www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 6023
زمان انتشار: 17 ژانویه 2017
انسان لذتها را با «غریزه» و مصلحت ها را با «عقل» در می یابد

بحث سعادت و شقاوت، جلسه3؛ 73/5/3

انسان لذتها را با «غریزه» و مصلحت ها را با «عقل» در می یابد

در جهان بينى اسلامى برای انسان يك نقطه شروع به نام تولد و نقطه ديگرى به نام انتقال، مرگ یا وفات وجود دارد. مرگ یا وفات، یعنی «تحویل»، تحویل زمانی است که ملائکه انسان را تحویل می گیرند. یعنی انسان وارد جهان برزخ می گردد. یك نقطه‏ اى هم هست به نام قيامت و بعد از آن ادامه زندگى به صورت بى‏ نهايت چه در بهشت و چه در جهنم. اين نمودار يك انسان است. انسان در این چرخه ی زندگی خود، یا به تعبیری قوس نزول و صعود خود، دارای امیال و لذاتی است که دسته ای از آن مربوط به بخش دنیایی زندگی انسان و دسته ی دیگر مربوط به زندگی اخروی و جاودانه ی اوست.

در جلسه قبل گفتیم «سعادت با لذت مساوی نیست» و برای اثبات آن، 4 دلیل را بیان کردیم:

1. محورى كه «رنج و سختى» یا «لذت» به دور آن مى‏ چرخد، محور «طبع» و «خوش آمدن» انسان است.

2. معیار «سعادت و خوشبختی» و « شقاوت و بدبختی»، «مصلحت» است.

3. لذت بخش بودن و رنج آور بودن یک چیز، مربوط به عضوی از اعضای انسان، یا استعدادی از استعدادهای انسان است. اما «سعادت و بدبختى» فقط به اینها محدود نمی شود، بلکه كل وجود انسان را در بر مى گیرد.

4. «مطبوع بودن یا نبودن» مختص زمان حال است، اما «مصلحت بودن یا نبودن» مربوط به زمان حال و آینده است.

در توضیح عامل شماره 4  می گوییم: در جهان بینی اسلامی منظور از «آینده»، «بی نهایت» و «ابدیت» است. «آینده» یعنی هر چه که می آید، نقطه مقابلِ «رونده»‌ است. یعنی انسان تا ابد زنده است و نابودی و مرگ ندارد. وقتی صحبت از مصلحت و آینده انسان می شود، منظور هم آینده ی دنیایی و هم آینده ی اخروی اوست.

حتی در جهان بینی مادی هم كه مقیاس فقط یك مقیاس مادى است، منظور از آینده، همان عمر دنیاست. یعنی انسان را در همین محدوده عمر دنیا می بینند که بعد از مرگ نابود می شود. در اینجا هم همان حکم مصلحت صادق است، ولی با نگاه محدودِ مادی و دنیایی.

عامل دیگر که در این موضوع دخیل است عامل پنجم است:

5- انسان لذتها را با «غریزه» و مصلحت ها را با «عقل» در می یابد

انسان لذت ها را با كمك «غریزه» دریافت مى ‏كند. انسان در «غریزه» با حیوان مساوی است. عامل كشف لذت و انتخابِ «لذت های حیوانی» در انسان، غریزه ی اوست. در تقسیم بندی لذت ها، ما «لذت های حیوانی» و «لذت های انسانی» داریم. اینها را توضیح خواهیم داد.

آن كه مى‏ گوید: آمپول نزن؛ عمل جراحى نکن؛ بیمارستان نرو؛ نخوردن نه؛ لذت نبردن نه؛ آن غریزه انسان است. جنبه حیوانى ما مى‏ گوید: من تحمل ندارم جلوى شكمم را نگه دارم؛ من تحمل روزه گرفتن را ندارم؛ من نمى ‏توانم صبح بلند شوم، از خوابم بزنم نماز بخوانم؛ من نمى ‏توانم فلان لذتى را که حتی حرام است نبرم؛ اینجا انتخاب‏گر و طرف انتخابِ لذت، یا طرفى كه از بعضى از محدودیت‏ها و رنج‏ هاى بدنى فرار مى‏ كند، غریزه است. مثل یك حیوان، حیوان طبیعتاً این گونه است، حیوان طبیعتاً لذت‏خواه است و از رنج و درد و الم فرار مى ‏كند؛ از محدودیت خوشش نمى ‏آید.

انتخاب «مصلحت»، با كمك «عقل» است. در تشخیص مصلحت، انسان نه از غریزه، بلکه از عقل استفاده مى‏ كند. بنابراین، جاهایی كه بین لذت و مصلحت تعارض هست، بین غریزه و عقل انسان هم تعارض ایجاد می شود. عقل به او مى ‏گوید: «اگر این كار را نكنى، محكوم هستى و كل وجودت به خطر مى ‏افتد». غریزه مى‏ گوید: «ول كن بابا! دلت خوش است. همین حال را بچسب و شاد باش». عقل مى‏ گوید: «تو الان بیمارى قند دارى، اگر بخواهى شیرینى زیاد مصرف كنى، در آینده دچار كورى خواهى شد، یا باعث قطع عضوت می شود». ولی غریزه می گوید: «شیرینى بخور، شاید زنده نماندى از كجا معلوم زنده باشى، حیف نیست شیرینى به این خوشمزگی را نخورى؟».

آنجا كه انسان مى ‏گوید، من شیرینى نمى‏ خورم تا كل بدنم محفوظ باشد و در آینده منجر به كورى و قطع عضوم نشود، آنجا عقل دارد این حکم را می دهد. اما آنجا كه انسان اسیر است و نمى‏ تواند كنترل كند، دست درازى مى‏ كند، نفس‏چرانى مى‏ كند، چشمش را نمى‏ تواند كنترل كند، گوشش را نمى ‏تواند كنترل كند، اینجا انسان تحت تأثیر غریزه است. پس وقتی انسان اسیر لذت شد، با حیوان مساوى مى ‏شود. چون انتخاب لذت با غریزه است و انسان در غریزه با حیوان مشترك است. آنجایى كه انسان دنبال مصلحت است، آینده را در نظر مى‏ گیرد و در آنجا از حیوان فاصله مى ‏گیرد.

وقتى مى ‏گوییم آینده، منظور ما آینده دنیایی نیست. چون حیوانات هم آینده دنیایى‏شان را مى ‏توانند در نظر بگیرند؛ مثلاً  مورچه كار مى ‏كند، زحمت مى‏ كشد، از تن‏پرورى و پرخورى و بى‏ كارى پرهیز مى‏ كند، تابستان حسابى كار مى‏ كند و براى زمستان پس‏ انداز مى‏ كند. كسى كه مى‏ گوید من الان به فكر باشم كه 50 سال یا 60 سال دیگر بهره ‏بردارى كنم تا فرزندم استفاده ببرد؛ بعداً بى‏ پول نشوم و مشكل نداشته باشم. به این فرد نمی توانیم بگوییم «انسان». تشخیص انسانیت با این معیار ممكن نیست؛ چون این تشخیص در حیوانات هم هست.

پس نتیجه این شد که انسان نمی تواند با غریزه خودش دنبال سعادت بگردد، اگر هم دنبال سعادت باشد، به آن نمی رسد. ممکن است به لذت جویی و کام جویی برسد. ولی ما ثابت کردیم که لذت همیشه برابر با سعادت نیست. چه بسا برابر با شقاوت و بدبختى باشد. پس باید با عقل و فوق عقل به دنبال سعادت بگردیم.

حال اگر كسى فقط لذت هاى حیوانى را لذت دانست و بالاترین لذتها براى او لذت هاى حیوانى بود، او هرگز نمى‏ تواند مطابق سعادت عمل كند و به خوشبختى برسد. چون لذت دیگرى نمى‏ شناسد و اسیر لذت حیوانی است. ما در جلسه اول گفتیم که انسانها همه به دنبال سعادت هستند؛ همه حب نفس دارند؛ همه عاشق سعادت هستند. اما باید دید كدام راه به سعادت ختم مى‏ شود.

تقسیم بندی لذات

در جهان بینى اسلامى برای انسان یك نقطه شروع به نام تولد و نقطه دیگرى به نام انتقال، مرگ یا وفات وجود دارد. مرگ یا وفات، یعنی «تحویل»، تحویل زمانی است که ملائکه انسان را تحویل می گیرند. یعنی انسان وارد جهان برزخ می گردد. یك نقطه‏ اى هم هست به نام قیامت و بعد از آن ادامه زندگى به صورت بى ‏نهایت چه در بهشت و چه در جهنم. این نمودار یك انسان است. انسان در این چرخه ی زندگی خود، یا به تعبیری قوس نزول و صعود خود، دارای امیال و لذاتی است که دسته ای از آن مربوط به بخش دنیایی زندگی انسان و دسته ی دیگر مربوط به زندگی اخروی و جاودانه ی اوست.

بر همین اساس، لذات را به دسته های زیر تقسیم بندی می کنند:

 1) لذات حسى) در این لذت ها انسان با حیوان برابر است. مثلاً بوییدن، لذت جنسی، خوردن، خوابیدن، آشامیدن، و لمس کردن، یعنی لذتى كه انسان از راه پوست مى ‏برد. مثلاً شما گرمتان است و با وزیدن هواى خنك با پوست تان لذت می برید. اینها لذات حسى و حیوانى و غریزى هستند كه انسان و حیوان در آن با هم مشترکند.

 2) لذات خیالى و وهمی) لذات خیالى و وهمى لذاتى هستند كه انسان از طریق درون خودش آن را درک می کند، این لذات هم جنبه غریزى دارند. مثلاً لذت ریاست، انسان در جایی رئیس بشود، خیالش ارضا مى ‏شود كه من رئیس هستم و دیگران مرئوس من هستند. من دستور می دهم و تحویلم می گیرند و ... و چیزهایى كه در بین غالب رؤسا رایج است. مثل برترى طلبی، غلبه بر دیگران، خود برتربینى، در صدر نشستن، قهرمانى. مثلا ما در مسابقه برنده شویم و تیم ما ببرد. این گونه امور، لذت های وهمى دارند. در این گونه لذات، انسان در خیال و وهم خودش لذت مى‏ برد. اول بودن، مشهور بودن، مورد توجه بودن و مسایلى از این قبیل، امور خیالى و وهمی هستند. در لذات خیالی و وهمی نیز انسان برابر با حیوان است.

 3) لذات عقلى) نمونه لذات عقلى «علم» است. انسان كسب علم مى ‏كند. چیزى را یاد مى‏ گیرد و به دانشش افزوده مى ‏شود. لذت مى‏ برد که در جلسه ‏اى شركت ‏كند. رفته رفته به معلوماتش اضافه مى‏ شود و در كلاس مدرسه مثلاً ریاضیات یا علومش قوى مى‏ شود. در دانشگاه نیز، رشته ‏هاى مختلف قوانین و فرمولهاى حاكم بر جهان را یاد مى گیرد و از این جهت قوی می شود و احساس تكامل و رشد مى ‏كند. این لذت عقلى است و انسان از اینجا به بعد، با حیوان فاصله مى‏ گیرد.

اما لذت عقلى یك شرط دارد. شرط آن این است كه در استخدام خیال و وهم قرار نگیرد. یعنى بعضى ‏ها دانش را دوست دارند. از كتاب خواندن، مطالعه، دانش‏ آموزى، دانش‏جویى، تحصیل، تدریس و علم خوششان مى‏ آید و علم را براى علم مى ‏خواهند. این افراد از لذات عقلى بهره می برند، مثل دانشمندانى كه در طول تاریخ، خود فروش نبوده اند و به خاطر مطامع دنیایى دنبال علم نبودند.

اما بعضى‏ ها فقط برای ارضای لذات خیالی و وهمی شان دنبال علم و تحصیلات می روند. در دانشگاه درس مى‏ خوانند كه لیسانس بگیرند، دكتر شوند، فوق لیسانس بگیرند. این کار را می کنند تا از طریق مدرك تحصیلى شان پول بیشترى تحصیل كنند؛ از طریق علم و تحصیلات، اتومبیل قشنگ‏ترى بخرند؛ خانه زیبایی در بالای شهر بخرند؛ لباس قشنگ‏تر و شیك‏ترى بخرند و پُز بیشترى بدهند. یعنى علم را در استخدام حس و خیال مى ‏گیرند و به علم خیانت مى‏ كنند. علم را كه در مراتب عالى‏ ترى نسبت به اینها قرار دارد، تا مرتبه حیوانیت پایین می کشند. این می شود علمى كه اسیر وهم و خیال است، علمى كه اسیر حیوانیت است.

5) لذت فوق عقلی) لذت فوق عقلى، لذتی است كه انسان از ارتباط با بى ‏نهایت می برد. یعنى به بى‏ نهایت، كمال مطلق، وجود مطلق، آفریننده خودش با خداوند تبارك و تعالى وصل می شود. وقتى احساس مى‏ كند كه دارد نزدیك به خدا مى‏ شود و می تواند با او سخن بگوید، لذت می برد. از این که می تواند دوست خدا شود، سرباز خدا شود، لذت می برد و می گوید:«اللهم اجعلنى من جندك = خدایا مرا از سربازان خودت قرار ده»، «و اجعلنى من اولیائك = خدایا! مرا از دوستانت قرار بده؛ و اجعلنى من حزبك= خدایا مرا از حزب خودت قرار ده ». یعنی او دلش می خواهد به معنى واقعى در حزب خدا باشد؛ سرباز امام زمان (علیه السلام) باشد، سرباز سیدالشهدا باشد و به خداوند تبارك و تعالى قرب پیدا كند؛ رشد معنوى پیدا كند و با ابدیت پیوند بخورد. او از اینها لذت می برد.

«لذت فوق عقل» مثل لذتی است که انسان از عبادت و معنویت از قرآن و ارزش های انسانی می برد. لذت خواندن دعای کمیل‏، زیارت عاشورا، دعای توسل، حرم حضرت امام رضا (علیه السلام)، حرم حضرت عبدالعظیم‏(علیه السلام)، نماز شب، همه این لذت ها فوق عقلی اند.  

در 8 سال دفاع مقدس بچه بسیجی هایی داشتیم  که نصف شب از چادر بیرون می آمدند و در دل شب در گوشه ای از بیابان با خدا به راز و نیاز می پرداختند. مثل یک قطره ای بودند که وقتی به دریا می پیوستند، احساس می کردند که وجودشان دریایی است. مسلم بود که آنها در آن تاریکی شب با بی نهایت مطلق ارتباط می گرفتند و از این ارتباط و هم صحبتی لذت می بردند. لحظات مرگ بچه بسیجى‏ ها دیدنى بود. در آن لحظات «یا فاطمة الزهرا (علیها السلام)» مى‏ گفتند. اسم مادرشان را صدا مى‏ كردند، اسم سیدالشهدا و حضرت زینب ‏(علیهما السلام) را مى‏ گفتند.

نبى اكرم (‏صلى الله علیه وآله) فرمود:« کل احد یموت عطشان الا ذاكر اللَّه= هر شخصى تشنه مى ‏میرد، مگر ذاکر خدا». تشنه مى‏ میرد، یعنی نه این که آب مى‏ خواهد؛ یعنى با روح تشنه می میرد. یعنی اینجا روح به كام خودش نرسیده؛ روح هنوز چیزى مى ‏خواهد تا آرام شود، اما آن را نیافته است. برای همین تشنه می میرد.

در طول تاریخ بشر، نمی توان انسانی را پیدا کرد که در دنیا بگوید: «من راضی هستم؛ من هیچ چیز دیگری نمی خواهم». یعنی همه تشنه بودند و چیزهایی را می خواستند، حتی پیرترین شان. وقتى مى‏ رفتى سراغشان، مى‏ دیدى كه چقدر آرزو دارند؛ چه برنامه‏ هایى دارند. جسمش نمى‏ كشد، اما روحش جوان شده و مى‏ خواهد. یكى از دلایلى كه «تجرد نفس» را اثبات مى‏ كنند و می گویند که نفس، غیر از بدن است و مادى نیست؛ همین است که وقتی بدن پیر می شود، نفس جوان مى گردد.

نکته بعدی در مورد تقسیم ‏بندى لذات، این است كه كدام یک از این لذات، قوى‏ تر هستند؟ بماند جلسه آینده چون اگر این را تشخیص ندهیم بعد در تصمیم ‏گیرى ‏هاى خودمان در ارزیابى خودمان و ارزیابى دیگران دچار اشتباه مى شویم.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed