مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
نسبت دنیا و آخرت مثل نسبت رحم مادر با دنیاست. دنیا از خودش چیزی (اسپرم و تخمک) را به رحم میفرستد که مقدمه تشکیل انسان است و بعد از مدتی، انسان از رحم به دنیا برمیگردد. این رابطهی تقدم و تاخر در مورد آخرت و دنیا وجود دارد، یعنی اول آخرت است، از آخرت چیزی به دنیا می آید که نفخه ی الهی است که در کالبد انسان دمیده شده و دوباره انسان بعد از سیر تکاملی اش به آخرت برمی گردد. این همان معاد است، یعنی بازگشت.
قرآنکریم شرط هدایتگری انسانها را در ایمان به غیب میداند.«ذَلِكَ الْكِتَابُ لَارَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ/ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ[1]= این است كتابى كه در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است/ آنان كه به غیب ایمان مىآورند».
غیب در مقابل شهود است، یعنی آنچه که ما با حواس ظاهری ادراکش نمیکنیم. در حقیقت غیب مجموعهای از عوالم وجود که شامل ملکوت، عالم اسماء و بالاتر، فرشتگان الهی و سایر عوالم است، یعنی اگر کسی بخواهد از هدایتهای قرآن کریم برای رسیدن به هدف خلقتش استفاده کند، شرط آن، باور به غیب است. با حذف باور به باطن این عالم و غیب، از قرآن نمیشود به معنای واقعی بهره برد.
کسانی که ارتباط صحیحی با غیب ندارند یا باور درستی به عالم غیب ندارند، قرآن را مادی ترجمه و تفسیر میکنند و برداشت و ترجمه و تفسیر آنها از قرآن یک برداشت سکولار است. این برداشت مفاسد زیادی داشته. قرآن صریحاً ایمان به غیب را اصل میداند. شما در صدها آیه میبینید که مملو از تذکر به غیب. ملائکه الله، بهشت، جهنم، برزخ، قیامت و بعد از قیامت است. عالم فرشتگان پر از این مفاهیم است و بدون ایمان به اینها نگاه به انسان، جهان، وحی، نبوت و الله یک نگاه غلط است. مسلم است در بین انسانها کسانی رشد بیشتری میکنند و سرعت بیشتری دارند که باورشان به غیب بیشتر باشد.
این که قرآن میفرماید: «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ[2]= و بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود و به سوی بهشتی که پهنای آن همه آسمانها و زمین را فرا گرفته»، همچنین در آیه دیگر امر به سبقت میکند. «سَابِقُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ[3]= به سوی آمرزش پروردگارتان بشتابید». کسانی می توانند سرعت و سبقت بگیرند که از ایمان بالاتری به غیب برخوردار باشند.
تعلیم قرآن، مقدم بر خلقت انسان است
خداوند در سوره رحمن میفرماید: «عَلَّمَ الْقُرْآنَ= قرآن را یاد داد». این مربوط به قبل از خلقت انسان است. در واقع بعد از تعلیم قرآن نوبت به خلق انسان میرسد که میفرماید: «خَلَقَ الْإِنْسَانَ= انسان را آفرید». پس خداوند در نظم خلقت قبل از اینکه انسانها را بیافریند، الگو و امام شان را مجهز به قرآن میکند تا هیچ انسانی بعد از آمدن به زمین بلاتکلیف نباشد.
اگر دنیا را یک گذر زمانیِ خطی تفسیر کنیم و بگوییم، از آن عبور میکنیم و بعد وارد عالمی به اسم قیامت میشویم. این تفسیر، تفسیر غلطی است. چون اساساً نظام خلقت یک نظام ریاضی است که از غیب شروع میشود و به شهود یعنی دنیا می رسد. آخرین مرحله نظام خلقت، یعنی عالم دنیا نشات گرفته از عالم شهود است.
در قرآن نیز چنین نظمی وجود دارد: « الرَّحْمَنُ= [خداى] رحمان». بعد از الله عام ترین نام خداوند، اسم رحمان است. به قدری این اسم عظمت دارد که در قرآن کریم به جای اسم «الله» قرار گرفته است. مثلا در این آیه که می فرماید: «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى[4] = بگو خدا را بخوانید یا رحمان را، هر کدام را بخوانید نامهای نیکو از اوست».
خدای رحمن در اولین جلوه اش انوار طیبهی اهل بیت (علیهمالسلام) را خلق میکند که رسول خدا(صلىاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ نُورى= اولین چیزى كه خدا آفرید نور من بود». پس اولین جلوهی خداوند نور مقدس محمد و آل محمد (علیهمالسلام) است. بعد حقیقت قرآن به این انوار طیبه تعلیم میشود. در سوره رحمن میفرماید: « عَلَّمَ الْقُرْآنَ= قرآن را یاد داد». این مربوط به قبل از خلقت انسان است. بعد از تعلیم قرآن نوبت به خلقت انسان میرسد و میفرماید: «خَلَقَ الْإِنْسَانَ= انسان را آفرید». پس خداوند در نظم خلقت قبل از اینکه انسانها را بیافریند، الگو و امام شان و قرآن را میآفریند تا هیچ انسانی بعد از آمدن به زمین بلاتکلیف نباشد.
خداوند منزه است از این که موجودی را خلق کند بعد در آن دچار شک و تردید شود و بعد از گذر زمان به بینش جدیدی برسد و بگوید: حال که انسانی روی زمین خلق کردهام، پس بهتر است برایش معلم و امامی بیافرینم. اصلا این گونه نیست. بلکه اول انسانهای کامل مجهز به علم الهی و حقیقت قرآن «لایمسه الا المطهرون» میشوند. بعد خلقت انسان صورت میگیرد. نتیجه این است که اول ابدیت و آخرت داریم، بعد دنیا از دل آخرت بیرون میآید. نه این که ما دنیا را داریم و آخرت بعداً به وجود بیاید.
آخرت مقدم بر دنیاست
پیشوای ما امیرالمومنین علی (علیهالسلام) میفرماید: «الدُّنیا فِی الآخِرَةِ= دنیا در آخرت است». برای درک این مطلب باید رابطهی دنیا و آخرت را فهمید که مثل رابطه رحم مادر با دنیاست. دنیا از خودش چیزی (تخمک و اسپرم) را به رحم میفرستد، بعد از مدتی، نوزاد که همان انسان است از رحم به دنیا برمیگردد.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «الدُّنیا فِی الآخِرَةِ وَالآخِرَةُ مُحیطَةٌ بِالدُّنیا= دنیا همراه آخرت است و آخرت محیط بر دنیاست». یعنی دنیا در آخرت است و اساساً دنیا به وسیله آخرت اداره میشود. چون دنیا عالم ماده است و در ماده امکان هیچ تصرفی وجود ندارد، مگر به وسیلهی نیروی خارج از خود ماده.
حرکت الکترون، نوترون، پروتون ها، کیفیت گیاهان و رشد جنین در رحم مادر را چه کسی انجام میدهد؟ دنیا که نمیتواند انجام بدهد. همه آنها به نص صریح قرآن توسط عالم غیب اداره میشوند. عالمی که محیط بر ماده است و ماده را احاطه میکند. پس غیب همیشه همراه ماست.
امورات دنیا به دست ملائکه عالم غیب اداره می شود
ایمان به غیب یعنی شما ایمان بیاورید که هر لحظه در تحت تصرف غیب هستید. با ملائکه الله محشور هستید. تک تک کارهای این عالم را ملائکه انجام میدهند. حتی رشد مو در بدن یا پلک زدن و ... توسط عالم ملک که ملائکه حضور دارند، صورت میگیرد.
شما در نماز هم که میگویید: «بحول الله و قوته اقوم و اقعد» یا «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» یعنی غیب دائماً و آن به آن به شما حول و قوه میدهد. اینطور نیست که خداوند انسانی را خلق کند که بریده از الله باشد. رسیدن نور و فیض الهی دائمی است.
همچنین این طور نیست که بگوییم عالم ماده عالمی جدای از غیب و ملکوت است. ملکوت و برزخ همین الان و همین جا با ما هستند و عالم ماده ظهور و جلوهای از خود ملکوت است. فرشتهها همین جا هستند. پس وقتی میگوییم، عالِمِ به غیب و ایمانِ به غیب دقت کنید که معنای درستی از غیب داشته باشیم. غیب یعنی ما آن به آن و لحظه به لحظه توسط مدیریت ملکوتی زندگی میکنیم. حتی در کوچکترین کارهایمان.
ایمان به غیب، رمز موفقیت و قدرت انسان است
حالا اگر کسی غیب را باور کرد، نتیجه آن میشود که در حرکت به سمت کمال خلقتش زودتر، سریعتر و بیشتر از دیگران رشد میکند. هر چقدر ایمان به غیب بیشتر باشد، سرعت و قدرت شخص بیشتر است. اولیای الهی که آن همه سرعت و سبقت داشتند، به دلیل باورشان نسبت به غیب بود.
پس در بین انسانها ایمان به الله، ایمان به غیب، ایمان به کتاب الله، ایمان به قوانین و دستورات الهی ملاک بزرگی شخصیت یک انسان است.
قبلا گفته شد که قرآن در تقسیم بندی انسانها، فقط کسانی را انسان میداند که ایمان داشته باشند:«وَالْعَصْرِ/ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ/ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ= سوگند به عصر/ كه واقعا انسان دستخوش زیان است/ مگر كسانى كه گرویده و كارهاى شایسته كرده».
مؤمن با غیب، آرامش و امنیت پیدا می کند. اضطرابها، سختیها، بلا و مصائبش را به وسیله غیب آرام میکند. هر چقدر هم ایمانش بیشتر باشد، امنیت، شادی و آرامشش در دنیا بیشتر است.
پس ایمان به غیب خودش یک ملاک مهم قرآنی است. در بین آدم ها کسانی دنیای بهتر، شاد و آرامی دارند و موفقترند که باورشان به غیب بیشتر است و آن باور را در سیره زندگی شان پیاده می کنند؛ در شوهرداری، زن داری، تربیت فرزند، کار اقتصادی، کار اجتماعی، کار سیاسی، کار هنری و... همه جا براساس ایمان به غیب عمل کنند. اگر می خواهید معامله و تجارت کنید، حواستان باشد خدا و اهل غیب شما را میبینند. وقتی این را ملاک قرار دادید، عملکردهایتان هم دقیق تر و درست تر خواهد شد.
بالاترین مردم از نظر یقین، ایرانیان هستند
یکی از اقوامی که قرآن کریم آنها را ستوده و ده ها روایت درباره آنها به خاطر یقین شان ذکر شده، ایرانیها هستند. علت ستوده شدن ایرانی ها ایمان به غیب و نقش تاریخی آنهاست.
در آیه 54 سوره مائده خداوند می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ = ای گروهی که ایمان آوردهاید، هر که از شما از دین خود مُرتَد شود به زودی خدا قومی را که بسیار دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان سرافکنده و فروتن و به کافران سرافراز و مقتدرند (به نصرت اسلام) برانگیزد که در راه خدا جهاد کنند و (در راه دین) از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند. این است فضل خدا، به هر که خواهد عطا کند و خدا را رحمت وسیع بیمنتهاست و (به احوال همه) دانا است».
اولین خصوصیت این قوم که مهمتر از عملکردشان است و خداوند آن را بیان می کند این است که می فرماید: آنها قومی هستند که خدا دوست شان دارد. آنها هم خدا را دوست دارند. در کره زمین جائی سراغ ندارید که مردمی به اندازه ایرانی ها عاشق الله و پیغمبر و اهل بیتش باشند.
ویژگی های چنین قومی که خداوند در این آیه ذکر می کند عبارت اند از:
1) « أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ» اینها کسانی هستند که وقتی در مقابل مؤمنین قرار می گیرند، متواضع و ذلول هستند.
مؤمنین در هر چهره و ملیتی باشند، همدیگر را دوست دارند. هیچ قومی به اندازه ایرانیها این مسئله را ثابت نکرده اند که همدیگر را در هر ملیتی دوست بدارند. آفریقایی، عرب، افغانی، ژاپنی یا اروپایی باشد، فرقی نمیکند. عشق ایمانی و انسانیشان نسبت به یکدیگر و سایر مؤمنین بالاتر از سایر ارتباطات شان است.
2) «أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِینَ= در مقابل کفار نفوذناپذیرند»، یعنی در مقابل مستکبرین و کافران محکمند، استحکام شخصیتی دارند، باج نمیدهند، مقاومت شان در مقابل کفار فوقالعاده بالاست. این حاکی از ایمان و یقین شان است که اینطور هستند.
3) « یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ = در راه خدا میجنگند و از ملامت هیچ ملامت کنندهای هم نمی ترسند». شما کجای دنیا سراغ دارید که به اندازه ایرانیها موفق شده باشند و ابرقدرتها و مستکبرین دنیا را به خاک مذلت بکشاند.
بگذریم از بعضی از مسئولین ما که آدم های بزدل و فاسقی هستند. از دنیا و قضاوت های بین المللی و اینها می ترسند.
جالب است در این فتنهها میبینیم که باز همین مردم 9 دی را میآفرینند و امسال 13- 14- 15 دی هنوز هم نهضت مردم ادامه دارد. این ایمان مردم است. امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «تمنوالفتنه= آرزوی فتنه داشته باشید که منافقین شما را از بین می برد». این فتنه برای ما خیلی خوب است. اگر مسئولین قدر اینها را میدانستند اوضاع خیلی بهتر بود. اگر مسئولین قدر این مردم را می دانستند امام زمان یقیناً ظهور کرده بود. ولی مسئولین قدر ندانستند.
«ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ = این فضل الهی است که خدا به هر کس بخواهد می دهد که خدا واسع و علیم است».
لازم است اینجا دو سه روایت در مورد ایمان ایرانی ها بخوانیم.
رسولُ اللّه ِ (صلىاللهعلیهوآله) میفرماید: «لیسَ إیمانُ مَن رآنی بعَجَبٍ و لكنّ العَجبَ كلَّ العَجبِ لِقومٍ رأَوا أوْراقا فیها سَوادٌ فآمَنوا بهِ أوّلِهِ و آخِرهِ= ایمان آوردن كسى كه مرا دیده شگفت آور نیست بلكه شگفتى بسیار از مردمانى است كه [تنها ]برگه هایى نوشته شده دیدند و از ابتدا تا انتها به آن، ایمان آوردند».
ایمان کسانی که من را دیدند تعجب ندارد. عجب و تمام تعجب از ایمان کسانی است که من را ندیدهاند، اینها فقط نوشتههایی را در کتابهایی میبینند. آنها اوراقی را میبینند که رویشان نوشتههایی است. از اول تا آخرش را ایمان میآورند. نه من را دیدند، نه هیچ کدام از اوصیای من را دیدند ولی همین که میگویند این کتاب الله است اول تا آخرش را میپذیرند.
این ایمان خیلی ساده نیست. چون ما در ایران زندگی میکنیم. متوجه این نیستیم که چقدر عجیب است. در زمان پیغمبر شخص میایستاد و به حضرت میگفت:«تو اگر پیغمبری دستور بده که آن درخت اینجا بیاید». پیامبر دستور میدادند و درخت میآمد، اما باز آنها ایمان نمی آوردند. یا می گفتند که اگر راست می گویی این ماه را نصف کن. پیامبر اشاره می کند ماه نصف میشود.
میگفتند: نه تو سحر کردی که چشمهای ما اینطور ببیند، باید بایستیم و که کسی از بیرون بیاید، ببینیم او هم اینطور دیده یا نه. کسی میآید و میگوید: «بله ما هم دیدیم که ماه نصف شد». گفتند: «هذا سحر مستمر= یک سحر مستمر است». یعنی او کاری کرده که همه بتوانند اینطور نگاه کنند. تا این حد لجبازی و عناد داشتند. حال شما این را کنار ایمان ملت ایران بگذارید. ایمان ملت ایران بی نظیر است.
دوبار عشق ورزی پیامبر به ایرانیها را دقت کنید که میفرمایند: «متى ألْقى إخْوانی؟! قالوا: أ لَسْنا إخْوانَكَ؟ قالَ: بلْ أنتُم أصْحابی و إخْوانی الّذینَ آمَنوا بِی و لَم یَرَونی، أنا إلَیهِم بالأشْواقِ= كى برادران خود را را دیدار مى كنم؟! عرض كردند: مگر ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: شما همراهان من هستید؛ برادران من كسانى اند كه نادیده به من ایمان آوردند. من به [دیدار ]آنان شوق بسیار دارم». کاش این شوق در دل ما هم بیفتد. یکی از نعمتهایی که بالاتر از خودِ بهشت است از قشنگیهای مرگ برای یک مؤمن همین است که انسان بعد از رفتنش به لقاء رسول الله برسد.
مهم این است که این ملاقات صورت بگیرد و حضرت از ما راضی باشد و خندان به استقبال ما بیاید. این از خود بهشت بالاتر است.
انسان اگر واقعاً دلتنگ پیغمبر نشود، دلش مرده است. دلتنگ اهل بیت دلتنگ حضرت زهرا (علیهمالسلام) مادر آسمانی مان نشود. اصلاً چرا زنده است! پیغمبر چه اعلام عشقی به این مردم می کند.
شگفت آورترین ایمان، کدام است؟
در روایت دیگری می فرماید: «أیُّ الخَلْقِ أعْجَبُ إلیكُم إیمانا؟ قالوا: الملائكةُ، قالَ: و ما لَهم لا یُؤمنونَ و هُم عندَ ربِّهِم؟! قالوا: فالنّبیّونَ قالَ: و ما لَهُم لا یُؤمنونَ و الوَحیُ یَنْزِلُ علَیهِم؟! قالوا: فنحنُ قالَ: و ما لَكُم لا تُؤمنونَ و أنا بینَ أظْهُرِكُم؟! إنّ أعْجَبَ الخَلْقِ إلَیَّ إیمانا لَقَومٌ یكونونَ بَعْدَكُم یَجِدونَ صُحُفا فیها كِتابٌ یُؤمنونَ بما فیها= پیامبر خدا (صلىاللهعلیهوآله) فرمود: براى شما ایمان كدامینِ آفریدگان شگفتآورتر است؟ عرض كردند: فرشتگان. فرمود: آنها كه نزد پروردگارشان هستند، چرا نباید ایمان بیاورند؟! عرض كردند: پس، پیامبران. فرمود: آنان چرا نباید ایمان بیاوردند، با آن كه وحى بر ایشان نازل مىشود؟! عرض كردند: پس، ما. فرمود: شما چرا نباید ایمان بیاورید، در صورتى كه من میان شما هستم؟! [بدانید] شگفت آورترین ایمان به نظر من، ایمان مردمانى است كه بعد از شما مىآیند و میان كتاب ها[ى آسمانى] كتابى را مىیابند و به نوشتههاى آن ایمان مىآورند».
در روایت دیگری راجع به ایرانی ها فرمود: نه من و نه هیچ یک از اوصیای من را دیدند، اما به نوشته ی سیاه روی کاغذ سفید ایمان میآورند. اینها هستند که ایمان شان بالاتر است.
چه کسانی بیشترین سهم را از اسلام و ایمان دارند؟
کسانی که نزدیک ظهور هستند و به ظهور امام زمان (علیهالسلام) نزدیک میشوند، طبق فرمایش نبیاکرم (صلیاللهعلیهوآله) بالاترین مردم از نظر یقین هستند: « افضل الناس ایماناً اهل الفارس» بالاترین مردم از نظر ایمان ایرانی ها هستند. در یک روایت دیگر فرمود:« افضل الناس یقیناً اهل الفارسِ» بالاترین مردم از نظر یقین ایرانیها هستند. و نکتهی خیلی مهمی که فرمود این است «أعظَمُ الناسِ نَصیبا فی الإسلامِ أهلُ فارِسَ= بیشترین مردم از نظر سهم و بهره در اسلام ایرانیها هستند».
شما نگاه کنید علوم اسلامی تفسیر، فلسفه، کلام، فقه، اصول، عرفان هر چه بگویید سرآمد شان و بیشترین سهم و بیشترین کتابها نوشتهی ایرانی هاست. آنقدر که ایرانیها دین و اهل بیت را جدی گرفته اند، هیچ جای دنیا جدی نگرفتهاند. حتی ائمهی اهل سنت هم ایرانی هستند. این چهار امام اهل سنت هیچ کدام عرب نیستند. همه شان ایرانی هستند. این ایمان مردم ایران است. مردم ایران هستند که خداوند، ماموریتِ مقدمه سازی برای ظهور و هم تشکیل حکومت جهانی امام زمان را به آنها سپرده. لذا در روایت داریم همهی اصحاب امام زمان عجم هستند. آنها فرماندهها و یاران اصلی حضرت هستند.
[1] - سوره بقره/1-2.
[2] . سوره آل عمران/133.
[3] . سوره حدید/21.
[4] . سوره اسرا/آیه 110.
کلیدواژه ها:
آثار استاد