www.montazer.ir
چهارشنبه 15 می 2024
شناسه مطلب: 7335
زمان انتشار: 1 اوت 2017
برای رفع غم و اندوه، ذکر « حَسْبُنا اللّهُ و نِعمَ الوَكيلُ» را زیاد بخوانید

راه های مبارزه با غم (جلسه 75) ؛96/5/7

برای رفع غم و اندوه، ذکر « حَسْبُنا اللّهُ و نِعمَ الوَكيلُ» را زیاد بخوانید

در برطرف کردن غم و غصه دو درمان وجود دارد: درمان مادی و درمان معنوی. یکی از مصادیق درمان معنوی غم و نگرانی، ذکر «حسبناالله نعم الوکیل» است. یعنی خدا ما را بس است را ببینیم و به او  اعتماد کنیم.

اگر شما در زندگی تان از چهار چیز خیلی بدتان می آید و برایتان مشکل است، معصوم چهار پناهگاه برایتان قرار داده است. پس از آن استفاده کنید تا آرام شوید و نجات پیدا کنید.

«عجِبتُ لِمَن فَزِعَ مِن أربَعٍ كیفَ لا یَفزَعُ إلى أربَع! عَجِبتُ لِمَن خاف كیفَ لایَفزَعُ إلى قولِهِ عَزَّ و جلَّ: « حَسْبُنا اللّهُ و نِعمَ الوَكیلُ. فإنّی سَمِعتُ اللّه َجلَّ جلالُهُ یقولُ بِعَقِبِها: «فانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللّهِ و فَضلٍ لَم یَمسَسْهُم سُوءٌ= من تعجب می‌کنم از کسی که همیشه از چهار چیز شکایت می کند، ولی به چهار چیز پناه نمی برد! در شگفتم از كسى كه هراسان است، چرا به قول خداوند متعال توسل نمى جوید كه مى فرماید: «ما را خداى بس كه نیكو یاورى است». چرا كه از خداوند متعال شنیده ام كه در پى آن فرموده است: «پس آن گروه از مؤمنان به نعمت و فضل خدا روی آوردند و بر آنان هیچ الم و رنجی پیش نیامد».

یکی از حملات شیطان ترسی است که در درون انسان ایجاد می کند. آن هم ترس از آینده. مثل ترس از مردن یا ترس های منفی، یا ترس از گذشته مثلا آمرزیده نشدن گناهان.

حضرت در این روایت به ما راهکاری می دهد که اگر ترس سراغ تان آمد با ذکر «حَسْبُنا اللّهُ و نِعمَ الوَكیلُ»  خودتان را آرام کن.

«حَسْبُنا اللّهُ» یعنی خدا ما را بس است و «و نِعمَ الوَكیلُ» یعنی خدا بهترین وکیل است. او را می بینی یا نه، می توانی این طور بگویی یا نمی توانی!

به عنوان مثال، خدا می گوید اگر می خواهی پول بیشتری به شما بدهم، صدقه زیاد بده. بیشتر به مردم کمک کن. من برایت تا 700 برابر جبران می کنم. این که پول ها را در بانک مرکزی یا مؤسسات مالی پس انداز می کنیم و آخرش هم بعضی مؤسسات پول ما را می دزدند و نمی توانیم از آنها پس بگیریم، باید به جای این کارها به خدا اعتماد کنیم. به جای پول گذاشتن در بانک، آن را در راه های درست هزینه کنیم. مگر بانکها تا چند درصد سود می دهند؟ مطمئن باشید خدا 700 برابر در همین دنیا به شما سود می دهد.

 من آقایی را می شناختم که در سال یک میلیارد تومان انفاق داشت. می گفت: من به خدا روز اول جوانی ام گفتم خدایا هر چی بدهی نصفش را در راه تو خرج می کنم. خدا هم داد و من هم واقعاً از نصفش گذشتم.

متأسفانه امروزه بیشتر مردم خمس شان را هم پرداخت نمی کنند. در حالی که می توانند پرداخت کنند، ولی نمی دهند. چون اعتماد به خدا ندارند. بعد لقمه حرام به خانواده شان می دهند که در حقیقت آتش در وجود آنها می افتد.

یا در مثال دیگر، می توانی از دیگران به خاطر خدا بگذری یا نه؟ احساس می کنی اگر به خاطر خدا رابطه‌ام را با دیگران قطع کنم، تنها می شوم، بدبخت می شوم، مسخره می شوم. در حالی که تو این مسخرگی را به خاطر خدا به جان بخری، خدا به بهترین شکل جبران می کند و رفیق های بهتر، دوستان بهتر، حامی های بهتر را که منشا آرامش و شادی تو هستند‏‏، روزی ات می کند. ولی اکثر مردم، چون طاقت تمسخر افراد جهنمی را ندارند، به هر انتخاب و ارتباطی غیر خدا پسندانه ای دست می زنند. در حالی که خداوند قانون گذاشته که هر کس به خاطر  کسی با او قهر کند، خدا همان کس را دشمنش می کند. یعنی اگر هر کسی را بر خدا ترجیح دهید، همان شخص دشمنت می شود. این قانون خلقت است.

«حسبنا الله» یعنی خدا را ببین. «و نعم الوکیل» یعنی اگر بابایت اذیتت می کند، حرمت دارد. مادرت اذیتت می کند، حرمت دارد. نمی توانی جلوی پدر و مادرت چشم در چشم بایستی و بگوئی حالا چون اذیتم می کنند، دلش را بشکنی.

 این طور نیست که اگر کسی به پدر و مادرش، همسر و فرزندانش جسارت و توهین کند، عالم بیکار باشد و او را رها کنند. دنیا حتما به او سیلی می زند. نظام هستی بی حساب و کتاب آفریده نشده و قاعده دارد. اینها نوامیس خداست. نمی توان نوامیس خدا را به خاطر آدم ها زیر پا گذاشت.

«نعم الوکیل» یعنی کینه از کسی به دل نگیر. یعنی نگو نفرینش می کنم و از او نمی گذرم. این طور نباش. چرا نفرین کنی؟ چرا دلت را خراب می کنی؟ نمی‌دانی کینه آدم را مریض می‌کند و جسم را به هم می‌ریزد؟ گاهی برای درمان مریضی مان به دکتر مراجعه می‌کنیم، ولی او می‌گوید چیزی نیست. یعنی از نظر جسمی مشکلی نداریم. ولی چون این جسم در اختیار روح است، با حسادت و بدبینی و چشم و هم چشمی سالم نمی‌ماند. پیری زودرس می‌گیرید. این همه سرطان و سکته ها به خاطر همین کینه و حسادت هاست.

پس چرا کینه در دلت نگه می‌داری؟ چرا حسادت می کنی؟ دلت را آرام کن. خودت را به خدا بسپار. فقط زنا، شراب خوردن و قماربازی حرام نیست، بلکه غصه‌ی بیجا خوردن هم یکی از محرمات الهی است. این هم خودش یک گناه است.

اگر در جائی حقت را گرفتند، خدا آن را به تو برمی گرداند. پس آرام زندگی کن، شاد زندگی کن، بگو خدایا به خودت واگذار می‌کنم. من که به این رئیس جمهور زورم نمی رسد؛ من که به این نماینده مجلس زورم نمی رسد؛ من که به این فرماندار و استاندار زورم نمی رسد؛ به این رئیس دانشگاه زورم نمی رسد؛ به رئیس کارخانه ام زورم نمی رسد که در حق من ظلم می کنند. خدایا به تو واگذارش می‌کنم. تو حق من را از اینها بگیر و به من بده. خدا هم می گوید: من به تو برمی گردانم. اگر کسی یک دانه یک ارزن از تو در این دنیا کم گذاشته باشد، سهم آخرتی اش را به تو برمی گردانم، تمام حقوقت را از او می‌گیرم و به تو بر می‌گردانم. پس بدان که تمام مشکلات و ناراحتی ها کفاره گناهانت هستند. برایت درجات آخرتی دارد، سازندگی می آورد.

 خدا اگر بخواهد کسی را عزیز کند یا بخواهد آبرویش را حفظ کند، کسی می تواند جلویش بایستد؟ پس در زندگی ات به او تکیه کن، دوستش داشته باش، با او همراه باش. سختی های عشقش را هم تحمل کن. اما اگر بگوئی من این خدا را می خواهم، اما نمی‌خواهم به خاطر این خدا، کسی به من چیزی بگوید، مسخره نشوم، فحش نشنوم، زحمت نکشم، در این صورت تو اصلاً عشق ندارد.

در ادامه روایت حضرت فرمود: «فإنّی سَمِعتُ اللّه َجلَّ جلالُهُ یقولُ بِعَقِبِها: فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ= چرا كه از خداوند متعال شنیده ام كه در پى آن فرموده است: پس آن گروه از مؤمنان به نعمت و فضل خدا روی آوردند و بر آنان هیچ الم و رنجی پیش نیامد».

این حرفها را که من می زنم به دل همه ی شما آشناست. هر کدام از شما ببینید چه صحنه هایی در زندگی هایتان بوده که اصلاً شما فکرش را نمی کردید که در آن صحنه ها زنده بمانید یا نجات پیدا کنید یا آبروی تان حفظ شود. اگر یک ذره به گذشته تان برگردید صدها مورد از این حمایت های خدا را خواهد دید. مگر این که انسان خودش پشت کرده باشد و الا حمایت خدا همیشه هست.

در کنار همه مشکلاتت خدا را ببین

هر گاه در زندگی مشکلاتی برایت پیش آمد، در هر مسئله ای که باشد: اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، تربیتی و... نگران نباش. چون خدا می گوید: من در کنارت هستم.

زمانی که حضرت موسی با پیروانش به رود نیل رسیدند. پیروان موسی دیدند که در پشت سر آنها سپاه قدرتمند فرعون است و در مقابلشان، رود عظیم نیل، دچار ترس و یاس شدند و همه گفتند: ما الان کشته می‌شویم. موسی گفت: «إِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدینِ[1]= همانا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمایى خواهد كرد». پس ما خدایی دارم که همیشه همراه ماست.

 کسی که خدا را دارد، غمی ندارد. به شرط این که داشته باشد، یعنی باورش کند. آن وقت همه چیز تمام است. وقتی باورش کردی، کنارت هست.

خدا بی‌نهایت کریم است. خدا می گوید: من تو را به بلندای ابدیتی که خلقت کرده‌ام، دوستت دارم. عمرت را گذاشته ام به اندازه ی عمر خودم. یک عمر جاودانه به تو داده ام. به همین بلندا دوستت دارم و به همین بلندا با تو رفتار می کنم.

اگر در زندگی ات گره داری و به بعضی چیزهایی که می خواهی، نمی رسی، برای این است که به مصلحت تو نیست. ولی حالا که تو از خدا خواستی، او حتماً بهترش را در دنیا یا بی نهایت اش را در آخرت می دهد. پس هیچ وقت دعای انسان بی ثمر نیست. هیچ وقت حرف زدن و در خواست کردن از خدا بیهوده نیست.

حدیث قدسی است که خدا می‌گوید: «هر وقت خبر مرگ من را شنیدید، غصه بخورید». یعنی تا من هستم غصه نخورید. من هستم، من همانی هستم که در رحم مادر بدون اینکه از من بخواهید، به شما داده ام. پس همیشه بخواهید.

اگر این را فهمیدی که چنین خدایی به این بزرگی داری، از او همه چیز را می خواهی. برای همین در روایت داریم، اگر می خواهید بدانید یک نفر چقدر خدا را می شناسد، ببینید چقدر دعا می‌کند. چون حیثیت فقر مطلق بودن خودش را درک کرده و حیثیت غنای مطلق بودن او را هم درک کرده. بنابراین همیشه از او کمک می گیرد.

حرکت دنیا به عالم غیب بستگی دارد

تذکر این نکته لازم است که ما همه‌ی حیات، رزق، حرکت و فعالیت هایمان توسط عالم غیب انجام می شود.

اگر یادتان باشد در فیزیک یا علوم تجربی، قاعده‌ای وجود دارد به نام قانون «اینرسی» که الان در فیزیک به آن قانون لختی می گویند، یعنی یک شیء همیشه حالت ثابت خودش را حفظ می کند، مگر این که نیرویی از بیرون به او وارد شود. اساس عالم دنیا هم بر ماده است. ماده از خود چیزی ندارد که منجر به حرکت شئی شود، بلکه یک نیرو همیشه مسلّط بر ماده وجود دارد که آن را اداره می کند. به عنوان مثال‏، کره‌ی زمین یک ماده است؛ یک ماده ی سنگین که در فضا می چرخد. چند نوع حرکت هم دارد: حرکت انتقالی، حرکت وضعی و سایر حرکات؛ یا صدها میلیون ستاره که در حال حرکتند. حال چه کسی این نیرو را به آن ها وارد می کند تا حرکت کنند؟ تنظیم روابط بین آنها را چه کسی انجام می دهد؟ پاسخ: غیب است که انجام می دهد.

بعضی ها که باور به عالم غیب ندارند، اسمش را «قانون طبیعت» می نامند. اشکالی ندارد. مهم آن شعور و قدرتی است که حاکم بر این جهان است و ما نتوانسته ایم به انتهای آن برسیم.

پس آن قدرتی که نظام هستی را حرکت می دهد، غیب می گویند. همه ی ما هم با چشم خودمان غیب را می بینیم، اما بعضی افراد منکر آن هستند. اکثر قریب به اتفاق چیزهایی که ما در زندگی با آنها سر و کار داریم؛ دیدنی و لمس کردنی نیستند. مثل خیالات، افکار، توهّمات، تعقلات و گرایشات عشقی و معنوی. کدامشان ملموس هستند؟ پس ما با عالم غیب زندگی می کنیم و غرق در غیب و ملکوت هستیم. یعنی عالمی که نه می شنویم و نه می بینیم. ولی واقعیت دارد و تاثیرگذار در زندگی ماست.

بنابراین، مسخره و کودکانه ترین کار این است که بگوییم: ما احتیاجی به غیب نداریم. مثل کسی که نفس می کشد و بگوید من هوا نمی خواهم. در حالی که تو با هوا زنده ای و با هوا تنفس می کنی.

اگر غیب یک لحظه عنایت و توجهش را از ما قطع کند، نابود می شویم. حال کسی با بی عقلی تمام بایستد و بگوید من نیازی به غیب ندارم، خودم فکر دارم، اندیشه دارم، هوش دارم، همه کاری می توانم بکنم؛ این حرف مسخره ای است. چون لحظه به لحظه انرژی و قدرتش را از او می گیرد.

همه قدرت و انرژیت را خدا به تو می دهد

این که در نماز می گوییم: «ایاک نستعین= فقط از تو کمک می گیرم» یک حقیقت خارجی و تکمیلی است که ما دائماً در زندگی مان از خدا کمک می گیریم. این که خدا از ما خواسته این نیاز را به زبان بیاوریم، یعنی بفهمیم که از او نیرو می گیریم. حتی در کارهای که به ما اختیار داده هم باید از او کمک بگیریم.

دیوانه کسی است که جلوی خدا بایستد و او را دوست نداشته باشد. با او رفیق نباشد. خدایی که می‌گوید: من تو را بی نهایت بیشتر از خود تو دوستت دارم. اگر صد سال گناه کردی، بخواهی آشتی کنی، من هم آشتی می‌کنم و همه گناهان گذشته‌ات را جبران می‌کنم. همچنین مهربانی و عاطفه ای دیگران که در حق تو دارند را خدا به آنها داده است.

همه ی این عواطفی که روی کره زمین در بین گیاهان، حیوانات حتی اشیاء وجود دارد، قطره ای از اقیانوس بی پایان رأفت و رحمت خداوند است. حال با چنین خدایی، می توان از او مخالفت و نافرمانی کرد؟

مباحث و جلسات گذشته «راه های مبارزه با غم»


[1] . سوره شعراء/آیه 42.

میانگین (1 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed