مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
روح انسان وقتی قوی میشود که انسان بتواند با آسیبهایی که بر او وارد میشود، برخورد درستی داشته باشد. یعنی بتواند با آسیبهایی که بر هریک از ۵ بخش وجودیاش وارد میشود، برخورد درستی داشته باشد. مهمترین آسیب نیز، مصیبت داشتن در بخش فوق عقلی یا فوق انسانی ماست که همان دوری از متخصص معصوم است.
ما مفهومی به نام آسیب داریم. مثلا میگوییم فلان کس تصادف کرده یا آسیب دیده است. «آسیب دیده» یعنی مصدوم شده که در علوم اسلامی به آن «مصیبت» میگوییم. در فارسی هم از این کلمه استفاده میشود. مثلا میگوییم فلان چیز به فلان چیز اصابت کرد.
از آنجا که ما شئون مختلفی در وجودمان داریم. پس آسیبهای مختلفی هم داریم. بنابر 5 شأن وجودی انسان، یعنی شأنهای «جمادی، گیاهی، حیوانی، انسانی و فوق انسانی» ما 5 نوع آسیب هم داریم.
در شأن جمادی آسیبهای جمادی داریم، مثل تصادف ماشین که آسیب مالی محسوب میشود. یا از دست دادن مال و داراییهای مادی که براثر زلزله یا سایر عوامل ایجاد میشود.
در شأن گیاهی آسیبهای گیاهی مثل آسیبهای بدنی، مثلا مریضی که ممکن است انسان در اثر بیماری، عضوی از بدنش را از دست بدهد.
در شأن آسیبهای حیوانی، مثلا شخص نتواند ازدواج کند یا موقعیت اجتماعیاش خراب شود؛ یا به آبرویش لطمهای وارد شود یا مقامی که داشته، از دست بدهد.
در شأن آسیبهای عقلی، مثلاً مشکلی پیش بیاید که شخص نتواند ادامه تحصیل بدهد یا توفیق کسب دانش از او گرفته شود.
اما در شأن فوق عقلی، آسیبی داریم که همرنگ خودمان است. یعنی آسیب به اصل وجودمان که همان نفخهی الهی وجودمان و از جنس محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله است.
انسان ضمن این که معشوقهای جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی دارد (و هیچ اشکالی هم ندارد)، باید سه معشوق در رأس همه معشوقهایش حاکمیت داشته باشد تا باطن انسانی داشته باشد. بخش انسانی هم سه معشوق بیشتر ندارد: «الله، اهل بیت و جهاد». چنانکه قرآن کریم میفرماید: « أَحَبَّ إِلَیْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ ».
بابراین، مصیبت بخش «فوق عقلی» این است که انسان توفیق ارتباط، انس و رفاقت با الله را از دست بدهد؛ یا توفیق ارتباط با خانواده آسمانیاش را از دست بدهد. این شخصی که آسیب دیده یا مصیبت زده است، مثل کسی میماند که بچه را بدزدند و خانواده او مصیبت زده شوند. چون بچه از خانوادهاش دور افتاده است. این که انسان از خانواده آسمانیاش، یعنی اهل بیت که قرار است به آنها ملحق شود، جدا بیفتد، دچار آسیب و مصیبت است.
اهل بیت اصل و ریشه ما هستند و مصیبت اصلی دوری از آن هاست
خدا ما را از اهل بیت آفریده، نور آنها در ما دمیده شده که ما انسان شدهایم. پس سهم آنها در وجود ما بیشتر از سهم پدر و مادر زمینی ما است. اگر چیزی بخواهد مانع ارتباط تو با آنها بشود، باید آن را کنار بگذاری.
پس این ارتباط خیلی مهم است که انسان بتواند هم در دنیا و هم در آخرت با خانواده آسمانیاش ارتباط بگیرد. بزرگترین مصیبت، مصیبتی است که انسان از ارتباط با امام زمان خودش محروم باشد. این ارتباط میتواند یک رابطه آرام بخش و صمیمی و دوستانه با اهل بیت و امام زمان خودش علیهمالسلام برقرار کند.
از مصیبتهای بزرگ، از دست دادن روح جهاد و تلاش برای رسیدن به امام زمان و برطرف کردن موانع ظهور است. چنین کسی مثل خانم بیعاطفهای است که هیچ تلاشی نمیکند برای برقراری رابطه عاطفی با همسر و فرزندانش. چنین مادری کلاً خاصیت مادریاش را از دست داده است. پس وقتی انسان برای نداشتن رابطه عاطفی با خانواده زمینیاش این چنین مذموم است، چطور میتواند برای برقراری رابطه عاطفی با خانواده آسمانی، بیخیال و تنبل و بیحوصله باشد، یا اصلا برایش مهم نباشد. معلوم است که چنین کسی خاصیت شان «فوق عقلانی» اش را از دست داده است.
به عنوان مثال، امروز روز جمعه است. اگر هیچ حسی نسبت به امام زمانت نداری و فرقی برایت ندارد که امروز متعلق به امام زمان است. معلوم است که خاصیت انسانیات را از دست دادهای.
بنابراین، لازم است ما آسیبهای انسانی را بشناسیم. این که انسان نتواند رشد انسانی و فوق عقلانی بکند، دچار بزرگترین مصیبت است. متاسفانه برای خیلی از افراد، رشد انسانی اهمیتی ندارد. چون یا پولدار هستند یا زیبا، اما هیچ خاصیتی در زندگی ندارند. هر چند این ها کمال هستند، اما کمال اصلی نیستند.
اهل تلاش، صداقت دارد و دوست دارد میزان قرب خود به اهل بیت علیهمالسلام را بداند
صداقت اهل تلاش به این است که دوست دارد بداند که نزد اهل بیت علیهمالسلام که اصل وجود او از آنهاست، چه جایگاهی دارد. اما کسی که اهل تلاش نیست، حتماً در محبت هم صادق نخواهد بود و منافق است. دو رویی منافق چنین است که از طرف میگوید من این را میخواهم و از طرفی هیچ تلاشی برای کسب آن چه میخواهد نمیکند.
کسی که برایش مهم نیست در نزد الله و اهلبیت و امام زمان چقدر آبرو دارد، چقدر محبت ویژه دارد، چه جایگاهی دارد و فقط داشتن آبروی اجتماعی، آبروی علمی، مقام و پست و ... برایش مهم است و آبروی آخرتی برایش مهم نیست، معلوم است که حس انسانیاش را از دست داده است؛ الله و غیب را از دست داده است. بنابراین، بزرگترین مصیبت انسان این است که برنامه ی حرکتش به سمت انسان کامل شدن مختل شود. باید نگران چنین کسی بود.
از دست دادن امام و متخصص معصوم دو مصیبت است
دو مصیبتی که ما با دوری از اهل بیت علیهمالسلام برایمان ایجاد میشود، از یکسو قطع رابطهی حقیقی است و از سوی دیگر قطع رابطه حقوقی.
در رابطه حقوقی، امام اصل و پدر و ریشه ماست. این یک رابطه حقیقی است. در رابطه حقوقی، شما باید دستوراتش را اجرا کنید. هیچ کس جز معصوم حق دستور دادن و ادعای رهبری و امامت را ندارد.
خدا در اولین جلوهاش «مثل اعلی» یا نور محمد و آل محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم را خلق کرده است. او اولین مخلوق خداست. و جایگاه ما هم اینجاست. ما چون از این نور آفریده شدهایم، باید به این مقام برگردیم. اگر بخواهیم به این مقام برسیم، باید کسی ما را به این مقام برساند که دانش این مقام را داشته باشد، یعنی سیستم دنیا و مراتب خلقت را تا عوالم بالاتر را بشناسد و ما را در دنیا به گونهای مدیریت کند که براساس ملکوت و جبروت تربیت شویم تا به مقام خودمان برسیم. چون تبدیل یک انسان برای رسیدن به مقام محمود، احتیاج به مربی دارد. شما بدون مربی نمیتوانید به انسانیت برسید. بدون مربی انسان ممکن است یک حیوان خوب بشود. حیوان خوب شدن، یعنی آدمی باشد که موقعیت اجتماعی خیلی خوبی دارد، وفادار باشد، نسبت به خانواده و اطرافیانش با ادب است، خدمت به همنوع و غیر همنوع میکند، خیانت نکند، دزدی نکند و.... ولی ممکن است انسان خوبی نباشد.
کسی که تشبه به خدا و اهل بیت دارد، نیاز به پرورش آنها که متخصص معصوم هستند دارد
انسان خوب و مؤمن یعنی کسی که بتواند اسماء و صفات الهی را دریافت کند و نیز شبیه اهل بیت باشد. لازمه این تشابه وجود مربی است. نسبت حقوقی ما با اهلبیت این است که آنان تمام دانش لازم را برای این که ما را به آن مقصد برسانند، دارند. برای همین خدا قبل از اینکه معصوم را بیافریند به او دانش تخصصی میدهد.
قرآن می فرماید: «الرَّحْمنُ / عَلَّمَ الْقُرْآنَ / خَلَقَ الْإِنْسانَ= [خداى] رحمان/ قرآن را یاد داد / انسان را آفرید » یعنی خدای رحمان، قرآن را به متخصص تعلیم میکند، بعد انسان را میآفریند تا بلاتکلیف نباشد. این رابطهی حقوقی ماست. پس متخصص، علم قرآن را دارد.
آن دو سفارشی که پیغمبر فرمود: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ= میان شما دو چیز سنگین و گرانبها مىگذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت من أهل بیتم، و این دو از هم جدا نشوند تا در كنار حوض بر من درآیند». عترت؛ دانش ویژه در فهم قرآن و تبدیل انسان به باطن قرآن را دارد. خود قرآن هم فقط اهلبیت را قبول دارد. «لایمسه الا المطهرون» مطهرون هم فقط معصومین هستند: « إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً= جز این نیست که خدا مى خواهد پلیدى را از شما اهل بیت بزداید و شما را از آثار آن به طور کامل پاک دارد.».
پس بزرگترین مصیبت این است که انسان ارتباطش را با مربی و متخصص اصلیاش از دست بدهد.این خیلی خطرناک است. چون او ابدیتش را از دست میدهد. مثل جنینی که در رحم مادر ارتباطش با دنیا قطع شود. در این صورت تولد سالمی نخواهد داشت و دنیا شروع مصیبت او خواهد بود.
غم انسانی، تولید شادی میکند
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «مَن عَظُمَت عِندَهُ مُصیبَةٌ فَلیَذكُرْ مُصیبَتَهُ بی؛ فإنّها سَتَهُونُ علَیهِ= هر كس برایش مصیبتى بزرگ پیش آید و او مصیبتِ درگذشت مرا یاد كند، مصیبتش بر وى آسان خواهد شد».
چه کسی بزرگترین غم، یعنی نداشتن امام زمان را دارد؟ چه کسی دلتنگش است؟ مادر اگر فرزندش نباشد، میگوید بچهام نیست، دل و دماغ ندارم. رفته خارج درس بخواند، مادر افسرده است. چه کسی با دلتنگی امام زمان بقیه مصائب را از یاد میبرد؟ پیغمبر چقدر به ما احترام گذاشته این طوری با ما حرف زده. چقدر ما را بزرگ دیده، چقدر ما را انسان دیده، که اینطور با ما سخن میگوید.
وقتی یادتان میافتد ارتباط تان با معصوم قطع است، هر چقدر نعمت داشته باشید، فایدهای ندارد.
بالاترین غم، غم دوری از امام زمان، دوری از متخصص معصوم و دوری از بابای ما باید باشد. اگر کسی بخش عاطفیاش با امام زمان به عنوان یک انسان فعال شده باشد، دلتنگی اش برای امام زمان خیلی سخت است. این غم همهی غمهای عالم را از یاد آدم میبرد. وقتی همهی غمهای عالم را از یاد آدم برد، آدم شاد میشود.
این غم مقدس، غم قشنگی است. تنها غمی که تولید شادی میکند، غم انسانی است. غمهای دنیایی که انسان را له میکند، تحقیر میکند، به ذلت میکشاند، وابسته میکند، بیشخصیت میکند.
هر کس به لیاقت خودش غصه میخورد. نوع غصههای یک آدم نشان میدهد که او جمادی است یا گیاهی یا حیوانی یا عقلی است یا فوق عقلی است. غصهای که انسان انتخاب میکند، باید به قیمت خودش باشد. برای انسان حیف است که غصهای غیر از غصه بخش انسانیاش داشته باشد. این خیلی کلیدی و مهم است.
پس انسان باید به سراغ غصههایی برود که به شخصیت و قیمت خودش بخورد. این خیلی مهم است.
شما در دعای شنبه میگویید: «اُصِبْنا بِكَ یا حَبِیبَ قُلُوبِنا فَما أعْظَمَ المُصِیبَةَ بِكَ حَیْثُ انْقَطَعَ عَنَّا الوَحْیُ= ای حبیب دل ما! واقعا پیامبر از همه کس برای ما عزیزتر است». ما لطیفتر، شیرینتر، مودبتر، نرمتر از پیغمبر نداریم. تنها ما نه، همه اهل بیت نسبت به پیامبر اینطور هستند. شیفتهاش هستند. آنقدر عزیز است که خدا وقتی با او حرف میزند، با اسم کوچک صدایش میکند و در قرآن هم میگوید به جان تو. این بینهایت مهربانی، لطافت، ظرافت دارند.
روح پر قدرت/ مصیبت بزرگ دوری از امام معصوم/
کلیدواژه ها:
آثار استاد
سلام از مطالب پرمحتوایی که در این وبسایت منتشر می کنید از شما ممنونم. اجرتان با خدا سؤالی که دارم اینه که برای کسی که با امامش هیچ گونه ارتباطی ندارد، و متأسفانه هیچ محبتی از ایشان در دل احساس نمی کند چه راهکارهای عملی پیشنهاد می کنید. با تشکر
<p>سلام و ممنون از حسن نظر شما. با توجه به این که سوال شما خیلی مهم می باشد و نیاز به پاسخ مفصل دارد، برای دریافت پاسخ از طریق تلگرام و با این شماره( 09378079359 آقای سراجیان) تماس بگیرید.</p> <p>ممنونم</p> <p> </p>