مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
رمز این که فرمودند: هفتمین مورد از کفارات گناه استغفار ملائکه است و هم در بخش دهم فرمودند: افتتاح صحیفه عمل و اختتامش با خیر نیز، جزء کفارات گناه است، به خاطر توجه دادن ما به حضور ملائکه است.
در جلسه قبل گفتیم، انسان صبح که کارش را شروع می کند، فرشتگان الهی نامه عمل او را ثبت می کنند و خوب است که شروعش را با کار خیر آغاز کند و اختتام کارهایش را هم در پایان روز، به خیر خاتمه دهد. وقتی آغاز به خیر و به خوشحالی ملائکه باشد و پایان نیز به خیر و خوشحالی ملائکه باشد، فاصله بین آن خوشحالی که فرشتگان الهی از ما دارند، بخشیده می شود.
امام زین العابدین(علیهالسلام) فرمود:«إنّ المَلَكَ المُوَكَّلَ عَلَى العبـدِ یَكتُبُ فی صَحیفَةِ أعمالِهِ، فَأملُوا بأوَّلِها و آخِرِها خَیراً یُغفَرْ لَكُم ما بَینَ ذلكَ[1] = همانا فرشته ی گماشته بر بنده، پیوسته در نامه اعمال او مى نویسد، پس در آغاز و انجام آن خیر و خوبى را به فرشته املا كنید كه میانه ی آن دو، بر شما بخشوده مى شود». حضرت می فرماید: املاء کننده فرشته گماشته شده است و چه کسی به او می گوید که او می نویسد؟ ما می گوییم و او می نویسد. صبح تا شب هر چه که ما بگوییم او می نویسد. در واقع رفتارها و قولها و افعال ما را املاء می کند. پس خیر و خوبی به او املا کنید.
ملائکه خودشان با ما رفاقت و صمیمیت خوبی دارند و ما را دوست دارند که برای ما استغفار می کنند؛ پس ما هم آنها را دوست بداریم. سلام خدا بر همه ملائکۀ الله باد که خداوند در شأنشان فرمود: «عِبَادٌ مُكْرَمُونَ، لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ[2] = بندگان گرامی كه در سخن بر او پیشى نمى گیرند و خود به دستور او كار مى كنند». همچنین فرمود:«یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا[3]= به سپاس پروردگارشان تسبیح مى گویند و به او ایمان دارند و براى كسانى كه ایمان آورده اند، طلب آمرزش مى كنند». امام صادق(علیه السلام) فرمود، منظور از مؤمنین شیعیان هستند و قسم خورد:«وَ اللهِ ما أرادَ بِهذا غَیرَکُم= خداوند با این آیه غیر از شما شیعیان را اراده نکرده است». یعنی فرشته ها برای شیعیان دائماً در استغفار هستند. ملائکه ای که اینگونه هستند؛ وقتی که به ملاقات ما می آیند، چقدر خوب است که ما به گونه ای عمل کنیم که اینها در طول روز از ما خوشحال باشند. خود این توجه فوق العاده زیباست.
زمان هایی که ما در خلوت مان رفتارهای تند و خشن و بدی نسبت به خانواده و اطرافیان یا حتی نسبت به خودمان داریم و فکر می کنیم هیچ کس نیست که ما را ببیند، فرشته ها ما را می بینند. این درحالی است که اگر یک مهمان، حتی یک بچه پیش ما باشد، طور دیگری رفتار می کنیم. اما اگر انسان ایمان به حضور ملائکه داشته باشد و احساس کند، توسط ملائکه مشاهده می شود، رفتارش عوض می شود. حالا اگر کسی تمرینش را بیشتر کند به اینکه ملائکه همراه او هستند و ایمانش را به این حضور افزایش دهد، قدرتش فوق العاده زیاد می شود. هر چقدر انسان این حضور غیب را در کنار خودش بیشتر احساس کند، پرهیزش از گناه و حیایش بیشتر می شود. این ها نشانه ی ایمان است. می فرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ= همه ی مومنین به خدا و ملائکه اش ایمان دارند».
صلوات کفاره ی گناه است
مورد یازدهم از کفارات گناه، بحث صلوات بر محمد و آل محمد(صلیاللهعلیهوآله) است. بحث صلوات را که ما در کتاب صلوات و هم در سی دی مباحث صلوات به آن پرداخته ایم، عزیزان برای مطالعه بیشتر به آن مراجعه کنند. صلوات اسم اعظم است. اسم آن کتاب را هم گذاشتیم «صلوات ذکر اعظم».
صلوات دارایی بسیار باعظمتی است؛ همه کاره است؛ به قول امروزی ها آچار فرانسه ای است که برای همه کار به درد می خورد. همه گرفتاریها، مشکلات، فشارها، غمها، و مسائلی که در زندگی انسان پیش می آید، چه در مسائل مادی و طبیعی، چه در مسائل معنوی، به وسیله صلوات و به برکت صلوات برطرف می شود. حرکتهایی که انسان می خواهد به سمت آسمان داشته باشد؛ حرکتهای زمینی، حرکتهای آسمانی، طولی، حرکتهای عرضی همه به برکت صلوات تسریع پیدا می کند و موانعش برطرف می شود.
در صلوات احترام به اصل اصالت تخصص نهفته است
«اصل اصالت تخصص» بند تسبیح همه آیات خداست
هیچ اصلی را در قرآن بعد از توحید، مهمتر تر اصل اصالت تخصص نیست. اگر تمام 6 هزار آیه قرآن را همچون دانه های یک تسبیح در نظر بگیریم، آن بند تسبیحی که همه ی آیات را به هم وصل می کند، اصل اصالت تخصص است.
من «اصل اصالت تخصص» را برای تعدادی از اساتید دانشگاه که اصلاً شیعه نبودند و بعضی هایشان هم مسلمان نبودند، توضیح دادم که دینمان بر اساس اصل اصالت تخصص طراحی شده و باید در همه مراحل زندگی، متخصص حرف آخر را بزند. یعنی یا خدا یا معصومی که علمش را از طرف خدا آورده، بدون استثناء همه پذیرفتند. یعنی چه آنهایی که مسلمان نبودند و چه آنهایی که شیعه نبودند.
اصل اصالت تخصص به ما می گوید: انسان در برخورد با هر سیستمی، در چهار مرحله ی «تعریف، راه اندازی، بهره برداری، و اصلاح و تعمیر بعد از خرابی»، در درجه اول به راهنمایی سازنده ی آن سیستم احتیاج دارد و در درجه دوم به راهنمایی متخصصی که از طرف سازنده ی یک سیستم، نمایندگی مجاز داشته باشد.
مثلاً شما یک تلفن همراه دارید، یک تلویزیون، رایانه، اتومبیل و ... دارید، اگر به مشکلی برخورد کنید، در چهار مرحله ی مذکور به بیانگر نیاز دارید. «تعریف» یعنی بیان این که حدود کارآیی این سیستم چیست؟ «راه اندازی» یعنی چگونه این سیستم را راه اندازی کنیم؟ «بهره برداری» یعنی چگونه از آن بهره برداری کنیم. این به معنای بهره وری نیز هست؛ یعنی بدانیم که بهترین شیوه بهره برداری از آن سیستم چیست؟ اگر خراب شد و مشکلی پیش آمد، چگونه مشکلش را حل و سیستم را تعمیر کنیم؟ در همه اینها به خود شرکت سازنده نیاز داریم. اگر دسترسی به شرکت سازنده نداشته باشیم، باید به نمایندگی های مجاز آن شرکت مراجعه کنیم. یعنی نمی شود به جای دیگری برویم.
این یک اصل عقلی و فطری است که بر اساس همین اصل، در روز قیامت همه انسانها محاکمه می شوند. یعنی شما که در دنیا با عقل فهمیدید که برای هر کاری باید به متخصص آن مراجعه کرد، مثلا برای اصلاح مو به آرایشگر، برای لباس به خیاط، برای معالجه چشم به چشم پزشک و ... مراجعه کردید، از شما می پرسند در مورد روح خودتان که پیچیده ترین سیستم بود، به چه کسی مراجعه کردید؟
در تعریف خودتان باید برسید به پاسخ این سوالها که «من چه کسی هستم؟ از کجا آمده ام؟ در کجا هستم و به کجا می روم؟ برای چه خلق شده ام و هدف از خلقتم چه بوده؟ چطور باید زندگی کنم؟». حالا باید بدانیم که «اصل راهاندازی» یعنی همان بحث قبل و بعد از انعقاد نطفه و مراقبت دوران بارداری و دیگر مسائل آن. «اصل بهره برداری» از زندگی، یعنی بهترین شیوه زندگی کردن و اصل چهارم یعنی «حل مشکلات».
در آن طرف از شما می پرسند که «شما که برای هر چیزی به متخصص مراجعه می کردید، در مورد خودتان و اصل وجودتان از چه کسی تقلید می کردید؟ از چه کسی دستور می گرفتید؟ در سبک زندگی تان از چه منبعی استفاده می کردید؟ آیا در آنجا کسی می تواند بگوید من سراغ خدا، قرآن و اهل بیت نرفتم؟ هر کس بگوید من سراغ خدا، قرآن و اهل بیت نرفتم، قطعاً جایش جهنم است. چون خدا می گوید: من سازنده شما بودم، شما از من چه کمکی گرفتید؟ من قرآن را برای راهنمایی شما فرستادم؛ انبیاء و ائمه یعنی متخصصین معصوم را گذاشتم. نمایندگی های مجاز من اینها بودند، شما پیش چه کسی رفتید؟
اهمیت صلوات در این است که شما به وسیله آن، به متخصص معصوم حرمت می گذارید. یعنی تمام درود خدا را برای 14 نفری که متخصصین معصوم هستند و از طرف خدا آمده اند می خواهید.
پاره ای از فضایل صلوات
صلوات کار کسی است که از خرافات، افکار بیهوده، پوچ، و بیارزش نجات پیدا می کند. صلوات یعنی من پیرو کسانی هستم که آنها علمشان را از طرف خدا آورده اند. من با کمتر از معصوم کاری ندارم. الگوی من غیر از معصوم نیست. صلوات سرسپردگی به حزب خداست.
صلوات عشق به خانواده آسمانی است. صلوات فریاد و ترانه عاشقانهایست که انسانهای عاقل برای خانواده آسمانی شان می خوانند. یک ترانه جاودان و ماندگار که اگر آدم در روز چند بار صلوات نفرستد، دلش پژمرده می شود و دلش می پوسد. صلوات به قدری بلاهای روحی و روانی را برطرف می کند بقدری دردسرهای جسمی و روحی را برطرف می کند که ما اگر چند روز آن را نداشته باشیم، کسالت و افتادگی را کاملاً می توانیم احساس کنیم. صلوات به قدری مهم است که گفته شده، سر نماز که داری نماز می خوانی، اسم پیغمبر را شنیدی نماز را قطع کن و صلوات بفرست.داری با خدا حرف میزنی ولی قطعش کن اول درود را بفرست. چرا؟ چون صلوات عین احترام به خداست. صلوات یعنی خدایا من عاشق تو و آن متخصصین معصومی هستم که برای راهنمایی من فرستادی. صلوات از اوج عقلانیت یک شخص ناشی می شود صلوات تمام شکرگذاری به درگاه خداست، یعنی خدایا من از تو خیلی سپاسگزارم که کمتر از معصوم را برای من الگو قرار ندادی. خدایا من از تو تشکر می کنم برای اینکه معصومین را پدر من و مادر من و اصل من قرار دادی. خدایا من از تو تشکر می کنم که روح عاشق من و روح جاودانه من را از این انوار طیبه خلق کردی. خدایا من از تو خیلی سپاسگزارم که عضو این خانواده هستم و این خانواده آسمانی را دارم و متعلق به این شخصیتها هستم.
دایره وسیع صلوات همه را در بر می گیرد
شخصی صلوات فرستاد، گفت:«اللهم صل علی محمد و أهل بیته». حضرت فرمود: نگو«و أهل بیته». «ضَیَقتَ عَلَینا= تنگ گرفتی بر ما». گفت: چرا؟ فرمود: وقتی می گویی اهل بیت، اهل بیت ما هستیم. گفت: پس چی بگویم؟ امام صادق فرمود: بگو«اللهم صل علی محمد و آل محمد» که خود شما را هم در بر بگیرد. یعنی آل محمد در واقع خود شما هستید.
پس شما در واقع وقتی دارید صلوات می فرستید به خودتان صلوات می فرستید. این بزرگترین نعمت الهی است عاشقانه ترین چیزی است که انسان فریاد می زند. وقتی اسم پیامبر می آید و کسی صلوات نفرستد، یا صلوات را آهسته بفرستد فرشته ها نفرینش می کنند. می گویند: خدا نبخشد تو را که چنین نعمت باعظمتی به تو داده که تو را از این آل قرار داده و تو حتی برای خودت هم حاضر نیستی صدایت را بلند کنی.
صلوات یعنی تمام شوریدگی یک انسان در پیوندش با جاودانگی و ابدیت. من به بعضی ها که در صلوات فرستادن کسل هستند، می گویم: اگر بچه تان، شوهرتان، زنتان را در یک سالن دعوت کنند و قرار باشد که او را تشویق کنند، مجری می گوید: حالا به افتخار ایشان دست بزنید، همه شاید دست نزنند. ولی کسانی که او را دوست دارند و به او تعلق دارند محکمتر از همه دست می زنند. وقتی اسم پیغمبر می آید، اسم خاندانت را می آورند.
از این بدتر آن است که وقتی انسان وارد برزخ می شود، تازه می فهد که چه گوهر گرانقدری دستش بوده و اصلاً از آن استفاده نکرده. وقتی می افتد در آن گرفتاری های برزخ، تاریکی ها و کُتَل ها، دره ها، مارها، عقرب ها و اژدهای برزخ را می بیند، تازه متوجه می شود با صلوات می توانسته همه اینها را از بین ببرد.
صلوات گناهان را منهدم می کند
امام رضا(علیه السلام) چقدر زیبا راجع به صلوات و قدرت صلوات می فرماید:« مَنْ لَمْ یَقْدِرْعَلَى مَا یُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُكْثِرْ مِنَ الصَّلَوَاتِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً = اگر کسی قادر نیست کاری را انجام دهد که گناهان قبلیاش را بتواند بپوشاند، زیاد صلوات بفرستد بر محمد و آل محمد، صلوات به شدت گناهان را منهدم می کند».
صلوات گناهان را منهدم می کند، یعنی متلاشی می کند. چرا؟ چون در تجربه و در عمل ثابت شده، وقتی شخص ولایت اهل بیت را می پذیرد، مثل کسی است که در کشتی نشسته به سمت ساحل حرکت می کند. صلوات بر پیامبر و آل انسان را با معصوم همراه می کند. ارتباطش با معصومین حفظ است؛ کلام معصومین را حرمت می گذارد؛ دین آنها را حرمت می گذارد؛ عقائد آنها را حرمت می گذارد؛ تا آنجایی که می تواند به اهل بیت عشق ورزی و مهرورزی می کند. تا آنجایی که می تواند در دین آنها کمک می کند و مؤثر است تا آنجایی که می تواند با زنده آنها که ولی عصر(علیه السلام) است ارتباط برقرار می کند. تا آنجایی که می تواند به کمک ولی امر می رود این باعث نجات انسان و نجات انسانهای دیگر می شود.
صلوات انسان را وارد کشتیای می کند، چون فرمود:« مَثَلُ أهلِ بَیتی کَسَفینَۀِ النُوح مَن رَکِبَها نَجی وَ مَن تَرَکِها غَرِق = مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است که هر کس سوارش شود نجات پیدا می کند و هر کس ترک کند غرق می شود». سختی و تلاطم در زندگی هم شیعیان هم غیر شیعیان است ولی فرق شیعیان این است که سوار بر کشتی هستند. هر چند تلاطم دارد اما این کشتی او را به ساحل می رساند و حتی اگر گناه هم کند در کشتی جریمه اش را هم می پردازد. اما در نهایت دارد به ساحل می رسد. دقت کنید پشت باطن صلوات اصل اصالت تخصص خوابیده، یعنی یک اصل عقلانی و مهم.
برزخ معلوم می شود قیامت معلوم می شود که صلوات با انسان و جامعه چه کرده و چه خیراتی را نصیب آنها کرده و چه بلاهایی را از آنها دور کرده. اینکه می گویم از اول به بچه هایتان را آنها صلوات یاد دهید، بچه ها اهل صلوات باشند، ممکن است گناهکار هم باشد، اما سوار کشتی است که به ساحل می رود یا جزایش را در کشتی می بیند یا وقتی به ساحل رسید، تنبیه می شود. اما بالأخره به ساحل می رسد و فرمود کسی که صلوات اهل بیت را ندارد معصومین را ندارد؛ مثل کسی است که در دریا روی یک تکه چوب افتاده به سمت ساحل نمی رود، حتی اگر آدم خوبی هم باشد و گناه هم نکند؛ ولی نجات پیدا نمی کند، حرکتش به سمت ساحل نیست.
صلوات حرمت به ائمه و رسیدن به الله را به ارمغان می آورد
صلوات یعنی حرمت معصوم را داشتن حرمت اهل بیت را داشتن حرمت خلفای الهی و مظاهر علم الهی را داشتن که انسان را نهایتاً به الله می رساند. معصوم یعنی آن کسی که از خدا غیر از ذات همه چیز را دارد. معصوم خلیفه خداست. خلیفه یعنی مظهر کامل الله و همانطور که در قرآن فرمود مَثَل اعلی، عالی ترین نمونه از الله است. فقط یک چیز را نباید در مورد معصوم گفت که گناه و کفر است. همان که خود حضرت فرمود:« ما الله نیستیم».
امام زمان در دعای رجبیه دارد:«لا فَرقَ بَینِکَ وَ بَینَها إلاّ أنَّهُم عِبادُک = بین خدا و معصوم هیچ فرقی وجود ندارد، مگر اینکه معصوم عباد خداست». خدا مخلوقی را خلق کرده که با خودش تفاوتی ندارد. فقط معصوم ذاتش از خودش نیست و الله ذاتش از خودش هست. خدا بینهایت ذاتی است الله ذاتش مال خودش و قائم به خودش است. معصوم و نه هیچ کس دیگر قائم به خودش نیست. معصومین و ما همه ظهورات و وابستگان به الله هستیم.
چه کسی می تواند به معصوم بپیوندند و به معنای حقیقی عاشق معصوم شود ؟ چه کسی می تواند به مقام معرفت معصوم برسد؟ کسی که قدرت پیدا کند؛ قیمت خودش را پیدا کند؛ بعد می فهمد قیمت من کمتر از این نمی تواند باشد. فکر نکنید خدا می خواسته این 14 نفر را عزیزدُردانه بار آورده و به ما گفته اینها خوب هستند به اینها احترام بگذارید اینها را دوست داشته باشید؛ نه ما آنقدر بزرگ هستیم و آنقدر عظمت داریم که کمتر از اینها الگوی ما نمی تواند باشد. لیاقت انسانها آنقدر بزرگ است که نیاز به چنین معصومینی دارند و اگر خدا غیر از این را قرار می داد در حق ما ظلم کرده بود و از ما توقع رشد نمی رفت. زیرا ما با کدام الگوی ناقص می توانیم رشد بکنیم. الان مهم نیست تو ظاهراً داری چه کار می کنی؛ مهم این است که باطناً چه کسی را الگوی خودت قرار می دهی. هر چقدر مربی یک انسان باارزشتر باشد شاگردها هم به همان اندازه اوج می گیرند این یک اصل است.
آخرین و دوازدهمین مکفرات گناه موت است
یکی از کفارات گناه وفات و موت است. لحظه وفات لحظه شیرین و باشکوهی است. لحظه ورود به آغوش خانواده آسمانی است که انسان به ملاقات آنها می رود و آنها به استقبال انسان می آیند و وقتی انسان ملحق می شود، آرامش پیدا می کند. یکی از شیرینی های موت همین است که انسان با موت به خانواده خودش وصل می شود. همانطور که لحظه وفات جنین از رحم مادر و تولد او به دنیا لحظه شیرینی است.
موت، بازگشت به اصل خود، به معشوق ها و به ریشه خود است. فرمود:« الموت عُرسُ المؤمن= موت عروسی مؤمن است». عروسی در واقع آن زمانی نیست که با یک جنس مخالف ازدواج می کند. عروسی مؤمن آن زمانی است که موتش می رسد. یعنی دیگر خستگی ها و دردسرها تمام می شود. غصه ها، دلشوره ها و بالا پایین شدن ها و تنهایی ها به پایان می رسد. لحظه شروع نشاط و شروع شادی و آرامش است.
شما نگاه کنید مؤمن از 12 فیلتر مصائب، امراض، غمها، حسنات، حسن خلق، به فریاد مظلوم رسیدن، استغفار ملائکه، کثرت سجود، حج و عمره، آغاز و پایان کار با خیر، صلوات، آخرش هم موت، گذشته؛ مؤمن در تمام مدت عمرش در این 12 فیلتر پاک شده، آمرزیده شده، برای برزخ آماده شده، تازه رحم های زمانی داشته رحم های مکانی داشته رحم استاد را داشته همه اینها انسان را پاک می کند. حالا آمده و رسیده به لحظه باشکوه رفتن. جنین وقتی می خواهد متولد شود، اذیت می شود، گریه می کند، نمی داند قرار است کجا بیاید. به قول یکی از حکما می گفت: اگر جنین بداند که الان دیگر خون نمی خواهد بخورد در آن جای تنگ نیست. الان وارد جایی می شود که آدم های زیادی منتظر قدوم این بچه هستند. تحویلش می گیرند. قرار است یک هفت سالی در این خانه سلطنت کند. او نمی داند قرار است کجا بیاید در عالمی بیاید که بینهایت بزرگتر از رحم مادرش است. متوجه نیست فقط درد و فشار را اول احساس می کند. وقتی به دنیا متولد می شود، او را می شویند و پتویی دورش می پیچند. در آغوش مادر آرام می گیرد. مادرانی هم منتظر ما هستند. چنین مهربانی هایی منتظر ما هستند که وقتی ما از فشار دنیا نجات پیدا می کنیم، تحویل مان بگیرند یک آبی به سر و صورتمان بزنند چه لحظه قشنگی است. اول خانواده آسمانی، ملائکۀ الله و قبل از همه خود خدای تبارک و تعالی خدای مهربان انسان با آنها روبه رو می شود چقدر موت زیباست.
پیغمبر می فرماید:«المُوتُ کَفارَۀٌ لِذُنُوبِ المُؤمنین= موت کفاره گناهان مؤمنین است». یعنی وقتی با این فشار از این دنیا منتقل می شود، همه آن شیرینی های گناهان را خدا با این تلخی موت از او می گیرد و پاک، آرام در آغوش خداوند تبارک و تعالی می رود.
صلوات/موت/ملائکه
[1] - بحار الأنوار : 5/329/25.
[2] - سوره انبیاء/26 و 27.
[3] - سوره غافر/7.
کلیدواژه ها:
آثار استاد