مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: شخصی نامه ای به ابوذر نوشت؛ به او گفت: بهره ای از تازههای دانشت به من بده. ابوذر این گونه جواب داد:«أنَّ العِلمَ كَثيرٌ و لكنْ إن قَدَرتَ أن لا تُسِيءَ إلى مَن تُحِبُّهُ فَافعَلْ= دانش بسيار است، اما تو اگر مى توانى به كسى كه دوستش دارى، بدى نكن».
کسی که خودش را دوست دارد نباید به خودش صدمه بزند. این معروف است به «حفظ الصحة=حفظ کردن سلامتی». به عنوان مثال، گاهی انسان ارزش خود جمادی اش را نمی بیند و سرمایه اش را نابود میکند. یعنی در حق خود گیاهی اش کوتاهی میکند و به بدنش آسیب می زند. کسی که به بدنش ستم میکند، قطعاً به خانواده اش هم ظلم میکند. مثل پدری که سیگار میکشد یا مواد مخدر استفاده میکند یا مشروب می خورد. معلوم است که چنین پدری هیچ وقت نمی تواند حقوق خانوادهاش را بجا بیاورد و از حقوق آنها دفاع کند. در این خصوص امیرالمؤمنین جملهای تکان دهنده دارند که فرمودند: «عَجِبْتُ لِمَنْ یَظْلِمُ نَفْسَهُ كَیْفَ یُنْصِفُ غَیرَهُ= درشگفتم از كسى كه به خود ستم مىكند، چگونه در حق دیگران عدالت مى ورزد!». ظالم چطور می تواند منصف باشد و انصاف را در حق دیگران رعایت کند.
«ظلم به نفس» یعنی آخرتت را فراموش کنی
امیرالمؤمنین علیهالسلام در بیان مصداق دیگری از ظلم فرمود: «ظَلَمَ نفسَهُ مَن رَضِیَ بِدارِ الفَناءِ عِوَضا عن دارِ البَقاءِ= کسى كه به جاى سراى ماندگار به سراى ناپایدار رضایت دهد، به خود ستم كرده است ». این هم مصداقی از ظلم به نفس است که حضرت به آن اشاره کرده است.
ظلم به نفس، یعنی تو حیاتی که بی نهایت زیباتر، کامل تر، جذابتر، پیشرفته تر و شادتر است را رها کنی و به زندگی دنیا بچسبی. مثل کسانی که حاضرند به خاطر زندگی دنیا خدا، خانواده آسمانی و آخرت را رها کنند.
انسان چقدر از همسر و فرزندش به معنای واقعی خیر می بیند؟ یا از انتخاب رشته و شغل؟ گاهی شخص رئیس جمهور میشود، اما دری از درهای جهنم به رویش باز میشود و ظلم میکند. انسان در دنیا به هر چی برسد، غصه، ناراحتی، درد و اضطراب به سراغش میآید. پس این که لذت های دنیا را به آخرت ترجیح بدهیم، حماقتی است که نقطه مقابل عقل است.
برزخ بخشی از آخرت است، نه بخشی از دنیا. هر چند ادامه و استمرار دنیاست. اگر کسی رمز این استمرار را بفهمد، هیچ وقت حاضر نیست دنیا را به آخرت ترجیح دهد و حماقت کند و یا به خودش ظلم کند. در حقیقت شما از اینجا که میروید، ادامهی شخصیت و دارایی هایتان را باید در برزخ برداشت کنید.
پس نوع زندگی در برزخ، بسته به نوع و سبک زندگی شما در دنیا دارد.«استمرار» یعنی ادامهی درستِ شیوهی زندگی دنیایی در برزخ. اما اگر درست زندگی نکرده باشید و برای هر چیزی غصه بخورید، در حقیقت فشار قبر ذخیره کردهاید و زندگی خوبی نخواهید داشت. بعضیها حرص و جوشهای خانوادگی و زن و شوهری که مربوط به بخش زمینی است برایشان خیلی تاثیرگذار است. بعضیها دغدغه های شغل، کار تجاری، کار سیاسی، فعالیت های اجتماعی دارند. بعضی ها هم درگیر کار علمی شان هستند. کسی که درگیر این نوع گرفتاریهاست، به محض این که وارد برزخ شود، میبیند که چیزی ندارد و چطور میتواند در برزخ دوام داشته باشد! این بدبختی ناشی از همان ظلم به نفس است.
ظلم به نفس، یعنی این که تو ابدیت را رها کنی، جاودانگی را رها کنی، در زندگی ملاکهای جاودانه و ابدی نداشتهباشی و دچار خودفراموشی شوی. بنابراین، اگر کسی بخواهد از ظلم به نفس نجات پیدا کند، باید آرزوهایش را مدیریت کند. باید فکر کند که من باید الان عاشق چه چیزی باشم؟ سبک زندگی ام چگونه باشد؟ اهداف و آرمان هایم چه چیزهائی باشند؟ تا انسان تکلیف این مسائل را برای خود مشخص نکند، دچار انواع غصه هاست زیرا اینها ظلم به نفس است.
اگر معشوق های (جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی) مثل علم دوستی، همسر دوستی، پول دوستی، مقام دوستی و... در راه خدا نباشند، خطرناکند و تو را از رشد ابدی و انسانی باز میدارند که در این صورت تو به خودت خیانت میکنی و هر کسی هم که با تو زندگی کند، مسلماً نسبت به او هم جنایت و ظلم روا میداری. چون از خود اصلی خودت گذشتهای و آن را له کردهای. کسی هم که از خودش بگذرد، نمی تواند به دیگران وفادار باشد. اما اگر این معشوق ها در راه خدا و مسیر الهی باشند، همه خوب و مطلوبند.
ما باید مثل جنین، وقت جدی برای حیات ابدی مان بگذاریم، باید دنیایت را هم مثل جنین رنگ آخرت بزنی. یعنی به گونهای زن داری، شوهر داری، فرزندداری و زندگی کنی که برایت آخرت جاودانه بسازد، نه جهنم.
خوش اخلاقی و تقوا ملاک اصلی انتخاب همسر است
اگر میخواهی با کسی ازدواج کنی، به این دو ویژگی توجه کن: اول؛ آدم خوش اخلاقی باشد. دوم؛ ایمان و تقوا داشته باشد. اگر نداشت، تنهایی بهتر از زندگی با یک فرد احمق و بداخلاق است که هیچ تناسبی با تو ندارد. چون روح انسان در کنار احمق و نادان به شکنجه و عذاب دچار میشود. چنانچه امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) فرمودند: «صُحبَةُ الأحمَقِ عَذابُ الرُّوحِ= مصاحبت با احمق، شكنجه روح است». در روایت داریم دختران تان را به مردان با تقوا بدهید.
وقتی شما میخواهید اتومبیل بخرید، یک سلسله چیزهای اصلی را مدنظر دارید، بعد تصمیم می گیرید آن را بخرید. یا وقتی لباس یا غذایی میخواهید بخرید، می گویید یک اصولی باید داشته باشد تا آن را انتخاب کنم.
تقوا به معنای ترس از خدا نیست. چون از ریشه «وقی» میباشد به معنای نگهداری و خویشتن داری از هر چیزی است. در حقیقت خویشتن داری نسبت به هر چیزی که خود جاودانهی شما را محدود میکند و آسیب میزند.
مثلا مسواک زدن یک عمل تقوایی است؛ یا بستن کمربند در حین رانندگی، یک عمل تقوایی است. هر چند این عمل مربوط به بخش گیاهی است تا بدن آسیب نبیند، ولی چون بدنت حفظ می شود، یک عمل تقوایی به شمار می رود.
تقوا در جنبهی معنوی و انسانی یعنی خویشتنداری از هرچیزی که من را از شبیهشدن به خداوند و اهلبیت باز بدارد. چون بیتقوائی به این هدف آسیب می زند. هرچند کمال دنیائی خیلی خوشایند و لذتبخش است، و رعایت آن سخت میباشد، اما انسان این سختی را به جان میخرد که آسیب نبیند و محدود نشود. این عمل، یک عمل تقوایی میشود. پس این که گفته میشود دختران تان را به مرد باتقوا بدهید، به این معناست که شوهرش چون ترس از آخرت دارد، ترس از دوریِ خدا و اهلبیت دارد و خیال رفتن به جهنم را ندارد، بیباکی و بیمبالاتی نسبت به جهنم ندارد، پس ظلم نمیکند و می تواند دخترتان را خوشبخت کند.
پدر و مادرها نباید در دعواهای شخصی شان بچه ها را دخالت دهند
گاهی زن از شوهرش خوشش نمیآید و بچهها را علیه پدر تحریک میکند که این موجب عاق والدین شدن بچهها میشود. یک زن باتقوا، از شوهرش هر چقدر کینه، نفرت و دشمنی در دلش باشد، هیچ وقت حاضر نیست بچهها را معاملهی این دعواها قرار بدهد. یعنی از بچه ها سوء استفاده کند و کاری کند که بچه ها با پدرشان بدرفتاری کنند.
تو مادر، اگر نمیتوانی با این مرد کنار بیائی یا او را دوست نداری، بچه هایت را خراب نکن. چون حق پدر و مادر یک حق یک طرفه است. دوطرفه نیست. پدر کافر هم باشد، واجب الاحترام است. قرآن هم همین را میگوید: اگر پدران تان، شما را به شرک و مقابله با دین خدا دعوت کند، باز هم حق بدفتاری با او را ندارید. «فَلَا تُطِعْهُمَا= از آنان اطاعت نکن» ولی «وَ صَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا[1]= در دنیا با آنها به نیکی معاشرت نما». ما الان در اروپا دوستانی داریم که طلبهاند؛ هم خانم و هم آقا که از پدر و مادر مسیحیشان مراقبت میکنند. چند وقت پیش بانویی که زن خیلی مسنی هم بود در یکی از کشورهای اروپایی مسلمان و شیعه شد. به او گفتند: شما چطور مسلمان شدید؟ گفت: من در محله مسلمان ها زندگی میکردم و می دیدم که اینها چقدر اخلاق شان خوب است؛ همه شان به عبادت اهمیت میدهند؛ رفتار خانوادگی شان نسبت به یکدیگر خیلی خوب است؛ به همسایهها احترام میگذارند؛ اما دختر من مدتهاست که به من سر نزده، ولی این خانم های مسلمان مثل مادر خودشان به من توجه و مهربانی می کنند و احترام می گذارند. با این همسایه های مسلمان هیچ وقت احساس تنهایی نمی کنم. اخلاق این گونه است، یعنی پدر و مادر اگر کافر هم باشند، حرمت دارند. بنابراین، اگر شما با همسر و شوهرت درگیر هستی، بچهها را جهنمی نکن. اگر مشکلی با هم دارید، بچه ها را نسبت به پدرشان جسور نکنید.
اگر مردی هم از خانمش خوشش نمی آید، حق ندارد بچه هایشان را نابود و از مادرشان محروم کنند. بلکه باید کمک کند تا یک ارتباط خوبی با مادرشان داشتهباشند. گاهی در این لج و لج بازیهای طلاقها میبینیم که مرد و زن چقدر نسبت به هم ظلم میکنند. مرد مهریه ای که واجب است و باید پرداخت کند را نمیپردازد و آنقدر به زن ظلم می کند تا او مهریه را ببخشد. اینها نمونه هایی از بی تقوائی انسان هاست. وقتی انسان از آخرت، جهنم و از ظلمی که میکند، نمیترسد، به راحتی به دیگران ظلم میکند و حق دیگران را نادیده می گیرد. و گرنه آدمی که خدا، قیامت، بهشت و جهنم را باور دارد، این گونه نیست که اگر از کسی خوشش نیامد، ظلم کند.
استمرار زندگی دنیا در برزخ است
دوران جنینی در رحم مادر 9 ماه است. بعد از آن، دوران دنیایی است که بزرگ تر از رحم مادر است، بعد با وفات ما، تولد به برزخ شروع میشود، عمر نظام برزخ و ملکوت تا قیامت است، با این وجود، این زندگی هم محدود است، اما نمیدانیم تا قیامت چقدر طول می کشد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید: متوسط عمر امت من 60 سال است. پس ببین که چقدرش مانده و چقدر وقت داری. ما الان در کشوری زندگی میکنیم که در اثر سبک زندگی غلط، مردم به انواع بیماری های جسمی و روحی دچار شده. مثلا اول انقلاب، سن سکته ما 65 سال بوده، اما الان زیر ۳۰ یا۴۰ سال رسیدهاست. عمرها کوتاه شده. چقدر جوان میمیرند؛ به بهانههای مختلف در دریا، تصادف، سرطان و سکته و بیماری های دیگر. حالا کسی که حواسش به ابدیت نیست. وقتی وارد برزخ میشود، به همه چیز نیاز دارد، غذا می خواهد، مسکن می خواهد، چون فضا، فضایی برزخی است به توشه نیاز دارد. شما فکر کنید الان بچه ای به دنیا آمده، 9 ماه در شکم مادرش به آن تنگی بوده و حالا که به دنیا آمده به جائی ببریم که به همان تنگی رحم مادر باشد، نمی تواند دوام بیاورد. انسان هم وقتی از دنیا می رود، وارد عالم بزرگی میشود که بی نهایت بزرگتر از از اینجاست و نیاز به لوازمی دارد تا احساس آرامش کند. این طور نیست که داشتن خانه 60 یا 100 متری در برزخ برایش کافی باشد. نفس شما میطلبد که خانه ای داشته باشید که ده ها هزار متر باشد تا بتوانید در آن آرامش داشته باشید وگرنه احساس خفگی میکنید. احساس خفگی یعنی فشار قبر.
اگر در برزخ ذائقه غذایی مخصوص آنجا را نداشته باشید، بدبخت خواهید بود. همچنین سایر نعمت های برزخ مثل تفریح، موسیقی، دانشگاه رفتن و ... همه را باید از دنیا با خودتان ببرید.
[1] . سوره لقمان/ آیه 15.
کلیدواژه ها:
آثار استاد