www.montazer.ir
یک‌شنبه 2 ژوئن 2024
شناسه مطلب: 11655
زمان انتشار: 4 می 2020
اموات و شهدا، حاجت می دهند

شرح زیارت عاشورا، جلسه 48، 1381/04/1

اموات و شهدا، حاجت می دهند

«زیارت قبور» فقط مخصوص اولیای خدا نیست، بلکه به غیر اولیاء هم مربوط می شود. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: « زُورُوا مَوْتَاكُمْ فَإِنَّهُمْ يَفْرَحُونَ بِزِيَارَتِكُمْ وَ لْيَطْلُبْ أَحَدُكُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِيهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا يَدْعُو لَهُمَا [1] = مردگان خود را زيارت كنيد، زيرا آن‌ها با زيارت شما خوشحال مى‌شوند و هر كدام از شما در كنار قبر پدر يا مادر خود، هم زمان با دعايى كه بر ايشان مى‌كند، حاجت خود را نيز بخواهد.»

همان طور که بر سر قبر اولیای خدا و ائمه (علیهم السلام) می روید، قبر پدر و مادر و اموات را نیز دست کم نگیرید. برای حل مشکلات تان می توانید به قبور اموات خودتان به خصوص پدر و مادر که مقام بالا و موقعیت مهمی در نزد خداوند تبارک و تعالی دارند هم بروید. دعای آن ها در حق فرزندان شان مستجاب است. این همه شهید به خصوص شهدای گمنام هستند که شما می توانید از آن ها حاجت بخواهید.

زیارت قبور، اموات را شاد کرده و نجات می دهد 

امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به داوود رقّى که سؤال کرد: «یقومُ الرجُلُ على قَبرِ أبیهِ وقَرِیبِهِ وغَیرِ قَرِیبِهِ، هَل یَنفَعُهُ ذلكَ؟ نَعَم إنّ ذلك یَدخُلُ علَیهِ كما یَدخُلُ عَلى أحَدِكُم الهَدِیَّةُ، یَفرَحُ بِها[2]= انسان سر قبر پدر خود و خویشاوند و غریبه مى رود. آیا این كار براى او سودى دارد؟ فرمود : آرى، همان طور كه اگر به یكى از شما هدیه اى داده شود خوشحال مى گردد، مرده نیز از كار شما خوشحال مى شود .»

در بحث «معاد» توضیح دادیم که اموات در برزخ هستند و قبر همان عالم برزخ است. انسان سر قبر هم که می رود، اموات متوجه می شوند و شاد می شوند. چون به قبر و بدن شان تعلق دارند. به خصوص این که انسان چیزی را هم به او هدیه بدهد. فاتحه خیلی ارزش دارد. یک صلوات خیلی تأثیر دارد. برای همین خیلی مهم است که انسان یک سوره ی حمد و توحید، یا صلوات به کسانی که دست شان از این دنیا کوتاه است، هدیه کند. به خصوص برای امواتی که بد وارثند و فرزندان بدی دارند و کسی به فکر شان نیست. برای این ها اگر انسان فاتحه ای بفرستد و دعایی کند و توسلی به این ها کند، خیلی مفید و مجرب است. هدیه دادن را فقط به اموات خودمان اختصاص ندهیم. مثلاً این که شما 150 نفر در این جلسه نشسته اید، اگر 100 نفر دیگر هم بیایند چیزی از سهم شما کم نمی شود. چون آن چیزی که توزیع می شود، معنویت است. اما اگر پول تقسیم می شد؛ بله، تعداد مهم می شد و سهم شما کم می شد. اما معنویات اینطور نیست. پس صلواتی را که برای اموات می فرستید، تقسیم بندی نکنید و نگویید: این برای فلانی! بگویید: خدایا من این صلوات را برای پدرم، مادرم، مؤمنین اموات و هر که تو صلاح می دانی و دوست داری، می فرستم. من چه کاره ام که تعیین بکنم. اگر بگوییم: این را برای همه ی شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) هدیه می دهم، خوب است.

دعاهای خیلی مهمی هست که در روایت داریم، هنگام ورود به قبرستان برای همه ی اموات خوانده شود و بسیار اثر مهمی دارد. یکی از این دعاها که معروف است و همه بلدند، این است: « الإمامُ علیٌّ (علیه السلام) لَمّا مَرَّ بالمَقابِرِ: السَّلامُ على أهلِ لا إلَهَ إلاّ اللّه، مِن أهلِ لا إلَهَ إلاّ اللّه، یا أهلَ لا إلهَ إلاّ اللّه كیفَ وَجَدتُم كَلِمَةَ لا إلهَ إلاّ اللّه؟ یا لا إلهَ إلاّ اللّه بِحَقِّ لا إلهَ إلاّ اللّه اغفِرْ لِمَن قالَ لا إلهَ إلاّ اللّه، واحشُرْنا فی زُمرَةِ مَن قالَ لا إلهَ إلاّ اللّه» از امیرالمومین ع نقل است که این دعا تا ۷ پشت انسان به مردگان خیر می رساند و رزق انسان را زیاد می کند.
در روایت دیگری می خوانیم: سَمِعتُ رسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یقولُ : «مَن قالَها إذا مَرَّ بالمَقابِرِ غُفِرَ لَهُ ذُنوبُ خَمسِینَ سَنةً ، فقالوا : یا رسولَ اللّه ِ ، مَن لَم یَكُن لَهُ ذُنوبُ خَمسِینَ سَنةً ؟ قالَ : لِوالِدَیهِ و إخوانِهِ و لعامَّةِ المسلمینَ[3]»= امام على (علیه السلام ) در هنگام عبور از گورستان، فرمود: «سلام و درود از اهل لا اله الا اللّه ، بر اهل لا اله الا اللّه ، اى اهل لا اله الا اللّه ! كلمه لا اله الا اللّه را چگونه یافتید؟ اى لا اله الا اللّه ! به حقّ لا اله الا اللّه ، هر كه گفت: لا اله الا اللّه ، او را بیامرز و ما را در زمره ی كسانى محشور فرما كه گفتند: لا اله الا اللّه .شنیدم رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرمود : هر كه در هنگام عبور از گورستان، این جملات را بگوید، گناهان 50 سالش بخشوده مى شود. اصحاب، عرض كردند: اى رسول خدا! كسى كه گناه 50 سال نداشته باشد، چه؟ فرمود : گناهان 50 سال پدر و مادر و برادرانش و عموم مسلمانان بخشوده مى شود. »

ملاقات ها باید برای رضای خدا باشد

انگیزه ی الهی، انگیزه ی خوبی است که انسان ها وقت بگذارند با همدیگر نشست و برخاست و ملاقات کنند. در راه خدا عطا و بخشش کنند و اگر ندهند، باز برای رضای خدا باشد. یک موقع خداوند امر کرده که ندهید و منع می کند و می فرماید: این جا کمک و یاری نکنید! این جا نخندید! به چهره ی فلان کس اخم نکنید! اینجا با فلان کس قهر کنید! یعنی انجام تمام کارها باید برای رضای خدا باشد.

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: « زُرْ فی اللّه ِ أهلَ طاعَتِهِ، و خُذِ الهِدایَةَ مِن أهلِ وَلایَتِهِ[4]= براى خدا به دیدن اهل طاعت او برو و هدایت را از اهل ولایت او بگیر. » بعضی ها برای خدا به ملاقات اهل ایمان نمی روند. می گویند: فلانی ولی خدا و دوست خداست، می روند که تماشا کنند. با این کار رحمت خدا نازل می شود. مثل این که می گویند: فلان هنرمند یا پروفسور آمده، برویم، ببینیم چه شکلی است؟ یا این که یک اهل طاعت و عابد و زاهدی هست، برویم ببینیم چه شکلی است؟ یعنی انگیزه ی من از ملاقات، خدا نیست و این طور نیست که من چون خدا را دوست دارم و دیدن آن ها مرا به یاد خدا می اندازد، اولیاء و دوستان خدا که رنگ و بوی خداوند تبارک و تعالی را دارند هم دوست داشته باشم و به ملاقات شان بروم. پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «قالوا الحواریّون لعیسی: یا روح َالله فَمن نُجالِسُ اِذاً ؟ قال مَن یُذَکَّرکُم اللهَ رُؤیتُه و یَزیدُ فی عِلمکم منطِقُهُ و یُرغّبُکُم فی الاخرة عَمَلُه[5]= حواریان عیسی عرض کردند: یا روح الله! پس با چه کسی همنشین شویم؟ فرمود، با آن که دیدنش شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش بر دانش شما بیفزاید و کردارش شما را به آخرت تشویق کند. »

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:«زُورُوا فی اللّه و جالِسُوا فی اللّه، و أعطُوا فی اللّه ِو امنَعُوا فِی اللّه، زایِلُوا أعداءَ اللّه و واصِلُوا أولیاءَ اللّه [6]= براى خدا دیدار كنید. براى خدا همنشینى كنید. براى خدا بخشش كنید و براى خدا از دهش خوددارى ورزید. از دشمنان خدا ببرید و با دوستان خدا پیوند زنید.» جز خدا، انگیزه ی دیگری نمی خواهد. معشوق واحد و محبوب واحد داریم و به عشق او دور هم جمع می شویم. مثل ما که الآن این جا نشسته ایم و حتی اسم همدیگر را هم نمی دانیم. آن چه که همه ی ما را دور هم جمع کرده، یک معشوق واحد به نام خداوند تبارک و تعالی است. یک انگیزه ی واحد داریم.

نباید با دشمنان، کنار آمد

 انسان ها باید حول معشوق واحد، دور هم جمع شوند. نباید بین آن ها دشمنی باشد. چون آسیب می رساند. باید مثل یک بدن سالم باشند که همه ی اعضاء و سلول های آن با هم جمع هستند و هم دیگر را دوست دارند و از هم دفاع می کنند.

چو عضوی به درد آورد، روزگار      دگر عضو ها را نماند، قرار 

اگر یک میکروب و آلودگی وارد بدن شود، همه ی قسمت های دیگر بدن واکنش نشان می دهند و بدن چرک و عفونت کرده و همه تلاش می کنند که آن را دفع کنند. عضوی را که با وجود این پیکر سازگاری ندارد، نمی پذیرند. انسان هم نباید با دشمن کنار بیاید و ارتباط نامناسبی با او برقرار کند. این را در مبحث «ولایت» مفصل گفتیم. چون این ارتباط، با عضویت در مجموعه ی ولایی خداوند منافات دارد. خلاف شخصیت، ادب و اخلاق است که انسان با غیر مسلمان طوری گرم و صمیمی باشد که با یک مؤمن است. اسلام می گوید: اگر می خواهید، با آن ها دوست باشید و ارتباط داشته باشید، حتی کار اقتصادی و مشارکت کنید، عضویت شما در مجموعه ی ولایی حق، نباید به خطر بیفتد. آن طوری که یک بچه حزب الهی و یک مؤمن را تحویل می گیرید، اگر بخواهید یک غیر مسلمان را تحویل بگیرید، نادرست است. این کار حدود دارد. پس اخلاق داشته باشید و رعایت کنید! بعضی تا به یک غیر مسلمان می رسند، او را به مسلمان ترجیح می دهند و اسیر و گرفتارش می شوند و از خودشان ذلت نشان می دهند.

دیدار با مؤمن، دیدار با خداوند است

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَن زارَ أخاهُ المؤمنَ إلى مَنزِلِهِ لا حاجَةً مِنهُ إلَیهِ كُتِبَ مِن زُوّارِ اللّه ِ، و كانَ حَقیقا على اللّه ِ أن یُكرِمَ زائرَهُ. [7]= هر كس نه به قصد نیاز خواهى، بلكه به نیّت دیدن برادر مؤمن خود به خانه ی او برود، از دیدار كنندگان خدا انگاشته شود و بر خداست كه دیدار كننده ی خود را گرامى بدارد.»

نباید روابط صرفا براساس حل مشکل و کمک گرفتن ریخته شود. این روابط انگلی است و خوب نیست. روابط باید براساس محبت، صمیمیت، دوستی، ارتباط با حق تعالی گذاشته شود و بر این اساس باید به ملاقات همدیگر برویم. بدون این که نیاز داشته باشیم. یعنی نفس ارتباط با دیگران باید به خاطر خداوند باشد. مثلاً بعضی ها ملاقات طرف می روند و هیچ کاری هم با او ندارند. تازه هدیه، گل و شیرینی هم برایش می برند. حتی به زیارت هم که می روند، برای دیگران سوغاتی می آورند. بعضی با تلفن، سلام و احوال پرسی می کنند. ما دوستی داریم که همیشه در این کار ها از ما سبقت می گیرد و ما هر کاری کنیم، به پای او نمی رسیم. مثلاً روز تولد امام عسگری (علیه السلام) تماس گرفت و تبریک گفت و احوالپرسی کرد. بعد هم توجه دارد که اگر کاری از دستش بر می آید، انجام دهد. این خیلی کار خوب و ارزشمندی است. از روی بیکاری هم نیست. این که حالا حوصله ام سر رفته، به یکی زنگ بزنم و از بی حوصلگی در بیایم، این هم برای خدا نیست.

این توجهات، تلفن زدن ها، ارتباطات، نامه نگاری ها را دست کم نگیریم. نامه نگاری، فرهنگ خیلی بزرگی است. باید برای نامه نوشتن به همدیگر وقت بگذاریم و به نحو احسن پاسخ دهیم. بعضی ها می گویند: وقت این حرف ها را ندارم. به هر حال تو انسان هستی و ارتباط باید حفظ شود.

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: وقتی می خواهید به ملاقات کسی بروید، انگیزه تان خدا باشد و برای او بروید. چنین کسی از ملاقات کننده ها و زائرین خداوند می باشد. حتی وقتی برای رضای خدا در یک جلسه رفتی و نشستی و قلباً هم دوست نداری، خدا می گوید: با من همنشینی کردی و ملاقات من آمدی. پس هیچ وقت خودمان را با طرف مقابل مقایسه نکنیم. چرا که ملاک عمل ما، او نیست. می فرماید: تو برو سراغ کسی که از تو قطع کرده. این یعنی من که قهر نکردم. حالا که او نیامده، من خانه اش بروم، سبک هم نمی شوم. تو اصلاً برای او نمی خواهی بروی، برای خدا برو! مبنا خداست. وقتی رفتی، از زائرین خدا محسوب می شوی. خدا می فرماید: تو به ملاقات او نرفتی، به ملاقات من آمدی! وقتی تو به ملاقات برادر مؤمنت رفتی که هیچ احتیاجی هم به او نداشتی، از زائرین خدا نوشته می شوی. خدا هم وظیفه اش هست که شما را اکرام کند.

پاداش ملاقات مؤمن با انگیزه ی الهی، بهشت است

خداوند می فرماید: وقتی شما ملاقات همدیگر بروید، ثواب زیارت مرا دارد. رمز این ملاقات و دور هم جمع شدن بدون گناه چیست که خدا آن قدر به آن اهمیت می دهد؟ ملاقات یعنی این که حداقل چند دقیقه هم دیگر را ببینیم. اگر شد که بیشتر و اگر نشد، همین ملاقات و زیارت مختصر کافی است. چه رمزی در این خوابیده که خداوند این طوری برایش سرمایه گذاری و خرج می کند؟ خدا می فرماید: شما بروید، خرجش با من! از این بالاتر که زائر خدا می شویم و به ملاقات او می رویم.

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «مَن زارَ أخاهُ فی اللّه ِ قالَ اللّه عزّ و جلّ: إیّایَ زُرْتَ و ثَوابُكَ عَلَیَّ، و لَستُ أرضى لكَ ثَوابا دُونَ الجَنَّةِ[8] = هر كه به خاطر خدا به دیدن برادر خود برود، خداوند عزّ و جلّ می فرماید : تو مرا دیدار كرده اى و پاداشت به عهده ی من است و من به پاداشى كمتر از بهشت، براى تو راضى نمى شوم.» وقتی سلام می کنی و طرف جوابت را نمی دهد، جبرئیل(علیه السلام) جوابت را می دهد. وقتی جایی رفتی و به هر دلیلی نبودند یا تحویلت نگرفتند، هیچ آسیبی نمی بینی و خرد نمی شوی. بعضی ها به هم می ریزند و می خواهند تلافی کنند. خداوند تأکید می کند، تو فقط ملاقات من آمدی و پاداش تو با من است. اگر اخم کنی و یک گوشه بنشینی و بگویی: چرا تحویلم نگرفتند؟ معلوم است ثواب را از من نمی خواهی. انتظار ثواب از طرف مقابلت داشتی. البته وظیفه ی ماست که هر کس کاری برای ما انجام می دهد، از او تشکر کنیم. امام رضا (علیه السلام) فرمودند: « مَن لَم یَشكُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلوقینَ لَم یَشكُرِ اللّه َ عَزَّ و جلَّ[9] = هركس در قبال خوبى مردم تشكر نكند، از خداوند عزّ و جلّ هم تشكّر نكرده است.»

پاداش دوست داشتن مؤمنین، بهشت است

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَن زارَ أخاهُ فی بَیتِهِ قالَ اللّه عزّ و جلّ لَهُ: أنتَ ضَیفِی و زائرِی، عَلَیَّ قِراكَ و قد أوجَبتُ لكَ الجَنَّةَ بِحُبِّكَ إیّاهُ[10] = هر كس به دیدن برادر خود در خانه اش رود، خداوند عزّ و جلّ به او فرماید: تو مهمان و زائر من هستى، پذیرایى از تو به عهده ی من است و من به پاداش محبّت تو به او، بهشت را بر تو واجب كردم. »

تا حالا شده یک مؤمن را به خاطر این که مؤمن است، دوست داشته باشی؟ تا حالا شده از بودن طلبه و بچه حزب اللهی و بسیجی در خیابان کیف کنی و اکرام شان کنی و از دور سلامی بکنی؟ از این که این جوان های متدین را می بینی، لذت ببری و بگویی: این ها سربازان امام زمانند و بوی معشوق مرا می دهند؟ حتی بچه هایی که ظاهر اسلامی هم ندارند و مشغول  شیطنت هستند، وقتی بوی آقا بیاید، می بینی که پوتین پوشیده اند، و چفیه شان را بسته اند و آماده اند.  مگر زمان شاه بچه ها چه کار می کردند؟ خود ما سال 55 چه کار می کردیم؟ کسی فکر می کرد، 2 سال بعد در خیابان ها دست به اسلحه باشند؟ 3سال بعد در کردستان باشند؟ 4 سال بعد در جنگ ایران و عراق بچه ی 13 ساله، پای کار ایستاده باشد؟ چه کسی فکر می کرد؟ خدا بچه ها را در جبهه از کجا آورده بود؟ حتی خود من از کجا آمده بودم؟ همان جا که ما داشتیم فرار می کردیم، در بهشت را گذاشت. واقعاً طرف داشته از خدا فرار می کرده، و اصلاً با خدا کاری نداشته و گناه پشت گناه می کرده و پشت سرش هم در ها را می بسته که دیگر خدا دنبالش نیاید. ولی صدمین در را که باز می کند، می بیند خدا ایستاده و آغوشش را هم باز کرده و بغلش می کند.

جوانی را به مرحوم شیخ جواد آقا انصاری همدانی نشان دادند که اهل معصیت و گناه بوده، فرمود: عیب ندارد، 14 سال دیگر مال خودمان است و سر 14 سال آن جوان آمد. حال خودمان را هم نگاه کنیم، می بینیم که زمانی فرار می کردیم؛ ولی خدا دست مان را گرفت و در دست کسی گذاشت.

« ألاَ تَسْألونّی مِمَّ ضَحِكْتُ؟ رَأیْتُ ناسا مِن اُمَّتی یُساقُونَ إلى الجَنّةِ فی السَّلاسِلِ كُرْها. قیلَ: یا رسولَ اللّه، مَن هُم؟ قالَ: قَومٌ مِن العَجَمِ یَسْبیهِمُ المُجاهِدونَ فیُدخِلونَهُم الإسلامَ[11] = آیا نمى پرسید از چه مى خندم؟ مردمى از امّت خود را دیدم كه آنان را به زنجیر بسته اند و با زور به سوى بهشت مى رانند. عرض شد: اى رسول خدا! آن ها كیستند؟ فرمود: مردمانى عجمند، كه مجاهدان آنان را به اسارت مى گیرند و آن ها را به اسلام در مى آورند.»

خود ما را نگاه کنید! چقدر خدا دنبال ما آمده و ما فرار کردیم. به روی ما در را باز کرده و ما گناه و معصیت و بداخلاقی کردیم. مثل زمان امام حسین (علیه السلام) که در به روی خواص باز شد. بعد از آن هم چند تا قیام شد. به ندرت چنین میدان هایی گیر کسی می آید. خدا یک دفعه در را باز می کند. در 8 سال دفاع مقدس به مردم فرصت داد و وقتی درها بسته شد فهمیدند یعنی چه و خیلی سوختند و حسرت خوردند.

شما هر وقت مؤمنی را دیدی که موفق بود و لذت بردی و گفتی: بارک الله، آفرین، ماشاءالله، الحمدلله، خدا را شکر! خدا خیلی چیز به تو خواهد داد. به جای اینکه بنشینی و در ذهنت علامت سؤال بگذاری، اگر جلوی طرف شکر بکنی، خدا می گوید: تو فلانی را که مؤمن است، دوست داری؟ چون مؤمن اسم خداست و اسم من رویش است، بهشت را برایت واجب کردم. چه خوب است که هم دیگر را به خاطر خدا دوست داشته باشیم و به غیر از این چشم های معمولی هم دیگر را نگاه کنیم. به هم عادت نکنیم و نگوییم: او کسی است که همیشه دارم می بینم.

پی نوشت:

. [1] الکافی , جلد۳ , صفحه۲۲۹.  

[2] . بحار الأنوار : 6/296/102 .

[3] بحار الأنوار : 41/203/93.  

[4] . غرر الحكم : 5491.

[5] میزان الحکمه، ج۱، ص۴۰۲، ح۲.

[6] . غرر الحكم : 5492 ـ 5493  .

[7] . بحار الأنوار : 11/192/77.

[8] . بحار الأنوار: 4/345/74.

[9] . عیون أخبار الرِّضا : ۲/۲۴/۲ .

[10] . بحار الأنوار :  6/345/ 74 .

[11] . كنز العمّال : 10669 .

ظ م - 39

میانگین (1 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed