مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
تقوا یعنی مصون داشتن خویش از آنچه خوف آسیب و گزند آن وجود دارد. کسی که اهل مراقبت است، خداوند معلم اوست و او را از معارف ناب الهی بهره منده می گرداند.
در شرح زیارت شریف جامعه کبیره به فراز «وَ أَعْلَامِ التُّقَى» رسیدیم. در این جلسه به آثار تقوا از منظر آیت الله جوادی آملی می پردازیم که به ۲۰ مورد اشاره کرده اند.
«التَقوی هُوَ الاجتِناب». تقوا یعنی اجتناب از هر چیزی که انسان را محدود میکند. گفتیم که انسان سه حوزه دارد:«شریعت، اخلاق، اعتقادات». تقوا در هر سه حوزه وجود دارد. یعنی انسان باید پرهیز کند از هر چیزی که به شریعت، اخلاق یا اعتقاداتش لطمه میزند.
تقوا یعنی انسان از هر چیزی که ممکن است او را در سلک عبادت یا معاشرت های اخلاقی یا اعتقادی محدود کند یا صدمه بزند، فرار کند. پس تقوا ترس از خودِ خدا نیست. در واقع یعنی ترس از این است که مبادا به رابطه تو با خدا لطمه وارد بشود.
یکی از شگفتیهای تقوا این است که خدا به اهل تقوا علم می دهد. یعنی کسی که اهل مراقبت است، خداوند گفته من شخصاً معلم او خواهم شد. «وَ اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُكُمُ اللهُ[1]= و از خدا بترسید و خداوند هم به شما تعلیم مصالح امور میکند». یعنی اگر انسان از آسیبهایی که ممکن است در «شریعت، اخلاق یا اعتقادات» وجود دارد، پرهیز کند، خود خدا شخصاً معلم او میشود و به تعبیر بزرگان، انسان شاگرد خدا میشود. مثل انبیاء که شاگردان خدا هستند و خدا مستقیماً به آنها تعلیم میکند و این تعلیم، فقط مخصوص انبیاء نیست، بلکه هر کسی که از جهنم فرار کند، خدا مستقیماً خودش تعلیم او را به عهده میگیرد. یعنی معارفی در سینه این شخص میریزد که او از طریق درس و حوزه و دانشگاه به دست نمیآید و این تعلیم هم تعلیم علم و معارف نیست. بلکه بخشی از تعلیم الهی است. خداوند راهکار سر راه انسان میگذارد. در روایت هم داریم که خدا از گوشه و کنار سختیها راه را برایت باز میکند و راه را به تو نشان میدهد که چگونه تصمیم بگیری و حرکت کنی.
قرآن، کتاب هدایت برای اهل تقواست
در قرآن کریم به آیات متعددی به متقین اشاره شده است. از جمله:
شما یک سرمایه از خدا دارید و آن نفخه الهی است. به تعبیری نور محمد و آل محمد (علیهم السّلام) است. کسی که حرمت فرزندی اهل بیت را نگه دارد، یعنی باور کند که فرزند اهل بیت است، یک رابطه حقیقی با خاندان اهل بیت دارد.
تقوا یعنی رعایت این فرزند بودن. وقتی کسی فرزند حضرت زهرا سلام الله علیها باشد، یک چیزهایی را باید رعایت کند. حرمت را نگه میدارد. یعنی سبک زندگیش یک سبک زندگی فاصلهدار با خاندان خودش و خانواده آسمانی اش نیست. این خیلی مهم است. پس اهل تقوا سرمایه اصیل خود را حفظ میکند. سرمایه اصیل ما همین که فرزند اهل بیت هستیم که آدم باید با آن کیف کند، لذت ببرد و با آن افتخار کند، به کتاب خدا ایمان میآورد و دستورات خدا را به کار میگیرد.
خدا همراه کسانی است که اهل تقوا هستند
دومین اثر از آثار تقوا، برخورداری از معیت خواسته خداست. یعنی نه تنها شامل هدایت ویژه است، بلکه خدا هم با اوست. یعنی خدا همراه اوست. یعنی اگر کسی تقوا پیشه کند، خدا همراه اوست. خیلی وقت ها این اشتباه برای ما پیش میآید که میگوییم: اگر بخواهیم در اینجا قواعد تقوا را رعایت کنیم، تنها میمانیم یا مشکلمان حل نمیشود یا فلان چیز را از دست میدهیم. ولی قاعده اش این است:
«وَ اتَّقُوا اللهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقینَ[8]= و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است». این معیت، یک معیت ویژه و خاص است. غیر از معیت قیومیه است. خداوند با همه اشیاء معیت دارد: «إِنَّهُ بِكُلِّ شَیْءٍ مُحیطٌ= خدا محیط بر هر شیء است»
خیلی وقت ها انسان در تعارض منافع به خصوص منافع دنیایی، تقوا را رعایت نمی کند. مثلاً در بخش احکام بعضی ها آنقدر بیسلیقه هستند که دنبال راه فرار از خمس میگردند که چه کار کنیم خمس ندهیم. بعضی ها هم در خمس دادن دست بالا میگیرند. تقوا یعنی آنجایی که باید خمس بدهی، خمس را بدهی. ولی وسوسه شیطان این است که تو اگر الان خمس یا زکات بدهی، خودت لنگ میمانی و مشکلت حل نمیشود و گرفتار میشوی. یعنی همینطور یکسره شما را وسوسه میکند.
«إِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا وَ الَّذینَ هُمْ مُحْسِنُونَ[9]= محققا خدا یار و یاور متقیان و نیکوکاران عالم است». خدا همراه کسانی است که اهل تقوا و اهل احسان هستند.
تقوا، موجب محبوبیت الهی می شود
سومین اثر از آثار تقوا این است که انسان محبوب خدا میشود. خدا، هستی مطلق و بینهایت است، همه انبیاء ذلیل درگاهش هستند، رب العالمین است. اگر انسان بتواند دل خدا را شکار کند و محبوب خدا و اهل بیت بشود، او را دوست داشته باشند، این چیزی است که به قول استاد ما، به سلطنت ازل و ابد میارزد. سخت هم نیست. یک پدرداری، یک مادرداری خوب، یک همسرداری خوب، یک بچهداری خوب، یک از خودگذشتگی و فداکاری در محیط خانواده، در محیط کار، هر جا که هستی به اطرافیان گیر ندهی و عبور کنی و بتوانی رد بشوی. وقتی از خودت میگذری و پا روی خودت میگذاری، اینجاست که محبوب خدا میشوی.
حضرت موسی (علیه السّلام) به خداوند عرض کرد که من رضای تو را میخواهم: «رِضَایَ فِی كُرْهِكَ» رضایت من آنجایی است که نارضایتی تو و کراهت توست. آنجایی که تو خوشت نمیآید، آنجا رضایت من است.
آیه 31 آل عمران یکی از عاشقانهترین آیات الهی است: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْكُمُ اللهُ= بگو اگر خدا را دوست میدارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد». این نوع ادبیات، ادبیات محبت آمیز است.
خدا در این آیه پا پیش گذاشته و میگوید: یک احتمالی هم وجود دارد، فقط شما عابد من نباشید، بنده من سر جای خودش، میتوانیم رفیق هم باشیم. خدا یک گزینه سر راه ما در قرآن میگذارد و خودش پیشنهاد عشق و روابط عاشقانه میدهد. آن هم خدایی که بینیاز مطلق است. بینیاز مطلق میآید طرح دوستی و محبت با بندهاش میریزد. پیشنهاد روابط عاشقانه میدهد. قساوت قلب و نفهمی ما نمیگذارد معنای آیات را بفهمیم.
حالا خدا کسانی که به عشق او از بقیه چیزها پرهیز میکنند، از بدی ها پرهیز میکند، از جهنم پرهیز میکند، می فرماید: «إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ[10]= خدا متقیان را دوست میدارد ».
اهل تقوا خوش عاقبت هستند
«وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ[11]= و حسن عاقبت خاص پرهیزکاران است»، «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى[12]= و عاقبت نیکو مخصوص (اهل) پرهیزکاری و تقواست»، «وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقینَ[13]= آخرت نزد خدای تو مخصوص اهل تقواست». آخرتی که پیش خدای توست، عندیت را میآورد. این برای اهل تقواست.
«ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیًّا[14]= پس از ورود همه در دوزخ، ما افرادی را که خداترس و باتقوا بودهاند نجات خواهیم داد و ستمکاران را فروگذاریم تا در آن آتش به زانو درافتند». اهل تقوا را نجات میدهیم. ستمپیشگان را در جهنم به زانو در میآوریم. اینها را در آن حالت به زانو در آمدن رها میکنیم. یعنی در آن ذلت و خواری آنها را رها میکنیم.
«وَ یُنَجِّی اللهُ الَّذینَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ[15]=و خدا اهل تقوا را به موجبات رستگاری (و اعمال صالح) از عذاب نجات خواهد داد که هیچ رنج و المی به آنها نرسد و هرگز غم و اندوهی بر دلشان راه نیابد».
یک چیزی هست که خدا در قرآن روی آن اصرار دارد و آن شادی مستمر است. شادی بدون غم است. انسان ها در دنیا شادی دارند. اما به قول امیرالمؤمنین هر شادی انسان، با انواع و اقسام زجرها و غصهها است. اگر ازدواج است در آن هزار و یک جور دردسر است. ممکن است فتنه بشود، بلای جان انسان بشود، بچه است که به دنیا میآید، موفقیتهای اقتصادی و پول و ثروت هست، خرید خانه است، مدرک تحصیلی بالاتر میرود، به ریاست و مقام انسان میرسد، تمامش فتنه و عذاب و گرفتاری دارد. ولی خدا میگوید «وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» اصلاً این کلمه را دقت کنید. شادی که غصه همراهش نیست و ابدی است، یعنی شخص تا بینهایت چیزی به اسم غم و اضطراب و ناراحتی را درک نمیکند. بشر بدبخت خودش را با یک تنبلی و بیحوصلگی در جهنم میاندازد و بیشتر نالههای جهنمیان برای آدمهای تنبل و بیحوصله است.
«إِنَّ لِلْمُتَّقینَ لَحُسْنَ مَآبٍ[16]= و البته در جهان جاودانی برای اهل تقوا بسیار نیکو منزلگاهی است» و در آیه 50 همان سوره می فرماید: «جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ= باغ های بهشت ابد که درهایش به روی آنان باز است». یعنی اینها سرانجام نیکو دارند، بهشت هایی که درهایشان به رویشان باز میشود.
«إِنَّ لِلْمُتَّقینَ مَفازاً/ حَدائِقَ وَ أَعْناباً/ وَ كَواعِبَ أَتْراباً/ وَ كَأْساً دِهاقاً=[17] متقیان را در آن جهان مقام گشایش و هر گونه آسایش است /باغ ها و تاکستان هاست /و دختران زیبای دلربا که همه در خوبی و جوانی مانند یکدیگرند/ جامهای پر از شراب».
«وَ سیقَ الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدینَ[18]= و متقیان خدا ترس را فوج فوج به سوی بهشت برند تا چون بدانجا رسند و همه درهای بهشت (به رویشان به احترام) بگشایند و خازنان بهشتی (به تهنیت) گویند: سلام بر شما باد (خوشا به حال شما) که چه خوش عیش ابدی نصیب شما گردید حالی در این بهشت ابد در آیید و جاودان متنعّم باشید».
سوق دادن، یعنی هُل داده میشوند. وقتی یک چیزی را شما از پشت هُل بدهید، به این سوق میگویند. یعنی فرشتگان میگویند اینجا نایستید، بفرمایید بروید، تعبیر را خوب دقت بکنید. این چه تناسبی با بهشت دارد؟ چرا به سوی بهشت هُل میدهند؟ یکی از مراجع روایتش را فرمودند که اهل محشر میایستند و امام حسین (علیه السلام) را نگاه میکنند، چشم از امام حسین (علیه السلام) برنمیدارند، اینقدر محو جمال امام حسین (علیه السلام) هستند که بهشت یادشان میرود. ملائکة الله میآیند و بهشتیان را هُل میدهند و میگویند بروید.
این آیات روح انسان را از تنگنظری و محدودیت و منیت و بدبختی نجات میدهد. از حسادت و این همه بدبختیهایی که آدم را خفه میکند، نجات میدهد. این متعلق به روحهای بزرگ و باگذشت است. اینها مال روح های عفوّ و غفور است. روح هایی که عبور میکنند، بزرگوار هستند.
دیگر سوره های که به عاقبت و سرانجام متقین اشاره شده است، عبارتند از: (سوره زمر، آیه 20 و 73)، (سوره نحل، آیه 30 و 31)، (سوره دخان، آیه 51)
این برای خوش عاقبتی متعلق به اهل تقواست. برای همین هم میارزد آدم خُلق تقوا را در خودش حاکم کند و ارزشمند است بتواند خیلی جاها، انسان برسد به این و برعکسش برای کسانی که تقوا را رعایت نمیکنند، جهنم است.
این چهار اثر من دیدم خیلی زیبا حضرت آیت الله جوادی آوردند، 15 اثر دیگر هم هست که سعی میکنیم تندتند جلسه بعد بخوانیم که ببینیم چقدر این تقوا مبارک است.
اعلام التقی/آثار تقوا
[1] . سوره بقره، آیه 282.
[2] . سوره بقره، آیه 2.
[3] . سوره حاقه، آیه 48)
[4] . سوره آل عمران، آیه 138.
[5] . سوره مائده، آیه 46.
[6] . سوره انبیاء، آیه 48.
[7] . سوره بقره، آیه 66.
[8] . سوره بقره، آیه 194.
[9] . سوره نحل، آیه 128.
[10] . سوره توبه، آیه 4
[11] . سوره قصص، آیه 83، سوره اعراف، آیه 128.
[12] . سوره طه آیه 132.
[13] . سوره زخرف، آیه 35 .
[14] . سوره مریم، آیه 72.
[15] . سوره زمر، آیه 61.
[16] . سوره ص، آیه 49.
[17] . سوره نباء، آیات 34-31.
[18] . سوره زمر، آیه 73.
قا/263
کلیدواژه ها:
آثار استاد