www.montazer.ir
سه‌شنبه 26 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 2128
زمان انتشار: 3 مارس 2015
اگر خودتان را اصلاح نکنید …

سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در جمع تعدادی از فعالان فرهنگی استان گیلان

اگر خودتان را اصلاح نکنید …

ما به عنوان عناصر فرهنگی باید ابتدا خودمان را بسازیم و سپس جامعه را. جامعه شبیه فرد است، شما برای اینکه کار فرهنگی کنید، برای اینکه نبض جامعه دستت باشد، باید نبض فرد را بشناسی و تا زمانی که در مراقبه و محاسبه‌ی نفس، پیرت در نیاید، خودت را نخواهی شناخت. اگر نفسِ وجودِ خودت را شناختی، افعی خود را خواهی شناخت و آنگاه می‌توانی با افعی های جامعه مبارزه کنید.

 

اگر خودتان را اصلاح نکنید …

در کنفرانس برلین یک نفر ضدانقلاب، خودش را لخت کرد که این عمل، توهین به جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شد، بعضی از اصلاح طلب ها هم در این جلسه بودند. تلویزیون نیز قسمتی از آن را پخش کرد. خیلی‌ها اعتراض کردند که چرا شما این تصاویر را پخش کردید؟ حزب الهی‌ها بر آشفتند که آقا اینها چه افکار بدی دارند، رفتند از سر شکایت که علما به داد اسلام برسید. به خانه آیت الله بهجت نیز رفتند. به ایشان گفتند: بیایید برای ما صحبت کنید. اصرار کردند و ایشان نیز قبول کردند.
 

جهت و نگاه آقای بهجت را ببینید. ایشان اول آمدند در یک وجه بچه حزب الهی‌ها را نقد کردند و فرمودند: چطور ماها ظلم می‌کنیم. دیگران ظلم می‌کنند، تحمل نمی‌کنیم، ما ظلم کنیم ایرادی ندارد؟ و بعد به همین بچه حزب الهی‌ها خیلی راحت فرمودند، تحلیل فوق‌العاده‌ای دارند ایشان؛ اگر خودتان را اصلاح نکنید و اوضاع درست شود، موقتاً درست شده است و دوباره بر خواهد گشت.


شما می‌فرمایید آنها ظلم کردند، خب! شما هیچ وقت ظلم نکن، اگر شما خودت اهل ظلم باشی و بعد اعتراض به ظلم آنها کنی، آن ظالم‌ها کنار هم بروند، دوباره بر خواهند گشت. شما باید خودت را درست کنی. ایشان در انتها افشاگری تلویزیون را تأیید کردند و جو جامعه آرام شد و غائله در آن زمان خوابید، چرا که خیلی هجمه بر تلویزیون زیاد بود که چرا آن کنفرانس را نشان دادید. آیت الله بهجت فرمودند: این کار درستی است و باید افشا کرد، باید علیه آن ضد انقلاب‌ها حرف زد، ولی اینها حل نمی‌شود، تا زمانی که خود حزب الهی‌ها هم پاک شوند.



اول خودسازی و بعد جامعه سازی

ما به عنوان عناصر فرهنگی باید ابتدا خودمان را بسازیم و سپس جامعه را. جامعه شبیه فرد است، شما برای اینکه کار فرهنگی کنید، برای اینکه نبض جامعه دستت باشد، باید نبض فرد را بشناسی و تا زمانی که در مراقبه و محاسبه‌ی نفس، پیرت در نیاید، خودت را نخواهی شناخت. اگر نفسِ وجودِ خودت را شناختی، افعی خود را خواهی شناخت و آنگاه می‌توانی با افعی های جامعه مبارزه کنید.



خودسازی مایه‌ی امید و شجاعت

امام چرا شجاع بود؟ مقام معظم رهبری چرا این‌قدر شجاع هستند و امیدواری دارند؟ امیدواری مقام معظم رهبری را احدی در جامعه ندارد، چرا این‌قدر قدرتمند و محکم هستند؟ تجربه کردند؛ از خدا کمک گرفتند و خدا کمکشان کرده است. درجریان خود سازی، تجربه شخصی ایشان است. چرا می‌فرماید ما می‌توانیم؟ چون توانسته خودسازی کند.


کسی که نتواند خود سازی کند، اگر در عرصه سیاسی، پست و مقامی بگیرد، همیشه دچار یأس و ناامیدی است. نمی‌توانیم! چون خودش را نتوانسته اصلاح کند، هر وقت به مبارزه ی با ابلیس بر خواسته، شکست خورده است. بنابراین در مبارزه با شیطان بزرگ نیز احساس می‌کند، زمین می‌خورد. امام شجاع است، چرا که شجاعت را تجربه کرده، دیو نفس را زمین زده، اعداء عدو را زمین زده، بزرگ‌ترین دشمن را زمین زده، آن وقت دیگر این دشمنان کوچک چیزی نیستند. امیدوار است، چرا که خدا به او امید داده است. این راهی است که باید رفت.



بی عرضگی از خود ماست

بعضی از حزب الهی‌ها خیلی مأیوس‌اند، این یأس از وجود خود آنها سرچشمه می‌گیرد. می‌آید و می‌گوید: حاج آقا! فساد همه جا را برداشته است. این من و شماییم که عرضه نداریم جامعه را رشد دهیم وگرنه هیچ وقت به کسی که خودساخته نیست، رأی نمی‌دادید. این بی عرضه گی من و شماست.



من دیده ام این مسئولین را که در در دوره جوانی چقدر حزب الهی و بهتر از ما بودند امّا در ۳۵ سال گذشته خراب کردند. حتماً شما هم می‌خواهید جامعه را اصلاح کنید. باور کنید همین من و شماها هستیم که پس‌فردا می‌روید کاره ای می‌شوید و ما با یک عده از جوان‌های دیگر باید بنشینیم و درباره شما حرف بزنیم (خنده حضار)؛ قطعاً خراب خواهیم شد. آنها که بهتر بودند، خراب شدند. آنجا که عقاب پر بریزد، از پشه ی لاغری چه خیزد.

در این جهاد اکبر، سازوکارهای درگیری های درونی‌ات را بشناس، بعد گام در جهاد اصغر بگذار تا ان شاء الله  موفق بشوید.

 


بدی، رو می‌آید تا اصلاح شود

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: مؤمن بدی‌هایش رو می‌آید و باید با او مبارزه کند، اگر نابودش کردی، بدی بعدی می‌آید بالا و باید با او مبارزه کنی.

مورد داشتیم آمده پیش امام رضا علیه‌السلام گریه و التماس کرده تا حسادت درونش را امام رضا علیه‌السلام پاک کند. بعد از خوابیدن، در خواب دیده با عقربی مبارزه می‌کند. تعبیر خوابش را پرسید، امام رضا علیه‌السلام گفتند: حسادت از وجودت پاک شده، بلافاصله مرض بعدی آمد جایش.



امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: اگر یک زمانی دیدید با همه مرض‌ها مبارزه کردید و مرض بعدی نیامد، بدانید نفر بعدی که می‌آید، حضرت عزرائیل است. وضع یک فرد همین است. یک جامعه هم برای اینکه اصلاح بشود، بدی‌هایش باید رو بیایند. بدی یک جامعه چگونه اصلاح می‌شود؟ چگونه بدی‌اش رو می‌آید؟ یکی از راه‌های نمایان شدن بدی جامعه، پیدا شدن مسئولین بد و بداخلاق است. این مسئولین، بدی های جامعه را نمایندگی می‌کنند. اینها رو می‌آیند، خراب می‌کنند تا جامعه بفهمد.



ما حزب الهی ضعیف هم داریم. این مشکل باید در جامعه حل شود. یک حزب الهی ضعیف روی کار می‌آید تا حزب الهی‌ها هوشیار شوند و گوشی دستشان بیاید. گوشی دستتان آمد؟ نیامد؟ پس باز هم باید پیش برویم. چهره های شاخص اجتماعی چه با رأی مردم، مسئول بشوند و چه بدون رأی مردم لیدر شوند و خراب شوند، اینها نماینده‌های بدی در جامعه‌اند. هر کدامشان هم ممکن است کلی یار جمع کنند، اینها زخم‌هایی است که بیرون می زند و باید حل شود.

 


امتحان، تا پاک شدن ما وجود خواهد داشت

مورد داشتیم طرف اهل روضه و سینه زنی نبوده، الان دیده که هیئتِ ضدانقلاب هم می‌شود داشت، روضه می‌گیرد، غذا می‌دهد. اینها یک پرونده‌اند. اینها آن‌وقت لیدر پیدا می‌کنند و دورش جمع می‌شوند. این مرض باید از بین برود. باید بیایید رو.



وقتی یک چهره ی شاخص بدیع، چه سیاسی و چه غیر سیاسی، با انتخاب، بی انتخاب، رو آمد، بدانید که انشاء الله نزدیک است که این عیب حل شود. همان‌طور که هوای نفس با مبارزه از بین می‌رود، اینجا نیز باید یک مبارزه ی اجتماعی در فضای مثلاً جهاد فرهنگی، یا یک مبارزه رسانه ای باید صورت بگیرد تا آن عیب حل شود. تا زمانی که پاک نشویم، خدا ما را مورد امتحان قرار خواهد داد.



کِی مشخص می‌شود که پاک شده‌ایم؟ جامعه کِی مشخص می‌شود که پاک شده؟ فرد اگر پاک شود، یا فوت می‌کند، یا اینکه آقا یک شب به او سر می زند. آقا برای او به صورت شخصی، یک جوری فرج می‌کند. پس یا با فوت یا با فرج شخصی.



جامعه که فوت نمی‌کند، پس پاک شدن جامعه، با ظهور حضرت مشخص می‌شود. پس تا زمانی که ظهور رخ نداده، جامعه دارای بدی‌هایی است. حال باید یکی این بدی‌ها را نمایندگی کند و به آن میدان بدهد تا رو بیاید تا اصلاح شود.



ایرادات حزب الهی‌ها

هیچ لیدر سیاسی یا غیرسیاسی که نماینده بدی است، تک نیست، این نماینده یک گروه است. یک سیاسی حزب الهی، خودش را علامه دهر می‌داند، این نماینده همه حزب الهی‌هایی است که خودشان را علامه دهر می‌دانند.



حزب الهی‌ها یکی از ایرادات اساسی که دارند، این است که کم مطالعه می‌کنند. مثلاً جلد ۲۱ صحیفه امام را نخوانده است. بیل به کمرش خورده، نمی‌خواند. می‌خواهد بخواند، کمر درد می‌گیرد. اصلاً همه چیز را می‌داند؟ چرا باید بخواند؟



عصاره ی سیاسی و معنوی امام در جلد ۲۱ صحیفه امام است. امام فرمود ادعیه را بخوانید، نخوانده. قرآن را مطالعه کنید، نکرده. خب این فرد، در آینده چه شخصیتی می‌شود؟ خدا نکند کار دست این فرد بیفتد. اصلاً این نوع حزب الهی مظلوم باشد، بهتر است.



شما قرار است سربازان امام زمان ارواحنا فدا شوید، این‌جوری؟ حزب الهی داریم، دست خطش خوب نیست. یعنی آن‌قدر خودداری از هوای نفس ندارد که به خودش می‌گوید: بنویس! برو بابا خط چیه؟ بعد آن وقت مقام معظم رهبری که از حدود ۴۰ سالگی دارند، با دست چپ می‌نویسند، دست خطشان از او بهتر است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام به دست خط زیبا توصیه کردند.


یکی از عرفایی که در صحن و سرای امام رضا مدفون است، نام نمی‌برم، روضه‌خوانی به خانه او آمد، داشت از در می‌آمد تو، ایشان از درِ دیگر رفت داخل اتاق! همه جا خوردند. روضه خوان آمد و روضه خواند. خواستار دیدن صاحب خانه شد، ولی این عارف قبول نمی‌کردند، تا اینکه با اصرار مردم، راضی به دیدار با روضه خوان شدند. ولی در این دیدار یک بار هم به چهره روضه خوان نگاه نکردند. وقتی از او پرسیدند که چرا به چهره روضه خوان نگاه نمی‌کنید؟ فرمودند:  این بنده خدا این همه سال روضه می‌خواند، حتی یکبار خودش گریه نکرده است. گفت: آره! سال‌هاست که گریه نکرده ام.



شهدا قبل از عملیات روضه می‌گرفتند و توسل می‌کردند و ضجه می‌زدند. مورد داشتیم، خواستند همایش بگیرند، شب قبل از همایش دور هم جمع نشدند که توسل حضرت زهرا سلام الله علیها را بخوانند و بعد همه را هم می‌خواهند درست کنند.

من و شما ان شاء الله جزو منافقین نیستیم، چون ائمه خیلی مهربان‌اند و خودشان ما را حفظ خواهند کرد ولی قطعاً جزو کسانی که باعث ظهور باشند هم نیستیم. اگر خوب بودیم تا حالا امام زمان ظهور کرده بودند. حزب الهی جماعت، حوصله ندارد، خودش پای روضه بنشیند، مردم را سرِ روضه می نشاند. دو ساعت سینه زنی راه می‌اندازد اما خودشان نیستند.



حزب الهی‌ها باید این‌گونه باشند

شباهت فرد و جامعه این است، حزب الهی‌ها باید حُسن جامعه باشند، نه عیب جامعه. حزب الهی‌ها باید سخت‌گیر باشند. باید یک طیف ایجاد کنند، طیفی که بیشتر از بقیه گریه می‌کنند، بیشتر از بقیه استغفار می‌کند. نیاز نیست مردم در دعای کمیل بنشینند، همین که بعد از نماز یک تکه از دعا را بخوانند، کفایت می‌کند. این راهش است.

شاخص خوب بودن را اگر بخواهیم بگوییم و آن را به عنوان مهم‌ترین ویژگی مؤمن اعلام کنیم، و حتی مبالغه ای نکرده باشیم و بنده می گویم که اگر روی آن فکر کنید، خواهید فهمید که همین موضوع عصاره ی ایمان توست.

 



گناه را ترک بکنید خوب است. تمام فروع دین را لیست کنید.

امّا آن چیزی که عصاره ی توست: نشاط و شادابی روحی و احساس خوشبختی در مؤمن است که موج می زند. اینجا سرچشمه درست شدن اخلاق است. هر وقت غمی داشتیم به دلیل وجود سیاهی‌هاست. احساس خوشبختی در اوج، احساس نشاط و انرژی در اوج، نه اینکه یک لبخند زوری بزند و مردم بگویند حزب الهی بد اخلاق است.

امام رضا علیه‌السلام تو را دارم چه غم دارم، راست می گید؟ یا به خاطر بدبختی‌ها رفتید امام رضا علیه‌السلام؟

مرحوم دولابی خدا خیرشان دهد، می‌فرمودند: می‌روید حرم، خوشبختی‌هایتان را ببرید. در زیارت امین الله می‌خوانیم، اللهم فجعل نفسی مطمئنه بقدرک راضیه بقضائک مولعه بذکرک و دعائک. صفحه اول تمنای رضایت می‌کنید، دو صفحه بعد، اعلام رضایت می‌کنید. تمام دعایی که می‌کند، تهش تقاضای نشاط است. چرا گفتیم این را باید از امام رضا علیه‌السلام بخواهید؟ چون اینها ناشی از رضایت هست و رضایت هم از طریق امام رضا علیه‌السلام حاصل می‌شود.



یک دعا کنم: یا امام رضا! ما را راضی بگردان!

یک لوتی در تهران هست که خیلی گریه کن خوبی هست. تکیه کلامش هم، همین راضی باش است. همش دارد ذکر می‌گوید: راضی باش! راضی باش! امام حسن مجتبی علیه‌السلام فرمودند: هرکس راضی باشد و دعا کند، دعایش مستجاب می‌شود. اصلاً ما که آمدیم حرم، شاکی هستیم. شاکی نبودیم که نمی‌آمدیم.



حضرت امام فرمودند من با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص می‌شوم. رضایت، خیلی از حرف‌ها پشتش هست. چون دو تا رنج داریم. رنج تکلیف و رنج تقدیر! آقای دولابی فرمودند: نمی‌خواهد رنج تکلیفی را تحمل کنید، بروید رنج تقدیری را تحمل کنید، تا رشد نمایید.

فقط رضایت است که وضع عالم را تغییر می‌دهد، زیرا با رضایت می‌شوی یک گلوله انرژی.



یکی از شاگردانشان آیت الله ایازی تعریف می‌کردند، من (پناهیان) ایشان را دیده بودم، خود این عالم بزرگوار، شاگرد آیت الله قاضی بودند. هر دوی این بزرگواران به رحمت ایزدی رفتند. در جوانی قدرت‌هایی داشتند، از خدا خواستند که خدایا! اینها را از ما بگیر. یکی از مدیران حوزه ای که ایشان داشتند، استعفا می‌دهد و می‌گوید من هرچه می گویم گوش نمی‌دهند، فکر می‌کنند من برای خودم می گویم. من برای نظم مدرسه می گویم و شاکی بودند. آقا به ایشان می‌فرمایند که حالا چرا شاکی شده‌اید؟ بالاخره مشکلات مدیریت حل می‌شود، همان‌طور که داشتند با ایشان صحبت می‌کردند و ایشان را دلداری می‌دادند که کارت را انجام بده و دقت را افزایش بده، دستشان را دراز کردند و درخت نارنج وسط حیات را نشان دادند. می‌گفت این درخت ۳ متر با ما فاصله داشت. به یکباره دیدم شاخه درخت آمد جلو و ایشان نارنج را چید و با اراده ی خودشان درخت را جلو کشیدند و گفتند: گاهی اوقات آدم با اراده ی خودش مسائل و مشکلات را حل می‌کند.

بزرگ باشید وگرنه پس فردا پست می‌گیرید، فاجعه به وجود می‌آورید.



خوشبختیِ دین را نشان بدهید

این قدرت های روحی را شما نیاز دارید، آن نشاط روحی را شما نیاز دارید. اگر راست می گوئید که این دین شما را خوشبخت کرده است، نشانش بدهید. یکی از علما بعد از ۲۲ بهمن گفتند رفتم پیش آیت الله بهجت، گفتم تظاهرات غوغایی بود. گفتند: یعنی چه؟ اینها همش، اراده روح الله است. به خاطر نفس آقا روح الله است که مردم به خیابان‌ها می‌آیند.

 


شما چه چیز به‌دست آوردید که دارید مردم را می‌کشانید هیئت؟ شما فقط برای امام حسین علیه‌السلام می‌توانید آدم جمع کنید. چون شما فقط زمانی که برای امام حسین سینه می‌زنید، خیلی احساس خوشبختی می‌کنید. ارمنی هم می‌آید دور حرمش سینه می زند. چرا؟ چون تو بیشتر از اینکه بخواهی برای فرق شکافته عباس علیه‌السلام غصه بخوری، از او کیف می‌کنی. این خوشبختی را به شما سردرِ حضرت زینب سلام الله علیها نشان بدهم؟ ما رأیت الا جمیلا. زیبایی دینتان را به رخ همه بکشید. زیبایی ای را که خودت درک کردی. سیاه حرف نزن، منفی سخن نگو و به همه انرژی بده.



به بی حجاب رسیدی، بگو اگر یک ذره حجابت را رعایت کنی، از همه بچه حزب الهی‌ها زدی جلو! همین یک مشکل را داری، به او انرژی بده.

بگزار بگویند اینها چقدر انرژی کند. تو چرا خسته نمی‌شوی؟ چرا ده برابر کار می‌کنی؟ خستگی ندارم! پرم اصلاً.

این عصاره ی دارایی های توست، بعضی از حزب الهی‌ها را، دماغشان را بگیری، نفسشان دیگر بالا نمی‌آید. آن‌قدر باید بخوابند، تا خستگی‌شان در برود. کم بخور و ده برابر کار کن. باور کن. امیر المومنین علی علیه‌السلام فرمودند: مؤمن انرژی‌اش را از غذا نمی‌گیرد، از نیّتش می‌گیرد. فرمود علی! درِ خیبر را با بازویت کندی؟ فرمود: نه! با قدرت روحیم. ما امروز یک آدم این جوری می‌خواهیم.



زینب کبری سلام الله علیها را نگاه کنید که چه جوری سختی کشید. به خدا اگر ماها را بگذارند، ماها که مَردیم در یک سفر تفریحی بر شتر سوار کنند از کربلا تا شام، تلف می‌شویم. حضرت زینب سلام الله علیها با قدرت روحی‌اش بود که فرمود: ما رأیت الا جمیلا.  با جانش تجربه کرده بود، نه اینکه جلو دشمن آن حرف را بزند. خیلی حرف است، در حالی که اهل بیت را جمع کردند، عمر سعد ملعون آمد و گفت: شترها را بیاورید. اهل بیت را سوار کنید. حالا یک مشت زن و بچه جمع شدند، همین‌هایی که نیزه و شمشیر زدند، آمدند که بروند سمت دختر بچه های امام حسین علیه‌السلام (گریه حضار) امام زین‌العابدین علیه‌السلام می‌فرمایند: زینب سلام الله علیها، فریادی زد، که همه مردها چند قدم به عقب رفتند. فرمود: بروید کنار، اینها اهل بیت رسول الله هستند، نامردها شما نامحرمید. اصلاً کسی نتوانست نُطُق بکشد. همین‌ها که تازیانه می‌زدند، آن روی زینب سلام الله علیها را دیدند که قدرتش را نشان داد. میخ کوب شدند. این انرژی را زینب از کجا آورده است؟ از آنجا که حسین علیه‌السلام در گودی قتلگاه فرمود: خدایا! راضی‌ام به رضای تو.



مطمئن باشید زینب (سلام الله علیها) هم بالای تل می‌فرمود: راضی‌ام به رضای تو!

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed