www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 3062
زمان انتشار: 25 ژولیه 2015
 بازوی علی

بازوی علی

حُذیفه گوید: پیامبر (ص) اجازه کوچ از مکه به مدینه را داد و ما هم کوچ کردیم. جبرئیل فرود آمد و عرض کرد: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک» (مائده، 67)؛

ما به غدیر خم رسیدیم، آن قدر هوا گرم بود که اگر پاره گوشتی به زمین افکنده می شد بریان می گشت.

پیامبر (ص) به ما رسید و ندای نماز جماعت داد و چون منصوب نمودن علی (ع) بزرگتر بود، پس به مقداد و سلمان و اباذر و علی امر کرد، تنه دو درخت را تکیه گاه سازند، سنگ ها را بر روی یکدیگر گذارند تا به قامت پیامبر (ص) برسد و پارچه ای بر آن بیندازند.

آن حضرت بر آن منبر بالا رفت و چون همه جمع شدند، خطبه غدیریه را خواند و دست خود را به بازوی علی زد و آن را بلند کرد و فرمود: «هر که من مولای او هستم، این علی مولای اوست، همانا خدا به ولایت و امامت او دین شما را کامل گردانید...»(1)

1. المراقبات (مترجم)، ص 471

منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج3 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تولی

 

 

کلیدواژه ها: غدیر ، علی ابن ابیطالب ،

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed