www.montazer.ir
جمعه 29 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 2519
زمان انتشار: 28 آوریل 2015
امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین

امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین

امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین

شیرخوار اکبری را در بغل دارد حسین

هم چو گردون اختری با جلوه های سرمدی

هم چو دریا گوهری را در بغل دارد حسین

غرقه در امواج شادی گشته آن دریای نور

زمزمی یا کوثری را در بغل دارد حسین

جان هر جانانه را بگرفته در دامن رباب

دلبر هر دلبری را در بغل دارد حسین

یاد مادر می کند زینب چو امشب بنگرد

خود حسین اصغری را در بغل دارد حسین

خود خدای عشقبازان، این سفیر کوچکش

ای عجب پیغمبری را در بغل دارد حسین

پیر کنعان گو ننازد بر جمال یوسفش

یوسف زیباتری را در بغل دارد حسین

گر که از گهواره شد آغاز اعجاز مسیح

نک مسیح دیگری را در بغل دارد حسین

هم رسالت، هم امامت از فروغش منجلی است

احمدی یا حیدری را در بغل دارد حسین

در رگ و شریان او جاری بود خون خدا

از فضایل مظهری را در بغل دارد حسین

عروه الوثقای عالم تاری از قنداقه اش

از شفاعت محشری را در بغل دارد حسین

تا شود گل های سرخ کربلا را عندلیب

مرغ قدسی پیکری را در بغل دارد حسین

این پسر مُهر شهادتنامه انصار اوست

خاتم معجزگری را در بغل دارد حسین

شاهد فردای عاشورا بود در دامنش

یا شفیع محشری را در بغل دارد حسین

عرصه گاه حق و باطل چون شود دشت بلا

بهر آنجا داوری را در بغل دارد حسین

موج خونش چون کند تضمین فتحی جاودان

طفل نه، سرلشکری را در بغل دارد حسین

با زبان بی زبانی راز گوی خلقت است

یاور نوآوری را در بغل دارد حسین

تشنه کامی جوشن و خون گلو شمشیر اوست

بوالعجائب یاوری را در بغل دارد حسین

آل عصمت هر یکی خود کارساز عالمند

کارساز دیگری را در بغل دارد حسین

ای «مؤید» هر چه خواهی نک از آن مولا بخواه

که امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed