www.montazer.ir
پنج‌شنبه 28 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 1006
زمان انتشار: 27 نوامبر 2014
اهمیت شناخت آفتِ مهمی به نام «غم»

راه های مبارزه با غم (1)‎؛ 92/02/07

اهمیت شناخت آفتِ مهمی به نام «غم»

منشأ تولید آرامش، قلب است. اگر غذای فوق عقل یا همان قلب به اندازه تأمین گردد، انسان به شادی رسیده و روی قوای سایر مراتب اثرگذار است. در غیر این صورت تولید غم کرده و همه‌ی وجود را متأثر می‌نماید.

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

در قرآن کریم ملاک انسانیت «ایمان» و «عمل صالح» است و در تقسیم‌بندی ششگانه قرآن، سایر افراد جماد، کمتر از جماد، حیوان، پست‌تر از آن و یا شیطان (شیاطین الانس) می‌باشند. مؤمن حقیقی از نگاه قرآن فقط «... الذین آمنوا و عملوالصالحات...» می‌باشد. برای معرفی مؤمن خداوند نشانه‌هایی را از جمله شادی و آرامش بیان می‌کند که اساسی‌ترین نیاز انسان برای نیل به سعادت دنیا و آخرت است در نقطه‌ی مقابل، غم و حزن مانع سلامت و سعادت انسان در دنیا و آخرت می‌گردد. غم از طرف شیطان است: «انّما النجوی من الشیطان لیحزن الذین آمنوا...» همانا نجوی از جانب شیطان است برای اینکه کسانی را که ایمان آورده‌اند محزون کند. غم از جمله آفت‌هایی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و ما کمتر از آن می‌ترسیم. با اینکه از آن بدمان می‌آید ولی کمتر پرهیز می‌نماییم. ناآگاهی ما نسبت به آخرت مانند عدم شناخت بچه‌ها از گیاهان سمی و حیوانات وحشی است.

غم هم مانند تنبلی و بی حوصلگی منشأ همه‌ی بدبختی‌های انسان است که ما اصلاً حساسیت لازم را نسبت به آن نداریم. شناخت آفتِ مهم یعنی غم، اهمیت بسیاری دارد زیرا اگر ما صرفاً فضایل را بشناسیم و آفت شناسی نکنیم آفت­ها فضایل را از بین می‌برند. شیطان با حمله‌های چهارجانبه، در انسان تولید غم می‌کند. ما باید دائم میزان غم و شادی خودمان را کنترل کنیم تا تعادل به هم نخورد. غم اگر از یک حدی بالاتر برود فاجعه‌آفرین است. کسانی که بلد نیستند در وجودشان ایجاد شادی و نشاط کنند باید به متخصص مراجعه نمایند تا از فرمولهای مناسب استفاده کرده و حجم غم­شان را کنترل نمایند. راهکارهای غلبه بر غم، جسمانی، روحانی و معنوی است. عده‌ای در برخورد با غم مانند کسی هستند که دائماً با چاقو به خودش آسیب می‌رساند و از درد ناله می‌کند.

علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «الهمّ نصفُ الهَرَم = غصه خوردن نصف پیری است.» «الهمّ یُذنبُ الجسد = غصه جسم را آب (ذوب) می‌کند.» نفس و جسم به روی هم اثر متقابل دارند. البته برخی در اثر غصه افزایش وزن می‌یابند زیرا دچار پرخوری می‌گردند.

«الهمّ اَحَد الهرمین» اندوه یکی از دو پیری است. (پیری ناشی از غم که یک نوع پیری است غیر از پیری طبیعی) می‌توان گفت که پیرهایی که غم ندارند جوان هستند.

حضرت عیسی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «من کَثُر همّهُ سقم بدنه» کسی که غصه‌هایش زیاد شود بدنش بیمار می‌گردد. روح قوی بر سلامتی بدن مؤثر است. در روایت داریم که بدن در برابر روحی که می‌خواهد کاری را انجام دهد ناتوانی نشان نمی‌دهد. در دوران دفاع مقدس چه بسا رزمندگانی که آسیب‌های جدی تا حتی قطع شدن دست و پا دیده بودند ولی در همان حال شوخی و خنده‌شان قطع نمی‌شد. «الاحزان اسقامُ القلوب کما انّ الامراض اسقام الابدان» اندوه‌ها بیماری‌های قلوب هستند چنانچه که مرض‌ها بیماری­های بدن‌ها می‌باشند. (امام صادق علیه‌السلام).

منشأ تولید آرامش، قلب است. اگر غذای فوق عقل یا همان قلب به اندازه تأمین گردد، انسان به شادی رسیده و روی قوای سایر مراتب اثرگذار است. در غیر این صورت تولید غم کرده و همه‌ی وجود را متأثر می‌نماید. اگر هر کدام از قوه‌ها تأمین گردند نمی‌توانند تولید شادی نمایند ولی اگر فوق عقل تغذیه‌ی مناسب داشته باشد می‌تواند همه‌ی قوا را شادمان نماید.

انسان به هر مقامی هم که برسد بدون تأمین فوق عقل به شادی و آرامش نمی‌رسد. پر اضطراب­ترین زندگی‌ها به رجال سیاسی اختصاص دارد. تجار هم از اضطراب فراوانی برخوردارند. مقام، ثروت، شهرت و... شادی و آرامش به همراه ندارد زیرا ساختار نفس به گونه‌ای دیگر است و معصومانه نسبت به عوامل مختلف واکنش نشان می‌دهد. مانند اینکه طفل فقط با سینه‌ی مادر و نوشیدن شیر مادر آرام می‌گیرد و هر چیز دیگر فقط او را سرگرم می‌کند «الهمّ ینحلس البدن» غم بدن را تحلیل می‌برد (متلاشی می‌کند).

دلیل اینکه سن سکته به زیر سی سال رسیده و سرطان افزایش یافته‌هاست، افزایش نگرانی­ها و اضطراب‌هاست. «الحُزنُ یُهدمُ الجسد» غم بدن را نابود می‌کند. نفس یک موجود یکپارچه است که قوای مختلف با رتبه‌های گوناگون دارد که عالی‌ترین آن فوق عقل است و سپس عقل، وهم، خیال و بدن می‌باشند. استاد برای بیان مطلب فوق عقلی، اول آن را تعقل کرده بعد تخیل کرده و آن را تبدیل به صوت یعنی ماده می‌کند (نزول از مجرد محض به ماده) شنونده لفظ را دریافت کرده و مسیر عکس استاد را طی می‌کند تا ماده را به مجرد تبدیل کند.

شاگرد صوت استاد را با گوش دریافت کرده، تخیل می‌نماید و سپس تعقل کرده و به فوق عقل منتقل می‌نماید که مرحله‌ی آخر در صورت طهارت داشتن شاگرد اتفاق می‌افتد. کسی که بنای رشد عقلی، فوق عقلی، خیالی و وهمی دارد اول باید به فوق عقلش رسیدگی نماید. در حدیث معراج خداوند بعد از ذکر یک سری مطالب به جسم حضرت می‌پردازد. مربی و استاد شایسته اول باید بدن شاگرد را بررسی نماید. برای اینکه انسان در یک رشته‌ی ورزشی شرکت نماید نیاز دارد که به لحاظ بدنی آمادگی خاص مربوط به آن رشته را کسب نماید. در حرکت‌های معنوی و بزرگ هم بدن نقش اساسی دارد. اینکه هفتاد درصد بچه‌های زیر بیست سال مشکل اضافه وزن دارند مربوط به پرخوری است و این‌ها توان فعالیت‌های عقلانی زیاد یا فوق عقلانی زیاد را ندارند. در ازدواج و صاحب فرزند شدن اساساً اضافه وزن مانع از تقویت ژن می‌گردد و شخص از لحاظ ژنتیکی قادر به تقویت سلامت و زیبایی، هوش، عقل، دین و اخلاق نمی‌باشد. بدن چابک سبب چابکی روح می‌گردد. کسی که اضافه وزن دارد فعالیت معنوی جدی ندارد مثلاً قادر به پرواز توسط نماز شب نیست. خواب‌های نورانی هم نمی‌بیند. کسی که قصد افزایش دارایی دارد باید اول جسمش را تنظیم کند. حداقل روزی نیم­ساعت نرمش و یا انجام ورزش‌های باشگاهی ضروری است.

بنده با تحمل مجروحیت‌های شدید و مختلف به واسطه‌ی ورزش معجزه‌آسا به فعالیت‌هایم ادامه می‌دهم. باید بهداشت همه‌ی قسمت‌های بدن، استفاده از عطر، مصرف میوه و سبزیجات و غذاهای به اندازه و مناسب و ... رعایت گردد. والدین در این زمینه هم الگوی مهمی هستند. با رعایت همه‌ی کمالات اگر خداوند برای انسان بدن سالم را نخواست امر دیگری است. در روایت داریم که در بهشت مقاماتی است که انسان فقط با بیماری کشیدن به آن‌ها می‌رسد. البته ما معلول‌هایی داریم که مقامات ورزشی کشوری و جهانی کسب می‌نمایند. «گلبال» رشته‌ی جدید التأسیس و مربوط به نابینایان است. مسائل روحی گاهی ناشی از بیماری­های روانی است و گاهی هم روان‌تنی. در مورد اخیر مشکلات روحی از اختلالات بدنی ناشی می‌گردد. بدن برای روح مرکب است و روح نمی‌تواند با بدنی که ضعف و کمبود دارد به درستی رابطه برقرار کرده و عمل نماید. کم‌خونی، نامنظم بودن ترشحات غده تیروئید و ... از جمله مواردی هستند که روح را تحت تأثیر قرار می‌دهند. کسی که می‌خواهد همسر و مادر خوبی باشد نیاز به آرامش دارد و از آرامش است که عشق تولید می‌شود. در روایت داریم که هرقدر ایمان (انسانیت) افزایش می‌یابد محبت و عشق بیشتر می‌شود زیرا در واقع ایمان تولید آرامش، به عنوان عامل عشق می‌نماید. کسی که عصبی است نمی‌تواند محبت داشته و آن را ابراز نماید. کم‌خونی شخص را عصبی کرده و به سرعت ایجاد خستگی می‌نماید. بنابراین رابطه‌ی مستقیمی میان بعضی غم‌ها و جسم وجود دارد. جسم ضعیف و بیمار باعث بیماری‌های روحی گشته و تولید غم می‌کند و متقابلاً غم روی جسم اثر منفی می‌گذارد.

سیستمی که خداوند خلق کرده، معصوم است و اگر با آن درست رفتار نشود واکنش نشان می‌دهد. همه‌ی خلقت خداوند دین دارد یعنی آیین و فرمول خاص. جسم و روح انسان، عقل و فوق عقل قانون و قاعده و فرمول دارند که اگر به ریاضیاتشان احترام نگذاریم عکس‌العمل نشان می‌دهند.

«الغمّ مرض النّفس» غم بیماری روان است. در روایت دیگری پیامبر «صلی الله علیه و آله» این‌گونه فرموده‌اند: «تعوّذوا بالله من حبّ الحُزن» از علاقه داشتن به غم به خدا پناه ببرید. مانند افراد وسواسی که طوری با آن‌ها انس گرفته‌اند که حاضر نیستند وسواسشان را کنار بگذارند. بعضی‌ها مایلند همیشه بهانه‌ای برای نق زدن و غر زدن و غرغر کردن داشته باشند و از هر چیزی ایراد می‌گیرند تا زمینه‌ی غم و بی‌قراری و تشویش فراهم شود. بعضی­ها برای اختلافات و درگیری‌ها توجیهی درست می‌کنند، مثلاً: «دعوا نمک زندگی است». اگر مشکل اضطراب آفرین هم به وجود آمد باید با آرامش و خوش‌رویی آن را برطرف کرد. بعضی­ها که خودشان کم غم و غصه دارند سریال‌هایی که پر از موضوعات منفی است را با دقت دنبال می‌کنند.

در فیلم‌ها غالباً نقش اول فیلم زندگی‌اش پر از غصه و شکست و بدبختی است، بیننده هم که درگیر با شخصیت اوست نهایت تأثیر را می‌پذیرد. در صورتی که اکثر فیلم و سریال‌ها افسانه هستند. اسم این وقت تلف کردن‌ها را هم تفریح می‌گذارند. در صورتی که تفریح باید سرور و شادی به همراه داشته باشد. انسان باید برای تخلیه‌ی هیجان‌ها به ورزش‌های مهیج روی آورد و البته هم هنگام بردن شاد باشد و هم هنگام باختن. نه اینکه از شدت ناراحتی در هنگام باخت به یکدیگر ناسزا بگویند. این‌گونه افراد توهمی بوده و کارهای عقلانی و فوق عقلانی از آن‌ها بر نمی‌آید. شخص عاقل و زیرک همیشه از انتخاب‌ها، ارتباطات، رفتار و چینش‌های فکری اضطراب‌آور خودشان را دور نگاه می‌دارند. البته مشکلات و گرفتاری‌هایی که علیرغم خواست ما گریبانمان را گرفته‌اند باعث مأجور شدن ما در پیشگاه حق تعالی می‌گردد. این‌ها به طور طبیعی در زندگی وجود داشته و عامل رشد هستند ولی انسان نباید تعمداً خودش را درگیر نماید. (عوامل تولید غم را در جلسه‌ی آینده بررسی می‌نماییم).

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed