مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بايد باور كنيم كه منهاى اهل بيت در تاريكى هستیم و بدون آنها راه را از بيراهه نمى شناسيم. بايد آنها را فرمانده كل قواى زندگى خود قرار دهيم و همه پيرو آنها باشيم و از منظر آنها بنگريم.
بحثمان در شرح زیارت جامعه کبیره به فقره ی «مصابیح الدجی» رسید. این که میگویند: «إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدى[1]= همانا حسین چراغ هدایت است»، یعنی امام چراغ هدایت در تاریکیهاست. چون مسیر الی الله از یک حساسیتی برخوردار است که طی آن، احتیاج به تخصصهای خیلی زیادی هست. برای اینکه انسان بتواند مسیر خلقت را طی کند و به آن سعادتی برسد که به آن احتیاج دارد، چه سعادتهای دنیایی و چه سعادتهای آخرتی، به ۷ تخصص نیاز هست که این ۷ تخصص انحصاراً در اختیار خداوند تبارک و تعالی است و به فرمایش قرآن کریم، خداوند این تخصص ها را به اهلبیت (علیهم السّلام) داده است. این تخصصها چه هستند؟
انسان از کجا آمده و به کجا میرود؟ این دو سوال، دو تخصص اصلی هستند. ۵ نوع تخصص دیگر شامل: شناخت کامل جسم انسان؛ شناخت کامل روح انسان؛ شناخت رابطه جسم و روح به صورت کامل؛ شناخت عالم دنیا (عالم طبیعت) و شناخت رابطه جسم و روح با عالم طبیعت. این ۷ دسته اطلاعات تخصصی فقط در اختیار خداوند است. هیچ بشری روی زمین وجود ندارد، غیر از خداوند و معصومین (علیهم السّلام) که این ۷ دسته اطلاعات تخصصی را داشته باشد. بنابراین، کسی که این اطلاعات تخصصی را ندارد، نباید داعیه رهبری، هدایت و مربیگری انسانها را کند. فقط اینها هستند که صلاحیت هدایت انسان ها را دارند. هر کسی ادعا کند که میتواند دیگران را به سعادت برساند و اطلاعات تخصصی یا علم و دانش تخصصی برای هدایت انسانهای دیگر را دارد، دروغ گفته است. مگر اینکه آن اطلاعات تخصصی اش را از خود خدا و اهل بیت گرفته باشد.
حرکت ما از دنیا تا ابدیت است. چون انسان یک موجود جاودانه است. اگر به عظمت هدف خلقت انسان فکر کنید، متوجه میشوید که چقدر اطلاعات تخصصی لازم است تا یک انسان براساس آن، کنترل و مدیریت شود تا به مقصد برسد. کار سختی است. از این رو نیاز به «مصابیح الدجی» دارد که تعبیر خیلی بلند و تکاندهندهای است.
حضرات معصومین (علیهم السلام) چراغ های روشناییدهنده در تاریکیها هستند. آنها هستند که نور میدهند. وقتی خطاب می کنیم که «السلام علیکم یا نور الله= سلام بر شما ای نور خدا» یا «کنتم نور واحدة= شما نور واحد هستید»، یعنی معصومین (علیهم السلام) همه یک نور واحد هستند. چون حقیقت شان یک چیز است. چراغ و روشناییبخش هستند، اما نورافشانی هر کدامشان به یک شکل در فضای انسانی است. همه به یک مدل نورافشانی نکرده اند.
نور الهی که در وجود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، در زمان خودش با آن موضعگیریهایی که شده، نورافشانی کرده است. امام حسن (علیه السلام) با آنکه همان نور واحد است، اما یک سیاست و روشهای اجرایی دیگری دارد. چراغ امام حسین (علیه السلام) یک نورانیت دیگری دارد. چراغ امام سجاد (علیه السلام)، امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) هم همینطور. هر کدام چراغهای مختلف هستند. این چراغها تعدد دارد و درحالیکه همه یک نور واحد هستند، ولی در زمانهای مختلف، نقشهای مختلف را برای ما ایفا کردند.
حضرت فرمود: «أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ[2]= اول و وسط و آخر ما یک نفر به نام محمد ص است». پس همه ائمه معصومین (علیهم السلام) یک شخصیت واحد هستند و چون شخصیت آنها معصوم است، تصمیمهایشان درست است. همه چیز آنطوری که باید باشد، هست.
امامان، فرماندهان کل قوای زندگی بشر هستند
نکته مهمی که در «مصابیح=چراغها» نهفته، این است که بدون چراغ در تاریکی هستیم. هر کس از معصوم در سبک زندگیاش اعم از اقتصاد، سیاست، مدیریت، تعلیم و تربیت، تعلیم و تعلم، هنر، خانواده، تربیت فرزند و هر چیزی از شئونات انسانیاش فاصله بگیرد، دچار تاریکی و ظلمت میشود.
در عصر حاضر، اشتباهات زیادی در حوزه ی علوم انسانی تولید میشود و جالب است که صبغه علمی هم به آن داده اند. امروزه چرا در آمریکا و اروپا با وجود ادعای علم و تکنولوژی و ثروت، دچار آشفتگی و بهم ریختگی شده اند؟ چرا 99% مردم فقیر هستند و یکدرصد ثروتمند؟ چرا جهان اینقدر پر از فساد است؟ چرا وضعیت دانش ما به اینجا رسیده؟ چون دانشهای ما در حد بسیار بالایی، آمیخته با تاریکی و ظلمت است و معرفت نورانی و محض نیست. چون معصوم بالای سرش نیست. اگر متخصص معصوم بالای سر انسان ها باشد، مردم همه چیز برایشان روشن خواهد بود.
نکته دیگری که در مورد چراغ وجود دارد، این است که ما چراغ را میگیریم تا جلوی راهمان را ببینیم. اگر این چراغ را پشت سرتان بگیرید و بخواهید راه بروید، باز هم تاریک است و امکان راه رفتن ندارید. پس نباید جزء کسانی باشیم که فرمودند:«المتقدم لهم مارق و المتأخر عنهم زاهق= هر کس بر ایشان تقدم جوید، از دین بیرون رفته، و کسى که از ایشان عقب ماند، به نابودى گراید». وقتی از معصوم جلو میافتی، باز هم کور هستی. نباید افراط یا تفریط کنیم.
معصوم میگوید: مهریهتان باید متعادل باشد. وقتی در مهریه زیادهروی میکنید یا این شرائطی که الان در ازدواج به وجود آمده که افراد اینقدر آن را سخت گرفته اند، نتیجه اش این میشود که رشد جمعیت کشور ما به صفر برسد و تبدیل به فاجعه شود. اینها همه برای این است که ما خودمان در سبک زندگی اجتهاد میکنیم.
وقتی ما از معصوم فاصله میگیریم، به رسم و رسومهای مسخرهای می افتیم که جز اینکه سلامت روحی و روانی و معنوی و حتی جسمی افراد را به خطر میاندازد، هیچ خاصیت دیگری ندارد. پس از معصومین جلو نیافتیم. ببینیم معصومین چطوری زندگی و رفتار میکردند، ما هم همانطور رفتار کنیم. این خیلی مهم است و به آن توجه کنیم.
در حدیث بسیار زیبا و طولانی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که «فَلا تَسبِقوهُم فَتَهلِكوا[3]= پس از آنها پیشى نگیرید كه نابود مى شوید». یعنی نه تنها نباید از آنان پیشی گرفت، بلکه باید از آنهان عقب هم نمانیم. چون اگر عقب بمانید، دیگر نور رفته و شما در تاریکی مانده اید.
این که قرآن می فرماید: «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ[4]= با راستگویان باشید»، برای این است که بنابر روایت، صادقین اهل بیت هستند که همه چیزشان عین صدق و متن حقیقت است. کلام، سکوت، عمل، اخلاق و عقائد آنها عین صدق است.
«صادق»، یعنی کسی که شخصیتش با حقیقت پیوند خورده است. شخصیت کاذب و دروغین ندارد. اینطور نیست که یک جا خیلی مهربان و خوش اخلاق است، ولی در باطن، حسود است و هزار جور توطئه میچیند تا آدمها را خراب و ضایع کند.
صدق، یعنی آدمها شبیه حرفهای شان باشند. این خیلی مهم است.
صدق یعنی اینکه تو شخصیتت با حقایق عالم تطبیق داشته باشد.. معصومین، شبیهترین انسانها به حق است. «علی مع الحق و الحق مع علی[5]= علی همراه حق است و حق همراه علی»، این روایت را عزیزان شیعه و عزیزان اهل سنت نقل کردند که علی با حق است و حق هم با علی است.
«علی میزان الأعمال= علی میزان اعمال است»، یعنی متن صدق است. پس از چراغها جلو نیافتیم و عقب هم نمانیم. چون باز به تاریکی میخوریم.
حبّ علی (علیه السلام)، چراغ راه هدایت و کشتی نجات است
در فرمایش دیگری نبی اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَن أحَبَّ أن یَركَبَ سَفینَةَ النَّجاةِ ویَستَمسِكَ بِالعُروَةِ الوُثقى ویَعتَصِمَ بِحَبلِ اللّه ِ المَتینِ فَلیُوالِ عَلِیًّا بَعدی وَلیُعادِ عَدُوَّهُ وَلیَأتَمَّ بِالأَئِمَّةِ الهُداةِ مِن وُلدِهِ[6]= هر كس دوست دارد بر كشتى نجاتْ سوار شود و به بند مستحكم چنگ زند و ریسمان الهی را در دست بگیرد، پس از من، على را دوست بدارد و با دشمنش دشمنى ورزد و به پیشوایان هدایت از نسل او اقتدا كند».
دین اجباری نیست. معصومین هم خودشان را به کسی تحمیل نمیکنند. برای همین هم امام زمان (علیه السلام) 1180 سال غیبتش طول کشیده است. چون خیال تحمیل خودش به کسی را ندارد. تا جامعه به این نرسد که (بیهمگان به سر شود/ بی تو به سر نمیشود)، تا جامعه جهانی به این نرسد که صاحب، امام و منجی میخواهد، این مصائب، ظلم و تاریکیها همینطوری در دنیا ادامه خواهد داشت.
چراغ، زمانی برای شما خاصیت دارد که آن را روشن کنید، یعنی داشته باشید و فاصله خودتان را هم با آن حفظ کنید. استفاده درست از چراغ یعنی باید ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را داشته باشید. او را دوست بدارید و دشمنش را دشمن. خیلیها میگویند ما امیرالمؤمنین را دوست داریم، ولی با دشمنش هم ساخت و پاخت میکنند. فرهنگ دشمنش را در همه جا میپذیرند. آنها را الگوی خود قرار میدهند. فرمول ها، دستورات و روش ها را از آنها میگیرند. پیرو دشمنان اهل بیت هستند. ولی از آن طرف هم میگویند ما محبّ امیرالمؤمنین هستیم. این خیلی بد است.
در کنار توحید، اجتناب از دشمنان خدا و فرهنگ دشمنان خدا و امامان باطلی که امامان جور هستند، واجب است. شما نمیتوانید ادعای محبت کنید، اما همه سبک زندگی و الگوگیری ات کسان دیگری باشند. این جور در نمیآید. این باز بین شما و امام فاصله میاندازد و فاصله شما با چراغ تنظیم نمیشود. فاصله ما با چراغ به گونهای تنظیم میشود که شما هم توحید را داشته باشید و هم از خدا فاصله نگیرید. وقتی سبک زندگی دیگران را دوست داری و دلت جای دیگری است، جانت پیوند خورده با فرهنگ دیگر، این فاصله میاندازد بین شما و چراغ. این شرط معیت است.
دشمن علی (علیه السلام) یعنی کسی که نمیخواهد مردم از هدایت های تخصصی الهی بهرهمند بشود.
دشمن علی (علیه السلام) یعنی دشمن انسانیت، یعنی دشمن همه خوبیها، زیباییها، بهشتها و هدایتها.
دشمن علی (علیه السلام) یعنی دشمن خدا. از اینها فاصله بگیرید. اینها دشمن انسانیت هستند. کسی که دشمن علی شد، یعنی نمیخواهد انسانها هدایت شوند. از روشنایی بیزارند. دشمن علی (علیه السلام) نانش را در تاریکیها و غفلتهای مردم از نور و هدایت دنبال می کند.
پس این یادمان نرود که ما باید به اندازهای که عشق داریم، نفرت از دشمنان هم در دلمان وجود داشته باشد. اگر کسی دائم عشق و محبت و سبز و آبی باشد، دینش به درد نمیخورد. چون شما دشمن دارید. شیطان، کفار، منافقین، مشرکین و طاغوتها 1180 سال جلوی ظهور امام زمان (علیه السلام) را گرفته اند.
طاغوت ها هستند که معصومین را به شهادت رساندند. طاغوت ها هستند که میلیاردها انسان را از رهبری معصوم، محروم کردند. چطور میشود انسان با فرهنگ اینها کنار بیاید یا فرهنگ اینها را دوست داشته باشد و بخواهد به شکل آنها در بیاید؟
مصابیح الدجی/ ولایت علی ابن ابی طالب
کلیدواژه ها:
آثار استاد