مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
خداوند متعال به واسطه ی امر شریعت و دین، همه ی ابعاد وجودی انسان را در بر گرفته، از جزئی ترین امور در عالم ملک و امکان گرفته تا کلی ترین امور در عالم ملکوت. هیچ بعد از وجود انسان نیست که از امر و دین خداوند متعال خارج باشد و ظهور و بروز این قاعده در دین اسلام وجود دارد. در جزئی ترین امور مباح انسان مثل راه رفتن و مسائل دیگر تا کلی ترین حقیقت و کمال انسان را برایش تشریح کرده. هیچ دینی مثل اسلام کامل نیست که همه ی ابعاد مملکت وجودی انسان تحت جامعیت قرار بگیرد.
عبودیت از اوج کمالات انسانی شروع شده و تا پایین ترین مرتبه ی انسانی وجود دارد. اگر کسی در مسیر عبودیت قرار گیرد، طبق آنچه که خداوند متعال فرموده، انتهای این عبودیت، "ربوبیت" و اتصال به ذات لایزال خداوند است و پایین ترین مراتب هم دارای آداب است. همه ی زندگی انسان را عبودیت پر کرده است.
وجود مقدس امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه اشاره می کند، خداوند متعال اگر به شما امرو نهی کرده، باید و نباید در زندگی شما قرار داده و زندگی شما را در هنجار تعریف کرده، به این جهت نیست که او یک حاکم جابر زورگو باشد و از بندگان اطاعت محض باشد، بلکه به این جهت است که قوا و فعلیت انسان در گرو انجام عبودیت است. فلذا هر کدام از احکامی که در اسلام وارد شده فقط یک حکم اعتباری نیست، حقیقت و باطن این احکام، بسیار عظیم است.
هر کدام از احکام یک حقیقت و باطنی دارد. اگر کسی مثلا ظاهر نماز را به جا نیاورد، نمی تواند به حقیقت و باطن نماز دست پیدا کند چون برای رسیدن به حقیقت راهی جز ظاهر وجود ندارد. باطن نماز به فرموده امیرالمومنین علیه السلام، ولایت ایشان است. کسی که می خواهد به باطن نماز برسد باید از ظاهر نماز عبور کند. فلذا امام صادق علیه السلام می فرماید شیعیان ما را به نماز اول وقت امتحان کنید.
نماز اول وقت، سبقت در ولایت
کسی که نماز اول وقت بخواند در ولایت سبقت دارد. فلذا بهره و معنویت ولایت در او بیشتر است و خداوند می فرماید این امور عبادی را کامل برای شما تبیین کردم. لذا در قیامت نمی توانیم بگوییم خدایا نفهمیدبم. در قرآن آمده است: قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِینَ1 بگو خاص خداست دلیل محکم و رسا، اگر می خواست همه شما را هدایت می کرد. خداوند یک حجت بالغ و کامل برای انسانها قرار داده است و به قدری وجودش بسط دارد و در اوج معنویت و قرب الهی است که اگر به اراده ی خداوند باشد همه ی مردم را بالاجبار هدایت می کند. اما سیره ی خدا این نیست که با اجبار کسی هدایت شود. انسان به واسطه ی اختیارش در این دنیا، محک می خورد و عیارش مشخص می شود که چه کسی اهل شقاوت و اهل سعادت است.
برای تبیین مسیر عبودیت خداوند اهل بیت علیهم السلام را قرار داده است که حجت بالغه ی حق هستند. حجتی که در اوج روشنی، وضوح و تبیین برای هدایت انسان است، ائمه علیهم السلام هستند.
تفاوت ائمه علیهم السلام با انبیاء سلف
پس برای شریعت، خداوند یک راهنمای کامل گذاشته است، که هیچ نقصی در او نیست، وجود مقدس ائمه با همه حتی انبیاء سلف فرق دارند. انبیای سلف به این دنیا آمدند و در دنیا امتحان و بعد کامل شدند. حضرت خضر علیه السلام برای تعلیم حضرت موسی علیه السلام می آیند تا او به درجه و رتبه برسد. اما ائمه علیهم السلام به این عالم آمدند، و تام و کامل بودنشان را اظهار کردند که مردم به واسطه اظهارشان به خدا برسند. چون خودشان در اوج کمال قرار دارند و مردم را به کمال می رسانند، فلذا ائمه می توانند حجج بالغه باشند.
وجود ما از حضرات آل الله علیه السلام است. امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه فرمودند. امام زمان عجل الله تعالی هم در یک توقیعی این مطلب را آوردند. نحن صنایع الله والناس صنایع لنا2؛ ما اهل بیت، آفریده خداوند هستیم و تمام مردم صنایع ما هستند. روایات زیادی داریم که همه ی هستی از نور خمسه ی طیبه خلق شده است.
آفرینش عرش از نور پیامبر صلی الله
پیامبر اکرم صلی الله علیه فرمودند: خداوند تعالی ما اهل بیت را هنگامی آفرید که نه آسمان بر افراشته بود و نه زمین گسترده، نه عرشی و نه بهشتی و نه دوزخی. ما خداوند را تسبیح می کردیم آن هنگام که تسبیحکنندهای نبود. هنگامی که خداوند خواست جهان را بیافریند نور مرا شکافت و از آن عرش را بیافرید؛ پس نور عرش از نور من است و نور من از نور خدا است و من با برتر از عرش هستم. آنگاه نور علی بن ابی طالب را شکافت و از آن فرشتگان را آفرید؛ پس نور فرشتگان از نور علی بن ابی طالب است و نور وی از نور خداست و نور علی علیه السلام برتر از ملائکه است. (آنگاه نور دخترم را شکافت و از آن آسمان ها و زمین را بیافرید؛ پس نور آسمانها و زمین از نور دخترم فاطمه است و نور فاطمه از نور خداست و او والاتر از آسمانها و زمین است.) پس از لحاظ وجودی، 14 معصوم علیهم السلام به همه ی موجودات احاطه دارند.
اگر حجت خدا در زمین نباشد
حتی انبیا بواسطه ائمه علیه السلام خلق شده اند. اگر بعد از خلق انسان، حیات زمین و انسان دوام دارد، به سبب ائمه است، بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ3. به واسطه ی وجود امام زمان عجل الله تعالی که حجت خداست، همه ی هستی روزی می خورند و آسمانها و زمین ثابت هستند.
روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه داریم: قابض الارواح امیرالمومنین علیه السلام است. هم محیی و هم ممیت است. در مرتبه پایین تر داریم: عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ4 ؛ حق و باطل به واسطه امیرالمومنین علیه السلام شناخته می شود. ایشان قسمت کننده ی بهشت و جهنم است. چرا به پیامبر می گویند "ابالقاسم"؟ روایت ضعیف اهل سنت این است که پیامبر یک پسر به نام قاسم داشت. اما چنین نیست پیامبر فقط یک پسر به نام ابراهیم داشتند چون حضرت علی علیه السلام قسیم بهشت و جهنم هستند و در دامان پیامبر رشد پیدا کردند، حقیقت و نفس باطنی پیامبر است.
اهل بیت علیهم السلام وجود اشرف هستند و ما اخص هستیم، ذیل وجود آنهاییم. در مرتبه ی وجود پایین تر هستیم فلذا آنها حجت هستند و همه ی امور به دست ائمه است. در کتاب اصول کافی بابی داریم مبنی بر اینکه همه ی امور مخلوقات تفویض به اهل بیت شده است. عنان عالم به دست امیرالمومنین علیه السلام است. این جنبه ی حجیت است. اگر می خواهیم رشد و تکامل داشته باشیم و به جای خوب برسیم، در گرو اهل بیت علیهم السلام است. صحیفه ی وجودی انسان، عنوانش امیرالمومنین علیه السلام است.
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: نحنُ حججُ اللهِ علی خَلقِهِ وَ جَدّتنا فاطمة حجةُ اللهِ علینا 5؛ ما حجت های خدا بر شمائیم و مادر ما فاطمه علیها السلام حجت خدا بر ما (اهل بیت) است. حضرت فاطمه سلام الله علیها، چه مقام والایی دارد که حجت ائمه است.
تبیین حدیث "دارت القرون الاولی"
امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه هی الصدیقه الکبری و علی معرفتها دارت القرون الاولی6
بحث معرفت و شناخت ائمه بسیار اهمیت دارد. اگر کسی صوم و صلات زیاد داشته باشد، اما محبت و معرفت ائمه نداشته باشد، هیچ فایده ای برایش ندارد. وقتی معرفتمان نسبت به اهل بیت علیهم السلام درست باشد، اگر در اوج عبادت حق هم باشیم، مقابل اهل بیت سرمان را بالا نمی گیریم.
3 کلمه در رویات وجود دارد که برای تبیین، دانستن معنای آن لازم است. "دارت" به معنای متحیر بودن است. "قرون اولی" در این روایت دلالت به طبقه بندی تاریخی ندارد، دلالت بر طبقات اشراف انبیا دارد. طبقه اول، انبیا گذشته، از حضرت آدم تا پیامبر صلی الله علیه، در شناخت حضرت فاطمه سلام الله علیها متحیر هستند. چون ایشان حجت بر پیغمبر هستند، پیغمبر اکرم صلی الله علیه افضل همه ی رسل است. حال پیامبر که آقای همه ی انبیاست، حضرت زهرا سلام الله علیها حجت بر اوست، فلذا همه ی انبیا مبهوت مقام ایشان هستند.
در روایت داریم چون خداوند متعال حضرت آدم علیه السلام و حوّا را آفرید و در بهشت جاى گرفتند، بر خود بالیدند و آدم علیه السلام به همسر خود حوّا، گفت : خداوند موجودى بهتر و برتر از ما نیافریده است .
در این هنگام پروردگار متعال به جبرئیل علیه السلام وحى فرستاد: بنده ام، آدم را به فردوس اءعلى بِبَر؛ همین كه آدم علیه السلام وارد آن مكان مقدّس شد، كنیزى كه در یكى از بهترین قصرها كه بر سرش تاجى از نور بود و دو گوشواره از نور در گوش خود داشت ، توجّه آدم را به خود جلب كرد.
و چون نگاه آدم بر آن فرشته افتاد و دید كه نور جمالش تمام بهشت را روشنائى بخشیده ، از جبرئیل سؤ ال نمود كه او كیست ؟
جبرئیل علیه السلام اظهار داشت : او فاطمه دختر محمّد، پیغمبر خدا و یكى از فرزندان تو مى باشد كه در زمان آینده مبعوث مى گردد.
آدم علیه السلام سؤال نمود: تاجى كه بر سر دارد چیست ؟ جبرئیل گفت : شوهرش علىّ بن ابى طالب علیه السلام مى باشد.7
حضرت فاطمه سلام الله علیها، 9سال از مشکات پیامبر بهره بردند، و 9 سال در کنار ولایت و از مشکات امیرالمومنین علیه السلام بهره بردند. در قرآن داریم: مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ8؛ از حضرت صادق علیه السلام روایت می کنند که فرمود: مراد از "بحرین" علی مرتضی و فاطمه زهرا علیهاالسلام است، و مراد از برزخ که موجب تعیت ولایت و نبئت شده است، حضرت فاطمه سلام الله علیها است.
تمام منابع روایی شیعه به این معنا اشاره می کند، که او وجودی است که بر ائمه که آقای عالم است، حجت است. همه در سفره حضرت زهرا سلام الله علیها هستند.
اقرار به حجیت حضرت زهرا سلام الله، لازمه ی نبوت است
ما تکاملت النبوة لِکل نَبی حتی اَقَروا بفَضلِها و مَعرِفتها9، نبوت برای هیچ پیامبری شکل نگرفت، مگر اینکه ابتدا به معرفت و شناخت فاطمه زهرا و فضیلت و برتری ایشان اعتراف کرد. این اقرار به حجیت حضرت فاطمه سلام الله علیها، لازمه ی نبوت است. اقرار به محبت هم باید بکنند. سرتاسر زندگی پیامبر اقرار به حجیت و محبت حضرت زهرا سلام الله بود. پیامبر ملاک غضب و رضای خداوند را در رضا و غضب حضرت معرفی می کنند. یعنی خدا با مبنای رضایت و غضب حضرت، راضی و عضبناک می شود.
حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، مانند پروردگار و شوهر عالی مقدار خود عالمه بماکان و ما یکون و ما هو کائن بوده، یعنی گذشته و حال و آینده، همه را می دانسته به علم هو کائن در مواردی که خدا می خواست و اقتضاء داشت اظهار می فرمود و هر چه را می خواست بداند اراده می کرد و می دانست.
این مقام برای ما تعجب آور است. حضرت فاطمه سلام الله علیها، حجت بر پیامبر و امیرالمومنین علیه السلام است. همه ی راههای به خدا رسیدن منتهی به حضرت فاطمه سلام الله علیها است. نور وجودی خانم به قدری زیاد است، که هر کس به گوشه ی کوچکی از این نور برخورد می کند، مبهوت می شود. روز قیامت، روز ظهور است، باطن همه چیز روشن می شود الا حضرت فاطمه سلام الله. در صحرای محشر حضرت نمی ایستد و عبور می کند.
حضرت آیت الله شاه آبادی درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمود: محبت او کیمیا و سری است، که به هر کسی نمی دهند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد