مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
آوازهمان به عالم و آدم رسيده است
هرچند خود ز عالم و آدم بريدهايم
گر قطرهایم از آب وضویی چكیدهایم
گر ذرهایم، گِرد عبایی دویدهایم
مثل نسیم قصه دلهای تنگ را
با شرح صدر، غنچه به غنچه شنیدهایم
در هم شكست گرده گردون و كوه را
باری كه ما به شانه زخمی كشیدهایم
آوازهمان به عالم و آدم رسیده است
هرچند خود ز عالم و آدم بریدهایم
آسان و سخت عشق سوا كردنی نبود
ما نیز مهر و قهر تو در هم خریدهایم
ما را فراغ بال نداد این زمین ولی
یك چند پلك خواب پریدن كه دیدهایم
□
خوابی ست تلخ این قفس تنگ، این جهان
پلكی به هم زنیم از اینجا پریدهایم
محمد مهدی سیار
کلیدواژه ها:
آثار استاد