www.montazer.ir
جمعه 10 می 2024
شناسه مطلب: 11783
زمان انتشار: 12 ژولیه 2020
به ملاقات و دیدار چه کسانی برویم؟

شرح زیارت عاشورا، جلسه 53، 1381/4/27

به ملاقات و دیدار چه کسانی برویم؟

امام صادق (علیه‌السلام) می فرماید:«إِذَا زُرْتَ فَزُرِ اَلْأَخْيَارَ وَ لاَ تَزُرِ اَلْفُجَّارَ فَإِنَّهُمْ صَخْرَةٌ لاَ يَنْفَجِرُ مَاؤُهَا وَ شَجَرَةٌ لاَ يَخْضَرُّ وَرَقُهَا وَ أَرْضٌ لاَ يَظْهَرُ عُشْبُهَا[1]  = وقتى به ديدن کسی مي روى، با نيكان و اخيار ديدار كن! نه با بدان و فجار. زيرا تبهكاران، هم چون سنگى هستند كه هرگز آب از آن ها تراوش نمي كند و درختى هستند كه برگ سبزى نخواهند داشت و شوره‌زارى هستند كه گياه در آن نمي رويد.» حضرت می فرماید: با افراد معصیت کار و اهل گناه معاشرت و ارتباط اثر پذیر، نداشته باشید. چون خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم، بعضی از انسان ها را از سنگ هم پست تر می داند. سنگ در مقابل آب نرمش نشان می دهد. آب در سنگ نفوذ می کند و با شکاف، از آن بیرون می آید. ولی بعضی از قلب ها این طور نیستند. از فجار و اهل معصیت و گناه، کار خیری در نمی آید.

باید جای تاثیر گذاشتن مثبت در روابط رابشناسیم

ملاقات و دیدار، سازنده و شکل دهنده است. گاهی کسی  می گوید: «من با او معاشرت کردم که رویش تأثیر بگذارم». اما باید بدانیم که این کار ما نیست و ما باید ابتدا به مقام طبابت برسیم تا بعد بتوانیم ماهیت شخص را تغییر دهیم. یعنی وقتی با کسی ارتباط برقرار می کنیم، باید مطمئن باشیم که آسیبی به ما نمی رسد و ممکن است حتی روی او تأثیر گذار نیز باشیم. ما وظیفه نداریم که برای هدایت دیگران، خودمان را در معرض معصیت قرار دهیم. طبق فرمایش حضرت، آن ها را هر چقدر نصیحت کنید و رویشان کار کنید و زحمت بکشید، هیچ فایده ای ندارد. کاشت گیاه در کویر، اشتباه است. اگر هم قرار است کاشته شود باید متخصصین کویرزدایی روی آن کار کنند. ما نباید صرف این که متدین هستیم و چهار تا کتاب خوانده ایم یا ده جلسه کلاس شرکت کرده ایم و فلان دوره را دیده ایم، فکر کنیم قوی هستیم و از پس کار بر می آییم و جلو برویم. باید بدانیم که ممکن است آسیب ببینیم. خیلی از جاها وظیفه ای هم نداریم، پس بی خود دل سوزی نکنیم. باید بیشتر از هر کس به فکر خودمان و مواظب خودمان باشیم. وقتی وارد اتاق مریضی می شویم که خطر آلودگی دارد و بیماری اش مسری است، به او دست نمی زنیم و از ظرفش آب نمی خوریم و از او دوری می کنیم. وقتی به یک بیمار نزدیک می شویم که مطمئن باشیم، آلوده نمی شویم و از طرف او بیماری به ما نمی رسد.

نفس، تأثیر پذیر است

گاهی انسان  در یک ملاقات، ناخودآگاه چیزهایی را از طرف مقابل می گیرد، بدون این که خودش متوجه باشد. پس حالا که طبع، ناخودآگاه تحت تأثیر است، باید کسی را برای ملاقات انتخاب کنیم که اگر نفس از او تأثیر پذیرفت کرد، تاثیر نیکی بگیرد.

حتی افراد مؤدب و متین و با وقار و دارای آرامش قلب، وقتی پای تلویزیون می نشینند و فیلم های مختلف را نگاه می کنند، ممکن است بعد از مدتی، از قهرمان های داستان ها و فیلم ها و سریال ها، حرف ها و تکیه کلام های بدی یاد بگیرند. ما باید حواس مان باشد که با هر کسی که دلمان خواست، معاشرت و ارتباط برقرار نکنیم و هر فیلمی را نبینیم. چون احتمال دارد تأثیر سوء، روی ما بگذارد. ممکن است قوم و خویش باشد، رفیق قدیمی باشد یا هر کس دیگر، خیلی باید حواس مان جمع باشد. انسان مسئول نگاهش است و خیلی هوشیارانه باید عمل کند. اگر نفس چیزی بگیرد و در خیال اثر سوء بگذارد، مسئول است. چون مقدماتش را خودش فراهم کرده. بنابراین باید دقت کنید که اگر ملاقات و زیارتی هست، پارک، سفر یا مهمانی می خواهید بروید، نمی توانید بگویید: من نمی دانستم این طوری می شود. انسان همیشه یک برآورد از مهمانی که می خواهد برود یا سفری که می خواهد برود، دارد. خودش می داند که اگر در این راه پا بگذارد، احتمال تأثیرپذیری نفس وجود دارد. این که بگویی: من نمی خواستم این طور شود یا نمی دانستم، کافی نیست. مثلاً شما می دانید فلانی که برای عروسی دعوت تان کرده،  قطعاً از نوع عروسی هایی است که در آن معصیت می شود. حالا اگر بگویی: می رویم، اگر معصیت شد بیرون می آیی،؛ خودت هم می دانی که نمی شود.

گاهی ما یک اشتباه اساسی می کنیم و تحت تأثیر موقعیت اجتماعی و سواد شخص قرار می گیریم و خودمان را به او نزدیک می کنیم، می بینیم چیزهای بدی را از او گرفتیم. مثلاً با یک استاد دانشگاه که پرفسور و محقق است و ده جلد کتاب نوشته، یک چای یا شام می خوریم، یا یک سفر می رویم که معلوم نیست مفید باشد یا مضر. باید دقت کنیم که به ما آسیب نرساند و تحت تأثیر او قرار نگیریم. بعضی ها علاقه مند به این افراد هستند و وقتی به آن ها نزدیک می شوند، ممکن است شخصیتاً چیزهایی را از آن ها بگیرند که خوب نباشند. همین که می دانی این آقا لاییک است و اعتقاد درست و حسابی به دین خدا ندارد، کافی است. حالا دانشمند یا استاد و صاحب نظر در فلان رشته است، پزشک ماهر است یا هنرمند معروفی است، اینها دلیل نمی شود.  ما باید دقت کنیم تا در حریم اثر پذیری این ها وارد نشویم. بنابراین وقتی قرار است با قلب و دل باز با آن ها معاشرت کنیم، حتی در حد یک چای خوردن یا معاشرت کوتاه، باید آن ها را انتخاب کنیم. هر کسی نمی تواند وارد چنین معاشرت هایی شود. بعضی ها قوی هستند و خودشان مثل طبیب که می تواند با مریض برخورد کند و خودش هم آلوده نشود، بلدند چه کار کنند. تمام جوانب احتیاط را رعایت می کنند و در قلب شان بسته است و جلوی نفس را می بندند. به اصطلاح با شرایط کامل و واکسینه و ضد عفونی شده جلو می روند و مراقب هستند  و آسیب نمی بینند.

دیدارها و ملاقات ها باید به اندازه باشد

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «زُرْ غِبّاً تَزْدَدْ حُبّاً [3]= یک روز در میان زیارت كن تا موجب زیادى دوستى گردد

حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «إغباب الزیاره أمان من الملالة [4] = یک روز در میان زیارت کردن، انسان را از دل زدگی و ملالت در امان می دارد.» همچنین ایشان در وصیت شان به امام حسین (علیه السلام) می فرماید:«کَثرَه الزِیارَه تُورَثُ المَلالَه[5] = دیدار زیاد، ملال آور است.» در روایتی دیگر ایشان می فرماید: «من کثرت زیارته قلت بشاشته [6]=هر کس  دیدارش زیاد شود، خوشرویی و بشّاشیت او کم گردد.» اگر بخواهید ملاقات مکرر داشته باشید و به هم عادت کنید، این باعث می شود که از همدیگر دل سرد شوید و شخصیت تان برای همدیگر عادی و بی ارزش شود. یک روز در میان که بشود، محبت تان هم نسبت به یکدیگر افزایش پیدا می کند و طرف مقابل دوست داشتنی می شود و خودت هم محبوب تر می شوی. عقل، حکم می کند که انسان خوددار باشد تا محبوبیّتش حفظ شود. این نکته در مورد رابطه ی دختر و پسر در دوره ی نامزدی و موارد دیگر هم صادق است. افرادی که بی ظرفیتی و ضعف نشان دهند، رابطه ی گرم و قدرت مندشان تبدیل به یک رابطه ی ضعیف و سرد می شود.

تنوع در تمام امور، حتی امور عبادی لازم است

در مسائل خانوادگی و تربیتی و مسائل شخصی خودمان و مسائل دیگر باید به تنوع، توجه داشته باشیم. صرف این که این کار  لذت بخش و دوست داشتنی است و من از این کار لذت می برم، دلیل نمی شود که  تکرارش کنم.

مثلاً بعضی ها خیلی اصرار دارند که هر روز فقط یک نوع غذا بخورند. در حالی که اثرش این است که مدت ها از آن غذا دل زده می شوند. تغذیه در تقویت نیروی نظامی، موثر است. من یادم هست در جبهه، ماه ها یک نوع غذا را به ما می دادند و من تا چند سال بعد از جنگ، تا این غذا را می دیدم، فرار می کردم. یعنی اصلاً نمی توانستم بخورم و اذیت می شدم. سال ها طول کشید که ذائقه ی من دوباره به این غذا تمایل پیدا کرد. بنابراین خانم ها وقتی برای خانواده غذا درست می کنند، دقت کنند در عین سادگی، تنوع هم داشته باشد تا بچه ها همه نوع غذایی را بخورند و قوی شوند. البته اعضای خانواده نیز نباید بهانه گیر شوند و وقتی در دو وعده، یک نوع غذا خوردند، سر مادر خانواده غر بزنند. مسائل دیگر هم همین طور است. اگر در مطالعات، کسی عادت کند فقط یک نوع مطالعه داشته باشد و تنوع ایجاد نکند، با این که اولش خیلی قوی و عالی است، اما بعد از مدتی سرد می شود و این حرف ها برایش عادی می شود و اثر معکوس روی قلبش می گذارد. در مورد کلاس ما هم  همین طور است. اگر خودتان زمینه ی تنوع را ایجاد نکنید و بگذارید این کلاس ها برای تان تکراری شود، اثر عکس می گذارد. برای تکراری نشدن، باید عمل کرد. اگر کسی خیال عمل نداشته باشد، بعد از مدتی این درس ها، اثر عکس روی قلبش می گذارد و متنفر می شود. یعنی عمل است که تنوع می آورد و باعث می شود که شما تازگی را احساس بکنید. مثل خواندن قرآن که برای تان تازگی دارد، ولی اگر عمل نکنید و تعمق در آن نداشته باشید، بعد از مدتی دیگر جذابیت ندارد و موقع خواندن، حضور قلب نخواهید داشت. در انتخاب دعاها هم باید دقت کرد.

 آب کم جو، تشنگی آور به دست                          تا بجوشد آبت از بالا و پست[7]

کسانی که یکسره نماز می خوانند، در حق خودشان ظلم و جنایت می کنند. نماز که هر دفعه یک جلوه و یک چیز تازه ای دارد، برای شان خراب می شود و از آن خسته می شوند. این که از نماز یا دعا یا زیارت، چیز جدید در نمی آوریم و برای مان تکراری و بی معنی می شود، به خاطر این است که خودمان در حق خودمان ظلم و جنایت کرده ایم. و گرنه هر ملاقات، یک تجلی جدید و عطای جدید دارد.

این قاعده حتی در مورد رنگ لباس هم صادق است. مثلاً شخص می گوید: مستحب است که سفید بپوشم. می بینید که بعد از چند سال، این شخص که اهل رعایت مسائل بوده، اگر به رنگ سفید یا رنگ های دیگر مثلاً گرم یا سرد عادت کند و تنوع در رنگ لباس ندهد، بعد از مدتی که سنش بالا برود، اگر بخواهد تغییر رنگ در لباس بدهد، نمی تواند. یا شخص به وضعیتی می رسد که از این رنگ ها زده شده و رنگ های تند که برازنده اش نیست، می پوشد. برای این که می خواهد درست مقابل آن رنگی که همیشه استفاده می کرده، لباس بپوشد. مثلاً بعضی از خانم ها همیشه مانتو مشکی می خرند و می گویند: مجلسی است. ما این همه رنگ های سنگین و زیبا و متنوع داریم که مشکی هم نیست و در مجلس هم می توانید بپوشید. در لباس ها غیر از چادر که مشکی و مطابق عرف است، می توان تنوع ایجاد کرد که هم تازگی داشته باشد و هم دل زدگی ایجاد نکند و هم کسی که می بیند، زده نشود.

باید دقت کنیم که در همه چیز تنوع ایجاد کنیم و برای خودمان و دیگران ملالت ایجاد نکنیم. امکان دارد که ما از چیزی خوشمان بیاید یا لذت ببریم، ولی بعد از مدتی تحمل آن را نداشته باشیم. پس انسان همیشه نباید طبق هوس اولیه اش عمل کند. حتی اگر قرار است انتخابی هم بکند، باید معقول انتخاب کند. مثلاً بگوید: دیروز فلانی را دیدم. امروز صبح او را دیدم. آیا باز هم دوست دارم او را ببینم؟ خداوند تبارک و تعالی در نظام طبیعت هم این کار را می کند و نمی گذارد ما به یک چیزی زیاد انس بگیریم. تا زندگی می خواهد برای مان بی مزه شود، مریضی ایجاد می کند تا وقتی خوب شدیم،  لذت و قدر سلامتی را بدانیم. گاهی ممکن است، بیمار را جلو چشم مان بگذارد و خودمان را مریض نکند.

در بهشت هم تنوع به قدری زیاد است که انسان دل زدگی ندارد. خوب بعضی می گویند: اگر ما در ابدیت دچار دل زدگی بشویم، چه کار کنیم؟ آن جا به قدری تنوع هست که شما اگر خودت بخواهی، دو بار نمی توانید از یک چیز استفاده کنی و تجلی این گونه  است. خداوند تبارک و تعالی در نظام طبیعت، میلیارد ها نوع تجلی می کند که شما بدانید هیچ وقت در تجلی، تکرار راه ندارد. بعد از این همه سال، هنوز بشر دارد ماهی ها و پرنده های جدید را کشف می کند. میوه ها هر کدام یک رنگ و مزه دارند. در گل ها نیز تنوع هست. لاله و رز،  انواع مختلف دارد. در هر چیزی خداوند تبارک و تعالی تنوع ایجاد کرده که دچار دلزدگی و ملالت نشویم.

با وجود مودت، تأخیر در ملاقات، دلیل بر عدم علاقه نیست

حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «اذا وثقت بمودة اخیک،فلا تبال متی لقیته و لقیک[8] =  هرگاه به دوستی برادر خود اطمینان یافتی، دیگر به این اهمیتی نده که چه وقت به دیدنش بروی و او به دیدنت بیاید.» اگر به مودت و دوستی برادرت اعتماد داری و خودت به این رسیده ای که واقعاً دوست های خوبی هستید و مودت دارید، یعنی رفاقت توأم با کمک کردن و دستگیری از هم دیگر دارید، خیلی نگران نباش که کی همدیگر را می بینید. پس  سخت نگیر نباشید و شرط برای ملاقات نگذارید. اگر در ملاقات تأخیر افتاد، دلیل بر عدم علاقه و بی میلی دوستت نیست.

اگر خانمی به شوهرش اعتماد دارد و می داند شوهرش دوستش دارد و مودت او در دلش هست، اگر کار شوهرش طوری است که کمتر به خانه می آید، مثل پلیس یا کادر بیمارستان یا ... نباید غر بزند. گاهی شوهر تغییر شغل داده و شغل جدید، وقت بیشتر و تلاش بیشتری می طلبد. مسافرت و مأموریت و آماده باش دارد. همسر باید این ها را درک کند. چون می داند که او دوستش دارد و به او علاقه مند است و این تأخیر در ملاقات، دلیل بر بی مهری نیست.

گاهی شخص، بیماری یا مشکل درسی و علمی دارد و کمتر می تواند به ملاقات برود و کمتر می تواند کسی را بپذیرد. وقتی همدیگر را دوست دارید، خیلی از این که نمی تواند به دیدار شما بیاید یا به شما تلفن بزند یا نمی تواند شما را بپذیرد یا دیر تر به خانه می آید، نگران نباشید. این ها دلیل  بر بی محبتی و بی معرفتی نیست.

باید در ارتباط ها، شرایط طرف مقابل را در نظر داشته باشیم

شیطان این خیال باطل را در دل مان می اندازد که اگر فلانی مرا دوست دارد، اگر رفیق خوبی است، باید همیشه در دسترس باشد. باید هر وقت به او تلفن می زنم و از او کمک می خواهم، کمکم کند. نه این طوری نیست. گاهی بنده ی خدا واقعاً دستش بسته است و می گوید: ندارم و نمی توانم. شیطان از این راه برای به هم زدن روابط بین انسان ها استفاده می کند و می گوید: او می توانست برایت کاری کند، ولی نکرد. چرا دفعات قبل کمکت می کرد، و الآن نمی کند؟ به قول یکی از اولیای خدا، حتی توقع از خدا هم بد است. نباید توقع داشته باشیم. باید ریشه توقع را بکنیم و دور بیندازیم. گاهی از دوست مان خواهش می کنیم به ما کمک کند و می کند. ولی گاهی کمک نمی کند. نباید دلزده و دل خور شویم. نباید بگوییم: او همیشه ما را تحویل می گرفت، حالا چرا نگرفت؟ مواظب باشیم شیطان روابط مان را خراب نکند. ما باید در مورد دیگران انصاف داشته باشیم. برای این که جلوی شیطان را بتوانیم بگیریم، حضرت علی (ع) این فرمول را به ما داده است: «اذا وثقت بمودة اخیک،فلا تبال متی لقیته و لقیک[9] =  هرگاه به دوستی برادر خود اطمینان یافتی، دیگر به این اهمیتی نده که چه وقت به دیدنش بروی و او به دیدنت بیاید.»

آقایی می تواند ساعت های خوبی با همسرش باشد. چون وضع مالی اش خوب است، همسر و فرزندانش را مسافرت می برد. خوب می خورند، خوب می گردند و خوب می پوشند. ممکن است وضع مالی اش خراب شود و در وضعیت بد اقتصادی بیفتد. بچه ها باید دقت کنند که این بابا، همان باباست و نسبت به او بی ادب و بی معرفت و متوقع نباشند. زن باید دقت کند که این شوهر، همان شوهر است که وضع مالی اش به هم ریخته. با خودخواهی انتظار نداشته باشند، شوهر در رابطه با آن ها، همیشه خندان و پذیرا باشد. گاهی ندارد، گاهی نمی تواند، گاهی گرفتار است، یا به کسی قول داده و نمی تواند. مرد خانه است. زن خانه هم همین طور است. گاهی بدنش سالم است و نشاط دارد. خوب و خوش اخلاق است و بهتر به کار خانه می رسد. گاهی مریض می شود و کمر درد و پا درد و سر درد دارد. گاهی بچه ها عصبی اش می کنند. این دلیل نمی شود که بی ادب و سرکش و بی معرفت است. هیچ وقت نباید توقع داشته باشیم او آن طوری که می خواهیم با ما رفتار و برخورد کند. اعضای خانواده باید این را بفهمند و رعایت کنند. 

باید توجه داشته باشیم که نباید قضاوت های نادرستی بر علیه همدیگر کنیم و شیطان ما را به جان همدیگر بیندازد. مثلاً شخصی بگوید: همیشه دوستم مرا به دفترش دعوت می کرد و چای تعارف می کرد. با ما خوش و بش می کرد. اما الآن، فقط سلام کرد و در را بست. خوب عزیزم نمی تواند. الآن این امکان را ندارد که با شما دیدار کند. یا من وقتی مریض بودم، پنج روز برادرم بیمارستان، بالای سر من آمد. اگر این بار هم فکر کنم که می تواند بیاید، توقع بی جایی است که دارم. بنده ی خدا کار دارد، مأموریت دارد، گرفتار است و نمی تواند بیاید. 

مرحوم شهید مطهری می گوید: یکی از علما بعد از سال ها، خدمت آیت الله بروجردی آمده بود تا ایشان را ملاقات کند. آیت الله بروجردی گفتند: من می خواهم سر کلاس درس بروم و باید پیش مطالعه کنم. یکی دو ساعت بعد از کلاس، من در خدمت شما هستم. چون درس خارج می خواهد بدهد، قبل از کلاس باید خودش را از لحاظ روانی آماده کند. برای تعداد زیادی مجتهد می خواهد سخنرانی کند. باید حرف حسابی بزند. نمی تواند وقت مردم را تلف کند. آیت الله مطهری (ره) فرمودند: غروب بود که آیت الله بروجردی به حجره ی ما آمد که این آقا را زیارت کند. ولی این آقا وقت نداشت که تا آن موقع صبر کند و رفته بود. آیت الله مطهری می گوید: من بعداً وقتی این آقا را دیدم، به او گفتم: شما که رفتید، آیت الله بروجردی برای زیارت شما آمدند. شما ناراحت شدید؟ آن آقا گفت: نه، من از این مرجع تقلید لذت بردم. لذت بردم که یک مرجع تقلید نگذاشت رفاقت بر وظیفه اش سایه بیندازد و از آن چشم پوشی کند.

اصلاً قاعده این نیست که ما مزاحم کسی که مشغول به کاری است، بشویم. مثلاً یک هفته به عروسی کسی مانده و ذهنش درگیر هزار جا هست. حالا ما انتظار داشته باشیم که به ما کمکی بکند یا با ما سفر بیاید، نمی تواند. او همان دوستت است که قبلاً هر جا می خواستی با تو می آمد. ولی الآن وضعیت ویژه دارد، عروسی اش است. چه انتظاری داریم؟ باید دقت کنیم که افراد هر روز شرایط شان یکسان نیست.

نباید از مردم، انتظار داشته باشیم. گاهی اعضای خانواده آمادگی دارند و هر چه بگوییم، انجام می دهند. ولی گاهی آمادگی ندارند. فرزند، فیلم یا کارتون مورد علاقه اش را نگاه می کند. یک دفعه سر فیلم به او می گویی: پا شو نمازت را بخوان! نمازت را خواندی یا نه؟ یا برو فلان چیز را برای من بگیر! الآن وقت این حرف ها نیست. پدر عزیز، مادر عزیز، تو جلوی خودت را نگه دار! تو خواسته ی خودت را نگه دار! انتظارت را از بچه ات کم کن! بچه ات هم حقی دارد. الآن می خواهد برنامه ی مورد علاقه اش را نگاه کند. البته درست است که گاهی وضعیت خیلی اضطراری می شود و مهمان داریم و به کمک بچه احتیاج داریم.اما بچه لوس بازی در بیاورد و بگوید: من می خواهم کارتونم را نگاه کنم، فیلم سینمایی را نگاه کنم، کاری هم ندارم که مهمان داریم! این خودخواهی است. ولی وقتی وضعیت عادی است، ما باید خواسته مان را نگه داریم و کنترل کنیم. نباید انتظار داشته باشیم، بچه مان همیشه حرف گوش کن و سر به زیر و در اختیار ما باشد. این غلط است. گاهی بچه در فوتبال گل خورده و باخته و اعصابش هم خرد شده ات. ما نباید فکر کنیم این همان بچه ی صبح است. صبح که از خواب بیدار شده، آماده است. آرامش دارد. الآن دیگر او، آن بچه نیست. یک موقع به او حرفی بزنی حتی حرف حسابی،  اذیت می شود. چون بی موقع است. می خواهی نصیحتش کنی، می خواهی راجع به درس خواندنش به او بگویی، الآن وقتش نیست. تازه از سر جلسه امتحان آمده، فشار امتحان را تحمل کرده و خسته است. او الآن باید چیزی بخورد و استراحت کند. 

نشان دادن علاقه و مودت به همدیگر، مانع سوء استفاده ی شیطان از روابط می شود

چیزی که می تواند قلب ما را نسبت به همدیگر مهربان کند و نگذارد شیطان از روابط بین ما سوء استفاده کند، این است که به هم اعتماد داشته باشیم و سعی کنیم ثابت کنیم که همدیگر را دوست داریم.

مثلاً فرزند بگوید: پدر و مادرم، مرا دوست دارند. خانم بگوید: همسر و فرزندانم، مرا دوست دارند. اگر درشتی هم کردند، دلیل نمی شود که مرا دوست ندارند. مرا دوست دارند و به من ارادت  دارند. خوب حالا گرفتاری دارند. من می دانم که از روی تعمد و از روی بی محلی نیست. برای چه بی خود سطح توقعم را بالا ببرم که شیطان بتواند فاصله بیندازد؟ از طرفی هم باید تلاش کنیم، به طرف مقابل ثابت کنیم که دوستش داریم. گاهی ما به خانم مان ثابت نکرده ایم که دوستش داریم. خیلی از پدر ها موفق نشده اند که به بچه ها بفهمانند آن ها را دوست دارند. بنابراین با کوچک ترین کار شان بهانه جویی  می کنند. اگر شما ثابت کنید که بچه تان را دوست دارید، او چه شما ثروتمند باشید، چه فقیر باشید، یک طور با شما برخورد می کند و از شما توقع هم ندارد. چون دوست تان دارد و می داند که دوستش دارید. در مورد رفقا هم همین طور است. باید به آن ها ثابت کنید که دوست شان دارید. باید بفهمانید که به آن ها ارادت و مودت دارید. این را که ثابت کنید، وثوق هم می آید. برای این قضیه که دوستش داری باید عمل کنی! مودت را باید در عمل ثابت کنی! باید سرمایه گذاری کنید. تولد و سالگرد ازدواج را تبریک بگویید. یک عزیزم بگویید. دلم برایت تنگ شده، بگویید. بیرون از خانه غذایی بخورید. این را باید به زبان بیاورید و به طرف بفهمانید! نه این که صرفا بگویید: «طرف خودش باید از رفتار های من بفهمد». نه، این باید در رفتار شما ظهور داشته باشد. بعضی ها هیچ عرضه ای در مهرورزی و نشان دادن علاقه به زن و فرزند شان ندارند و سرمایه گذاری نمی کنند. دائماً خلق تنگ، عصبانی و یا خنثی هستند و عرضه ندارند یک دست روی سر زن و بچه بکشند.

پی نوشت:

[1] البحار: 78 / 202 / 33 و 74 / 355 / 36.

[3] البحار: 78 / 202 / 33 و 74 / 355 / 36.

[4] غرر الحكم: 3139.

[5] بحارالانوار:77/237/1.  

[6] غرر الحكم: 8004، 4087.

[7] شعری از مولانا.

[8] غررالحکم:4087.

[9] غررالحکم:4087.

ظ م - 44

میانگین (1 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed