مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
همه ما یک روح واحد داریم و فقط بدن ها با هم فرق می کنند. به فرموده قرآن تولیدات هر کس مکتسبات اوست. کسی که چنین نگاهی داشته باشد به راحتی ناراحتی و دعوا با کسی ندارد. چون می داند هر گونه رفتار و برخورد نادرست به خودش برمی گردد و نفسش شکل می گیرد.
به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه ۴۰9 «خانواده آسمانی » مورخ ۹۴/۱۰/۱۰ ، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:
ظلم در حق دیگران، ظلم در حق خودمان است!
ادامهی فرمایش امام صادق (علیهالسلام) که فرموده بودند:
«... زیرا او از توست، و تو از او هستی!!!
در ادامهی فرمایش، امام صادق (علیهالسلام)، به علتِ سفارشاتِ خود، در خصوص رعایت حقوق مؤمنین، اشاره میکند؛ او از توست، و تو از او هستی...
این جمله، اشاره به ریشهی مشترک همهی انسانها داشته و به حقیقت الهیِ وجود آنها اشاره میکند. میدانیم که نفسِ انسانها، مجرد است و عددپذیر نیست. نفس، یک حقیقت واحد است که به نطفههای مختلف تعلق گرفته و در بدنهای مختلف، شخصیتهای مختلف را میسازد. امّا آنچه مسلم است، حقیقتِ وجودِ همهی ما، یک حقیقتِ مشترک است که همان نور محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
این روحِ الهی مشترک، در وجودِ همهی انسانها موجود است، بطوری که همهی آنها، چون تار و پودهای یک ریسمان، به هم وابستهاند. مثل روح یک پدر و مادر که به یک میزان در تمام فرزندانشان حضور داشته و محبت والدین به یکی از فرزندان، منجر به کم شدنِ محبت او به دیگری نمیگردد.
طبق این مفهوم، هیچ کس، قادر به فخرفروشی به دیگران نیست. چون ذات بقیه، در حقیقت ذاتِ خودِ اوست. همهی حسادتها، چشم و همچشمیها، مسابقات دنیایی و ... همه و همه زاییده یک توهم است، چرا که کسی، با او تفاوتی ندارد. تا انسان نیاموزد، دیگران را عینِ خودش بداند، امکان ندارد به غیب راه پیدا کند.
هر گونه ظلمِ ما به دیگران (غیبت، پرخاش، حسادت، تکبر، کینه و...) در حقیقت ظلم در حق خودمان است، و اولین کسی که از این ظلم، به بدبختی و شقاوت میافتد، خودمان هستیم!
لذا، امام صادق (علیهالسلام)، دست روی حقیقتِ اصلی وجودِ انسانها میگذارد و به طریقی کاملاً عملی و منطقی، آنها را برای رعایت حقوق یکدیگر مُجاب میکند.
نفس ما، مطابقِ اکتساباتِ ما، شکل میگیرد!
نفسِ ما، دقیقاً توسطِ اکتساباتِ ما، شکل میگیرد. هر یک رفتار ما، هر یک تفکر ما، دیدنی ما، و هر یک شنیدنیِ ما و ... دقیقاً جذبِ نفسِما شده و به آن شکل میدهد. اینگونه نیست، که بتوان ارتباطی را برقرار کرد، ولی آثار آن را جذب ننمود.
بزرگترین عاملِ شکلدهندهی نفس انسان، خیالاتِ انسان است. خیالِ پاک، قطعاً نفس پاک را خواهد ساخت. کسانی که دائماً در حال تولید خیالات زیبا هستند، دائماً در حال قدرت گرفتن و رشد دادن ِ نفس خود میباشند. امّا بالعکس کسانی که دائماً در حال زیر و رو کردن گناهان دیگران، رفتارهای دیگران، عیوب و لغزشهای آنان و ... هستند، دائماً در حال وارد کردن آلودگی و کثافات به نفس خود بوده، و از آن، موجودی بدترکیب و زشت هیبت میسازند.
هر بار یادآوری خاطرهی گناه کسی در ذهن، به همان اندازه نفسِ انسان را دچار آسیب میکند.
هر بار غیبت از کسی، به اندازهی هفتاد بار زنا، به نفسِ انسان ضربه وارد کرده و تمام آثاری که از غیبتِ ما در نفسِ دیگران تولید میشود نیز تا قیامت در کارنامهی نفسِ ما ثبت میگردد.
تکرارِ مداوم خیالاتِ زیبا، آرام آرام نفس را به سمت پاکی و زیبایی پیش میبرد. باید تمرین کنیم که از نفس ما، دائماً خیالات، نیات و افکار پاک و خیرخواهانه صادر شود.
باید تمرین کنیم، دائماً از وجود ما، برای دیگران مهربانی و خیر، تولید گردد، وگرنه ما بازندهی میدان زندگی خواهیم بود. زیرا هر مهربانیِ ما در حق دیگران، در حقیقت، مهربانی در حق خودمان است.
این نوع تفکرِ حقیقی، سبب میشود، در جامعه هر کس مشغولِ خودش بوده و ریشهی غیبت، دروغ، حقهبازی، کلک و ... به طور کلی برچیده میشود. با این تفکر، هیچ کس به خاطر گناهش، تحقیر و سرزنش نخواهد شد، بلکه با یاری دیگران، برای ترک گناهش، روبرو شده و آرام آرام به سمت سلامت پیش خواهد رفت. با چنین تفکری، هیچ کس به دنبال جلو افتادن از دیگران نیست، بلکه هر بار از دیگران پیشی گرفت.
دست آنان را هم گرفته و به رشد میرساند، با چنین تفکری، هیچ کس با تنبلی، کارهای خود را به دوش دیگران نمیاندازد، چون یقین دارد، اولین بازندهی چنین واکنشی، خود اوست.
هر نوع کوتاهی در انجام مسئولیتهای زندگیمان (همسری، پدری، مادری، فرزندی،کارمندی و ...) آسیب زدن به نفس خودمان است و گاه این کوتاهیها، هزاران سال ما را از رسیدن به سعادت باز خواهد داشت. وقتی مسئولیتی را در زندگی پذیرفتهایم باید در قبال این مسئولیت، پاسخگو باشیم.
تنها کسی قادر است، خودش و دیگران را خوب بشناسد، که به بلوغ بخش انسانی رسیده باشد و بخواهد با رشدِ این بخش به هدفِ نهایی خلقتش نائل شود. چنین کسی هر روز از سطح خشونتهای نفس خود کاسته و بر سطح رحمانیت خود، میافزاید، تا جایی که دیگر در نفس او چیزی جز رحمتِ به غیر، باقی نمیماند. و این رحمت، ابتدا به نفس خودِ او برگشته، بر وسعت نفس او و تقربش و تشبهاش به الله، میافزاید.
کلیدواژه ها:
آثار استاد