www.montazer.ir
چهارشنبه 27 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 1911
زمان انتشار: 14 فوریه 2015
امام مهدی (عج) در کلام الهی

امام مهدی (عج) در کلام الهی

اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ یُحْیِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا قَدْ بَیَّنّٰا لَكُمُ اَلْآیٰاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (سوره حدید/۱۷)

و بدانید كه خدا زمین را پس از مرگش زنده مى‌گرداند. به راستى آیات [خود]را براى شما روشن گردانیده‌ایم، باشد كه بیاندیشید.

اماما! یا علی گفتیم برای از «شما» و برای «شما» گفتن. چرا که وظیفه ی شیعیانتان زنده نگاه داشتن یاد شما در یادشان است.

مهدی جان! باور زیستن در پرتو نور «تو» وقتی به یقین برسد و میوه انتظار بدهد، مقدمه ای می شود برای ظهور اعظمت که فصل شکوفایی ایمانهاست و ما با این امید که خداوند این نور را در دلهایمان بتاباند، از این پس جمعه ها از «شما » خواهیم گفت. باشد که گوشه چشمی بر خادمانتان بیاندازید ان شاالله.

پروردگارا! از هبوط بنده ات آدم علیه السلام تا به حال جهان تشنه ی عدالت و آرمان شهری بر پایه ی آموزه های تو بر بندگانت است و قرن ها نسل در این آرزو عمر گذراندند .

اما حکمت تو بر همان است که خود بخواهی که خدایی و صلاح زمین و زمینیان را بهتر از آنان می دانی ، که باید زمان چیدن ثمره ی قرنها انتظار ، مجاهدت و شکیبایی مقربانت فرا برسد.

اما ما عاشقان «علی تو» که افتخارمان شیعه او بودن است ، با آموزه های چهارده نور فروزانت می دانیم که در حکمت های تو حکمتی هست به نام «بدا»(۱) یعنی که خدا رحم می کند و زمان مقدرش را پیش می اندازد و یا زبانم لال....

مهربانم! وظیفه ی من شیعه را در این چشم به راهی ، همان نورهای چهارده گانه ترسیم نموده اند: صبر و تسلیم و انتظار.(۲)

آموزه ای که قرنها شیعه را سرپا نگه داشته و دشمنان از همین در عذابند.

سه اصلی که نمی گذارد در تحقق وعده ات شک و شبهه و انکار پیش بیاید و دشمنان در عقایدمان نفوذ کنند!

یا رب! ما تسلیم توأییم در تقدیرت برای آینده جهان . صبر می کنیم بر مصایبی که در تأخیر وعده ی حتمی ات بر ما می رسد و منتظریم به تحقق آن وعده که ظهور آخرین ذخیره ات و حاکم حکومتی است که قرنها زمین چشم به راه بر پا شدنش مانده.

با امید به «بدایی» که تقدیر زمینیان را پیش بیاندازد ، هر صبح و شام زمزمه می کنیم : «اللهم عجل لولیک الفرج»

امام مهدی (عج) در کلام الهی

اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ یُحْیِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا قَدْ بَیَّنّٰا لَكُمُ اَلْآیٰاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (سوره حدید/۱۷)

و بدانید كه خدا زمین را پس از مرگش زنده مى‌گرداند. به راستى آیات [خود]را براى شما روشن گردانیده‌ایم، باشد كه بیاندیشید.

خداوند پس از آنكه در آیات ماقبل این آیه مؤمنان را مورد نكوهش قرار داد كه آیا وقت خشوع نرسیده است. در ادامه به حیات زمین اشاره مى‌كند؛ گویا مى‌خواهد میان قلب‌هایى كه مرده‌اند و با ذكر الهى زنده مى‌شوند، با زمین مرده‌اى كه به بركت قطرات باران دوباره زنده و سرسبز مى‌شود، شباهت برقرار كند. در اینجا خداوند مى‌فرماید: چنین حیاتى تحقق مى‌یابد (یُحْیِ اَلْأَرْضَ) . اگر این آیه با آیه قبل ارتباط داشته باشد (كه دارد) ، مى‌توان استفاده كرد كه دل‌هاى مرده نیز به خواست او زنده خواهد شد. امام باقر علیه السّلام دربارۀ این آیه شریفه فرمود:

«یحیها اللّه عزّ و جلّ بالقائم علیه السّلام بعد موتها، بموتها: كفر اهلها، و الكافر میّت» (۳)
خداى تعالى زمین را به واسطۀ قائم علیه السّلام زنده مى‌كند، پس از آنكه مرده باشد، و مقصود از مردن آن، كفر اهل زمین است و كافر همان مرده است.

شیخ كلینى (ره) از امام صادق علیه السّلام درباره قول خداوند اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ یُحْیِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا نقل مى‌كند كه حضرت فرمود: «العدل بعد الجور» (۴)

چند نكته:

١. همان‌طور كه حیات زمین به خواست و اراده خدا بر قرار است و خداوند حیات دوباره زمین را مى‌خواهد، حیات انسان‌ها نیز مورد خواست و اراده او است و خداوند مى‌خواهد آنان حیاتى دوباره پیدا كنند.

٢. همان‌طور كه حیات مجدد زمین به آمادگى زمین و وجود شرایط بستگى دارد، حیات دوباره انسان‌ها نیز به آمادگى مردم براى ظهور و حصول شرایط نیاز دارد.(۵)

آداب انتظار در کلام معصومین علیهم السلام

ابراهیم بن مهزم از پدر خود از امام صادق ع روایت کرده که گوید: در محضر آن حضرت از فرمانروایان فلان خاندان یاد کردیم، پس فرمود: مردم از شتاب جوئی شان در این امر نابود شدند، همانا خداوند با شتاب بندگان شتاب نمی کند، که این کار را پایانی است که باید به آن برسد، چون بدان رسیدند دیگر نه ساعتی پیش می افتد و نه ساعتی به تأخیر.

متن عربی:
بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ ذَكَرْنَا عِنْدَهُ مُلُوكَ آلِ فـُلَانٍ فـَقَالَ إِنَّمَا هَلَكَ النَّاسُ مِنِ اسْتِعْجَالِهِمْ لِهَذَا الْأَمْرِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ إِنَّ لِهَذَا الْأَمْرِ غَایَةً یَنْتَهِى إِلَیْهَا فَلَوْ قَدْ بَلَغُوهَا لَمْ یَسْتَقْدِمُوا سَاعَةً وَ لَمْ یَسْتَأْخِرُوا (۶)

امام مهدی (عج) و منتظران

معارف انتظار

سرنوشت‌ هر جامعه‌ای‌ بسته‌ به‌ رویكرد و اراده‌ی‌ آن‌جامعه‌ باشد، بدین‌معنا كه‌ اراده‌ی‌ جمعی‌مردم‌ سبب پدید آمدن زمینه‌ها و بسترهایی‌ می‌شود كه‌ این‌ زمینه‌ها فضای‌ متناسب‌ با خود را به‌دنبال‌ می‌آورند و در نتیجه، سرنوشت‌ جامعه‌ به‌ گونه‌ای‌ رقم‌ می‌خورد كه‌ فضای‌ حاكم‌ بر جامعه‌ مقتضی‌ آن‌ است‌ و از آن‌جا كه‌ لازمه‌ی‌ هر قانونی، قابلیّت‌ تكرار آن‌ است، بدین‌معنی‌ كه‌ هر گاه‌ سبب‌ محقق‌شود، اقتضای‌قانون، آن‌ است‌ كه‌ مسبب‌ و نتیجه‌ نیز تحقّق‌یابد، در می‌یابیم‌ كه‌ اگر انسان‌های‌ صالح‌ و پاك‌سیرت‌ به‌ دنبال برقراری‌ حكومت‌ جهانی‌ عدل‌گستری‌ هستند كه‌ ریشه‌ی‌ هر گونه‌ ظلم‌ و ستم‌ را بركند و پرچم‌ زیبای‌ ولایت‌اللّه‌ را در سراسر گیتی‌ به‌ اهتزاز درآورد، باید در نخستین‌ گام‌ زمینه‌های‌ اجتماعی‌ لازم‌ را فراهم‌ سازند؛ چرا كه‌ آخرین‌ پیشوای‌ الهیِ انسان‌ها، به‌ منظور هدایت‌ مردم‌ به‌ سر منزل‌ و كمال‌مطلوب، زمام‌ چنین‌حكومتِ جهانی‌ را به‌دست‌می‌گیرد، و این‌ امر در صورتی‌ امكان‌خواهد داشت‌ كه‌ مردم‌ آماده‌ی‌ بهره‌گیری‌ از این‌ هدایت‌ الهی‌ باشند، و در صورتی‌كه‌ چنین‌ زمینه‌ مساعدی‌ در اجتماع‌ وجود نداشته‌باشد و مردم‌ در مقامِ پذیرشِ دستورهای‌ هدایت‌كننده‌ی‌ آن‌ امامِ همام‌ نباشند، ظهور پیشوای‌ آسمانی‌ و منجی‌ امّت‌ها در میان‌ چنین‌ مردمی، ثمری‌ نخواهد داشت، همان‌طور كه‌ وجود حضرت‌علی‌(علیه‌السّلام) در میانِ مردم‌ زمان‌ خود، بدون‌ وجود زمینه‌ی‌ مساعد برای‌ بهره‌گیری‌ از هدایت‌های‌ آن‌ حضرت، نتیجه‌ای‌ به‌ دنبال‌ نداشت.

‌در برخی‌ از روایات، با زبانِ خبر از آینده، به‌این‌ زمینه‌سازی‌ اشاره‌شده‌است. از جمله‌ی‌ آن‌ها حدیثی‌ است‌ از رسول‌خدا (صلّی‌اللّهُ علیه‌وآله‌وسلّم) كه‌ در آن‌ چنین‌ آمده:

یَخرُجُ اُناسٌ مِن‌المشرق، فیُوَطؤ‌ون‌للمهدی یعنی‌سلطانه(۷ )

«از مشرق‌زمین، مردمانی‌ خروج‌ می‌كنند و زمینه‌ساز حاكمیّت‌ مهدی‌ موعود (علیه‌السّلام) می‌گردند.»

‌همان‌طور كه‌ ملاحظه‌ می‌شود، پیام‌آور خدا با این‌ بیان‌ نورانی، در ضمنِ خبر از آینده، ظهور مهدی‌ موعود (علیه‌السّلام) را مترتّب‌ بر فراهم‌ بودن‌ زمینه‌های‌ لازم‌ جهت‌ حكومت‌ و سلطه‌ی‌ آن‌ حضرت‌ بر كُره‌ی‌ خاكی‌ می‌داند و این‌ در حالی‌ است‌ كه‌ هر انقلاب‌ و حكومتی‌ كه‌ برای‌ هدفی‌ معیّن‌ برپا می‌شود، در صورتی‌ امكانِ پیروزی‌ دارد كه‌ زمینه‌ی‌ آن‌ از هر جهت‌ فراهم‌ باشد و اوضاع‌ به‌ طور كامل‌ آماده‌ و مهیّا باشد.

‌یكی‌ از عوامل‌ و زمینه‌های‌ مهم‌ پیروزی، آن‌ است‌ كه‌ عموم‌ ملّت، خواهان‌ آن‌ حكومت‌ باشند و اراده‌ی‌ جمعی‌ ایشان‌ بر تأیید و پشتیبانی‌ آن‌ قرار گرفته‌ باشد، و از آن‌جا كه‌ حكومت‌ حضرت‌مهدی‌(علیه‌السّلام) یك‌ حكومت‌ جهانی‌ است، به‌تبع، مساعد بودنِ زمینه‌ی‌ عمومی‌ جهان‌ را نیز می‌طلبد.

‌در ادامه، به‌برخی‌ از نشانه‌های‌ فراهم‌ آمدن‌ این‌ زمینه، كه در واقع مراحل مختلف ایجاد زمینه اجتماعی‌ هستند، اشاره‌می‌كنیم:

محبوبیت اجتماعی

در دوران پیش از ظهور که یأس، سایه سیاه خویش را بر وجودِ بشریت می‌گستراند، خصیصه آینده‌نگری انسان، حسّ امید را ـ ناخودآگاه ـ از دلِ انسانیّت مدفون می‌رویاند وآدمی را به روزی دیگر بشارت می‌دهد. بی‌گمان، نسلی که دچار یأس‌ها و سرخوردگی‌ها است، در پی دیدنِ روزی خواهد بود که تمامی استعدادهای نهفته‌اش شکوفا شود و همه انسان‌ها در پهنه زمین به جایگاه حقیقی‌شان برسند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که تمامِ تلاشِ امامان هدایت(ع)، در این جهت مصروف می‌شده که در زمانی که یأس از دنیا و حاکمان آن بر شیعیان سیطره پیدا می‌کرده، مراقب باشند تا این ناامیدی به ناحیه رحمت الهی سرایت نکند؛ بلکه چراغ امید به کارسازی و فرج و گشایش امور از جانب پروردگار متعال را در دل پیروانشان فروزان‌تر کنند. در روایتی از امام هشتم(ع) چنین رسیده:«ما احسن الصّبر و انتظار الفرج... فعلیکم بالصّبر؛ فاِنّه اِنّما یَجییءُ الفرج علی الیأس...(۸)

چه نیکو است صبر و انتظار گشایش امور را کشیدن... پس بر شما است که صبر پیشه کنید؛ به درستی که فرج، آنگاه می‌آید که ناامیدی فراگیر گشته باشد.»

در فضای مالامال از یأس و ناامیدی و سرخوردگی انسان‌ها، آشنایی با آینده سبز و پُرنشاط از مجرای بشارت‌ها و پیش‌بینی‌های قطعی و تخلّف‌ناپذیر انبیاء و اولیای الهی، آدمی را در پی رسیدن به منجی و مُصلحی حقیقی وامی‌دارد. این حالت، در مرحله نخست، تمایلی بیش نیست؛ امّا با شناخت بیشتر نسبت به اوصاف متعالی و آرمانی آن مصلحِ موعود و حکومتش، در کنارِ رویارویی با واقعیّت‌های وحشتناک و تلخ و نابه‌هنجار عصر پیش از ظهور، رفته رفته به محبّت و دوست داشتن رکن اصلی آن حکومت اصلاحگر، یعنی قائد و رهبر نهضت، مبدّل می‌شود.

اینجاست که این سخن در جایگاه معنا و مفهوم واقعی خویش قرار می‌گیرد:«اِنّه لا یخرج حتّی لا یکون غائبٌ احبّ اِلی الناس منه، مِمّا یلقون من الشر(۹)

به درستی که (مهدی موعود(ع)) قیام نمی‌کند تا زمانی که هیچ غایبی نزد مردم محبوب‌تر از وی نباشد و این به خاطر شرارت‌ها و ناروایی‌هایی است که مردم دیده‌اند.»اهمّیت عنصر محبوبیّت اجتماعی تا به آنجاست که وقتی به تاریخ می‌نگریم، هیچ حکومتی را نمی‌یابیم که گفته باشد: متّکی بر ستم و سرکوب، بر مردم اِعمال حاکمیّت می‌کند.

محبوبیّت اجتماعی که آمد، به دنبال خود مقبولیّت را می‌آورد و با آمدن مقبولیّت، مردم، مُلتمِسانه، حاکم را بر اِعمال حکومت بر خویش دعوت می‌کنند. نمونه بارز این مطلب را در ماجرای بیعت مردم با حضرت علی(ع) مشاهده می‌کنیم(۱۰)؛ البتّه متون رسیده درباره نحوه بیعت مردم با حضرت مهدی(عج) نیز خالی از این معنا نیست.(۱۱) به خاطر فراهم بودن همین زمینه اجتماعی مناسب، وقتی امام عصر(عج) ظهور می‌کند، مردم، با خوشحالی تمام و در نهایت احترام، از آن حضرت استقبال می‌کنند.

مرحوم سیّد بن طاووس(ره) در نقلی چنین آورده:«حضرت مهدی(ع) قیام نمی‌کند تا زمانی که نفس زکیّه به شهادت می‌رسد. پس هنگامی که نفس زکیّه کشته شد، اهل آسمان و زمین، بر قاتلان او خشمناک می‌شوند. در این هنگام است که مردم، گِرد مهدی(ع) جمع می‌شوند و او را همانند عروسی که شب زفاف به سوی خانه شوهر می‌برند، برای حکومت می‌آورند.»(۱۲)

بی‌گمان تعبیر (زفوها اِلیه...)، حاکی از ‌اشتیاق شدید مردم به حکومت حضرت مهدی(ع) و فراهم بودن زمینه بی‌نظیر اجتماعی قبل از ظهور است که به هنگام ظهور، این گونه از حکومت آن حضرت استقبال می‌شود و همان طور که از متن روایت ظاهر است، این زمینه اجتماعی پس از بروز ظلمی آشکار که در قالب شهادت نفس زکیّه پدید آمده، در جامعه ایجاد می‌گردد، بر همین اساس می‌توان علّت رویکرد مردم به حکومت مهدوی را در ادامه سرخوردگی ایشان از ظلم و فساد دیگران ارزیابی کرد.

مرور روایاتی که در این باره وارد شده‌اند، به ما می‌نمایاند که عنصر محبوبیّت، در بسترسازی برای حکومت حضرت مهدی(ع)، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. در بیانی از قتاده چنین رسیده است: المهدی خیرالنّاس... محبوبٌ فی الخلایق...(۱۳)

حضرت مهدی(ع) بهترین مردم است... او، محبوب نزد خلایق است.»در تعبیر دیگری از اهل سنّت این طور آمده است: «هنگامی که ندا دهنده‌ای از آسمان فریاد زند: حق در آل محمّد(ص) است، پس در آن زمان مهدی ظاهر می‌شود و محبّت او در دل مردم جای می‌گیرد؛ به طوری که در یاد هیچ کس، غیر او نخواهد بود.»(۱۴)

در نقل دیگری، مقدار‌ اشتیاق مردم به آن حضرت، به شدّت شوق و دلبستگی شتر مادّه‌ای به فرزندش تشبیه شده است:«فیبلغ المؤمنین خروجه فیأتونه مِن کلّ ارض، یحنّون الیه کما تحنّ الناقه الی فصیلها...(۱۵)

هنگامی که خبر خروج حضرت مهدی(عج) به انسان‌های مؤمن می‌رسد، از هر سرزمینی به سوی او روانه می‌شوند و با ‌اشتیاق به سوی او می‌شتابند، همان طور که شتر مادّه به طرف فرزند خود می‌رود.»

عطش و شیفتگی

انسانی كه برای رسیدن به سعادت و خوش بختی به هر دری زده و هر راهی را پیشِ رو گرفته، ولی هر چه بیش تر تلاش كرده، بسته بودن درها و بن بست بودن راه ها برای اش یقینی تر گشته است، اشتیاق به برپایی حكومت منجی موعود (علیه السّلام) در وجودش شعله ورتر می شود. تداوم این حالت، روح آدمی را به مرحله ای جدید می رساند كه آن، عطش و شیفتگی است. اگر در جامعه ی بشری، این عطش پدید آید، مرحله ای مهم از زمینه های اجتماعی ظهور، فراهم شده است.

شاید بتوان سبب تكرار جمله ی <یملا الا رض قسطاً و عدلاً كما مُلِئت جوراً و ظلماً> را در همین نكته دانست؛ چرا كه بشر، از روزی كه پا به عرصه ی زمین گذاشته و در پرتو زندگی اجتماعی خود، برای پیشبُرد اهداف انسانی خویش، سر به فرمان حاكمان و زمامداران نهاده است، امیدوار بوده كه این حاكمانِ زورمند جلو تعدّیات را بگیرند و جامعه ای صالح و به دور از هر گونه ظلم و ستمِ پیدا و پنهان بسازند، امّا نه تنها به این خواسته ی برخاسته از عمقِ جانِ خویش نرسیده، بلكه روز به روز شاهد گسترش ظلم و ستم های گوناگونی بوده است. از این رو، هر گاه كه با پدیده ی ناروایی روبه رو می شود، از اعماق وجود آرزوی درك روزگاری را می كند كه با روی كارآمدن مردی الهی، روحِ عدالت در كالبد جامعه ی بشری دمیده شود. این، همان زمینه ی مساعد و بستر مناسب برای پذیرش حكومت جهانی حضرت مهدی موعود (علیه السّلام) است كه باید در وجود تمامی جامعه ی بشری رسوخ كند.

هر چند كه روبه رو شدن با پدیده ی نابه هنجار ظلم و جور، انسان را از سویی آزرده خاطر و رنجور می كند، امّا از سوی دیگر، نور امید و عطش زندگی در آینده ای حتمی و موعود كه اثری از ظلم و جور نخواهد داشت را در دل او فروزان می كند و همین امر سبب می شود تا لحظه به لحظه، محبّت و دوستی و اُنس با حضرت مهدی (علیه السّلام) و حكومت او در جانِ آدمی شدّت یابد، و رفته رفته این شدّت به عطش و شیفتگی مبدّل شود.

در روایتی از رسول خدا (صلّی اللّهُ علیه وآله وسلّم)، چنین آمده:

<ینزل باُمّتی فی آخِرالزمانِ بَلاءٌ شدیدٌ مِن سُلطانِهِم لم یسمَع ببلاءٍ اشد منه حتّی تضیق علیهم الا رض الرحبه حتّی تملاء الارض جوراً و ظلماً، لایجدالمؤ من ملجاءً یلتجیء الیه مِن الظلم، فیبعث اللّهُ عزوجلّ رجلاً مِن عترتی فیملا الا رض قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلماً یرضی عنه ساكن السماء و ساكن الا رض؛ در آخر الزمان، بر امّت من، بلای شدیدی - كه تا آن زمان بلایی شدیدتر از آن شنیده نشده - از جانب سلطان و حاكم ایشان وارد می شود، به حدّی كه زمین با آن همه گستردگی اش بر آنان تنگ می شود و مالامال از ستمِ آشكار و پنهان می گردد. انسان مؤمن، پناهگاهی پیدا نمی كند كه بدان پناه برد. در این وقت است كه خداوند عزّوجلّ، مردی از خاندان مرا بر می انگیزد تا زمین را پُر از قسط و عدل سازد، همان گونه كه لبریز از ظلم و جور گشته بود، به طوری كه ساكنین آسمان و زمین، از وی راضی می شوند.

این روایت، به روشنی، نشان می دهد كه دوری جامعه از رهبر الهی عادل، و گرفتار آمدن آن در چنگال سردمداران بیدادگر، موجب بروز ظلم و فساد در همه ی زمینه ها می شود و همین فساد، باعث سختی و مشكلی و پدید آمدن تنگناهای غیر قابل رفع در زندگی بشر می گردد. در نتیجه، سبب تشنگی انسان های مؤ من به ظهور مصلح واقعی می گردد.

از حدیفه، درباره ی وضعیت جامعه ی بشری در هنگام قیام حضرت مهدی (علیه السّلام) چنین رسیده:
... انّه لایخرج حتّی لایكون غایب احب اِلی الناس مِنه مِمّا یلقون مِن الشّر(۱۶)

به درستی كه [مهدی موعود (علیه السّلام)] قیام نمی كند تا زمانی كه هیچ غایبی نزد مردم محبوب تر از وی نباشد، و این به خاطر شرارت ها و ناروایی هایی است كه به مردم رسیده است.

اضطرار

از بررسی روایات می توان چنین به دست آورد كه <اضطرار>، تبلور فراهم آمدنِ همه ی آمادگی ها و زمینه ها است. انسانِ مضطر، دنیا را باتمام وسعت اش، تنگ احساس می كند و زرق و برقِ فریبنده ی ظاهرِ قدرت های شیطانی، او را غافل نمی كند. بر عكس، انسان هایی كه زندگی در كاخ های سر به فلك كشیده و بهره مندی از مال و منال فانی و عیش و نوش زودگذر دنیا، خط پایان آرزوهایشان را ترسیم كرده است، كجا به دنبال جایگاهی در كنار مهدی موعود (علیه السّلام) خواهند بود؟

انسانی كه خود را یافت و ارزش جان خویش را بیش تر از آن دید كه در چند روزه ی دنیا تباه اش سازد، قدم نهادن در خیمه ی محبوب دل ها و زندگی در روزگار شیرین ظهور را پایان آرزوهایش قرار می دهد و این حالت، نه فقط یك آرزوی بی ریشه، بلكه فراتر از عطشی است كه جان آدمی را به لرزه در می آورد و لحظه به لحظه او را در پی رها شدن از وضعیت كنونی می دارد.

در كلامی كه از رسول خدا (صلّی اللّهُ علیه وآله وسلّم) پیش از این نقل شد این نكته، نمایان است. آن حضرت فرمود:

ینزل بأُمتی فی آخر الزمان بلاءٌ شدیدٌ مِن سلطانِهِم لم یسمَع بِبَلاءٍ اشدّ مِنه حتّی تضیق علیهم الا رض الرحبَه حتّی تملا الا رض جوراً و ظلماً لایجد المؤ من مَلجاءً یلتجیءُ اِلیه مِن الظلم، فیبعث اللّه عزوجل رجلاً مِن عترتی...

در آخر الزمان، بر امّت، من بلای شدیدی - كه تا آن زمان بلایی شدیدتر از آن شنیده نشده - از جانب سلطان و حاكمِ ایشان وارد می شود، به حدّی كه زمین با آن همه گستردگی اش بر آنان تنگ می شود و مالامال از ستمِ آشكار و پنهان می گردد. انسان مؤ من، پناهگاهی پیدا نمی كند كه بدان پناه برد. در این وقت است كه خداوند عزّوجلّ، مردی از خاندان مرا بر می انگیزد... .

در این بخش از حدیث شریف، ظهور حضرت مهدی (علیه السّلام) بر این مترتب شده كه انسان مؤ من بیابد كه هیچ پناهی برای او وجود ندارد!

از این سخن، چنین استفاده می شود كه زمینه ی اجتماعی كه عاملِ فرا رسیدن زمان ظهور است، وقتی كار ساز است كه همراه خواست قلبی انسان های مؤ من، باشد. به عبارت دیگر، انسان های منتظر، باید به مرحله ای برسند كه به تحقیق یقین كنند برای نجات از گرداب مهالك، هیچ پناهی جز حكومت مهدی آل محمد، (علیهم السّلام) نیست.

این، مطلبی است كه با تعبیرهای گوناگونی در روایات مورد تأیید قرار گرفته در روایتی ابوسعید خدری از وجود مقدّس پیامبر گرامی اسلام(صلّی اللّهُ علیه وآله وسلّم) چنین نقل می كند:

تأوی الیه اُمّتُه كما تأوی النحل اِلی یعسوبها(۱۷)

امّت حضرت مهدی (علیه السّلام) به سوی او پناه می برند، همان طور كه زنبور [از ترس دیگران] به ملكه ی خویش پناه می برد.

بنابراین، رسیدنِ جامعه به مرحله ای كه در آن، همه ی مردم یك دل و یك صدا، خواهانِ حكومت حضرت مهدی(علیه السّلام) باشند و با تمام وجود، اضطرار خویش را به حضرت اش فریاد زنند و آماده ی یاری و جانبازی در ركاب او برای رسیدن به اهداف والای وی باشند، از جمله عواملی است كه توقّع ظهور، بدونِ آن، امری است نه چندان نزدیك به واقع.

بر همین اساس است كه وجود مبارك اش در توقیع شریف چنین می فرماید:

ولو ان اشیاعَنا - وَفّقَهُم اللّه لِطاعتِهِ - علی اجتِماعِ القلوب فی الوفاءِ بالعهد علیهم لَما تأخر عَنهم الیمنُ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجلَت¬ لهم السعاده بمشاهدتنا علی حق المعرفه وصِدقِها مِنهم بِنا(۱۸)

اگر دل های شیعیان - كه خدا بر طاعت خویش موفق شان دارد - بر وفای به عهدی كه بر آنان بود، متّحد و استوار می بود، هرگز یمن دیدار [و همنشینی] ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد و به تحقیق كه خوش بختی دیدار ما با معرفتی ثابت و پا برجا به سوی آنان روی می آورد.

این، در حالی است كه اگر زمینه مردمی مناسب، به وجود نیاید، به طور كلّی، جامعه، لیاقت و قابلیت بهره مندی از این نعمت بس بزرگ الهی را به دست نمی آورد؛ چرا كه قانون حتمی الهی این گونه استقرار یافته كه نعمت و رحمت خداوند بر حسب اقتضای محلّ و بر وفق استعداد و متناسب با قابلیتِ دریافت كننده، فرود آید.(۱۹)

ظهور زمامدار عادلی مانند امام زمان (علیه السّلام)، بزرگ ترین نعمتی است كه تا كنون هیچ امّتی لیاقت دریافت آن را نداشته و اگر قرار باشد كه آن حضرت بدون وجود زمینه ی لازمِ اجتماعی ظهور كند، به تحقیق كه از مردم همان چیزی را خواهد دید كه دیگر پیشوایان الهی دیدند و همین مردمی كه در صورت ایجاد زمینه ی پذیرشِ حكومت امام زمان (علیه السّلام) از یاران و هواداران آن حضرت می شوند، در صورت عدم وجود زمینه ی لازم در میان شان، آلت دستِ حاكمانِ جایر و ستم پیشه گشته و علیه آن امام همام به مقاومت بر خواهند خواست!

بنابراین، یكی از مهم ترین زمینه های ظهور امام زمان(علیه السّلام)، و بر پایی حكومت عدل جهانی، فراهم آمدن بستر اجتماعی لازم است. و در همین راستا، یكی از با اهمیت ترین وظایف انسان های صالحی كه در انتظار برپایی دولت كریمه ی امام عصر(ارواحنالتراب مقدمه الفداء) هستند، این است كه زمینه های اجتماعی لازم برای پذیرش و درخواست حكومت حضرت مهدی(علیه السّلام) را در میان توده های مردم پدید آورند.

ضرورت وجود یاران

روشن است كه مهم ترین وظیفه ی دولت امام مهدی (علیه السّلام) ریشه كن كردن ستم و ستمگران از سطح جامعه و ساختن جامعه ای پاك و با طراوت در سراسر كره ی زمین است. و نیز روشن است كه پاك سازی چنین جامعه ای از لوث وجود پلیدی های ناشی از دوری انسان ها از كرامت انسانی خویش، آن هم بدون هیچ گونه سُستی و كوتاه آمدن در اجرای دستورهای حیات بخش خدایی، مستلزمِ درگیری با پایگاه های سلطه ی اهریمنانی است كه منافع خویش را فقط در دلِ سیاه جامعه ی دور از اولیای خدا یافته اند.

اصلاحِ چنین جامعه ای كه لبریز از بیدادگری و فساد است، كاری بس دشوار خواهد بود؛ زیرا، همان طور كه در گذشته بدان اشاره شد، امام (علیه السّلام) برنامه های خود را از راه های عادی و در چهارچوب ملاك ها و قانون های طبیعی به اجرا در میآورد كه یكی از آن ها پیشرفت دین و آیین خدا از طریق یاری بندگان صالح است.

از سویی، اداره ی جامعه ای رهیده از بندهای بردگی شیطان پرستان، آن هم به گستردگی تمام زمین، دولتی قوی و كارآمد می طلبد، دولتی كه از یاران و دست یارانی ویژه تشكیل شده باشد، یاورانی كه از هر جهت شایستگی های لازم برای تحمّل مبارزات طاقت فرسای اوّلیه و سختی های اداره ی جامعه ی پس از ظهور را داشته باشند تا در كنار ایشان، ناهمواری ها، هموار گردد و آن رهبر یگانه از بیابان غربت و تنهایی رها شود و زمین را لبریز از عدل و داد كند.

این، مطلبی است كه علاوه بر، برخورداری از پشتوانه ی عقلی، در برخی از روایات هم مورد اشاره قرار گرفته است. فضیل بن یساراز امام صادق (علیه السّلام) نقل می كند كه دربارهِ حضرت مهدی (علیه السّلام) فرمود:

له كنز بالطالقان ما هو بذهب ولافضّه...، و رجالٌ كأنّ قلوبهم زبرالحدید... بهم ینصُرُاللّهُ اِمامَ الحق؛ (۲۰) برای حضرت مهدی (علیه السّلام) گنجی است در طالقان كه از جنس طلا و نقره نیست... مردانی هستند كه استواری دل هایشان برای دین خدا، همانند آهن است... خداوند متعال، به دست ایشان، امام و پیشوای حق را یاری می كند.(۲۱)

تشرفات

تشرّف شیخ ابن ابى الجواد نعمانى

شیخ ابن ابى الجواد نعمانى از كسانى است كه-به فرمایش بعضى از بزرگان-به حضور حضرت ولىّ عصر ارواحنا فداه رسیده است و در آن‌جا به حضرت عرض مى‌كند: مولاى من، براى شما مقامى در نعمانیّه و مقامى در حلّه است؛ چه اوقاتى در این دو مكان تشریف دارید؟

فرمودند: در شب‌وروز سه‌شنبه در نعمانیّه، و شب‌وروز جمعه در حلّه مى‌باشم؛ امّا اهل حلّه به آداب مقام من؛ رفتار نمى‌كنند. هیچ شخصى نیست كه به مقام من وارد شود و به آداب آن عمل كند؛ یعنى بر من و ائمّۀ اطهار علیهم السّلام سلام كند و دوازده بار صلوات بفرستد بعد هم دو ركعت نماز با دو سوره بخواند و در آن دو ركعت با خداى تعالى مناجات كند، مگر آن‌كه خداى تعالى آنچه را كه مى‌خواهد به او عطا مى‌فرماید..

عرض كردم: مولا جان، آن مناجات را به من تعلیم فرمایید. فرمودند: اللّهمّ قد اخذ التّأدیب منّى حتّى مسّنى الضّرّ و انت ارحم الرّاحمین و ان كان ما اقترفته من الذّنوب استحقّ به اضعاف ما ادّبتنى به و انت حلیم ذو انات تعفو عن كثیر حتّى یسبق عفوك و رحمتك عذابك.
و سه مرتبه این دعا را بر من تكرار فرمود، تا حفظ شدم.(۲۲)

منابع:
۱- این حقیقت قرآنی که خداوند آنچه را که بخواهد تغییر می‏دهد، همان مسأله‏ی «بدا» است که شیعه به آن اعتقاد دارد و اهل سنت آن را نفی می‏کنند. از نظر شیعه بدا همان کاری است که خداونددر لوح محو و اثبات می‏کند و چیزی فراتر از آن نیست.
«بدا» در آفرینش، نظیر نسخ در قانون است، مثل آنكه از ظاهر قانون و یا حكمى تصوّر كنیم كه دائمى است، ولى بعد مدّتى ببینیم كه عوض شده است. البتّه این به معناى پشیمانى و یا جهل قانونگذار نیست، بلكه شرایط باعث بوجود آمدن این تغییر در قانون شده است، درست مانند نسخه‏اى كه پزشك با توجّه به شرایط فعلى بیمار آن را مى‏نویسد، امّا به محض تغییر حال او، نسخه جدیدى تجویز مى‏كند. لذا همان گونه كه نسخ در آیات را كه در واقع یك نوع بدا است، همه فرق اسلامى از شیعه و سنى قبول كرده‏اند، مى‏بایست «بدا» را با همین معنا و بیانى كه آمد پذیرا باشند. پس بدا به معناى جهل ماست .
۲- غیبت نعمانی ترجمه مجتبی عزیزی ص ۴۱۴ حدیث ۲۳۱-۸
۳- كمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۸، ح ۴
۴- كلینى، كافى، ج ۸، ص ۲۶۷، ح ۳۹۰
۵- امام مهدی (عج) در قرآن مهدی یوسفیان صص۵۹-۵۸
۶- غیبت نعمانی ترجمه عزیزی باب ۱۶ ص۶۱۵
۷- عقد الدرر، ص ۱۶۷، باب الخامس؛ کنزالعمال، ج ۷، ص ۱۸۶؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۷؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ۱۳۶۸ - باب خروج المهدى، من کتاب الفتن
۸- بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰؛ بحار الانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ح ۷ و ...
۹- عقد الدرر، ص ۹۴
۱۰- مراجعه شود به خطبه ۳ (شقشقیه)، نهج البلاغه
۱۱- عقد الدرر، ص ۹۶ وص ۱۴۲، باب الرابع؛ سنن الدّانى، ابو عمرو الدّانى؛ لوحه ۸۵ و۹۵
۱۲- ملاحم وفتن، سید بن طاووس؛ باب ۶۳، ص ۱۳۹؛ معجم احادیث الاِمام المهدى (علیه السّلام)، ج ۱، ص ۴۷۸، ح ۳۱۹ با کمى تفاوت
۱۳- عقد الدرر، ص ۲۰۲
۱۴-همان مدرک، ص ۸۳
۱۵- همان مدرک، ص ۱۱۳، باب ۴
۱۶- عقد الدرر، ص ۹۴
۱۷- معجم الملاحم والفتن، ج ۴، ص ۳۵۲ (به نقل از الملاحم، سید بن طاووس، ص ۷۰، باب ۱۴۶ مهر بیکران، ص ۵۱
۱۸- احتجاج، طبرسى، ج ۲، ص - بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷
۱۹- انزل مِن السّماء ماءا فَسالت أودیه بِقَدَرِها رعد/ ۱۷
۲۰- بحار الانوار، ج ۵۲، باب ۲۶، ح ۸۲، ص ۳۰۷ – ۳۰۸
۲۱- مقدمات ظهور، سیدمجتبی فلاح بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(عج)،فصل زمینه های اجتماعی و دولت حضرت مهدی (عج)
۲۲- برکات حضرت ولی عصر (عج) جواد معلم ص۸۰ به نقل از عبقری حسان ج ۲ ص۷۸س۲۴

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed