مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در شرح زیارت شریف جامعه کبیره به فقره «و أعلام التقی» رسیدیم. «أعلام» جمع علم به معنای پرچم ها، نشانه و علامت است. از ویژگی هائی که در زیارت جامعه کبیره برای امامان علیهم السلام ذکر شده آن است که آنان «اعلام التقی» یعنی نشانه های تقوا هستند. یعنی تقوا را باید با آنها شناخت. یعنی هر آنچه را که آنان انجام داده اند مصداق تقوا است. چون آنها عَلَم های تقوا هستند.
شما در جاده که حرکت می کنید، علامت هایی را می بینید که هر کدام خبر از یک حقیقت خارجی دارند. مثلاً علامت جاده باریک میشود، یعنی حواست را جمع کن که وضعیت جاده متفاوت می شود.
اصل واژه «التقی» وِقایه یا وَقایه به معنی وسیله نگهداری و حفظ یک چیز بوده است. یعنی نگه داشتن چیزی به وسیله چیز دیگری. مثل ماسک زدن که یک عمل تقوایی محسوب می شود. چون ماسک از جانمان در برابر آسیبی به نام ویروس کرونا حفاظت میکند.
در این فقره میخوانیم که ائمه نشانههای تقوا هستند. یعنی اگر کسی میخواهد آسیبی نبیند، باید ببیند ائمه چطور رفتار می کردند. باید از آنها یاد بگیرد. چون نشانههای سلامت و پاک بودن، ائمه (علیهم السلام) هستند.
انسانی که در حال حرکت از دنیای پر خطر تا ابدیت است، باید توجه به عوامل تهدیدکننده داشته باشد تا خودش را به بهشت برساند.
انسان یک تعریف مشخص دارد. یعنی موجود مختار، موجودی که باید خودش راه بهشت و جهنم را با اختیار طی کند، نه اجباری. موجودی است که آزاد است و خدا او را آزاد و دارای اختیار آفریده است: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً= ما به حقیقت راه (حق و باطل) را به او نمودیم. حال خواهد شکر (این نعمت) گوید و خواهد (آن نعمت را) کفران کند». اختیار یعنی چند راه سر راهش قرار داده است که حالا باید به هر روشی، راه درست را انتخاب کند. باید رفتارش را با پدرزن، مادرزن، خانواده همسر و خانواده خودش، با شوهر، با زن، با بچهها، با خودش، و حتی با حیوانات، درست تنظیم کند.
دایره تقوا وسیع است و به این معناست که انسان خودش را باید محافظت کند تا جهنمی نشود. یعنی تقوا چیزی است که نمیگذارد کوچک و محدود تربیت بشوی. پس هر چیزی که مانع تربیت بینهایتت تا مقام معصوم شود، بیتقوایی نام دارد. حالا به نمونه هایی از موارد تقوا اشاره می کنیم.
برای سالم عبور کردن از دنیا، به تقوا نیاز داریم
دنیا چیست؟ دنیا را فرمودند متن جهنم است. یعنی جهنمی که انسان باید در آخرت درک کند، در همین دنیا قابل درک است. اگر کسی دنیا را سالم رد کرد، در آخرت هم سالم رد میشود. پس همه جهنم ما در این دنیاست. آن جهنمی که آنجاست، آن صراطی که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، در همین جاست. بنابراین، انسان در هر شنیدنی، نگاه کردنی، خوردنی، بو کردنی، لمس کردنی، احساسی، خیالی، تفکری، توهمی، تعقلی، اخلاقی، کرداری، رفتاری، هم عامل جهنمی دارد و هم عامل بهشتی. با یک خیال، با یک تعقل و توهم غلط خودش را جهنمی میکند. پس در تمام حیطهها ما نیاز به عامل تقوایی داریم.
عبادات، قرآن خواندن، حافظ قرآن بودن، نماز، نمازشب، حج، راهپیمایی، همه ی اینها میتواند کسی را مغرور کند، عجب بیاورد و جهنمیاش کند و میتواند کسی را هم متواضع کند و او را بسازد.
ارتباط شیطان با خدا در ابتدا خیلی خوب بود. او از یک مقام ساده تا مقام فرشتهها بالا رفت. کیفیتش خوب بوده که تا آنجا رسید. اما قرآن میگوید: «وَ كانَ مِنَ الْكافِرِینَ» او از اول یک کفر درونی در وجودش بود. یک حسادت و خودشیفتگی داشت. با اینکه رشد کرد و بالا آمد، اما آنجا کار دستش داد. خدا امتحان گرفت و او مردود شد. ما آدمهایی داریم که 30، 40 سال برای اسلام شمشیر میزنند و زحمت میکشند و کار علمی و فداکاری و تبلیغ میکنند، ولی بعضی ها چون یک مریضی دارند، در مرحلهای خدا از او امتحان میگیرد و او مردود می شود. از این رو، میبینی که 40 سال زحمتش هدر رفت و عمرش را باخت.
یاران پیغمبر را دیده اید که چقدر به حضرت نزدیک بودند. طلحه و زبیر و کسان دیگر، خیلیها به محض اینکه پیامبر از دنیا رفت، در امتحان مردود شدند. خیلی از بزرگان دوران ما نیز، در امتحان حسادت مردود شدند. پس انسان اگر حواسش به خودش نباشد، عمرش را می بازد.
مواسات با مردم، نوعی تقوا است
مواسات یعنی برابری با دیگران. یعنی حواست باشد که میلیونها نفر اطراف تو لنگ هستند و نمیتوانی دائم پول جمع کنی و یکسره خانه را بزرگتر کنی یا فرشت را بهتر کنی یا مبل و لوسترت را تغییر بدهی. الان وقت این حرفها نیست. الان خواهر و برادرهای حقیقی تو که بچههای حضرت زهرا و اهل بیت هستند، در زندگیشان لنگاند. تو چطور میتوانی در زندگی ات راحت باشی و همه جور غذایی بخوری و همه جور لباسی بخری و به همه تزئینات و تجملات زندگیات برسی؟ در حالی که اطرافت این همه آدم دارند له میشوند. اگر دست تو خالی است، از بقیه کمک بگیر تا مشکلت را حل کنی.
تقوا در برابر والدین
گاهی تقوا در برابر والدین است. حتی در مقابل پدر و مادری که کافر باشند، تقوا لازم است و باید متواضع و مؤدب و مهربان بود. قرآن میگوید: اگر تو را به گناه و شرک دعوت کردند، اطاعت نکن، اما «وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً» یعنی در دنیا همین پدر و مادر کافرت را دوست داشته باش و به آنها رسیدگی کن و با آنها درست رفتار کن. این هم نوعی تقواست.
امتحان الهی، مسیر تربیت الهی است
انسانی که قرار است شبیه انسان کامل بشود، باید امتحان داشته باشد تا معلوم بشود که آیا او آن شایستگیها را دارد یا نه؟ خدا می گوید اگر قرار است کسی بهشت بیاید؛ بهشتی که اراده کند و هر چه بخواهد را خودش بیافریند، باید به تواناییهایی برسد. پس باید دورهاش را بگذراند و مسیرش را طی کند و امتحانش را پس بدهد.
در انسانیت، احتیاج به دارایی حقیقی داریم. مثلا آدم بخیل را نمیتوانیم بگوییم او کریم است. یا آدم ترسو را بگوییم شجاع است. با گفتن، کسی چیزی نمیشود و صفتی را نمیگیرد. بنابراین، باید امتحان باشد و باید امتحان هم سخت باشد تا انسان بتواند کمالات الهی و اسماء الهی را دریافت کند. اگر میخواهد رحیم، رحمان، جواد، کریم، ستار، صبار و رئوف بشود، باید در مسیر همین ها راه برود. اگر کسی امتحانات مالی سنگین نداده باشد، نمی شود به او کریم گفت.
کسی که اذیتکنندهای سر راه زندگیاش نباشد یا عواملی نباشند که او را اذیت کنند، او نمیتواند صبار و غفور و عفو و رئوف باشد.
تو اگر میخواهی شبیه امام حسین (علیه السلام) بشوی، باید بگویی: من میخواهم مقام حضرت را داشته باشم. چون ذات بینهایتطلب امام، به کمتر از مقام امام حسین (علیه السلام) راضی نیست: «أسئله أن یبلغنی المقام المحمود لکم عندالله» پس امتحاناتش را هم باید طی کنی.
امام حسین در سطح خودش امتحان کربلا را داد. پس تو هم باید جهاد کنی. اگر جهاد نظامی هم پیش آمد، باید این کار را بکنی. اگر جهاد فرهنگی پیش آمد، باید مثل زینب س عمل کنی. اگر لازم است که خودت وسط میدان بروی، برو. از این رو، خداوند برای اینکه از ما امتحان بگیرد، میگوید من از شما امتحان میگیرم. عوامل و مواد امتحان من اینهاست.
چند عامل امتحان خدا سر راه ما میگذارد. اولین چیزی که سر راه انسان میگذارد، نفس اماره است. یعنی همان که خداوند فرمود:«إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ= نفسی که بسیار امر به بدی میکند». انی نفس دائماً غر و نق می زند. مثل یک بچه لوس که شما هر چه به او محبت میکنید، هر چه تأمینش میکنید، باز دائم کمبود دارد و اعتراض می کند و به قول شهید مطهری، هیچ وقت هم تشکر نمی کند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْكَ= دشمنترین دشمن تو، خود تو هستی». هیچ کس بیشتر از خودت با تو دشمنی نمیکند. یعنی خود طبیعی تو، در مقابل خود الهی و فطری. پس باید یک جا آن را سر جایش بنشانی. در اینجا احتیاج به رهبر و علامت تقوا داری که یاد بگیری در ارتباط با خودت تقوا و حیا داشته باشی.
وقتی به رفاقت و چشم و همچشمی و حسادت و حذف آدم ها و آبرو بردن دیگران و غیبت دیگران میافتی و یک چیزی را برای خودت میخواهی و برای دیگران نمیپسندی، یا وقتی تنگنظر میشوی، اینها همه یعنی بی تقوایی.
پس ما احتیاج به عَلَم تقوی داریم. احتیاج به شخصیت هایی داریم که در آن امتحانها به ما یاد میدهند که در برخورد با خودمان، چطور رفتار کنیم که بیتقوایی نکنیم؟ چطور تقوا را رعایت کنیم که با دست خودمان به خود آسیب نزنیم؟ انسان در جهنم میفهمد که هیچ کس او را به جهنم نبرده جز خودش. پس بدترین دشمن، خودمان هستیم و این یک مانع است. چهارتا مانع دیگر انشاءالله برای جلسه بعد بماند.
جهنم/نفس اماره
قا/223
کلیدواژه ها:
آثار استاد