مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
خداوند انسانها را به دو گروه فاسق و مؤمن تقسیم میکند. علامت مؤمن حاکمیت سه عشق برتر یعنی «الله، اهل بیت و جهاد در راه خدا» بر عشقهای زمینیاش است. اما در میان مؤمنین کسانی هستند که از سایرین افضل هستند.
«افضل»یعنی از همه مؤمنین بالاتر و شبیهتر به حق تعالی یا خانواده آسمانیشان هستند.
در این خصوص، حضرت على(علیهالسلام) میفرمایند: «أَفْضَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَةً مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ= برترین مؤمنان كسى است كه از جان و مال خانواده خود [در راه خدا] بیشتر مایه بگذارد». مصداق بارز این فداکاری خود اهلبیت هستند که بیشتر از هر کس دیگری از جان، مال و خانواده شان در راه خدا مایه گذشتند.
گذشتن از جان، مال و خانواده، ممکن است با انگیزههای مختلف صورت بگیرد. برخی مؤمنین از مال میگذرند، چون قانون خلقت را میدانند، و میگویند چون به خدا اعتماد داریم، از مال در راه خدا میگذریم. این دسته از مؤمنین چون ایمان به خداوند تبارک و تعالی دارند، میدانند که خدا از یک تا ۷۰۰ برابر جبران میکند. پس برای خدا هزینه میکنند. اما گاهی انگیزهی کسی در فداکردنها، انتظار بازگشت نیست، بلکه ناشی از عشق به خداوند تبارک و تعالی است. خداوند هم از همه امتحان میگیرد و درجه ایمان و عشق هر کس را با عمل او میسنجد. زیرا همه باید در ایمان و عشق امتحان بدهند.
لازمه عشق ورزی، فدا شدن است
در عشق خصوصیتی وجود دارد و آن ماجرای «فدا شدن» است. اگر انسان کسی را دوست بدارد، واقعاَ برایش هزینه میکند. مثل عشق انسان به جنس مخالف که وقتی بخواهد با او ازدواج کند، برایش هزینه میکند.
این سوال مطرح است که این چه نیازی است که انسان میخواهد برای معشوقش فدا بشود. هر نوع جان نثاری مثل جان دادن، آبرو دادن، مال خرج کردن و... . حالا وقتی این معشوق کسی مثل خدا یا اهلبیت (علیهمالسلام) بود، داستان بینهایت میشود.
در ادعیه با عبارت «بنفسی انت= جانم به قربانت» یا «روحی فداک= روح به فدایت» یا «بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ اُسْرَتى= پدر و مادر و خودم و خانواده و مال و تبارم فدایتان باد» با خدا گفتگو میکنیم. این مسئله چند جنبه دارد. یک جنبهاش همان بُعد عاطفی است. در جنبه عاطفی ما نیاز داریم که فدا کنیم، هدیه بدهیم و خرج کنیم. یک مؤمن حقیقی به هیچ وجه از خرج کردن و خرج شدن نمیترسد. اگر ترسید، نشانه این است که محبت ندارد. زیرا انسان در ذات خودش دوست دارد چیزهایی را از خودش بکَند و به معشوقش بدهد و یا برای او خرج کند. در عشق اساساً اگر فدا شدن و از خود گذشتگی نباشد، عشق پا نمیگیرد.
این ذات عشق است که عاشق در راه معشوقش از همه کمالاتش بگذرد. نتیجهی کار این میشود که به خاطر آنچه که فدا میکنید، بیمه میشوید و این فدا کردنها شما را به تکامل درونی میرساند. اصلاً انسان دوست دارد که فدا بشود تا به مقام عاشقی برسد. البته باید دید که هرکس عاشق چه کسی یا چه چیزی میشود.
اگر انسان صدق داشته باشد و عاشقانه بتواند خود را فدای معشوق کند و در مسیر عشق توقف نکند و دستش نلرزد و ترسی برای از دست دادنها نداشته باشد، خدا به او همه چیز میدهد.
ادعای ایمان و انسانیت مستلزم هزینه کردن عاشقانه در هر بعدی از کمالات جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی است. ثواب و برکت این هزینه کردن ها را هم خدا میدهد.
پس بالاترین مؤمنین کسانی هستند که در فداکاری در ابعاد مختلف، اهل سبقت باشند. هر چه فداکاری کنند و خود را سبکتر کنند، سرعت سیر الی الله آنان بیشتر است.
اما ذات دنیا این است که هر چه برایش هزینه کنی، بیشتر بیوفایی میبینی و بیشتر له میشوی.
اگر کسی بخواهد رشد کند و سیر و سلوکی داشته باشد، باید فکر کند که من کجاها میتوانم فداکاری کنم و وقت بگذارم؛ از نفس و جانم و آبرویم بگذرم. یعنی هر کس باید ببینید که چطور میتواند به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کمک کند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد