مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
کسی که دستش در دست امامش باشد، در هیچ شرِی گرفتار نمی شود؛ اما کسی که از معصوم و ولی فقیهاش پیشی می گیرد، معلوم است که دستش رها شده است. معصومین (علیهم السلام) متنهای خیر بوده و بالاتر از ایشان کمالی وجود ندارد.
به گزارش منتظران منجی «عج»، در سومین جلسه از بحث «جایگاه عمل در سلوک انسانی» مورخ 91/8/2، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:
در بحث تبدیل اطلاعات و عمل به دارایی حدیثی از وجود مقدس امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل شده که بسیار راهگشاست. ایشان میفرمایند: «العِلمُ یُرشِدُكَ، والعَمَلُ یَبلُغُ بِكَ الغایَةَ؛ علم تو را راهنمایی میکند و عمل تو را به مقصد میرساند».
علم مانند چراغ، روشنایی راه است و برای رسیدن به آن باید وسیله داشت. ممکن است کسی دهها سال درس بخواند، ولی ورودیهای او با میزان خروجیاش یکی نباشد. به طور مثال ممکن است صدها نفر در معدن طلا زحمت بکشند ولی طلایی از آن استخراج نکنند.
متأسفانه در دانشگاه ها و حوزه های ما سیستمی طراحی نشده که از مجموع اطلاعات و علمی که دریافت می شود، به هدف خاصی برسند. یعنی علوم، هدف و اصل است ولی برای دانشجویان تبیین نشده که آنچه تبدیل به دارایی میشود با شما خواهد بود و با خودتان خواهید برد. در معابد بعضی مذاهب که طلبه ی خاص آنها به تحصیل می پردازد؛ به طور منظم آنان را ارزیابی کرده و میزان دارایی و شدنِ آنها سنجیده می شود.
متأسفانه در سیستم آموزشی کشور جایی برای ارزیابی میزان تبدیلِ ما یعنی رسیدن از دانایی به دارایی وجود ندارد. لذا امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) تأکید فرمودند که علم باید توسط عمل ما را به هدف برساند و به تنهایی کافی نیست؛ بنابراین مشخص میشود افرادی تحصیل کردهای که دچار وسواس و ترس هستند با کوچکترین مسئله ای دچار اضطراب میشوند. این نشاندهنده ی آن است که هیچ دارایی نداشته و صرفاً چون باهوش بوده، موفق به کسب مدارج علمی عالی شده اند.
همانطور که قبلاً عرض شد: «الدِّینُ ذُخْرٌ وَ الْعِلْمُ دَلیلٌ؛ دین ذخیره است و علم راهنما». علم است که چگونگی رفتار و دینداری ما را تبیین میکند. اعمالی که در دین است؛ اعم از فروع دین، اخلاقیات و عقاید در شدن انسانها اثرگذارند. در واقع میزان کمال و شرف هر انسانی به میزان تطبیق با دین یعنی «عین سعادت» دارد. زیرا ساختار آخرت، دین مخصوص خودش را داشته که ما باید با همان قوانین و مقررات هماهنگی لازم داشته باشیم. به همین دلیل است که دین را ذخیره ی شخص دانسته اند.
انسان از آن جایی که کمالطلب و بینهایتطلب است و نمی تواند به محدود بسنده کند باید کمال مطلق را بشناسد. در غیر اینصورت با شمر و ابوسفیان و ... فرقی ندارد؛ اصلاً کسی نیست که به دنبال کمال نباشد و این ممکن است مصداقهای مختلف داشته باشد. بعنوان مثال امام امت (ره) فرمودند: «رئیس جمهور آمریکا هم عاشق خداست» یا حتی کسی که خودکشی می کند، از شدت غمی است که در اثر نرسیدن به کمال مورد نظرش گریبان او را گرفته است.
شهید مطهری (ره) فرمودند: «صادق هدایت نصف حقیقت را فهمید که دنیا پوچ است ولی نصف دیگر را که آخرتی هم وجود دارد را نفهمید».
از طرفی اگر انسان مصداق کمال بینهایت را نشناسد، مجبور است با کمالات جمادی، خیالی، وهمی و حتی عقلی خودش را راضی کند؛ بنابراین فقط یک حقیقت انسان را آرام می کند که «الله» است؛ «لا إله إلّا اللّه»، «وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ...»..
«داگلاس» هنرپیشه ی معروف آمریکایی در خاطراتش نوشته بود که من به ثروت، شهرت و لذت دنیا رسیده ام ولی هرگز احساس خوشبختی نکرده ام.
«هو» یعنی اینکه شخص بینهایت را می خواهد ولی مصداق را نمی شناسد. لذا دائماً با مصادیق مختلف سرگرم می شود، ولی هرگز به آرامش نمی رسد.
نمی دانم دلم دیوانه ی کیست اسیر نرگس مستانه ی کیست
بنابر آنچه گفته شد، هر کس میزان کمال خاصی را می طلبد. بعنوان مثال، تحصیلات، ثروت، مقام و... اما باید دانست هر نعمت و بهره مندی، خیر و به صلاح انسان نیست. چه بسا کمالات برای بسیاری از افراد شرّ باشند و از طریق همان کمالات جهنمی شوند.
اما کسی که دستش در دست امامش باشد، در هیچ شرِی گرفتار نمی شود؛ اما کسی که از معصوم و ولی فقیهاش پیشی می گیرد، معلوم است که دستش رها شده است. معصومین (علیهم السلام) متنهای خیر بوده و بالاتر از ایشان کمالی وجود ندارد. از طرفی هم باید همه ی کارهایمان ختم به ایشان شود؛ این موضوع در سبک زندگی بسیار مهم است. چنانچه شروع هم باید با آنان باشد. ممکن است کسی بسیجی، رزمنده، مبارز و ... باشد ولی دستش در دست امامش نباشد.
امام (رضوان الله) فرمودند: مسئولین نظام جمهوری اسلامی هر چند خدمت هم بکنند اما اگر به فکر ایجاد حکومت جهانی امام زمان (علیهالسلام) نباشند خائن و خطرساز هستند.زیرا لیاقت مردم فقط حل مسائل و مشکلات دنیایی شان نیست، بلکه لیاقت ایشان امام زمان (علیهالسلام) است. پس انقلاب اگر در جهت رفع موانع ظهور حضرت گام برنداشته و ختم به آن نشود، خیری در آن نیست.
بنابراین همه ی کارهای ما باید به عشق خانواده ی آسمانیمان تنظیم شود حتی کلیه ی انتخابها، ارتباطات، افکار و رفتارمان ختم به ایشان شود. زیرا بزودی قرار است با آنان زندگی کنیم. چون محصول اعمال ما به آخرت سرازیر میشود؛ نه اینکه به قول قرآن مانند دانه ای روی زمین پوسیده و از بین برود. می بایست شبها، کارها و فعالیتهای روزانه مان، به امضای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برسد و این همان منتهاست.
والدین باید فرزندانشان تفهیم کنند که والدین حقیقی آنان اهل بیت (علیهمالسلام) هستند که به زودی به آنها ملحق خواهند شد. همچنین به آنها بیاموزند که اگر علاقهشان بیش از علاقه آنها به خانواده ی آسمانی باشد، دچار «فسق» خواهند شد.
حاصل کلام آنکه با توجه به مباحث فوق باید سبک زندگی مان تغییر کند. اگر غیر از این باشد ممکن است بزرگ شویم ولی هرگز شبیه اهل بیت (علیهمالسلام) نمی شویم. مثل جنینی که در رحم بزرگ شده ولی وقتی به دنیا می آید هیچ شباهتی به زندگی دنیایی ندارد. بزرگ شدن حقیقی، یعنی ما روز به روز بیشتر شبیه اهل بیت (علیهمالسلام) شده و اسم دریافت کنیم.
باید از حجاب حس، خیال، وهم و عقل عبور کنیم؛ تمام طمعها و شهواتمان را بریده و همه را برای خدا بگذاریم: «هوای فِیکَ...» در دعای دیگر داریم که شهوتمان را برای خودت قرار بده. شهوت هم یعنی رغبت. علامت معرفت صحیح «رغبت فی ما عندالله» است. یعنی هر چه انسان تحصیلات مذهبی داشته ولی میلی به آسمان نداشته باشد، رشدی نخواهند داشت.
مطالب بیشتر:
مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی
مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی
کلیدواژه ها:
آثار استاد