مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
گویند حضرت سلیمان (ع) یکی از یارانِ جنّی خود را به سوی کاری فرستاد. یک نفر را در پی او روانه کرد تا از کرده ها و گفته های او برایش خبر بیاورد.
آن مأمور وقتی که باز آمد، گفت: «آن یار جنّی وارد بازار شد، سرش را به سوی آسمان بلند کرد،
سپس نگاهی به مردم نمود و بعد سرش را به زیر انداخت.»
وقتی که آن یار آمد، سلیمان (ع) از او پرسید: «به چه علت در بازار سرت را به طرف آسمان بلند کردی؟»
او گفت: «تعجب کردم از این که ملائکه بر بالای سر این مردم هستند و آن ها با سرعت بسیار حرف می زدند (و بی حساب می گفتند و عمل می کردند.)»(2)
2. شنیدنی های تاریخ، ص 281
منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج3 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تولی
کلیدواژه ها:
آثار استاد