مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ساختار نفس به گونهای است که میتواند یک بهشت باشد به اندازه همه آسمانها و زمین و یا یک جهنم باشد در تنگترین و سختترین شرایط. آنقدر که «قوا انفسکم و اهلیکم ناراً وقودها الناس و الحجاره اعدت للکافرین»؛ خودتان و خانوادهتان را از آتش نگه دارید که هیزم آن مردم و سنگ هستند.
«والوزن یومئذ الحق»؛ بر اساس مقیاس و مبنای عالی حق، نفس انسان چه در دنیا و چه در آخرت سنجیده میشود. به قول امام صادق علیه السلام در قیامت 50 هزار ساله یک ایستگاه برای سنجش است و اصلاً یک نظامی است که اصل آن حساب و کتاب و ارزیابی است و دائماً با آن سروکار داریم.
«فمن ثقلت موازینه»؛ آنجا همه مبناها با میزان است. تعیین تکلیف انسان با میزان است.
«حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا»؛ همهاش حساب است.
«موتوا قبل ان تموتوا»؛ باز هم حساب است. یکسره به ما دستور حساب و محاسبه دادهاند چرا که اینقدر مهم است که امام کاظم علیه السلام میفرمایند: «لیس منا من لم یحاسب نفسه»؛ کسی که اهل محاسبه خودش نیست، از شیعیان ما نیست (هر روز یکبار یا حداقل هفتهای یکبار) چون فکر نمیکند در خودش و با خودش کار ندارد. جلوی آینه نمیایستد تا خودش را ببیند و ارزیابی کند و بفهمد کجاست و چه وضعیتی دارد؟!
در انسانشناسی آینههای فراوانی معرفی شده، خداوند ساختار و سیستم نفس را طوری مجهز کرده که آینه سرخود است. به تعبیر پیغمبر صلوات الله علیه : شما درخت را در چشم خود نمیبینید اما خار را در چشم دیگران میبینید یعنی آدمها آنقدر که با دیگران کار دارند با خودشان کار ندارند.
در انسانشناسی قرآن، قرآن کریم میفرماید: انسانها از نظر کمالات وجودی و قیمتشان پنج دستهاند: «ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجاره»؛ دلهای شما سخت شد و مثل سنگ شد. (سوره بقره، آیه 74)
همه حقیقت انسان دلش است که قرآن از آن تعبیر به قلب میکند و آن تعیین کننده است. بقیه همه مقدمه است. عقل و کارهای عقلانی و وهمی و حسی و... همه فعالیتها مقدمه است برای اینکه یک چیز در نهایت ساخته شود و آدمها را در نهایت با آن میسنجند. قرآن ملاک ارزیابی را همین دل میداند.
همه گذشته ما، ریز و درشت که معلول چهار مرحله است همه در دل سرریز میشود و آن را شکل میدهد و آن شکل را که یک ولی خدا نگاه میکند میفهمد تو چهکاره هستی؟
خداوند در مورد شیطان میفرماید: «کان من الکافرین»؛ شیطان قبلاً از کافرین بود در حالیکه با کفرش شش هزار سال عبادت کرد. امام علی علیه السلام فرمودند: معلوم نیست 6 هزار سال دنیایی است یا آخرتی. قرآن میفرماید: در تمام این مدت در دلش کفر بوده ولی ظهور نداشته است. یک ظهور آدم، کفر او را علنی میکند و حجت را تمام میکند. «فاخرج»؛ رانده میشود. جن بوده، اوج میگیرد و به مقام فرشتهها میرسد.
خداوند حرف آخر را اینطور به انسان میزند: «یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم»؛ همه دارایی انسان، قلب است که اگر سالم باشد، اهل نجات هستید و اگر مریض باشد، معطل میشوید تا در جهنم خوب شوید. ناقص و از کار افتاده یا مرده باشد دیگر نجات پیدا نمیکند. «اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون»؛ پس خیلی سر خودمان را با رفتار و عمل گرم نکنیم لذا مبنا دل و قلب است.
«أو اشدُّ قسوه»؛ خداوند دارد ارزیابی ریاضی میکند و نمره میدهد که دلهای شما از سنگ هم پایینتر شد. اگر کسی در انسان، جمادشناسی و نباتشناسی نکند بسیار در انسانشناسی اشتباه میکند.
انسانها معادل سنگاند یا کمتر از سنگ هستند.
«اولئک کالأنعام»؛ دسته سوم از نظر کمالات، قلبشان خاصیت حیوانی دارد. به فرمایش امام علی7؛ «الصورت صورت الانسان و القلب قلب حیوان»؛ باز مبنا قلب آدم است. از نظر صورت و پوست و قیافه بشر است و از نظر قلب، حیوان است. بشره یعنی پوسته، پوستش آدم است.
چهارمین گروه «بل هم اضلاند» یعنی اینها از حیوان پایینترند. اینها کمالات است نه توهین خداوند به انسان. خدا دارد ارزیابی میکند و میفرماید: قیمت قلبها همین است یعنی کمالات خوبی دارند و در حد گیاهاند. ثواب کمالات گیاهی به آنها میدهد. «ان الله لا یضیع اجر العاملین»؛ خداوند اجر هیچکس را ضایع نمیکند.
یک گروه هم هست که فقط آنها آدماند و باطناً انسانند. «بسم الله الرحمن الرحیم والعصر ان الانسان لفی خسر»؛ همه آدمها بدون استثناء در این خسراناند (همه حیوانند) إلا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»؛ اگر این چهار قاعده را داشت از خسران بیرون میآید و اگر نداشت در خسران است یعنی اصلاً در وادی انسانی نمیتوانیم رویشان حساب کنیم. ایمان و عمل صالح منطبق با ایمان، فکر دیگران بودن یعنی در خودخواهی خودت نباشی حتی اگر مؤمن هم هستی باید فکر جامعه اسلامی باشی. «من أصبح و لم یهتمّ بأمور المسلمین فلیس بمسلم»؛ کسی که اهتمام، توجه و عشق و نگاه الهی به امور مسلمین نداشته باشد و آدمها را کوچک ببیند و... آدم نیست. پس نباید نسبت به آخرت دیگران بیخیال بود. جزء صدقات خیلی مهم است که انسان کور را راهنمایی کنید و انسان کر را بشنوانید و...
یکی از صفات برجسته روحانیت همین صفت رحمانیت و رحیمیت است که روحانیت مظهر اسم رحمانیت خدا هستند. همه انسانها را دوست دارد، هرجا بتواند تبلیغ میکند برای همه انسانها و برایش مؤمن و کافر هم فرق ندارد. یک طبیب روحانی اگر کوتاهی کند معصیت کرده است. با شرط احتمال اثرگذاری باید کار کنید.
«و تواصوا بالحق»؛ همدیگر را به حق توصیه میکنند چون حق خیلی مشتبه میشود. فتنهها و حملات شیطان زیاد است.
«إرتدّ الناس بعد النبی إلا الثلاث او إلا اسبع»؛ چه میشود که اینطور میشود؟!
در زیارت «آل یس» میخوانیم: «والجنه والنار حق»؛ امام زمان علیه السلام ، تو شاهد باش که من جهنم و بهشت را قبول دارم. حضرت هم میفرماید: اگر قبول داری پس کو پرهیزت؟! من ندیدم مثل جهنم فرارکننده از آن اینقدر بیخیال باشد!
ساختار نفس انسان میتواند تولید جهنم و آتش کند. مردم داخل جهنم نیستند، تولیدکننده جهنم هستند. آتش از همینها به جاهای دیگر سرایت میکند. هم خودمان را میسوزاند و هم دیگران را. خاصیت هیزم همین است که هم خودش را و هم دیگران را میسوزاند. در جهنم وادی هست که به آن «سقر» میگویند که مخصوص متکبرین و بینمازهاست. «إنّ فی جهنم واد یقال له سقر ما سلککم فی سقر قالوا لم نکن من المصلین»؛ نماز نمیخواندیم چون همه چیز در قیامت شعور دارد میفرماید: این وادی از دست خودش و حرارتش ناراحت است و از خدا اجازه تنفس میگیرد و تا دم را بیرون میدهد همه جهنم گُر میگیرد.
«قل هل ننبئکم بالأخسرین اعمالا»؛ شما را آگاه کنم به کسانی که در عمل بیش از همه اهل زیانند. کسانی که تلاششان در دنیا به درد نمیخورد و عیششان تباه شده است.
«اولئک الذین کفروا بآیات ربهم»؛ کفر به آیات رب یعنی به نشانههای پروردگار. کفر هم نسبی است. «کفروا» یک معنای عام است از مؤمن میگیرد تا عالیترین درجات کفر. «یا ایها الذین آمنوا آمِنوا»؛ انسان همیشه درصدی از کفر و درصدی از شرک با اوست.
پیامبر میفرماید: به زنهای مسلمان و کسانی که او را دوست داشند میفرمود: بیشترین شما چون کافر به حق همسرانتان هستید، اهل جهنمید. خودش یک کفر است. کفر یعنی چیزی را که خدا میگوید، میگوید: قبول ندارم، دوست ندارم.
«سبحان الله»؛ یعنی تو منزهی از هر اشتباه و حرف زور. یعنی من تو را صددرصد قبول دارم.
«الذین کفروا بآیات ربهم و لقائه»؛ یعنی ملاقات را که روزی قرار است با خدا روبهرو شوم قبول ندارم. چون فرمود: موقع مردن، بعد از مرگ، قبل از حساب و... اولین ملاقات انسان با خود خداوند است و این خیلی کمرشکن است. ما چون معرفتمان ضعیف است نمیفهمیم. هرلحظه لقاء حاصل است. پس از مرگ، انسان لقاء را شهود میکند.
«فحبطت اعمالهم»؛ اینها اعمالشان ضایع میشود. «فلا نقیم لهم یوم القیامه وزنا»؛ اصلاً اقامه وزن نمیکنیم و خودمان را نمیکشیم. اصلاً این آدم قابل وزن نیست. وزن و سنجش مال جایی است که چیزی دارد.
«إن قبلت قبل ما سواها»؛ این مال کسی است که از خوان امام زمان علیه السلام رد شود.
آیه 71 سوره اسراء؛ «یوم ندعوا کل أناس بإمامهم»همه آدمها را با امام زمان علیه السلام میسنجند و میزان رابطهمان با او نه با نمازمان. اساس سلامت قلب شما، ارتباط با معصوم علیه السلام است. اگر از توجه و خدمت به امام زمان خودت دور باشی تو جهنمی هستی.
چیزی که اجازه نمیدهد قلب تباه و فاسد شود و به خطر بیفتد و در مریضی به شفا میافتد، ولایت و ارتباط با معصوم یعنی آقا امام زمان علیه السلام است.
خود ایشان فرمودند: همه معصومین و همه 124 هزار پیامبر من هستم. «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»؛ جاهلیت یعنی «الکفر» و «الضلال» و «النفاق» شناخت مقدمه ارتباط است. امام زمان علیه السلام ، بزرگترین آینهای است که خداوند در اختیار انسان قرار داده که خودش را در مقیاس او نگاه کند و بفهمد چهکاره است.
«ذلک جزاءهم جهنم بما کفروا واتخذوا بآیاتی و رسلی هزوا»؛ اینها کسانی هستند که بهخاطر کفر، جزایشان جهنم است و آیات خدا و رسول برایشان ارزش نداشت.
حضرت زهرا سلام الله علیه فرمودند: بعضی از شما چند صد هزار سال در جهنمید تا خودتان را به ما برسانید. اینکه یک عده «اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» هستند چون روحشان بهقدر جهنم و آتش را دارد که «خالد» توی جهنم میمانند و حرارت دارد و سرد نمیشود.
امام خمینی ره فرمودند: پیغمبر در جهنم سراغ ابولهب هم میرود برای شفاعت، ولی خودش میگوید: من نمیخواهم و از این آقا متنفرم. انسان از لجاجت به جایی میرسد که ساختارش هیچ خیرخواهی را قبول نمیکند.
شفاعت یعنی همراهی. کتاب و علماء و حتی تصمیم به شدن همه شفاعتند.
امام علی علیه السلام فرمودند: کسی که منتظر حقیقی است با من و همدرجه من در قیامت است.
کلیدواژه ها:
آثار استاد