مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
قانون های موفقیت، قانون های ریاضی و نامحدودی هستند. برای رسیدن به موفقیت باید فرمول های آن را یاد بگیرید تا جذب توفیقات تان بیشتر شود، یعنی بتوانید غصههای گذشته زندگیتان را به شادی تبدیل کنید.
دین خدا سه شاخه است. در هر سه شاخه شما باید توفیق به دست بیاورید. قوانین دارد. اهم و مهم هم دارد. اگر ما اینها را نشناسیم، موفقیت از دست ما میرود. چون ریاضی هستند. چرا خدا جلوی مریض شدن و فلج شدن و کر و کور و لال شدن بچه را نمیگیرد؟ چون میگوید: حرمت قانون خودم را نمیشکنم: «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلاً= در سنت خدا تغییر و تبدیلی پیدا نمی شود». خدا سنتهای خودش را تغییر نمی دهد. سنت یعنی قوانینی که خلق کرده.
قانون های موفقیت، قانون های ریاضی است. اگر کافر هم رعایتش کند، نتیجه میگیرد. پس خدا حرمت قانون های خودش را به هیچ وجه نمیشکند. مثلاً کسی میگوید: نزد پزشک نمیروم و درمان نمیکنم تا خدا مرا شفا بدهد. خدا هم میگوید: شفایت نمیدهم، مگر اینکه دکتر بروی. بنابراین، قوانین الهی برای موفقیت ما در سه شاخه ی «اعتقادات، اخلاقیات و شریعت و فقه» طراحی شده است و همه هم برای آسانی و آسایش بشر است: «یُرِیدُ اللَّهُ بِكُمُ الْیُسْرَ[1]= خداوند برای شما آسانی می خواهد».
اینکه مریضی، گرفتاری، شکست پیدر پی و بی توفیقیها در همه زمینههای زندگی سراغتان میآید، به خاطر این است که به قوانین الهی بیاهمیت هستید.
«وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً= و داوری چه کسی از داوری خدا بهتر است؟». از نظر آیین چه کسی از خدا بهتر است؟ من شما را آفریدم برای اینکه شبیه من بشوید. حالا چه کسی بهتر از من شما را می شناسد؟ چه کسی بهتر از من برای شما برنامهریزی می کند؟ مهربانتر از من به خودتان دارید؟ دلسوزتر از من به خودتان دارید؟ قانون برای شما گذاشته ام که این را اگر رعایت کنید، به توفیق میرسید. اما اگر رعایت نکنید، دائماً به خودتان و دیگران و اطرافیان تان ضرر میزنید.
شادی عامل موفقیت و غصه عامل بی برکتی و شکست است
کسی که غصه بخورد، بیبرکتی میآورد و در کارش گره میخورد. اینها قاعده هستند. بعد به آنها میرسیم. اینطور نیست که بگوییم شخصی موجی است و ناراحتی اعصاب دارد. ناراحتی اعصاب از یک جایی به وجود آمده. می توان به راحتی درمان کرد. چون قانون است. هر کس رعایت کند، حل می شود. پس همه چیز ریاضی است و فرمول دارد. هر چه این فرمولها را بیشتر یاد بگیرید، جذب توفیقات شما در همه پنج شان وجودی شما بیشتر خواهد شد.
موفقیت یعنی کاری کنیم که نه در دنیا حسرت گذشتهمان را داشته باشیم، نه موقع رفتن از دنیا. اینکه هم حسرت گذشته را نمیخوری و هم موقع تولد به عالم بعدی، خوشحال بروی، نشانه موفقیت است.
توفیق زمانی است که تو اگر خواستی بهشت بروی بتوانی بهشت بروی و راهت بدهند. توفیق یعنی اینکه تو در دنیایت شاد باشی و آرامش داشته باشی. همه دوندگی ما برای همین شادی و آرامش، برای لذت بردن، برای عشق و محبت است.
می گوید: الان شکست خوردم، گرفتاری دارم، زندگیام پاشیده، مشکل اقتصادی دارم، فشار روانی دارم. چه کار کنم؟ آیا همهاش به شادی و آرامش تبدیل می شود؟ می گوییم بله. اما باید سیستم تبدیل را یاد بگیری. اگر این را یاد بگیری، میبینی که کار سختی نبود، می توان همه گناهان را به ثواب تبدیل کرد.
- موفقیت این نیست که بگویم من فقط طوری زندگی کنم که پشیمان نشوم؛ بلکه باید طوری زندگی کنم که به بهشت راهم بدهند.
- موفقیت یعنی من اگر گناه کردم و جهنمی بودم، بتوانم آن را تبدیل کرده و به بهشت بروم.
- موفقیت یعنی من بتوانم غصههای گذشته زندگیام را به شادی تبدیل کنم.
با خودآگاهی دروازه توفیق و موفقیت را به زندگی باز کنیم
با شناخت بیشتر و بخصوص انسانشناسی و خودشناسی ما میتوانیم بالاترین زمینههای دریافت را از خداوند تعالی داشته باشیم.
اگر کسی به کار خودشناسی و معرفت قوای خودش اقدام کند و تواناییهایش را بشناسد، باب توفیقات به رویش باز میشود؛ هم اقتصادی، هم بدنی، هم خانوادگی، هم سیاسی، هم اجتماعی، هم عقلی و هم فوق عقلی. پس شما تا قدرت جذبتان را بالا نبرید، حتی در صورت داشتن هم نمی توانید از آن بهره برداری کنید.
الان قانون جذبی که خارجیها میگویند، اشتباهات زیادی دارد. متأسفانه خیلیها با چشم و گوش بسته اینها را میپذیرند. بعد دچار توهمات، سرخوردگیها و شکست های زیادی می شوند. هیچکس به اندازه خدا ما را نمیشناسد. او همه ابعاد وجودی ما را میشناسد و برای همه ابعاد وجودی ما قانون طراحی کرده است. پس باید این فرمول ها را یاد بگیریم و به کار ببریم.
از دیگر عواملی که در قوانین موفقیت باید یاد بگیریم، این است که موفقیت نامحدود است. ما اصلاً چیزی به اسم بنبست یا نمیشود نداریم.
95 درصد طلاقهای ما برای این است که ما دائم فکر میکنیم که درست نمیشود. درحالی که اگر من فرمولها را بلد باشم، طلاقی اتفاق نمیافتد. ما چون مسئله را بلد نیستیم، صورتمسأله را پاک میکنیم.
اینکه من نمیتوانم با این زن کنار بیایم، نمیتوانم با این شوهر کنار بیایم، پس طلاق بگیرم. این که راهحل نشد. این فرار از قوانین موفقیت است. تو قوانین موفقیت را بشناس، میبینی که با این شوهر بد هم میشود معجزههای زیادی کرد.
پس همه چیز قانونمند و فرمولدار است و ما باید این فرمولها را یاد بگیریم و عمل کنیم و ببینید که زندگی ما چه خواهد شد.
یک نکته راجع به خِیر و خَیر بگویم. این خیلی مهم است. «نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً[3]= و به ناخوشی و خوشی شما را بیازماییم». منِ خدا شما را هم به خیر و هم به شر آزمایش میکنم.
آن شر هم فتنه است. خیر هم فتنه است. ثروت هم فتنه است. شوهر خوب آزمایش است. ممکن است یک نفر را جهنمی کند، زن خوب آزمایش است، ممکن است کسی را جهنمی کند. پیغمبر آزمایش بود و خیلیها را جهنمی کرد. قرآن آزمایش است و خیلیها را جهنمی کرد. خیر است. ولی برای خیلیها خیر نیست. چون نمیتوانند با آن ارتباط خوبی برقرار کنند.
بدش هم همینطور است. اگر مریضی و بدهکاری میدهد، آن هم خیر است. اما در قالبی است که تو از آن خوشت نمیآید. لذا قرآن میگوید: ما هم با خَیر یعنی مطلق قشنگیها، مطلق خوبیها و مطلق مصلحتها امتحان تان میکنیم.
این یادمان باشد که خَیر در مقابل شر است: «نَبْلُوكُمْ بِالخَیرّ»ِ
اما خِیر یعنی اعطا و بخشندگی. مثلا به یکی میگوییم الهی خیر ببینی. منظورمان این است که سعادتمند بشوی. پس وقتی که میگوییم خَیر این یعنی چیزی است که خوب است و ضد شر است، اما وقتی میگوییم خِیر یعنی بخشندگی.
قا/193
رزق/ خیر و برکت
کلیدواژه ها:
آثار استاد