www.montazer.ir
شنبه 23 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 3209
زمان انتشار: 2 اوت 2015
با دعای امام دیوانه شد

با دعای امام دیوانه شد

بسربن ارطاه در زمان پیامبر، اسلام آورد؛ ولی از خباثت او آن که در جنگ صفین مقابل امیرالمؤمنین به جنگ آمد، وقتی از روی اسب به زمین افتاد، عورتش را ظاهر ساخت، پس امام صورتش را بگردانید و او فرار کرد.

بعد از کشته شدن مالک اشتر و محمد بن ابی بکر، معاویه او را به طرف یمن فرستاد که در خون ریزی و سفاکی سخت دل بود. و به او گفت: در راه، هر کس را دیدی که شیعه ی علی (ع) است و از حکومت من راضی نیست، با شمشیر آن ها را بکش.

او از شام حرکت کرد و به هر ده و شهری که رفت، آن جا را غارت کرد تا به مدینه رسید و آن جا را هم غارت کرد؛ در آن جا دستور داد خانه ی یاران پیامبر مانند ابوایوب انصاری را آتش بزنند. سپس به مکه رفت و اهل مکه از ترس خون ریزی او با او بیعت کردند.

خلاصه آن که بی باکی او به حدی کشید، که امیرالمؤمنین او را نفرین کرد و فرمود: خدایا او را

نمیران، مگر آن که عقلش را از او بستانی و مغزش را پریشان گردانی. پس از دعای امیرالمؤمنین (ع) طولی نکشید که بسر به جنون و دیوانگی مبتلا شد.

پس شمشیر و سلاح جنگی را از او باز گرفتند؛ و او هی فریاد می کرد: شمشیری به من دهید تا مردم را بکشم!! آن قدر فریاد می کرد و این طرف و آن طرف به سراغ شمشیر می دوید، تا نزدیکانش ناچار شدند، شمشیر چوبی به او دادند، و کیسه ای پر از باد کردند و جلویش انداختند تا شمشیر چوبی را بر کیسه ی باد شده بزند.او به هر که در خانه اش می دید حمله می کرد و آنان با دست دفاع می کردند. به همین دیوانگی بود تا مرگش فرا رسید و به دوزخ واصل شد.(2)

 

                                    

2. پیغمبر و یاران 2/56- نهج البلاغه ابن ابی الحدید 1/141

منبع :400 موضوع 2000 داستان ،ج2 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed