www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 6075
زمان انتشار: 1 فوریه 2017
با سلاح  «فطرت» باید اهل حق را برای قیام جهانی بیدار کرد

استاد محمد شجاعی

با سلاح «فطرت» باید اهل حق را برای قیام جهانی بیدار کرد

اندک مردم فطرت گرا در ایران، انقلاب را به پیروزی رسانده و تاکنون آن را حفظ کرده اند. اکنون مردم فطرت گرای ایران با مقاومت می توانند در مقابل استکبار جهانی هم پیروز باشند. 

پیامبر (صلی الله علیه و آله) قیامش را یک نفره شروع کرد. چون به او و ما فرمان داده شده بود که: «قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنی و فرادا= ای پیامبر! بگو که یک موعظه می کنم و آن این که برای خدا تنهایی یا دو نفره به پاخیزید».  ولی چون قیامش لله بود باطل نمی توانست با همه جولانش، در مقابل حضرت مقاومت کند. پیامبر دست به چیزی برده و سلاحی داشت که در همه مردم وجود داشت و آن، همان فطرت بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن فطرتی که در مردم دفن شده بود را یک نفره تحریک کرد و خیلی چیزها را عوض کرد. چون باطل نمی تواند مدت زیادی روی حق بنشیند.

فطرت­ گراها همیشه باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که باید داد زد و اعتراض کرد و به نتیجه نباید خیلی کار داشت. «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ= آیا برای ما غیر از یکی از این دو نیکی را انتظار میکشید؟: یا شهادت یا پیروزی»

فطرت­گرا باید بداند وقتی حمله کرد، ممکن است او را بکشند. ولی حتی یک نفره هم باید قیام کند و حتماً عملش مؤثر است. پس باید شجاعت داشت و نترسید. باید ابهت استکبار را از بین برد، و وقتی اینکار انجام شد، اثر طبیعی فطرت ­گرایی و قیام فطرت ­گرایانه و حق­ گرایانه این است که حتماً اهل حق را تحریک می کند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) یک نفره شروع کرد؛ سیدالشهدا تکی و محدود، در آن وضعیت شروع کرد؛ ولی نگاه کنید چطور در تاریخ ماند؛ امام امت نیز، همین طور شروع کرد.

موج مبارزه پیروان سیدالشهدا (علیه السلام) همه مردم ایران را فرا گرفت و شاه را بیرون کرد

قیام سیدالشهدا (علیه السلام) و عزاداری برای حضرت آنقدر ادامه پیدا کرد که در ایران، مردم در امتداد آن قیام، جلوی استکبار ایستادند و پوزه اش را به خاک مذلت مالیدند.

هیچ کس فکر نمی کرد که کار به این جا بکشد. ولی امام(ره) فرمود: «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشت» تکلیف ما را سیدالشهدا معلوم کرده. با همین شعار مردم جلوی استکبار ایستادند و شاه را بیرون کرده و ساواک را ذلیل و ارتش را ساکت و تسلیمش کردند.

زمانی که در ایران شاه حکومت می کرد، در مقابل جبهه طبیعت گرایی و استکبار، عده معدود و محدودی دین­گرا و فطرت­گرا وجود داشتند. اما شاه در اوج قدرت بود و جشن های 2500 ساله را بر پا می کرد. یک عده حق­گرا در زندان های طویل المدت بودند و شکنجه و حتی اعدام می شدند. مردم هم به آنها کاری نداشتند. شاه حاکم، ارتش حاکم، ساواک حاکم، آمریکا در اینجا حاکم بودند. جو جامعه این طور بود.

همه چیز ظاهراً سر جای خودش بود. فطرت­گراها در بدترین وضعیت در زندانها بودند. اما نترسیدند و به مبارزه با شاه ادامه دادند. مردم هم که در غفلت و معصیت خودشان غوطه­ ور بودند. و بالاخره این فطرت­گراهای اندک، کاری کردند که این مردم غافل تکان خوردند.

یکدفعه فطرت گراهای اندک، موجی به راه انداختند که ده ها میلیون نفر جمعیت کشور را فرا گرفت. چرا؟ چون همه آنهایی هم که غافل و مست و در خط های دیگر بودند، همه فطرت داشتند؛ فقط کسانی باید جگر می داشتند و مبارزه می کردند و تا آخر می ایستاند، حتی به قیمت خون دادن- تا فطرتها را بیدار کنند. آنها ایستادند و یک دفعه کل کشور یک پارچه شد. یعنی حتی طبیعت گراها هم به فطرت گراها پیوستند.

بعد هم که جنایتکارها خواستند جلوی ملت را بگیرند، دیدند که مردم خیلی بیشتر و مقاوم­تر از روزهای اول انقلاب ایستاده اند و هشت سال با رشادت در جنگی که همه ابرقدرتها در آن اشتراک داشتند و می گفتند ایران باید از بین برود، مبارزه کردند و به هرحال دشمن را شکست دادند. چون وقتی مردم قیامشان لله است، کسی نمی تواند حریفشان شود.

جوانها و مردمی که انقلاب کردند، همه که یک دست و حزب اللهی نبودند. ولی آنها فطرتشان زنده شده بود و گذشته را کاملاً مثل حُر، در مدت کوتاهی جبران کرده و نسبت به گذشته خط بطلان کشیده بودند. همه آمدند و خیلی ها به مقام شهادت هم رسیدند. آنهایی هم که زنده بودند تا آخر ایستادند، تا آخرین روزهای جنگ هم بودند و پوزه دشمن را به خاک مالیدند. و هنوز همان«فطرت­ گراها» در صف انتظار هستند که نوبتشان فرا برسد، «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ».

مردم فطرت­گرای ایران با ایثار،  با خون داد، کاری کردند که خبرش در جهان پیچید. خون اثر دارد و همه کاری می کند، معجزه ­ای ایجاد می کند.

در آن زمان حضرت امام (ره) فرمود: تازه اول کار است. همان طور که عده ای اندک، یک مملکت را پیروز کردند، اکنون ایرانی های پیرو ولایت فقیه مأموریت دارند تا کل جهان را متحول کنند. یعنی ما در مقابل جامعه جهانی، آن عده اندکی هستیم که کار انقلاب اسلامی را آغاز کردیم و حالا باید بتوانیم در جهان نقش آفرینی کنیم. این همان جمله معروف امام است که فرمود: با اطمینان می گویم که اسلام سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.

پس مطمئن باشیم که یقیناً فطرت­گرایی و مقاومت ما به کل جهان سرایت خواهد کرد و علیه همه قدرت های استکباری یکپارچه خواهد کرد. فقط باید به هر قیمتی که شده مقاومت کنیم.

امام خمینی(ره) و استراتژی انتظار و یکپارچه سازی جهان

امام (ره) تفکر جهانی داشت و با یک برنامه،  به فکر راه انداختن بسیج جهانی بود. او انقلاب نکرد که خودش را به ایران محدود کند. نگرش امام(ره) در مبارزه، یک نگرش تاریخی، مهم و به بلندای همه جهان و مردم آن بود. امام هیچ وقت انقلاب اسلامی را شروع نکرد که فقط شاه را بیرون کند و فقط یک حکومت تشکیل دهد، - فکرش یک فکر جهانی بود- به همین خاطر بود که تئوری ولایت فقیه را  چند سال قبل از انقلاب مطرح کرد.

امام(ره) دست روی نکته ­ی مهمی گذاشته بود. او می گفت: «ما می خواهیم ابرقدرتها را له کنیم؛ ما می خواهیم خوارشان کنیم؛ ما می خواهیم ذلیل شان بکنیم؛ ما می خواهیم لگدمالشان کنیم؛ ما ابهت دو ابرقدرت را شکستیم؛ ما زمینه را برای کل جهان فراهم کردیم و ما داریم اینکار را انجام میدهیم؛ تصمیم ما یک تصمیم دیگری است؛ اصلاً من برای یک کار دیگری آمده ام» .

امام خمینی ره انگار که روند انقلاب اسلامی را از قبل می دید

گذشته ی انقلاب ما، درسی برای آینده ماست. ما یک چیزهایی را نه تنها بعید نمی دانیم، بلکه یقین داریم که شدنی خواهد بود. امام(ره) وقتی برخی حرفها را می زدند، بعضی ها ممکن بود ساده از کنارش رد شده و گفته اند: این پیرمرد چه دارد می گوید؟

سرهنگی که امام را به تبعید برده بود، می گفت امام به من گفت: «یک روزی گردن این مردک، همین شاه، طناب می اندازند و در این خیابانها می کشانند». بعدها طناب سر این مجسمه­ ها بسته بودند و در خیابانها می کشاندند؛ بچه های کوچک و نوجوان این کار را می کردند و به شاه می خندیدند. این چنین شد که شاه با ذلت فرار کرد.

موقع تبیعد امام، از ایشان پرسیدند: «آقا شما برای چه قیام کردید؟ یاران و سربازان تو کجا هستند؟شما که کسی را ندارید از شما دفاع کند؟» گفتند: «سربازهای من فعلاً یا در قنداق هستند و یا دارند در کوچه­ ها بازی می کنند». این را امام گفت و 15 سال بعد، به عمل ثابت شد. سربازهای خمینی از کوچه­ ها جمع شده، همدیگر را پیدا کردند و بسیج را تشکیل دادند. اکنون همان بسیجی های فطرت گرا خودشان را برای رسالت جهانی آماده کرده اند.

ما وقتی به خدا نگاه کنیم، دیگر جزء عمال خدا هستیم؛ دست خدا هستیم. امام(ره)خیلی زیبا فرمود: «من دست شما رزمندگان را که دست خدا بالای آن است می بوسم». یعنی این دست دیگر دست خداست. اینطور پیروز می شوید. اما وقتی انسان به خودش نگاه کند، وقتی عُجب او را بگیرد، حتماً در مقابل دشمن شکست می خورد.

 

برگرفته از مباحث استاد محمد شجاعی «ما و امام زمان (علیه السلام)»

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed