسانیت را در وادی امتحان، به عرصه ی ظهور رساند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد