www.montazer.ir
سه‌شنبه 14 می 2024
شناسه مطلب: 7262
زمان انتشار: 13 ژولیه 2017
به هر میزان از بخش طبیعی سرمایه‌گذاری کنیم، به همان میزان در بخش فطری برداشت خواهیم کرد

انفاق و صدقه، جلسه 11

به هر میزان از بخش طبیعی سرمایه‌گذاری کنیم، به همان میزان در بخش فطری برداشت خواهیم کرد

هر قدر از طبیعت سرمایه‌گذاری بیشتری صورت بگیرد، فطرت قدرتمند‌تر و از لحاظ شباهت به حق‌تعالی، قدرت و شباهت بیشتری می‌یابد و در نتیجه جلوتر می‌رود. اما هر قدر در مصرف طبیعت بخل صورت گیرد، در نتیجه سرعت کم‌تر و راه برای دریافت فطرت طولانی‌تر می‌گردد.

انسان دارای ظرفیت بی‌نهایتی است که هر قدر از طبیعت بکاهد،‌ به ظرفیت فطرت افزوده می‌شود.

امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «خُذُوا مِن أجسادِكُم، تَجُودُوا بها على أنفُسِكُم = از جسم‌هایتان بگیرید و به جان‌هایتان ببخشید.» این گرفتن و اضافه کردن تنها مربوط به جسم نیست. در مرگ سفید که روزه است، اگر این روزه با معرفت باشد، از جسم کم و به جان اضافه می‌گردد.

 این دهان بستی،  دهانی باز شد                                   تا خورنده‌ی لقمه‌های راز شد

کسی که از لقمه‌های طبیعی صرف‌نظر کرد، می‌تواند از لقمه‌های راز تناول کند.

کسی که توانایی تجربه کردن مرگ را نداشته باشد، به حقیقت حیات نیز دست نمی‌یابد

در «مرگ سفید» که روزه است ما به حیات دست می یابیم. در مرگ‌های دیگر یعنی مرگ سرخ،‌ سبز و سیاه نیز همین گونه است.  

در این قاعده، انسان از طبیعت می‌کشد و حیات فطری می‌گیرد. هر قدر تعداد مردن‌های‌ انسان بیشتر می‌شود و این مردن‌ها، عمق می‌گیرند، حیات جدید و بهتر نصیب انسان می‌شود. کسی که نمی‌تواند مرگ را تجربه کند،‌ به حیات نیز دست پیدا نمی‌کند. به همین دلیل است که بزرگان ما دستور داده‌اند که «موتوا قبل ان تموتوا= قبل از آن که بمیرید، بمیرید». یعنی پیش از آنکه مرگ طبیعی‌تان فرا برسد،‌ خودتان را بمیرانید. یعنی انسان به این توانایی دست یابد که تا می‌تواند تعداد و کیفیت مرگ‌هایش را بالا ببرد.

کیفیت مرگ‌ها با هم متفاوتند، کسانی که با میل و رغبت به سوی مرگ می‌روند، حیات آنها بستگی به کیفیت مرگ شان دارد. این مرگ یعنی حذف طبیعت. هر چه میزان و کیفیت این مرگ‌ها یعنی حذف طبیعت‌ها بیشتر می‌شود، حجم و وسعت حیات انسان نیز بیشتر می‌شود و به دارایی او افزوده می‌گردد و عملش سنگین‌تر می‌شود. خداوند هم در قرآن می‌فرماید: «فمن ثقلت موازینه فهو فی عیشته راضیه= کسی که میزانش سنگین باشد، در روز قیامت در عیش و زندگی بسیار رضایت بخش به سر می‌برد.» (سوره القارعه، آیات 6 و7)

این برای کسی است که حیات فطری بیشتری را جذب کرده است و تعداد مرگ‌هایش در بخش جمادی،‌ نباتی و حیوانی، بیشتر باشد.

نزدیک‌ترین انسان‌ها به مقام محمود، کسانی هستند که خود به استقبال مرگ می‌روند

هر شخص بسته به تعداد و میزان مردنش می‌تواند حیات جذب کند. البته بعضی افراد هستند که خداوند دوستشان دارد و زمینه مردن را برای آنان مهیا می‌کند. یعنی بارها و بارها آنها را با بلایا و مصائب می‌میراند. (در موضوع غضب و حلم، مهرورزی و رشد و قدرت، این مبحث قابل پیگیری است.)

«میراندن خود» به این معنا نیست که خودشان به سمت بلا بروند،‌ بلکه وقتی شرایط مردن برایشان فراهم شد، آن را به خوبی می‌پذیرند.

در بعضی از مرگ‌ها مانند مرگ سفید که همان روزه‌داری است؛ یا مرگ سرخ که شهادت است، خود انسان انتخاب می‌کند. برای مثال در جمعی که به اردو رفته‌اند، کسی که بیشتر از بقیه کار می‌کند، چون زیرک‌تر است و دوست دارد بیشتر بمیرد، سخت‌ترین کارهای اردو را او انتخاب می‌کند. به همین جهت است که در حدیث داریم که در یک جمع، کسی بزرگ‌تر است که خدمت بیشتری می‌کند. او نسبت به دیگران یک عظمتی دارد، زیرا او سید قوم است. سید یعنی برتری داشتن. فرمودند: «سَیِّدُ القَوم خادِمُهُم = آقای هر گروهی کسی است که خدمت بیشتری می‌کند.» زیرا خدمت رساندن آزار به بخش طبیعی انسان است. وقتی به بخش طبیعی فشار بیشتری وارد شود، بخش فطری فربه‌تر می‌شود.

خانمی که کارهای منزل را انجام می‌دهد، یا مردی که برای کسب لقمه حلال زحمت می‌کشد و علاوه بر کار بیرون، در کارهای منزل نیز کمک می‌کند، مانند این است که در راه خدا جهاد کرده است. از آنجا که اینها در انجام کارها تحمل بیشتری دارند، فطرت بیشتری نیز جذب می‌کنند.

عزیزی برای من نامه نوشته که پدر و مادرم مرا تحقیر می‌کنند، به خواهر و برادرهایم کار نمی‌دهند. اما مدام به من کار می‌دهند. من در پاسخ نوشتم این ذلت نیست، بلکه عزت است، شما برای آقایی و سروری انتخاب شده‌اید. درست است که این سروری‌ به ظاهر تحقیر خارجی است، اما در حقیقت، بزرگ شدن است. این فشاری که تحمل می‌کنی، مربوط به جنبه طبیعی تو است، اما فطرت تو در حال وسیع شدن است. وقتی قرآن می‌فرماید: «واخفض لهما جناح الذل = و بال‌های فروتنی را زیر پای آنان (پدر و مادرت) پهن کن.» (سوره اسراء، آیه 24) این دستور برای این است که می‌خواهد تو شبیه خدا بشوی. پس در برابر والدینت ذلیل باش، تا جنبه فطری‌ات تقویت شود.

هر چه خوراک‌های طبیعی بیشتر باشد،‌ فضا برای خوراک‌های معنوی کمتر می‌شود

شبیه شدن به خدا ‌یعنی این که فرد، آگاهانه خود را تخلیه کند و ظرفیت طبیعی خود را به نفع ظرفیت فطری کم کند.  

هر چه خوراک طبیعی بیشتر ‌شود، جا برای خوراک فطری کم می‌شود. این مانند توصیه ی پزشکان در مورد «هله هوله» خوردن قبل از ناهار است. پرداختن به کمالات جمادی و نباتی مانند هله هوله خوردن است. اگر انسان فقط به «خیال و وهم» و موارد مربوط به این دو قوه بپردازد، مثل زیاد کارتون و سریال و داستان‌های تلویزیونی را دیدن و خیال‌پردازی‌های بی‌اساس، رغبتی برای حال فطری، سحر، نماز شب و ارتباط با خدا و جذب قرآن و کسب معارف ندارد.

کسانی که به تعقیب داستان‌ها و ماجراها و زندگی دیگران علاقه‌مند هستند، نه تنها نمی‌توانند خود را تخلیه کنند، بلکه بار جهنمی، خیالی و وهمی خود را سنگین‌تر می‌کنند. کسی که در بخش طبیعی خود، تخلیه نداشته باشد،‌ نمی‌تواند بارهای فطری را جذب کند.

قرار است غذای فطری بخوریم، ‌یعنی شبیه خدا بشویم و به ظرفیت‌های فطری‌مان دائما اضافه کنیم. اما هر چه انسان بخش طبیعی خودش را شلوغ‌تر کند، مثلا دیدنی‌ها، شنیدنی‌ها و حرف‌زدن‌هایش را بیشتر کند، مطالعاتش غیرضروری‌ شود، داستان و رمان بخواند، کارتون و سریال ببیند و به طور کلی هر چه بار «خیالی» انسان زیادتر شود، بار و ظرفیت عقلی و فوق عقلی او کمتر می‌شود. کسانی که بار بدنی زیاد برمی‌دارند، یعنی زیاد غذا،‌ نوشیدنی و هله هوله می‌خورند، برای فکر کردن جای زیادی ندارند. یا همیشه خواب‌آلودند یا سنگین‌. ظرفیت‌هایشان پر است. حتی خیالاتشان هم ضعیف می‌شود. کسی که می‌خواهد شعری زیبا بسراید یا یک اثر هنری خلق کند، باید در وضعیت کاملا خالی، این کار را انجام دهد. یعنی کاملا بتواند خودش را خالی کند، ‌مشغله نداشته باشد تا بتواند ‌یک اثر فوق مادی تولید کند. این کار مانند درس خواندن است، اگر ظرفیت‌های دیگر انسان پر باشد، جایی برای فهم درس‌ باقی نمی‌ماند.

از نشانه‌های ایمان، اعتماد به خداست

انسان خوب کسی است که خداوند را مانند یک دوست قبول داشته باشد. یعنی چه در صدقات مادی و چه در صدقات معنوی، انسان این توانایی را داشته باشد که مال را از خودش خارج کند و به خداوند اعتماد داشته باشد.

متأسفانه ما مثل یک آدم معمولی نیز به خداوند اعتماد نداریم. خداوند که خودش در قرآن فرموده است: «لا یُخلِفُ المیعاد = هیچ تخلفی در وعده‌هایش نیست.» (سوره آل عمران، آیه9)

شخصی نزد پیامبر آمد و گفت: مشکل مادی دارم، حضرت فرمودند: برو ازدواج کن! آن فرد ابتدا کمی شوکه شد،‌ رفت و بعد از چند روز دیگر نزد پیامبر آمد و دوباره درخواستش را مطرح کرد و دوباره همان پاسخ را شنید. حضرت فرمودند برکت با زن و فرزند است. اینها که آمدند برکت زیاد می‌شود. بی اعتمادی به خداوند نوعی کفر است. به محض اینکه شخص بگوید: پس خودمان چی، راه بسته می‌شود.

خانم‌هایی هستند که در خصوص بخشش، کریمانه رفتار می‌کنند. اگر غذایی درست می‌کنند، از آن به همسایه و پدر شوهر و مادر شوهر نیز می‌دهند. همین کار برکت آن غذا را زیاد می‌کند. پس تا می‌توانید خرج کردن های معقول و به دور از چشم و هم‌چشمی و اسراف داشته باشید و برای خرج کردن منطقی و معقول بخل نورزید. با دوست تان که بیرون می‌روید بگویید بهتر است که کرایه ماشین یا هزینه غذا را من حساب کنم. این یعنی اعتماد به خدا. کسی که به خیال خودش، زرنگی می‌کند تا از زیر این گونه هزینه کردن ها در برود، فقیرتر می‌شود. از این بدتر،‌ کسانی هستند که نسبت به همسر و فرزندانشان بخل می‌ورزند. این گونه امور باعث بروز فسادها، تنفرها و بی‌عاطفگی‌ها در خانواده می‌شوند.  

روایتی از امام باقر (علیه السلام)‌یا امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که از ایشان سوال شد بالاترین صدقه چیست و ایشان در پاسخ فرمودند: «جهد المقل أما سمعت قول الله عز و جل- (و یؤثرون على أنفسهم و لو کان بهم خصاصة؛ سوره حشر/ 9) ترى هاهنا فضلا= صدقه دادن شخص کم بضاعت، مگر نشنیدى که خداوند بزرگ مى فرماید: «دیگران را بر خویشتن مقدم مى‌دارند، گرچه خود نیازمند و تنگدست باشند» آیا در این آیه فضیلتى براى کسانى که ایثار مى‌کنند، نمى‌بینى؟»

در روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که امام می‌فرمایند:کسی که خودش محتاج است و صدقه‌ای می‌پردازد، این از بالاترین صدقه‌هاست. همچنان که آیه «یؤثِرُونَ عَلَی أنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ =  آنها را بر خودش مقدم می‌کردند، هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند.» (سوره حشر،‌ آیه 9) در شأن امیرالمومنین، حضرت زهرا، حسنین و فضه (علیهم السلام) نازل شده است. این‌ها سه روز روزه گرفتند،‌ اما هر روز وقت افطار، نیازمندی آمد و آنها افطار خود را در حالی که به آن احتیاج داشتند،‌ بخشیدند. این سخت‌ترین صدقه است که در زمانی که خودت احتیاج داری،‌ غذایت را به دیگران بدهی.

اگر یک وعده غذا داشتی و دیدی مثلا سه نفر دیگر دارند نگاه می‌کنند، برو بنشین پیش آنها و غذایت را با آنها تقسیم کن. حتما از نظر انسانی بزرگ می‌شوی. اما اگر خودت را پنهان کردی که کسی از غذایت نخورد، له می‌شوی.

با فضیلت‌ترین صدقه، صدقه زبان است

گفتیم که هر چه زبان پرحرفی کند، فضای ذهن و روح را مشغول‌تر و در نتیجه ظرفیت روح را کمتر می‌کند. اما به کارگیری زبان،‌ به گونه‌ای که هم ظرفیت روحی خود شخص زیاد شود و هم طرف مقابل، این هزینه کردن از طریق زبان، صدقه بسیار خوبی است. خوشا به حال کسی که عرضه دارد از زبانش برای بالابردن ظرفیت فطری دیگران استفاده کند. این صدقه‌ی زبان است.

در حدیث داریم: «إنَّ أفضَلَ الصَّدَقةِ صَدَقةُ اللِّسانِ، تَحقُنُ بهِ الدِّماءَ، و تَدفَعُ بهِ الكَریهَةَ، و تَجُرُّ المَنفَعةَ إلى أخیكَ المُسلِمِ = با فضیلت‌ترین صدقه، صدقه زبان است كه با آن از ریختن خون‌ها جلوگیرى كنى و پیشامد ناخوشایند را دفع كنى و به برادر مسلمانت سودى برسانى.»

اگر زن و مردی، مادر و فرزندی با هم دعوا کردند،‌ آنها را آشتی بده. از زبانت سرمایه‌گذاری کن تا از فتنه‌ای جلوگیری کنی.  

بعضی‌ها این عرضه را ندارند تا از زبانشان برای شادی آفرینی و آرامش استفاده کنند. زبانشان تند است، نیش، تمسخر و غرغر دارد، زبانشان فقط به انتقاد، بدگویی، بدبینی، دیدن لغزش‌ها،‌ عیب‌ها و ضعف‌ها باز می‌شود. این افراد، انسان‌های بی‌ظرفیتی هستند که نمی‌توانند صدقه بدهند. زیرا سنگین و پر شده‌اند و چون وجودشان شلوغ است، نمی‌توانند یک تنفر را به عشق تبدیل کنند یا عشقی را افزایش بدهند.  

برای مطالعه سایر جلسات صدقه و انفاق کلیک کنید.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed