مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
اگر کسی بخواهد نعمتش چه مادی و چه معنوی دوام داشته باشد، باید دیگران را در آن نعمت سهیم کند.
در جلسات قبل گفته شد، امام صادق(علیهالسلام) 4چیز را زکات 4چیز بیان کرد و فرمود[1]:« اَلْمَعْرُوفُ زَكَاةُ اَلنِّعَمِ ... وَ مَا أَدَّيْتَ زَكَاتَهُ فَهُوَ مَأْمُونُ اَلسَّلَبِ = احسان، زكات نعمت هاست ... و هر آنچه كه زكاتش پرداخت شود، از نابودی در امان است». نیکوکاری زکات نعمتهاست و هر چیزی که زکاتش پرداخته شود، دیگر از انسان گرفته نمی شود.
هر نعمتی که خداوند به ما میدهد، باید درست و در راه خیر مصرف شود. مثلاً خدا خانه به او داده، خانهاش را فقط خودش مصرف نکند؛ بلکه وقتی همسایه عروسی یا مجلس ختم یا مهمانی دارد، خانه اش را در اختیار همسایه قرار دهد. اگر پول دارد همه را خودش مصرف نکند؛ بلکه به دیگران هم بدهد. البته این غیر از حقوق واجبی است که باید ادا کند. چون مهمترین معروف و نیکوکاری، این است که انسان اول حقوق واجب مثل خمس، زکات و نفقات را از مال خودش خارج کند. اگر واجبات بماند و مستحبات را خارج کند، فایده ای ندارد، چون مال تطهیر نمی شود.
انسان باید از نعمت فرزند خوب استفاده کند و قدرش را خوب بداند و فرزند را هم به کارهای نیک وادار کند. اگر فرزند اهل کار خیر شد، زکات این بچه داده شده و این خیلی ارزشمند است.
« مَأْمُونُ اَلسَّلَبِ» یعنی از گرفته شدن در امان است و خداوند تبارک و تعالی به آن نعمت بقا و دوام می دهد.
در احادیث داریم که یکی از پیامبران الهی به یک مرد و زنی گفت: خداوند برای شما 30 سال آسایش و ثروت و 30 سال فقر قرار داده. حالا خودتان انتخاب کنید که کدامیک اول باشد؟ آنها گفتند: ما ثروت را اول انتخاب میکنیم. 30 سال اول که سالهای ثروت بود را پشت سر گذاشتند و منتظر 30 سال دوم که سالهای فقر بود ماندند. اما دیدند هیچ خبری نشد و فقر سراغ شان نیامد. مدتی گذشت زندگی شان همچنان روال عادی داشت. به پیامبرشان مراجعه کردند و گفتند قرار بود 30 سال دوم فقیر شویم، پس چرا نشدیم؟ پیامبرشان فرمود: خداوند دید شما از ثروتتان خوب استفاده کردید و با آن ثروت کارهای خیر کردید و دیگران هم در ثروت شما سهیم بودند. برای همین فرمود: حیف است که این خیر و این معروف از اینها گرفته شود.
شخصی اتومبیلی دارد، خانهای دارد، آبرو و اعتباری دارد، پولی دارد، قلمی دارد، صدایی دارد، در راه خدا استفاده کند، خدای نکرده در راه معصیت استفاده نکند که خیلی خطرناک هست.
احسان و اهل احسان با بهشت سنخیت دارند، نه با آتش جهنم
کار خوب و معروف، قابل سوختن نیست. «خَیِر» وقتی وارد محشر میشود، اساساً با بهشت سنخیت دارد. یعنی خود به خود بهشتی است. در روایت داریم که نام یکی از 8 درب بهشت «بابُ المعروف» است و کسی از آن در وارد نمیشود، مگر اهل معروف و اهل کارهای خیر. اولین کسانی که داخل بهشت میشوند هم، اهل معروف هستند.
حضرت مسیح(علیهالسلام) فرمود:«استَكثِروا مِنَ الشَّیءِ الّذی لا تأكُلُهُ النّارُ، قالوا: و ما هُوَ ؟ قالَ: المَعروفُ[2] = آن چیزى را كه طعمه آتش نمى شود، زیاد فراهم آورید. عرض كردند: آن چیست؟ فرمود: خوبى كردن».
حضرت میفرماید که آن چیزی را که آتش نمیگیرد و آتش آن را نمیسوزاند، زیاد داشته باشید. خوب است انسان تمرین بکند که همیشه خوب باشد. بدجنسی، بدخواهی، زودرنجی، حساسیت در او نباشد. بعضی افراد، هر چیز کوچکی به آنها بر میخورد. چون حساس و زودرنج هستند. حسودی، تکبر، خودخواهی همه مال بدجنسی است. مال این است که شخص نمیتواند خوب باشد. کسی که میخواهد اهل خیر و معروف باشد، این شخص سوختنی نیست. این تمرین را خیلی انجام بدهید تا آتش ها و چیزهایی که در وجودتان هست و امکان دارد شما را بسوزاند، از وجودتان خارج کنید.
از این رو اهل معروف چون اساساً عادت کردهاند که خوبی کنند، در قیامت هم ثوابها و خوبیهایشان در دستشان میماند و به خداوند عرض میکنند که این ثوابها و نیکیها را بین کسانی که ممکن است اهل عذاب باشند تقسیم کند. اینگونه اهل معروف هم در دنیا و هم در آخرت اهل نیکوکاری میشوند.
در این باره امام صادق(علیهالسلام) تعبیر زیبایی دارد:« أهل المعروف فی الدنیا هم أهل المعروف فی الآخرة، لأنهم فی الآخرة ترجع لهم الحسنات فیجودون بها على أهل المعاصی[3]= اهل نیكى در دنیا، همانا نیكان در آخرت اند؛ زیرا در آخرت خوبى ها به آنان بر مى گردد و آنان با آن نیكى بر گنه كاران پیشى مىگیرند».
حضرت میفرماید، حسنات آنها اضافه میماند و آن را به اهل معاصی میبخشند. «فیجودون» از جود، به معنی بخشندگی میآید. یعنی همانطور که در دنیا مازاد را به دیگران می دادند، در آخرت هم مازاد خود را به دیگران می دهند. این نکته خیلی مهم است که آنها در آخرت موفق میشوند مازاد خود را به گناهکارها بدهند. در دنیا هم که بودند مازاد را به دیگران میبخشیدند و هیچ چیز را پیش خودشان انبار و ذخیره نداشتند که بگویند: مبادا یک موقعی به مشکل بربخوریم. این جریان مبارک از الله تا نفس شان را باز نگه میداشتند. اینطور نبوده که ذخیره نگه دارند. بعضیها خیلی ذخیره نگه میدارند؛ در حالی که خیلیها محتاج هستند.
اهل معروف بخشش میکردند. چون میگفتند، خدایا ما این بخششی که داریم میکنیم به فضل تو و کرم تو و به اعتماد تو است. خدایا کسی که اینطوری به تو اعتماد دارد، تو او را هیچ وقت دست خالی نمیگذاری. هر چه نان خور او بیشتر باشد، خیر و برکتش هم بیشتر است. در معنویات هم همینطور.
اهل احسان از کمک به ایتام اهل بیت علیهمالسلام لذت می برند
بعضی ها که خیلی تنبل و عافیت طلبند، میگویند: ما باید خصوصی باشیم. اینها تک خور هستند. ولی اهل معروف اصلاً نمیتوانند تکخوری کنند. اهل معروف مثل اهل بیت(علیهمالسلام) اگر خیری به آنها برسد، بدون دیگران، به آنها خوش نمیگذرد. اهل احسان و معروف دوست دارند زود به بچههای اهل بیت و ایتام آل محمد(علیهم السلام) برسانند، چه خیر مادی، چه خیر معنوی و چه خیر علمی.
«انفسکم فی النفوس= وجود شما در وجودها» یعنی چه؟
اهل معروف، خودش را عضو خانواده اهل بیت علیهمالسلام باور کرده و دیگران را هم عضو همین خانواده و به عنوان خواهر و برادر خودش میداند. این همان قاعده «هو انت» است که در مباحث خانواده آسمانی گفتیم که وقتی با یک شیعه برخورد میکنید، حضرت میفرماید:« هو أنت= او خود تو هستی». نه اینکه او یک نفر دیگر و تو یک نفر دیگر هستی و تو داری به آن یک نفر خدمت میکنی. یعنی تا وقتی که بین خودت و دیگران دوئیت میبینی، هنوز به آن بلوغ شیعی نرسیده ای.
بعضی از روایتها را برایتان میخوانم که بیان میکند تو یک نفری دو نقش داری. یا در یک میلیون نقش، یک نفر دارد چند میلیون نقش را بازی میکند. این قاعده را در فقره «اَنفُسُکُم فِی النُفوس=وجود شما در وجودها» در شرح زیارت جامعه ان شاءالله بیان خواهیم کرد. خواهیم گفت که ما به تعداد آدمها امام زمان داریم. یعنی امام زمان جانش در جان همه بچههایش است. مثل یک مادر و پدر که جانشان در جان همه بچههایشان است. به یکی از بچههایشان بد بگذرد، به مادر و پدر بد میگذرد. چون آنها اصل ما هستند. فاطمه زهرا مادر حقیقی ماست. اهل بیت علیهمالسلام پدران ما هستند و جانشان در جان همه شیعیانشان است. این خیلی نگاه مهمی است که انسان بصیر باشد و امام زمان و اهل بیت را در شخصیت تک تک ایتام شان ببیند.
اگر توانستید ۱۴ معصوم و حتی بالاتر از آنها، شخصیت خدا را در تک تک انسانها ببینید، آن وقت نوع نگاه و رفتار شما با دیگران خیلی متفاوت می شود. دیگر برایتان فرق نمیکند که این شخص حسن است یا حسین یا دیگری. اهل خیر، وقتی دارد سلام میکند، لبخند میزند، دست میدهد، بغل میکند و میبوسد، به کسی خیر دارد و خدمت میکند، در حقیقت، این دارد خدا و معصوم علیهالسلام را در آغوش میگیرد. آدمها فقط یک وسیلهای هستند برای اینکه من به خدا شبیه بشوم و به خدا برسم.
حضور آدمها، تعارضها، تخالفها، نیازها و اینکه کسی در حق کس دیگری ظلم میکند؛ کسی نسبت به کسی نیازمند میشود؛ همه صحنههایی هستند که تو برای خداکار کنی و حواست به خدا باشد.
کسی که عطا میکند، محتاج تر است تا کسی که دریافت میکند
علی(علیهالسلام) میفرماید: اهل معروف به دادن، بیشتر محتاجند تا آن فقیر به گرفتن». این خیلی نکته مهمی است.
او که دارد عطا میکند، به دادن بیشتر محتاج است تا او که دارد میگیرد. چون این کسی که دارد عطا میکند، خودش به شدت نیاز دارد که بالا برود و شبیه شود. خود ما به فقر برزخ و فقر آخرت، خیلی گداییم.
پس کسی که بخیل است، در روابط عاطفی در خانواده و محیط بیرون از خانواده، بخیل است. آدم بخیل در روابط اقتصادی هم به خانواده اش بخیل است. به دیگر بندگان خدا و ایتام آل محمد(علیهمالسلام) هم بخیل است. او در حقیقت، دارد برای خودش کم می گذارد.
فقر در برزخ به مراتب سخت تر از فقر دنیاست
فقر برزخ خیلی خطرناک است. ما متوجه نمیشویم، کم آوردن در برزخ یعنی چه؟ میدانید برزخ یعنی چه؟ یعنی از وفات برو تا قیامت. آن هم در یک فضایی که بینهایت از اینجا خرجش بیشتر است و زندگی کردن در آنجا واقعاً هزینه بالایی میخواهد. برای همین قرآن می فرماید: ان خیرالزاد التقوا= بهترین توشه، توشه برای آخرت است».
در برزخ هزینه هر چیزی خیلی گران است. این کارهایی که از ما الان دارد سر میزند، مثل این نماز و روزههای ضعیف، به شب اولش هم نمیرسد. میافتیم به گدایی و بدبختی؛ میافتیم به کم آوردن و کم داشتن.
بنده خدایی به رحمت خدا رفت. آدم خیلی بزرگ و باصفایی بود. پدر و مادرش اموالش را تقسیم کردند. از مال این مرحوم، یک میز باقی ماند که در خانه گذاشته بودند. این آدم با آن بزرگی که من خودم خوابش را دیدم که در بهشت روی قصر بسیار باشکوهی ایستاده بود. در خواب پدر مادرش آمده و گفته بود که آن میز من را برای چه نگه داشته اید؟ خودم اینجا بیشتر به آن احتیاج دارم. میز من را رد کنید برود.
باید در دنیا تمرین کنیم تا از فقر برزخ در امان باشیم
ما خیلی در برزخ نیازمندیم. پس باید نوع نگاه مان را عوض کنیم. آن کسی که میآید سراغ تو یا تو با او رو در رو هستی، ارباب رجوع در کارخانه، بانک، مغازه، خریدار یا هر کس دیگر، باید حواست باشد این کسی که وارد شد، خود تو هستی. سریع جایت را عوض کن. یعنی زود بگو من الان ارباب رجوع هستم. دوست داشتم او با من چگونه رفتار می کرد؟ همانطوری با مردم رفتار بکن. زن و شوهر زود جایشان را عوض کنند. خواهر و برادران، دوستان باید تندتند این کار را بکنیم. تا این تمرینها را نکنیم، در وقتی که بطور حقیقی برایمان پیش می آید، نمی توانیم درست عمل کنیم. هو أنت را باید تمرین کنیم.
یک مرحله بالاتر از «هو أنت» «هو رسول الله»، یعنی فرستاده خدا و از آن بالاتر «هوالله» است. یعنی این خود خداست که به تو مراجعه کرده. در قرآن خدا دستش را دراز می کند و می فرماید:«مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً= چه کسی که به من خدا قرض می دهد»؟ عجب خدایی است! برای تربیت ما چه کار می کند! بعضی از عزیزان که میخواهند برای امام زمان کار کنند، برای ایتام، فقیر، عریان، اسیر برای ایتام معنوی اهل بیت پول جمع کنند، واقعاً خداوند به اضعاف کثیر به آنها برکت می دهد. بعضی ها کمک های کلان مالی می کنند، وقتی بگویی خودت کیسه دستت بگیر و برو کمک جمع کن، قبول نمی کند، می گوید من گدایی نمی کنم. عزیزانی که کیسه دستشان میگیرند و کمک جمع میکنند، واقعاً کار بزرگی دارند میکنند. جایگاه ویژهای پیش خدا دارند.
بعضیها هم خودشان این کار را نمیکنند و هم دیگران را منع میکنند. میگویند شما هم این کار را نکنید؛ خوب نیست. چه اشکالی دارد؟ خدا دارد این کار را میکند. پیغمبر این کار را کرده، پیغمبر همیشه کمک میگرفت از دیگران. اگر این شخصیتها نباشند، امکانی برای کمک کردن ما وجود ندارد. یک کسی باید باشد این کیسه را بگرداند، یک کسی باید باشد ما را تشویق کند به عطا کردن تا ما هم عطا بکنیم. باید از آنها خیلی تشکر بکنیم که امکان بالا رفتن ما و شبیه شدن ما به خدا و بهشت رفتن ما را فراهم می کنند. اگر دریافت کننده نباشد، دهنده چه کار بکند؟ درود بر کسانی که حاضرند برای خدا از دیگران دریافت کننده باشند.
کاری که احسان و نیکی در قیامت با انسان می کند
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:« إن المؤمن منكم یوم القیامة لیمربه الرجل لهالمعرفة به فی الدنیا وقد أمر به إلى النار والملك ینطلق به قال: فیقول له: یا فلان أغثنی فقد كنت أصنع إلیك المعروف فی الدنیا وأسعفك فی الحاجة تطلبها منی فهل عندك الیوم مكافاة فیقول المؤمن للملك المؤكل به: خل سبیل قال: فیسمع الله قول المؤمن فیأمر الملك أن یجیز قول المؤمن فیخلی سبیله[4]= مؤمنی از شما شیعیان در روز قیامت، کسی را که قبلاً در دنیا میشناخت، میبیند که دارد رد میشود، به او امر میشود به سوی جهنم برو. پس به آن مؤمن میگوید: ای فلانی کمکم کن. در دنیا که بودی یادت هست، یک جا به تو کمک کردم. مؤمن به ملک موکل میگوید: راهش را نگیر؛ بگذار برود. پس خدا سخن مؤمن را می شنود و به ملک امر میکند، دستور مؤمن را اجرا کن. پس راه او را باز میکند».
مؤمن ادای خدا را آنجا درآورده و قیافه هم گرفته و به فرشته گفته ولش کن؛ راهش را باز بگذار. فرشته هم مانده بین دوراهی چه کار بکند؟ راه را باز کند یا او را ببرد جهنم. یک دفعه خدای متعال به فرشته امر میکند که دستور مؤمن را اجرا کن. یعنی آن کار خیر و معروف، کافر را نجات میدهد. امام صادق میفرماید، شما شیعیان روز قیامت اینطوری هستید. برای همین است که میبینیم خَیِر بودن خیلی اثر دارد.
خدا اهل معروف را دوست دارد. خوبی کردن نزدیکترین حالت انسان به خداست. کار نیک از کافر هم سر بزند، محبوب خدا می شود. در جلسات این حدیث را خواندیم که جوان کافری که اهل خیر است، نزد خدا محبوبتر از پیر عابدی است که اهل خیر نیست و بخیل است.
معصوم علیهالسلام می فرماید:«المناقب لابن شهر آشوب عن أبی هاشِمٍ: سَمِعتُ أبا مُحَمَّدٍ یَقولُ: إنَّ فی الجَنَّةِ بابا یُقالُ لَهُ : المَعـروفُ، لا یَدخُلُهُ إلاّ أهلُ المَعروفِ. فحَمِدتُ اللّه َ تَعالى فی نَفسی و فَرِحتُ مِمّا اتَكَلَّفُهُ مِن حَوائجِ النّاسِ، فنَظَرَ إلیَّ أبو مُحَمَّدٍ علیه السلام فقالَ: نَعَم قَد عَلِمتُ ما أنتَ عَلَیهِ؛ و إنَّ أهلَ المَعروفِ فی الدّنیا أهلُ المَعروفِ فی الآخِرَةِ، جَعَلَكَ اللّه ُ مِنهُم یا أبا هاشِمٍ و رَحِمَكَ[5]= در مناقب ابن شهر آشوب ـ به نقل از ابو هاشم ـ آمده: شنیدم كه ابو محمد علیه السلام مى فرماید: «همانا بهشت درى دارد به نام نیكى كه از آن درْ، جز اهل نیكوكارى وارد نمى شوند». من در دلم خداوند متعال را سپاس گفتم و از این كه در راه رفع نیازها و مشكلات مردم مى كوشم خوشحال شدم. ابو محمد علیه السلام به من نگاهى كرد و فرمود: آرى، دانستم كه در درونت چه گذشت. همانا اهل نیكوكارى در دنیا، اهل نیكى در آخرتند. اى ابو هاشم! خداوند تو را از شمار آنان قرار دهد و رحمتت كند».
حضرت او را دعا میکند. چقدر خوب است که آدم توسط امام زمانش تأیید بشود و امام زمان، انسان را به عنوان اهل معروف بپذیرد.
علی علیهالسلام فرمود:«اَلمَعروفُ ذَخیرۀُ الأَبَد[6]= خوبى كردن اندوخته ابدى است». خوش به حال کسی که معروف بیشتری دارد و خوش به حال کسی که معروفهایش را فراموش کند. اصلاً چقدر خوب است، آدم اهل معروف باشد و همه هم از یادش برود. اینها ذخیره آخرت و جاودانگی است. حضرت نمیگوید، ذخیره آخرت است، میگوید ذخیره ابد است.
ع ل 147
[1] . اَلْمَعْرُوفُ زَكَاةُ اَلنِّعَمِ وَ اَلشَّفَاعَةُ زَكَاةُ اَلْجَاهِ وَ اَلْعِلَلُ زَكَاةُ اَلْأَبْدَانِ وَ اَلْعَفْوُ زَكَاةُ اَلظَّفَرِ وَ مَا أَدَّیْتَ زَكَاتَهُ فَهُوَ مَأْمُونُ اَلسَّلَبِ= احسان، زكات نعمت هاست؛ و شفاعت، زكات مقام؛ و بیماری ها زكات بدن؛ و گذشت، زكات پیروزی است؛ و هر آنچه كه زكاتش پرداخت شود، از نابودی در امان باشد. (تحف العقول عن آل الرسول صلی ال، ج 2، ص 381).
[2] . مستدرك الوسائل : 12/344/14247.
[3] . وسائل الشیعة، ج 16، ص 292، باب 2، ح 24.
[4] . ثواب الاعمال.
[5] . المناقب لابن شهرآشوب : 4/432.
[6] . غرر الحكم : 980 .
کلیدواژه ها:
آثار استاد