مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
نفس انسان ساختاری دارد که این قدرت و استعداد را دارد که از بهشتی که به اندازه همه آسمانها و زمین است استفاده کند و تمام این بهشت قابل بهرهبرداری است و از همه ابعاد آن حیات، نعمت و کمالات جوشش میکند.
اینکه الان در دنیا هرطور که زندگی میکنیم اموراتمان میگذرد این به خاطر شرایط رحمی دنیاست. باید خوب بفهمیم که ما جاودانه هستیم و قرار است تا خدا خدایی میکند در یک گستره به اصطلاح زمانی تا بینهایت «اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون»؛ و در یک گستره مکانی در بهشتی که حد ندارد انسان در اوج خوشبختی زندگی کند. «لهم فیها ما یشاؤون» هر چه که اراده میکند همان جا تحقق مییابد. پس در آنجا انسان در کنار خدای بینهایت حیات دارد. کسی که با این مفاهیم فوقالعاده و کلیدی انس نگیرد و در ذهن و قلبش یقین و باور نداشته باشد، دنیا را خیلی بد میگذراند و به تبع همین آخرت را هم بد میگذراند. وقتی قرآن میفرماید: «فیها ما تشتهی الأنفس و تلذُّ الأعین»؛ هرچه که بخواهید و میل داشته باشید در آن هست. اینکه فرمود (هر چیزی)؛ چون ما در محدودیت عالم دنیا داریم فکر میکنیم خیلی چیز به ذهنمان نمیآید چرا که این با گستره دنیا نیست بلکه با گستره بهشتی است که به اندازه همه آسمانها و زمین است و نیز با گستره جاودانگی انسان.
«فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره أعین»؛ قرآن میفرماید: اصلاً به مخیله شما نمیآید.
در حدیث قدسی آمده است؛ «أعددت لعبادی الصالحین ما لا عین رأت و ما لا أذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر»؛ نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه بر قلب کسی خطور میکند. چون ما اینجا هستیم و هنوز متولد به برزخ و بینهایت نشدهایم. تازه این بهشت همه آنجایی که انسان میتواند برسد نیست، مافوق بهشت هم داریم.
آرزوهای ما نسبت به آخرت مثل آرزوهای یک جنین در رحم مادر است.. او اگر آرزو کند تمام آروزهایش در محدوده و گستره رحم مادرش است و بیشتر از آن رحم نمیتواند به او بدهد. ما هم الآن در گستره دنیا داریم آرزو میکنیم. بهشت در نهاد و استعداد و توان ما هست. بهشت ظهور خود نفس و در درون نفس است. نفس توی بهشت نیست کما اینکه جهنم هم در درون نفس است یعنی ما بهشت و جهنم را با خودمان داریم.
ما به جهنم نزدیکتر هستیم تا بهشت. «لقد خلقنا الإنسان فی أحسن تقویم، ثم رددناه أسفل سافلین»؛ ما از آن جایگاه قبلی که داشتیم به جهنم «اسفل سافلین» آمدیم و در آنجا متولد شدیم و با آن هم سنخیت داریم و ما الآن همه جهنم مثل گرسنگی و غم و حتی حیوانات آن را نیز با خودمان داریم.
قرآن میفرماید: خودتان و خانوادهتان را از جهنمی و آتشی نگه دارید که؛ «وَقودها الناس و الحجاره»؛ هیزم آن از مردم و سنگ است. اینقدر انسان با جهنم سنخیت دارد که خودش مولد و آتش و دستگیره جهنم است.
امام خمینی;؛ دنیا متن جهنم است. فرمود: صراط توی جهنم است. روی جهنم نیست. ما توی جهنم متولد میشویم و بعد باید از توی آن خودمان را بالا بکشیم و به بهشت برویم. این خیلی معنا دارد.
شما اگر آیات الهی را نگاه بکنید میفرماید: «کلا لو تعلمون علم الیقین، لتَروُنَّ الجحیم»؛ شما اگر به یقین برسید جهنم را اینجا میبینید.
بزرگان، عرفا و اولیاء الهی میگویند: اولین قدمی که انسان به ملکوت میگذارد وقتی که از ناسوت نجات پیدا میکند این است که جهنم را میبیند. این نص قرآن است. چون ما توی جهنم هستیم اول جهنم را میبینیم و ما باید از حجابها و گرفتاریهای ناسوت و جهنم رد شویم تا به بهشت برسیم و افراد بهشت را بعداً در مکاشفات، رؤیتها و حتی در خواب میبینند و کسانی که از توی جهنم صراط را پیدا کنند بهشتی میشوند چرا که جهنم طی کردنی و پشتسر گذاشتنی است. «إن منکم إلا واردها»؛ هیچکدام از شما نیست مگر اینکه وارد جهنم میشود. پس همه بدون استثناء حتی انبیاء و ائمه:هم همینطور هستند. آن آخرتی که ما از جهنم رد میشویم و به بهشت میرویم آن چیزی است که اینجا طی کردهایم.
بدون دانستن این اصل اساسی که ما در جهنم هستیم، اگر وارد حیطههای مختلف شوید خیلی خرابکاری به بار میآورد. لذا میفرماید: «بسم الله الرحمن الرحیم / والعصر / إنّ الانسان لفی خسر» انسان یعنی حقیقت و همه وجود انسان، همه انسانها اهل خسران هستند. «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»؛ به جز اینها بقیه این خسران را میبینند، ادراک میکنند و در آن میسوزند چرا که خسران از اصل سرمایه دادن است.
قرآن میفرماید: آیا میخواهید شما را به زیانکارترین افراد راهنمایی کنم؟ «الذین ضلّ سعیهم فی الحیاه الدنیا و هم یحسبون أنّهم یحسنون صنعاً»؛ کسانی که کارهایشان در دنیا حبط و باطل شده و اصلاً به درد نمیخورد و اینها فکر میکنند خیلی آدمهای خوب و کاردرستی هستند. این یک تعریف حقیقی است یعنی اگر شما میخواهید چه در دنیا و چه در آخرت از جهنم بیرون بیایید و راهش فقط ایمان آوردن به معنای حقیقی است چرا که ایمان قلب را امن و آرامش میدهد و حتماً با آن شادی و آرامش میآید.
«الذین آمنوا بالله والیوم الآخر و عمل صالحاً فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛ اینها آدمهای ترسو و غمگینی نیستند. آدمهای ترسو و غمگین یقیناً ایمان ندارند. شاید مسلمان باشند اما مؤمن نیستند. قرآن هم اسلام و ایمان را از هم تفکیک میکند.
امام خمینی ره فرمودند: والله دین ندارید اگر در مقابل ابرقدرتها (دشمن) بترسید. چون اصلاً مؤمن ترس ندارد.
«اذا قیل لهم ان الناس قد جمعوا لکم»؛ وقتی به آنها میگویند مردم جمع شدند میخواهند با شما بجنگند «فزادهم ایمانا»؛ شادی و ایمانشان زیادتر میشود.
پیامبر علیه السلام فرمودند: جهاد تفریح امت من است. مؤمن است که در جهاد تفریح میکند آدم مسلمان و ترسو و بیایمان از درگیری با ابرقدرتها و دشمنان دین میترسد و فرار میکند.
شرایط ایمان؛ «إن الذین آمنوا و عملوا الصالحات»؛ اهل ارتباط باشند، اهل این باشند که همه را نجات بدهند، واقعاً برای خدا دلسوز باشند، دائماً همدیگر را به حق توصیه کنند، حق را بین همدیگر مذاکره و به هم معرفی کنند. هرجا هستند درباره حق حرف بزنند و حق را نمایان کنند و پردههای باطل را از روی حق نمایان کنند و همدیگر را به قدرت و صبر توصیه کنند. آدمهایی که این خصوصیات را ندارند اهل خسران و داخل جهنم هستند. یک انسان واقعی اینقدر باید مسیر نفس اماره را طی کند و تمام کند تا به نفس لوامه برسد و بعد هم نفس مطمئنه. «یا ایتها النفس المطمئنه»؛ یعنی وقتی آدم حجم آرامش و سکینهاش تو قلبش زیاد میشود به اطمینان میرسد.
«المؤمن دائم النشاط»؛ مؤمن نشاطش دائمی است. کسی که اینطور نیست باید در ایمانش شک کند. اصلاً مهم نیست چه کارهای. مهم این است که اگر مسلمان و مؤمن هستی باید آثار ایمان و خروج از جهنم در تو ظاهر شده باشد. در این صورت مسیر خوبی را طی کردهای.
«العلماء بالحسد»؛ حضرت میفرماید: علماء با حسرت به جهنم میروند. اگر حواست نباشد ضمن اینکه «العلم نور العلم هو حجاب الأکبر»
قرآن میفرماید: «العلماء ورثه الأنبیاء»؛ یعنی شما روز به روز باید به انبیاء نزدیکتر شوید.
اینکه میفرماید: قرآن شراب مؤمن است. شراب یعنی آنچه که مستی و سرمستی و غفلت از غیر و توجه به معشوق و کانون شادی و آرامش میآورد. پس هرچه شما میخوری بیشتر باید مست شوی.
امام رضا علیه السلام فرمودند: «من ذکر الله و لم یشتق الی لقائه فقد استهزء بنفسه»؛ کسی که یاد خدا میکند ولی مشتاق لقاء خدا نیست این خودش را مسخره کرده است. مشتاق لقاء یعنی دوست دارد از اینجا برود و به خدا برسد. اینکه در مکاشفه اول جهنم دیده میشود بعد بهشت برای این است که ما باید اول از جهنم و عذاب درآییم تا به نعمتها برسیم و راحتی داشته باشیم.
«و لا یزید الظالمین الا خسارا»؛ وقتی آدم در حق خودش ظلم میکند و اصلاً به فکر خودسازی و آخرت نیست و شوق بهشت و بالاتر از آن را ندارد خودش را ول کرده است.
مقام معظم رهبری فرمودند: خیلی از جلسات و کلاسها فقط اطلاعات مذهبی را زیاد میکند و به هیچوجه ایمان را زیاد نمیکند. چرا که آنها یا تاجر کلاماند یا نقد کنند و هرگز قلبشان را برای پذیرش باز نکردهاند. اگر با علم بد ارتباط برقرار کنی، هرچه به سمت نور میروی تاریکتر میشوی.
امام خمینی;فرمودند: یک اخلاق بد چند قرن آخرتی انسان را در جهنم نگه میدارد. پس ما باید جهنمهایمان را خاموش کنیم.
ساختاری که خداوند چیده، این است که هرچه شما ارتباط داشته باشی، این ارتباط منجر به خاموش کردن جهنمها و سپس بهشت شود.
میفرمایند: در جهنم مثل یک میخی که توی دیوار کوبیده باشند آدم احساس تنگنا میکند.
امام خمینی ره فرمودند: خون دلی که پدر پیرتان از این طایفه خورده از هیچ طایفهای نخورده است. چهقدر از علماء و مجتهدین که به امام حسادت داشتند و الآن هم چهقدر فتنه میکنند بیشترین خدمتها را بعد از معصومین و نیز بیشترین خیانتها را همین طایفه به اسلام کردهاند.
اول این را در نظر بگیریم که من وارد هر ارتباط، انتخاب و نظام فکری میخواهم بشوم. ساختار افکار و ارتباطهایم را طوری باید درست کنم که سر از جهنم درنیاورم و آلودگی و بیتقوایی باشد. پس اول نظام روحیت را حل کن بعد تصمیم بگیر.
«ضرب الله مثلاً للذین آمنوا إمرأه فرعون»؛ نمونه ایمان در قرآن یک زن است. آن هم زن فرعون که با فرعون ولی خدا میشود.
«ضرب الله مثلاً للذین کفروا إمرأه نوح و امرأه لوط»؛ زن نوح و زن لوط. چرا؟ «کانا تحت عبدین من عبادنا»؛ با دو تا از بندگان (پیغمبر) ما زندگی کردند.
پس در انجام هرکاری اول تضمین و تنظیم حرکت از جهنم به بهشت است و هرچه که بقیه بخواهد اضافه شود آنها کفر و خیالات و اوهام است.
من با هرکس میخواهم زندگی کنم فرقی ندارد باید به انبساط و بهشت برسم و جهنمی نشوم. این را اصل قرار بدهید بعد وارد ارتباطات شوید.
کلیدواژه ها:
آثار استاد