www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 4654
زمان انتشار: 2 فوریه 2016
ايرانيان و نقش آنان در دوران ظهور

ايرانيان و نقش آنان در دوران ظهور

 

على كورانى ، ترجمه: عباس جلالى

قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، كشور ایران در تصور غربیها پایگاهى حیاتى، آن هم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مى‏آمد و از دیدگاه مسلمانها كشورى اسلامى و اصیل به شمار مى‏رفت كه «شاه‏» سر سپرده غرب و هم‏پیمان اسرائیل بر آن حكومت مى‏كرد و براى خوش خدمتى به اربابانش، كشورش را دربست در اختیار و خدمت آنان قرار داده بود.

علاوه بر آنچه كه در تصور دیگران بود، در ذهن یك فرد شیعه مانند من، كشورى بود كه در آن مرقد مطهر امام رضا، علیه‏السلام، و حوزه علمیه قم وجود داشت، كشورى داراى تاریخى اصیل و ریشه‏دار در تشیع و علما و اندیشمندان شیعه و تالیفات گرانبها، زمانى كه به روایات وارده در خصوص مدح و ستایش ایرانیان بر مى‏خوریم و آنها را بررسى مى‏كنیم، به یكدیگر مى‏گوییم: این روایات مانند روایتهایى است كه مدح و ستایش و یا مذمت اهل یمن، و یا بنى خزاعه را مى‏نماید. از این رو هر روایتى كه مدح و ستایش و یا مذمت گروهها و قبیله‏ها و بعضى كشورها را در بر دارد، نمى‏تواند بدون اشكال باشد. گرچه این روایات صحیح و درست مى‏باشند، اما مربوط به تاریخ گذشته و احوال مختلف ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اولیه آن است.

این طرز فكر رایج‏بین ما بود، كه امت اسلامى در حالتى جاهلانه، فرمانبردار سلطه كفر جهانى و نوكران اوست، در بین ملتها هیچ یك بر دیگرى برترى ندارد و چه بسا همین ایرانیان مورد بحث، بدتر از سایر ملتها بوده‏اند، به دلیل اینكه آنان طرفداران تمدنى كفر آمیز و برترى جوییهاى ملى و نژادى بوده‏اند كه سر سپردگانى چون شاه و اربابان غربى‏اش براى ایجاد چنین تز و طرز فكرى و تربیت مردم ایران، بر همین روش پافشارى مى‏كردند.

... تا اینكه پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگیر كرد و قلبهاى غمگین آنان را چنان از خوشحالى و شادى سرشار نمود كه در قرنهاى گذشته بى‏سابقه بود، بلكه بالاتر، آنان تصور چنین پیروزى را نداشتند. این سرور و خوشحالى همه كشورها و ملتهاى مسلمان را در بر گرفت، از جمله مظاهر خوشحالى مردم، این بود كه همه‏جا صحبت از فضل و برترى ایرانیان و طرفداران سلمان فارسى بود، بطور مثال، یكى از صدها عنوانى كه در غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تیتر مجله تونسى «شناخت‏» بود كه در آن آمده بود: «پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، ایرانیان را جهت رهبرى امت اسلامى برمى‏گزیند» این نوشته‏ها، خاطرات ما را درباره ایرانیان تجدید كرد و دریافتیم روایاتى كه از پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاریخ گذشته آنها نبوده، بلكه ارتباط به آینده نیز دارد...

ما با مراجعه به منابع و تفسیر و بررسى روایات مربوط به ایرانیان، به این نتیجه رسیدیم كه این روایات و اخبار بیش از آنكه مربوط به گذشته باشد، مربوط به آینده است و جالب اینكه اینگونه روایات در منابع حدیث اهل سنت‏بیشتر از شیعه وجود دارد.

چه مى‏توان كرد، زمانى كه در روایات مربوط به حضرت مهدى، علیه‏السلام، و زمینه سازى حكومت آن بزرگوار، ایرانیان و یمنیها داراى سهم بسزایى بوده و كسانى هستند كه به مقام ایجاد زمینه مناسب براى ظهور آن حضرت و شركت در نهضت وى نائل مى‏شوند... و همچنین افراد شایسته‏اى از مصر و مؤمنانى حقیقى از شام و گروههایى از عراق... نیز از این فیض بهره‏مند مى‏شوند و همینطور سایر دوستداران آن حضرت كه در گوشه و كنار جهان اسلام پراكنده هستند، از این موهبت‏برخوردار مى‏شوند، بلكه آنان از یاران ویژه و وزرا و مشاورین آن حضرت، ارواحنافداه، مى‏باشند.

ما اینك، روایاتى را كه پیرامون ایرانیان بطور عموم وارد شده است مورد بررسى قرار داده و سپس به نقش آنان در زمان ظهور مى‏پردازیم.

 

آیات و اخبار در ستایش ایرانیان

روایاتى كه درباره ایرانیان پیرامون آیاتى كه تفسیر به ایرانیان شده وارد گردیده است، تحت این نه عنوان است:

الف. طرفداران سلمان فارسى
ب. اهل مشرق زمین‏
ج. اهل خراسان
د. یاران درفشهاى سیاه
ه. فارسیان و. سرخ رویان
ز. فرزندان سرخ‏رویان
ح. اهل قلم
ط. اهل طالقان.

البته خواهید دید كه غالبا مراد از این عناوین یكى است، اخبار دیگرى نیز وجود دارد كه با عبارتهاى دیگرى از آنان یاد كرده است.

1. در تفسیر قول خداى سبحان: «ها انتم هولاء تدعون لتنفقوا فى سبیل‏الله فمنكم من یبخل و من یبخل فانما یبخل عن نفسه والله الغنى وانتم‏الفقراء و ان تتولوا بستبدل قوما غیركم ثم لایكونوا امثالكم‏». (1)

اینك شما كسانى هستید كه فراخوانده مى‏شوید تا در راه خدا انفاق كنید، برخى از شما در انفاق بخل مى‏ورزد و كسى كه بخل مى‏كند و خداوند بى‏نیاز است و شما نیازمندید و اگر روگردان شوید خداوند گروهى را غیر از شما جایگزینتان مى‏نماید و آنان مثل شما نیستند.

صاحب كشاف نقل كرده كه از پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، درباره كلمه «قوم‏» كه در آیه شریفه آمده است‏سؤال شد. سلمان فارسى نزدیك پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، نشسته بود آن حضرت با دست مبارك خود به ران پاى سلمان زد و فرمود:

«به خدایى كه جان من در دست و قدرت اوست، اگر ایمان به كهكشانها بستگى داشته باشد مردانى از فارس به آن دست مى‏یابند.» (2)

به نقل صاحب «مجمع‏البیان‏» از امام باقر، علیه‏السلام، روایت‏شده كه فرمود:

«اى اعراب، اگر روى برگردانید، خداوند گروه دیگرى را جایگزین شمامى‏گرداند یعنى ایرانیان‏»

و صاحب «المیزان‏» آورده كه «درالمنثور» روایتى را عبدالرزاق و عبد بن حمید و ترمذى و ابن جریر و ابن ابى حاتم و طبرانى در كتاب «اوسط‏» و بیهقى در كتاب «دلائل‏»... از ابوهریره نقل كرده است كه وى گفت: پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، این آیه را «و ان تتولوا یستبدل قوما غیركم، ثم لا یكونوا امثالكم‏» قرائت فرمود، عرض كردند یا رسول‏الله! اینها چه كسانى هستند كه اگر ما رویگردان شویم جایگزین ما مى‏شوند؟ پیامبر اسلام، صلى‏الله‏علیه‏وآله، با دست مبارك به شانه سلمان فارسى زد و سپس فرمود:

«او و طرفداران او، به خدایى كه جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به كهكشانها داشته باشد مردانى از فارس (ایرانیان) به آن دست مى‏یابند.» (3)

مانند این روایت‏به طرق دیگرى از ابوهریره و همچنین از ابن مردویه از جابر بن عبدالله نقل شده است.

در این روایت دو معنا كه همه بر آن اتفاق دارند، وجود دارد كه عبارتند از:

1. ایرانیان (فرس) خط و جناح دومى بعد از اعراب، براى به‏دوش كشیدن پرچم اسلام مى‏باشند.

2. آنان به ایمان دست مى‏یابند هرچند از آنان دور و دسترسى به آن دشوار باشد.

چنانكه در همین روایت‏ سه مطلب قابل بحث است:

اولا: اینكه خداوند متعال اعراب را تهدید به جایگزینى ایرانیان نموده است، آیا مخصوص زمان نزول آیه در زمان پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، است و یا اینكه مربوط به همه نسلهاست، بگونه‏اى كه داراى این معنى باشد: اگر شما (اعراب) از اسلام رویگردان شوید در هر نسلى كه باشد ایرانیان (فرس) را جایگزین شما مى‏گرداند؟

ظاهر معنى این است كه به حكم قاعده «مورد، مخصص نمى‏باشد» این نكته در همه نسلهاى بعدى نیز استمرار دارد و آیات مباركه قرآن در هر طبقه و نسلى، نقش خورشید و ماه را دارند (یعنى در نورافشانى یكسان‏اند) چه اینكه این مطلب در روایات آمده و مفسران نیز بر آن اتفاق نظر دارند.

ثانیا: حدیث‏شریف مى‏گوید مردانى از فارس به ایمان دست‏خواهند یافت نه همه آنان، بدیهى است كه این خود، ستایشى است نسبت‏به افراد نابغه‏اى از بین آنها نه جمیع آنها.

اما ظاهر آیه شریف و روایت این است كه هر دو، بطور عام ستایش از «فرس‏» مى‏نمایند، چون در میان آنان كسانى هستند كه به درجه دستیابى به ایمان و یا علم مى‏رسند. بویژه با ملاحظه اینكه صحبت از گروهى است كه بعد از اعراب حامل آیین اسلام هستند، بنابراین مدح و ستایشى كه براى آنان به شمار آمده بدین جهت است كه آنها زمینه مناسبى براى به وجود آمدن نوابغ خود مى‏باشند و از آنان اطاعت و پیروى مى‏كنند.

ثالثا: آیا تاكنون رویگردانى اعراب از اسلام و جایگزین شدن «فرس‏» به جاى آنان صورت گرفته است‏یا خیر؟

جواب: بر اهل دانش و علم، پوشیده نیست كه مسلمانان امروز، اعم از عرب و غیر عرب از اسلام واقعى اعراض نموده و رویگردان شده‏اند. بدین‏ترتیب متاسفانه فعل شرط، در آیه شریفه « ان تتولوا؛ اگر رویگردان شوید» تحقق یافته و تنها جواب شرط، یعنى جایگزین شدن فرس به جاى آنان باقى مانده است، در این زمینه هم با دقتى منصفانه مى‏توان گفت كه وعده الهى، در آستانه تحقق است.

بلكه، روایت‏بعدى كه در تفسیر «نورالثقلین‏» آمده است دلالت دارد كه این جایگزینى، در زمان بنى‏امیه حاصل شده است، چون زمانى كه عربها متوجه مراكز و مناصب و مال‏اندوزى شدند، فرس (ایرانیان) به كسب علوم اسلامى روى آورده و از آنان سبقت گرفتند. از امام صادق، علیه‏السلام، منقول است كه فرمود:

«قد والله ابدل خیرا منهم، الموالى‏».

سوگند به خدا كه بهتر از آنها را جایگزین فرمود، یعنى عجم را.

گرچه تعبیر به «موالى‏» در آن روز شامل غیر فرس (ایرانیان) یعنى تركان و رومیها كه اسلام آورده بودند نیز مى‏شده است، اما آنچه مسلم است «فرس‏» به عنوان مركز ثقل، اكثریت آنان را تشكیل مى‏داده‏اند. بویژه با توجه به شناخت امام صادق، علیه‏السلام، نسبت‏به تفسیرى كه پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، از آیه شریفه درباره «فرس‏» فرموده است.

2. در تفسیر گفته خداى سبحان:

«هو الذى بعث فى‏الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب والحكمه و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبین× و اخرین منهم لما یلحقوا بهم و هوالعزیز الحكیم‏». (4)

اوست‏آنكه برانگیخت‏در بین درس نخوانده‏ها رسولى را از خودشان كه آیات خدا را بر آنان مى‏خواند و آنان را پاك مى‏سازد و كتاب و حكمتشان مى‏آموزد اگر چه قبلا در گمراهى آشكارى بودند و افراد دیگرى از ایشان كه به آنان نپیوسته‏اند و اوست‏خداى عزیز و حكیم.

مسلم، در صحیح خود از ابوهریره روایت كرده كه گفت: «ما حضور پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، بودیم كه سوره مباركه جمعه نازل شد و حضرت آن را تلاوت فرمود تا رسید به آیه «و آخرین منهم لما یلحقوابهم‏» مردى از او سؤال كرد، یا رسول‏الله! اینان چه كسانى هستند كه هنوز به ما نپیوسته‏اند؟ حضرت پاسخ نفرمود: ابوهریره گفت: سلمان فارسى نیز در بین ما بود پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، دست مباركشان را بر سر سلمان نهاد و فرمود: به خدایى كه جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به كهكشانها داشته باشد مردانى از اینها (طرفداران سلمان) به آن دست‏خواهند یافت‏».

در تفسیر على بن ابراهیم، ذیل آیه «و آخرین منهم لما یلحقوا بهم‏» آمده است كه: «و افراد دیگرى كه به آنها نپیوسته‏اند» یعنى كسانى كه بعد از آنان اسلام آورده‏اند. و صاحب «مجمع‏البیان‏» آورده است: آنان همه افراد بعد از اصحاب هستند تا روز قیامت، سپس گفته است كه آنان عجمها و كسانى كه به لغت عربى حرف نمى‏زنند مى‏باشند چون پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، به سوى هركسى كه وى را مشاهده كرده و كسانى كه بعدا مى‏آیند، اعم از عرب و عجم برانگیخته و مبعوث شده است‏به نقل از سعید بن جبیر و نیز امام باقر، علیه‏السلام.

مطلق بودن كلمه «و آخرین منهم‏» اقتضا دارد كه شامل همه طبقات و نسبهاى بعدى از زمان پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، از عرب و غیرعرب شود، اما با مقایسه كلمه «امیین‏» و «آخرین‏» بهتر است كه بگوییم مراد از «امیین‏» اعراب و از «آخرین‏» افرادى از غیرعرب كه اسلام مى‏آورند مى‏باشد، چنانكه بعضى روایات اهل‏بیت، علیهم‏السلام، گویاى این مطلب است و صاحب «كشاف‏» نیز همین مبنا را پذیرفته است.

بنابراین، پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، كه آیه شریف را به «فرس‏» تفسیر نموده است، در حقیقت منطبق بر مصداق مهمى براى كلمه «آخرین‏» و یا مهم‏ترین مصداق، از بین مصادیق آن مى‏باشد، گرچه صرف تطبیق، باعث فضل و برترى بیشتر نمى‏گردد، اما چون پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، آنان را ستوده به اینكه آنان به ایمان و علم و یا اسلام هر چند دور و مشكل باشند نائل خواهند شد و از طرفى رسول خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله، در تفسیر هر دو آیه عمدا، عین گفته خود را تكرار مى‏كنند و زدن آن حضرت بر شانه سلمان فارسى، دلیل روشنى بر این مدعى است. 

 

پى‏نوشتها:

1. سوره محمد(47)، آیه 38.

2. الزمخشرى، جارالله محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 331.

3. الطباطبایى، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج‏18، ص 250.

4. سوره جمعه(62)، آیات 2 -3.

 

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed