مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
نفس در بهشت و جهنم نیست، بلکه این بهشت و جهنم است که در نفس انسان قرار دارد. درواقع بهشت یا جهنمی که انسان با آن برخورد میکند، ظهور نفس خود انسان هستند.
بحثمان به موضوع درهای بهشت اختصاص داشت. این نکته را قبلا توضیح دادیم که درهای بهشت، درهای نفس خود انسان هستند. یعنی عملکردهای انسان، راه های ورودی او به بهشت هستند و در درون خود ما قرار دارند و یک امر جدا نیستند. مثل اینکه ما الان میخواهیم در شمال به یک ویلایی برویم، یا جایی برویم که خوش باشیم. آنجا آن بنده خدایی که بنابر سلیقههایی این را درست کرده، حالا شما میروید آنجا میبینید رنگ اتاقش را نمیپسندید، تختش را نمیپسندید، سالنش را نمیپسندید یا از بعضی چیزهایش خوشت میآید. ولی بهشت اینطور نیست. بهشت با نفس انسان تناسب دارد و دائماً در حال تغییرات و پیشنهادهای جدید است. تحولات و تغییراتش هم متناسب با نفس انسان است. چون انسان در آنجا خودش آفریننده است. هر چه که میخواهد، میآفریند و خلق میکند. لازم هم نیست کاری انجام بدهد. هر چه که میل دارد. هر چه که سلیقهاش هست، همین که نیت میکند، آفریده می شود. پس انسان دائما با جلوههای خودش روبروست. کما اینکه در جهنم هم انسان با خود و جلوههای اخلاقیاش روبروست.
سراغ روایاتی که در این زمینه آمده برویم تا انشاءالله بهتر بتوانیم فهمی از درهای بهشت داشته باشیم.
همه درهای بهشت، اهل انفاق را به سمت درهای بهشت ندا می دهند
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «مَنْ أَنْفَقَ زَوْجَیْنِ فِی سَبِیلِ اللهِ نُودِیَ مِنْ أَبْوابِ الْجَنَّةِ یَا عَبْدَ اللهِ هَذَا خَیْرٌ فَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الصَّلَاةِ دُعِیَ مِنْ بَابِ الصَّلَاةِ وَ مَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْجِهَادِ دُعِیَ مِنْ بَابِ الْجِهَادِ و مَنْ كَانَ مِنْ أَهْل الصِّیامِ دُعِیَ مِنْ بَابِ الرَّیَّانِ وَ مَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الصَّدَقَةِ دُعِیَ مِنْ بَابِ الصَّدَقَةِ= هر كس که در راه خدا انفاق كند، از [همه] درهاى بهشت به او ندا داده مىشود كه: «اى بنده خدا! این در، خوب است!»، در حالى كه كسى كه اهل نماز باشد، از درِ نماز، فراخوانده مىشود، كسى كه اهل جهاد باشد، از درِ جهاد، فرا خوانده مىشود، كسى كه اهل روزه باشد، از درِ سیراب، فرا خوانده مىشود، و كسى كه اهل صدقه باشد، از درِ صدقه فرا خوانده مىشود.
آن کسی که با انفاق گشادهدستی میکند، سعه روحی دارد و همه درهای بهشت او را صدا میکند. انفاق و صدقه در راه خدا و امام زمان (علیه السّلام) بسیار اهمیت دارد. اینکه همیشه میگوییم در صدقه و انفاق انسان نباید نفسش راضی باشد، بلکه باید ناراضی باشد. یعنی در صدقه دادن اذیت شوید. این نفست به اذیت شدن بیفتد. وقتی در صدقه دادن به نفس فشار بیاید یا انسان چیزی را لازم دارد، ولی آن را با خوشحالی و دست و دلبازی در راه خدا عطا میکند، به گونه ای که نفس اذیت میشود، خدا بیشتر به او میدهد. چون همیشه نیتهایش بزرگ، عالی و متعالی است. این حالت باعث میشود که تمام درهای بهشت به روی انسان باز بشود.
کسی که اهل صدقه است، از در صدقه وارد بهشت میشود. پس دست و دلبازی در راه خدا محبت است. یعنی انسان باید محبت داشته باشد و دست و دلباز باشد. گاهی مرد با خانمش بیرون میرود، مثلاً میخواهد برای او یک پیراهن بخرد. میبیند خانمش میلش به یک چیز دیگر هم میکشد، میگوید آن را هم برایت میخرم. مثلاً میخواهند غذا بگیرند، میبینی برای غذا گرفتن دست و دلباز است. میخواهد کار جهادی بکند، کریمانه کار جهادی میکند. میخواهد مبارزه بکند، کریمانه مبارزه میکند. کسی که مجبور نیست جبهه برود و جهاد برایش واجب نیست، اما میرود. مثلا پایش قطع است، دستش قطع است، دو تا چشم هایش را در عملیات قبلی از دست داده، اما باز میبینید میرود. چنین کسی را همه درهای بهشت صدا می زنند.
آدم هایی که با خدا بیحساب هستند. یعنی عشق و علاقهشان چرتکهای نیست و عدد و رقم ندارد. وقتی با خدا هستند، بیدریغ عمل میکنند، بیتکبر هستند. راحت همه چیزشان را فدای خدا میکنند. خدا هم با این آدم ها بیحساب است. پس خوش به حال کسی که با خدا به بیحسابی برسد. یعنی در فداکاریهایش چرتکه نیندازد.
یک کسی صد هزار تومان کمک میکند، اما نوع دلدادگی اش، نیت و وابستگی اش به این پول با کسی که ده میلیون تومان کمک میکند، متفاوت است. این خیلی مهم است. آنجا دل، دلتنگی، شوریدگی و عشق را میخرند.
«رَیّان» دری است در بهشت که فقط روزهداران از آن عبور میکنند
نبی اکرم (صلی الله علی و آله و سلم) میفرماید: «لِلْجَنَّةِ بَابٌ یُقَالُ لَهَا الرَّیَّانُ لَا یُفْتَحُ ذَلِكَ إلى إِلَّا یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثُمَّ یُفْتَحُ لِلصَّائِمِینَ وَ الصَّائِمَاتِ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم ثُمَّ یُنَادِی رِضْوَانُ خَازِنُ الْجَنَّةِ یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ ص هَلُمُّوا إِلَى الرَّیَّانِ فَیَدْخُلُ أُمَّتِی فِی ذَلِكَ الْبَابِ إِلَى الْجَنَّةِ= بهشت، درى دارد كه به آن، «سیراب» گفته مىشود. این در، تا روز قیامت باز نمىشود. سپس [در آن روز] به روى مردان و زنان امّت محمّد كه اهل روزهدارى بودهاند، گشوده مىگردد و رضوان، نگهبان بهشت، بانگ مىزند: «اى امّت محمّد! به سوى سیراب آیید» و امّت من، از آن در، داخل بهشت مىشوند».
همچنین در روایت دیگری حضرت می فرمایند: «لِلصَّائِمِینَ بَابٌ فِی الْجَنَّةِ یُقَالُ لَهَا الرَّیَّانُ لاَ یَدْخُلُ مِنْهُ أَحَدٌ غَیْرُهُمْ فَإِذَا دَخَلَ آخِرُهُمْ أُغْلِقَ فَمَن دَخَلَ مِنهُ شَرَبَ وَ مَن شَرِبَ لَم یَطمَعَ اَبداً= در بهشت، دری هست که ویژه روزهداران است كه به آن، سیراب مىگویند. از این در، كسى جز آنها وارد نمىشود و آخرین نفرشان كه وارد شد، آن در، بسته مىشود. پس، هر كس از آن در بیاید، مىآشامد و هر كه بیاشامید، دیگر هرگز تشنه نمىشود».
تفکر در ابدیت، همه چیز انسان را اصلاح میکند و موجب می شود که هر بدی و ضعف و هر اخلاق زشتی، هر تنبلی و بیحوصلگی را در وجود انسان حل کند.
حضرت فرمودند: «أَدِیمُوا قَرْعَ بَابِ الْجَنَّةِ یُفْتَحْ لَكُمْ قُلْتُ وَ كَیْفَ نُدِیمُ قَرْعَ بَابِ الْجَنَّةِ قَالَ بِالْجُوعِ وَ الظَّمَإِ = به كوبیدن در بهشت ادامه دهید تا براى شما باز شود. عرض شد: چگونه به كوبیدن در بهشت ادامه دهیم؟ فرمود: با گرسنگى و تشنگى».
گرسنگی و تشنگی به خصوص آنجایی که مثل روزه داری انتخابش میکنید، خیلی قشنگ است. گاهی خود انسان این گرسنگی و تشنگی را انتخاب نمیکند. بلکه به سرش میآید. مثلا جنگی هست، قحطی هست. اینها برای انسان اثربخش است. خدا اینها را هم برای انسان حساب میکند. گاهی هم خود انسان به استقبال گرسنگی و تشنگی میرود و این را به نفسش تحمیل میکند. این تحمیل کردن فوقالعاده اثربخش است. مثلاً در یک مهمانی یا سر سفره ای از یک غذا میگذرد و بخاطرش دعوا راه نمیاندازد و خاطر دیگران را تلخ نمی کند.
مجاهدان در راه خدا، اهل بهشت اند
«إِنَّ أبْوابَ الجَنَّةِ تَحْتَ ظِلالِ السُّیُوفِ= درهای بهشت زیر سایه شمشیرها است». این جهاد است که همه خیرات و باب همه عبادات را برای انسان میآورد. اگر ما الان در این دنیا توانستیم بعد از 1400 سال استقلال به معنای واقعی را تجربه کنیم و می توانیم برای خودمان تصمیم بگیریم و آزاد باشیم، بطوری که همه به حالمان غبطه بخورند که خوش به حالتان که خودتان برای کشورتان تصمیم میگیرید و آقا بالاسر ندارید؛ اگر آزادی داریم، شرافت داریم، امنیت داریم، رشدی داریم، به برکت جهادگران است. به برکت کسانی است که اهل جهاد و روح جهاد داشتند.
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «لِلْجَنَّةِ بَابٌ یُقَالُ لَهُ بَابُ الْمُجَاهِدِینَ یَمْضُونَ إِلَیْهِ فَإِذَا هُوَ مَفْتُوحٌ وَ هُمْ مُتَقَلِّدُونَ بِسُیُوفِهِمْ وَ الْجَمْعُ فِی الْمَوْقِفِ وَ الْمَلَائِكَةُ تُرَحِّبُ بِهِمْ= بهشت، درى دارد كه به آن، «درِ مجاهدان» مىگویند. مجاهدان به جانب آن در، روانه مىشوند. ناگهان در باز مىگردد و مجاهدان، در حالى كه شمشیرهایشان را به خود آویخته اند و جمعیت [هنوز] در توقّفگاه است، وارد مىشوند و فرشتگان به آنان خوشامد مىگویند».
اینکه از حضرت سؤال کردند چرا شهید در قبر سؤال ندارد؟ فرمود: چون زیر برق شمشیر دشمن سؤالهایش را جواب داده. چه چیزی میخواهی آنجا از او سؤال کنی. میخواهی بگویی «من ربک؟» اصلاً چه کسی جرأت دارد بیاید از شهید سؤال بکند و بگوید من ربک؟ ما کتابک؟ من نبیک؟ میگوید من برای این رفتم بجنگم، برای این جانم را دادم. حالا تو میخواهی از من سؤال بکنی؟ شهید اصلاً سؤال ندارد.
قیامت هم که همه مشغول پاسخ به سؤالات و محاسبه هستند، او وارد بهشت میشود. آن هم با هیبت جهادی، با اسلحه خودش. شهدا زودتر از بقیه وارد بهشت میشوند. خوش به حال کسانی که در زندگیشان روح جهاد دارند و اهل جهاد هستند. زن و مرد هم ندارد. همه میتوانند از این در وارد بشوند.
همچنین حضرت می فرمایند: «جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللهِ فَإِنَّ الجَهادَ فی سَبیلِ الله تبارک و تعالی بابٌ مِن اَبوابِ الجَنَّة یُنجِیِ اللهِ تبارک و تعالی بِهِ مِنَ الهَمِّ وَ الغَمّ= جهاد کنید در راه خدا، چون جهاد در راه خدای تبارک و تعالی، دری از درهای بهشت است که خداوند تبارک و تعالی به واسطه آن انسانها را از همّ و غم نجات میدهد».
صحنه جهاد صحنه ای بسیار سنگین است. یک عده به سختی میافتند. یک عده یتیم میشوند. یک عده شوهرانشان را از دست میدهند. یک عده غمزده میشوند. اما برای بقیه مردم آرامش، امنیت، شادی و رشد میآورند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) می فرماید: «إِنَ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ= جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را فقط به روی دوستان خاصش باز میکند». یعنی همه نمیتوانند این گونه باشند. کسانی که یک عشق خاصی به خدا و اهل بیت و به امام زمان (علیهم السلام) دارند، روح جهاد دارند. بقیه عافیتطلب هستند. برای همین هم در موقف های قیامت وقتی همه حساب پس میدهند، اینها وارد بهشت میشوند، چون دوستان ویژه خدا هستند.
«ولایت» راه ورود به بهشت است
سراغ جنبههای ولایی بهشت برویم. در اولین فرمایش، نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَى السَّمَاءِ رَأَیْتُ عَلَى بابِ الجَنَّةِ مَكْتُوباً لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ، عَلِیٌّ حَبِیبُ اللهِ، الْحسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صَفْوَةُ اللهِ، فَاطِمَةُ أَمَةُ اللهِ، عَلَى بَاغِضِهِمْ لَعْنَةُ اللهِ= زمانى كه به معراج برده شدم، بر درِ بهشت دیدم كه نوشته است: معبودى جز خدا نیست. محمّد، فرستاده خداست. على، محبوب خداست، حسن و حسین برگزیده خدا هستند، فاطمه کنیز خداست. لعنت خدا بر کسی که بغض اینها را دارد».
کنیزی یا غلامی در درگاه خدا با آنچه ما میفهمیم از مفهوم کنیزی و غلامی متفاوت است. اگر بخواهیم معنایش کنیم یعنی کنیز و غلام از خودشان هیچ ارادهای ندارند. مال خودشان نیستند. مال صاحبشان هستند. گاهی انسان کنیز و غلام است، ولی ممکن است صاحبش را دوست نداشته باشد، و اصلاً از آن شغلش متنفر باشد. بگوید کاش من آزاد بشوم. اما در این جا بالاترین شرافت، کنیزی و غلامی است.
«و اشهد أنَّ محمداً عبده و رسوله»، یعنی یکی از تبعات غلامی رسول الله، رسالتش است. امامت و هر چیزی که بگویید از این کنیزی و غلامی در میآید. یعنی به هر جا میخواهی برسی، باید خودت را شبیه غلام و کنیز بکنی.
وقتی که پیامبر نشسته بود و جبرئیل خدمت حضرت آمدند، حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز در آنجا تشریف داشتند. جبرئیل عرض میکند که خدا سلام رسانده به فاطمه و میگوید از من چه چیزی میخواهی؟ مادرمان جواب می دهد: «أَنتَ السَّلام، مِنکَ السَّلام» تو خودت سلام هستی، همه سلامتی از خودت است. بعد به خدا میگوید: لذت خدمت به تو، من را از هر خواستهای بینیاز میکند.
خیلی از افراد هستند که به امام زمان (علیه السلام) خدمت میکنند، اما با حفظ شئونات «جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی». اما بعضی ها اینطور نیستند و بیدریغ خدمت می کنند. یعنی حاضرند شئونات اقتصادی شان را زیر پا بگذارند. کاری با شئونات جمادی شان ندارند، و هر چه که الان مصلحت هست، هر جای جنگ مصلحت هست، هر نوع خدمتی مصلحت هست، انجام میدهند. یعنی هر کاری از دستش بر بیاید، بیدریغ انجام می دهد. یعنی وقف خداست. نمیگوید این وظیفه من نیست، این شأن من نیست، من الان رئیس هستم، من الان مدیر هستم.
«فاطمه کنیز خداست» یعنی ذوب در خداست. یعنی در مقام فناء است. حالا با خودمان مقایسه کنیم و ببینیم که آیا ما غرق در خدا هستیم؟ یا بر عکس غرق در جهنم و دنیا هستیم. کمتر یاد خدا میافتیم. کمتر هوس خدا را میکنیم. کمتر یاد نماز میکنیم. کمتر به آسمان فکر میکنیم. 24 ساعتمان را نگاه کنیم. ببینیم چطور میگذرد؟ چند دقیقهاش پرواز داریم؟ چند دقیقهاش خلوت داوطلبانه داریم؟
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایت دیگری فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ الْحُسَیْنَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِ رائِحَةِ الْجَنَّةِ= امام حسین دری از درهای بهشت است که هر کس با او دشمنی کند خداوند بوی بهشت را بر او حرام میکند».
امام کاظم (علیه السّلام) نیز فرمودند: «إِنَّ عَلیّاً (ع) بابٌ مِن اَبوابِ الجَنَّةِ فَمَن دَخَلَ بابُهُ كانَ مُؤمِناً وَ مَن خَرَجَ مِن بابِهِ كانَ كافِراً وَ مَن لَم یَدخُل فیهِ وَ لَم یَخرُج مِنهُ كانَ فِی الطَّبَقَةِ الَّتی لله تَعالى فِیهِمُ المَشیّئَة = علی (علیه السّلام) یک دری از درهای بهشت است. هر کس از باب علی داخل میشود مؤمن است و هر کس از باب علی خارج میشود، کافر است. بعضیها نه داخل باب علی میشوند و نه خارج هستند اینها جزء طبقهای هستند که خداوند در مورد آنها تصمیم میگیرد».
پی نوشت:
همه احادیث برگرفته از کتاب «بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث»، نویسنده : محمدى رىشهرى، محمد، جلد 1، صفحه : 124-125
قا/230
بهشت/درهای بهشت
کلیدواژه ها:
آثار استاد