مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
افضل بودن نوع صدقه به زمانها و مکانهای مختلف بر میگردد. یک موقع افضل این است که بنده مقداری پول بپردازم. گاهی افضل این است که سلام کنم. گاهی افضل این است که لبخند بزنم. گاهی افضل این است که کار بدنی بکنم.
قبلاً گفتیم که صدقه یعنی چیزهایی که ما از طبیعت خودمان به نیت صدق و دوستی در راه خداوند تبارک و تعالی و برای شبیه شدن به خداوند، تقدیم میکنیم. صدقه دادن یعنی صدق داشتن؛ و حاصل آن، این است که در ما توانایی و دارایی ایجاد میکند. حالا در روایات، مواردی از «افضل صدقه» با انواع مختلف بیان شده است. پس کسی نگوید بالاخره کدام صدقه افضل است. هر یک از صدقه هایی که میدهیم، میتواند در زمانها و مکانهای خاصی افضل باشد. بسته به این که در چه موقعیتی قرار بگیرد. مثلاً رزمندهای سهم آب خود را نگه میدارد که اگر برادر رزمنده اش یا حتی دشمنش اگر احتیاج به آب داشت، به او آب بدهد. افضل صدقه برای او آنجا آب دادن است. برای همین هم در روایتی از امام صادق علیهالسلام داریم:
«أفضل الصدقة ابراد كبد حرّاء[1] = برترین صدقه، خنک کردن جگر داغ و سوزان است.» پس با توجه به این روایت، بالاترین صدقه در تابستان که مردم نیاز به آب دارند، آب دادن به تشنه هاست. در یک جلسه، هیئت، مسجد که افراد جمع هستند، یکی از کار های با ارزش «به فکر عطش دیگران بودن» است. قرار دادن آب سرد کن ها در اماکن عمومی، همه اینها با ارزشند. بسیار سفارش شده که انسان به فکر عطش دیگران باشد و این کار جزئی، از کارهای با فضیلتی است که نباید از آن غفلت کرد.
فرمول کلی «افضل صدقات» چیست؟
فرمول کلی آن، این است که هر کاری که طبیعت شما را بیشتر تحت فشار قرار میدهد و اذیت تان میکند، چه کار بدنی یا غیر بدنی، این «افضل صدقه» است.
مثلا باید گرما و سرما را تحمل کنید؛ یا باید از عزت تان سرمایهگذاری کنید؛ اینجا باید آن کار را انجام بدهی و این برای تو صدقه است.
اگر میبینی خیلی آدم متکبری هستی. آدمی هستی که خیلی به ظواهر و به قول امروزی ها به کلاس و اعتبار اجتماعی اهمیت میدهی، باید این را بشکنی. این صدقهی تو است. شکستنش هم این است که در هیئت در جمعی که هستی، پست ترین نوع کار را تو انتخاب کنی و آن را انجام بدهی. در مهمانی، اردو، در یک جلسه خانوادگی، در اجتماع ببین که پست ترین نوع کار که معمولا افراد طبع شان نمیگیرد که آن کار را انجام بدهند چیست، آن کار را شما انجام بده.
مثلاً در راهپیمایی یا نماز جمعه شرکت میکنی و یک موقع میبینی نفست قبول نمیکند که مثلا پرچم، یا پلاکارت یا عکس خاصی را به دستت بگیری. اتفاقا باید همان موقع این کار را انجام بدهی. این صدقهی توست. گاهی در مراسم سینه زنی که بعضی افراد شرکت میکنند و تکبرشان اجازه نمیدهد که درست سینه بزنند، آنطوری که یک فرد عامی بلند میشود، لباسش را از تن میدرد و فریاد میزند و سینه میزند. این شخص اتوکشیده در مجلس عزاداری میرود و اتوکشیده هم برمیگردد و به جای این که از طبیعتش کم شود، به آن اضافه میشود. اگر کسی اینها را کنار بگذارد، برایش «افضل صدقه» حساب می شود.
گاهی داشتن یک صورت مقدس، از طبیعت انسان کم میکند و گاهی داشتن یک صورت مقدس به طیبعت انسان اضافه میکند. یک جا ممکن است بستن یقه و انگشتر و تسبیح برای نفس انسان خطرناک باشد. گاهی 4 تا دوست با هم جمع می شوند و میگویند، برویم با همدیگر صفا کنیم. این خطرناک است که بی ظرفیتی میکنید و چیز هایی از شما صادر میشود که در آن اخلاص نیست و بی تقوایی است.
بعضی اوقات اگر غذا کم بخورید بد است. چون غذا کم بخوری، میگویند این آقا با تقوا است و بر نفسش غلبه دارد و خودت هم کیف میکنی. به قول ابن سینا گاهی انسان از لذت های حسی برای لذات خیالی می گذرد. در بحث «سعادت و شقاوت» اینها را توضیح دادیم. زیرا، تو ناشی و نادان هستی و یک دفعه، چنان این ظواهر را رعایت می کنی که 4 تا صورت مقدس به تو بچسبانند و بگویند چه آدم با تقوایی است. در خوردنِ غذا چقدر رعایت می کرد. مثلاً قبل از غذا نمک خورد. اگر می بینی ظرفیت نداری، قبل از غذا نمک نخور. نمک خوردنِ قبل از غذا مستحب است. ظاهراً داری یک مستحب را رعایت می کنی؛ اما در باطن داری با فحشای زیاد، نفست را آلوده و هرزه و کثیفش می کنی.
سخن خیر، «افضل صدقه» است
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله فرمودند:« والذی نفسی بیده ما أنفق الناس من نفقة أحب من قول الخیر= قسم به کسی که جانم در دست اوست، هیچ صدقه ای بالاتر از حرف نیک نیست.»
برخی افراد که «قول خیر» دارند و نیکو سخن میگویند، حتی اگر حرف بدی هم بگویند، مردم بدشان نمیآید. اما برخی دیگر آنقدر بد حرف میزنند که حتی اگر حرف خوبی هم بگویند، مردم خوششان نمیآید. برای همین است که افرادی که بد حرف می زنند، باید سال ها زحمت بکشند و تمرین کنند تا یاد بگیرند «قول خیر» داشته باشند.
قول خیر، غیر از قول مودبانه است
گاهی انسان ادب دارد؛ ولی در عین ادب، نیش زدن، له کردن، مسخره و تحقیر کردن، جسارت و بی ادبی هم دارد. این خوب نیست.
مثلا گاهی شما در قالب ادب، سوالی را مطرح می کنید؛ اما سوال شما عین بی ادبی است. پس شرایط خیلی اهمیت دارد و آن را باید بسنجید.
گاهی ممکن است، کلام مودبانه هم نباشد؛ اما شیرین باشد. مثلا یک حرفی است که به موقع گفته می شود و آتشی را خاموش میکند. در آن تواضع و سازندگی هم هست. اما گاهی یک کلمه مودبانه است؛ اما قساوت قلب هم در آن هست. مودبانه است، ولی بی رحمی هم در آن هست. اینها خوب نیست. پس یک «قول خیر» خوب و مناسب، آن است که هم مودبانه باشد و هم امور منفی در آن نباشد.
برخی می خواهند برای اسلام کار کنند، مشروط بر این که آقایی شان حفظ شود
گاهی «افضل صدقه» این است که کسی کاری کند که به ظاهر کاملا خرد می شود، اما باید آن کار را انجام دهد. چون همین برای او «افضل صدقه» است. بسیاری از بزرگان دین، اگر هم خواستند کاری کنند، می خواستند با حفظ آقایی شان کار کنند. اما خیلی از بزرگان و مراجع، اصلاً آقایی در کارشان نیست. مثلا امام جماعت است؛ اما صدای صلواتش بلندتر از دیگران است. چرا؟ چون نمی خواهد آقایی کند. امام حسین ع نمونه ممثل این موضوع است که با آن همه ذلت های ظاهری، قهرمانانه با دشمن دین جنگید. این افضل صدقه است.
وای به حال کسی که در نزد خودش بزرگ شود و این بزرگی را هم بپذیرد. وای به حال کسی که دیگران به او احترام بگذارند و فکر کند که دیگران باید به او احترام بگذارند. فکر کند که دیگران باید جلوی پایش بلند شوند و دیگران باید برای او صلوات بفرستند و دیگران باید به او خدمات ویژه ای بدهند. اگر به او احترام نگذارند، ناراحت می شوند.
حضرت سجاد علیهالسلام در باره خودبزرگبینی در دعای مکارم میفرماید:«و لا تُحدِثْ لی عِزّا ظاهِرا إلاّ أحدَثتَ لی ذِلّةً باطِنَةً عِندَ نَفسی بِقَدرِها[2] = خدایا! برای من هیچ عزت ظاهری در چشم مردم ایجاد نکن، مگر اینکه به همان اندازه پیش خودم خوارم کنی.»
کسانی بوده اند که با خواندن چهار کلاس درس و دانشگاه یا حوزه یا مدیر و رئیس شدن، فکر میکردند حتی پدر و مادر باید برایشان حرمت قائل شوند. وقتی کاره ای شد و خانه پدر و مادر رفت و دید آنها به کمک او نیاز دارند، فکر میکند آنجا هم مهمان است. او فکر نمیکند که غلام آن خانه است.
خیلی ها با نماز شب و عبادت و جبهه رفتن و درس دین دادن و خواب دیدن.... به نظر خودشان بزرگ می شوند و این عین ذلت و خواری است. سالیان سال غیبت امام زمان علیهالسلام برای این است که شیعیان حاضر نبودند برای حضرت کوچکی کنند و برایش مثل یک فرزند خدمت کنند.
«افضل صدقه» در خصوص فامیل کینه ورز حساب می شود
فامیلی که از تو خوشش نمیآید. ما اغلب به کسانی خوبی میکنیم یا صدقه میدهیم که ما را دوست دارند و ما را تحویل میگیرند، ما را قبول دارند و تاییدمان می کنند. اینها افضل صدقه نیست. اما در جایی که به فامیلمان که با او رابطه رحمی داریم کمک کنیم، آن هم در حالی که او ما را قبول ندارد و دوستمان ندارد، این «افضل صدقه» حساب می شود.
از نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله سوال کردند: «لما سئل ان افضل صدقه، قال: على ذی الرحم الكاشح= سوال کردند بالاترین صدقه چیست؟ فرمود: بهترین صدقه، صدقه ایست که تو به فامیل کینه ورزت می دهی.»
مثلاً طرف وقتی که می خواهد مثلا به برادر زاده اش کمک کند، می بیند کدام شان چاپلوس تر و مطیع تر است که به او کمک کند. این گونه کمکهای ما غالباً رنگ حیوانی دارد. به درنده ترین حیوانات دقت کنید، وقتی به آنها محبت می کنید، به شما محبت میکنند. در سیرک ها میبینیم حیواناتی که درنده اند و چون مربی به آنها خیلی محبت کرده، کاری به مربی ندارند و با او رفیقند. حتی گاهی حاضرند جان شان را برای مربی به خطر بیاندازند. پس این اقتضای آدمیت نیست که فقط به عزیزترین کسانت محبت و کمک کنی، و به کسانی که از تو انتقاد دارند و تو را زیر سوال میبرند و از تو خوششان نمیآید، بی توجه باشی. بعضی ها که رئیس جمهور میشوند، وزیر و مدیر میشوند، اول مخالفین خود را نابود میکنند. هنر این است که به کسی محبت کنی که نسبت به تو بدی کرده و با تو بد است. ببینید چقدر لطافت دارد. صدقه یعنی از خودت تخلیه بشوی.
صدقه یعنی آن کسی را که با تو خوب نیست، تحمل کنی. صدقه یعنی اینکه آنی که مثل تو فکر نمی کند را تحمل کنی. پدر، مادر، دوست، خواهر، برادر ، همسر و ... آن چیزی که تو میخواهی نیست، مدارا و تحمل کردن شان برای تو صدقه است. ممکن است گاهی، کسی از پدر یا مادر یا دوست و ... بدش بیاید، چون با خیلی از چیزهایش سازگاری ندارند و بیشتر اوقات هم این خودخواهی ها رنگ مذهبی میگیرد؛ یعنی طرف می گوید چون مادر من بی حجاب است، یا در جمع آداب محرم و نامحرم را رعایت نمیکند، یا مثلاً چون پدرم مشروب میخورد و من حزب اللهی هستم، از آنها خوشم نمیآید. اتفاقاً تو موظفی از لحاظ شرعی به آنها محبت کنی، حق نداری بیادبی کنی. حق نداری، جسارت کنی. اگر گناهی کردند در مقابل گناه شان تذکر بده، امر به معروف و نهی از منکر کن.
قرآن فرموده، اگر والدین شما را به شرک دعوتتان کردند، شما مودبانه قبول نکن. خیلی وقت ها ما به بیادبی های مان نسبت به پدر و مادر نسبت به استاد مان و نسبت به آدم محترم نسبت به خواهر و برادر های مان رنگ مذهبی میدهیم، تا وجدان مان را راحت کنیم که از آنها گناه سراغ داریم و این را در ذهن مان نگه می داریم. یکی از کثیف ترین کارها این است که انسان گناهان دیگران را در ذهنش نگه دارد.
برای دیده شدن صدقات، خداوند کافی است
صدقه یعنی کنده شدن؛ یعنی آدم از خودش چیزی را میکَنَد. یکی از چیزهایی که ممکن است در صدقه این کنده شدن را ضعیف کند، این است که انسان دوست دارد دیگران صدقه اش را ببینند. زیرا به آن تعلق دارد. اما گاهی هم انسان تعلق ندارد به این که او را ببینند یا نبینند و برایش مهم نیست. مگر غیر از خدا کسی بداند مهم است؟ یک جا موظفیم که صدقه آشکار بدهیم برای اینکه دیگران هم باد بگیرند.
همه ما می خواهیم برای پدرمان امام زمان علیهالسلام کار کنیم و آشکار کار بکنیم و کمک کنیم، این خیلی خوب است. ولی یک مقدار هم باید مخفی باشد. این مخفی بودن آدم را درد می آورد. چون درد میآورد، در واقع دارد طبیعت را بیشتر از انسان جدا می کند. برای همین در روایات داریم: «صدقة السر تطفئ غضب الرب = صدقه مخفیانه غضب خدا را از انسان برطرف می کند.»
یعنی اگر انسان در مقابل گناهی که قبلا کرده و مورد غضب خداست، وقتی مخفیانه به کسی کمک می کند، آن غضب خدا برطرف می شود.
اگر مخفیانه صدقه بدهید، خدا به شما علنی جزا میدهد
امام صادق علیهالسلام می فرماید:«لا تتصدق على أعین الناس لیزكوك؛ فإنك إن فعلت ذلك فقد استوفیت أجرك؛ ولكن إذا أعطیت بیمینك فلا تطلع علینا شمالك، فإن الذی تتصدق له سرا یجزیك علانیة على رؤوس الاشهاد = جلو چشم مردم هی صدق نده؛ اگر این کار را بکنی، اجرت را گرفتهای؛ اما وقتی که مخفیانه صدقه بدهی، بطوری که وقتی با دست راستت صدقه می دهی، دست چپ شما متوجه نشود؛ خدا جزای علنی به شما میدهد.»
جلوی چشم مردم کارهای ویژه نکنید که شما را پاک کنند و از شما تعریف بکنند. اگر این کار را بکنی اجرت را از مردم گرفتهای. پس صدقه را آشکار نکن؛ خود خدا آشکارش می کند.
صدقه پنهانی، برترین توسل است
برترین توسل، با صدقه ی پنهانی میسر است. . توسل کار یک آدم زیرک و عاقل و عارف است.
امیرالمومنین علیهالسلام در مورد صدقه پنهانی میفرماید:«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ الَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى،... وَصَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِیئَةَ[3] = برترین وسیلهاى كه متوسّلان به خدا، به آن توسّل مىجویند، صدقه پنهانى می باشد كه كفّاره گناهان است.» بعد از ایمان به خدا و چندین مورد دیگر که حضرت نام میبرند، یکی از آن موارد صدقه ی پنهانی است.
میگوید شما وقتی می خواهید چیزی از خدا دریافت کنید، باید توسل کنید میگوید آنهایی که متوسل میشوند و میگیرند، یعنی اهل توسل حقیقی هستند، بعد از ایمان به خدا و ... به صدقه سِرّ متوسل میشوند و بعد می فرماید: صدقه پنهانی کفاره گناهان است.
صدقه نهانی گناه را ذوب میکند و خشم پروردگار را فرو مینشاند. صدقه آشکار هم خیلی خوب است. امام صادق علیهالسلام میفرماید:«صَدَقةُ العَلانِیَةِ تَدفَعُ سَبعینَ نَوعا مِن البَلاءِ[4] = صدقه آشكار،۷۰ نوع بلا را دفع مىكند.»
پس ما، هم مامور به دادن صدقه آشکار هستیم و هم مامور به صدقه پنهایی هستیم. یک مقدار از صدقه باید آشکار باشد، برای اینکه در بین مسلمانها ترویج شود و آنها هم به این امر تشویق شوند. ترویج و تشویق خیلی مهم است.
واسطه شدن در صدقات معنوی و مادی امری پسندیده است
یکی از مطالب خیلی مهم در بحث صدقات، واسطه گری است. قبلا چند بار راجع به آن صحبت کردیم. انسان چه واسطه مسائل معنوی شود و چه واسطه ی مسائل مادی، جزء شافعین شده است. یعنی، رساننده شده است. چیزی را به دیگری رسانده است.
در مورد گردآوری صدقات مادی نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید:« مَن تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ عَلى رَجُلٍ مِسكینٍ كانَ لَهُ مِثلُ أجرِهِ، ولَو تَداوَلَها أربَعونَ ألفَ إنسانٍ ثُمَّ وَصَلَت إلى مِسكینٍ كانَ لَهُم أجرا كامِلاً [5]= هر كه براى مستمندى صدقه اى گرد آورَد، اجرى همانند اجر صدقه دهنده دارد و اگر ۴۰ هزار انسان هم آن صدقه را دست به دست كنند و سپس به دست مستمند برسد، باز به همه آنها اجر كامل صدقه داده مى شود.»
هر کس برای مسکین صدقه جمع میکند، یعنی از آبرویش مایه بگذارد، به ثواب خود صدقه دهنده می رسد. یعنی کسی برود برای یک دختر جهیزیه جمع کند؛ برای ازدواج پسری که پول ندارد، کمک کند؛ یا مشکل یک مسکین را حل کند؛ یک آدم آبرومندی، بلند شود در مسجد صدقه جمع کند، به اصل ثواب صدقه دهنده هم می رسد. اما بعضی ها اصلا روحیات این کارهای خیر را ندارند. در حالی که نمی دانند همه اینها پیش خدا عزیزند، زیرا آنها از این که خودشان را خوار می کنند و دست شان را دراز می کنند و برای فقرا کمک جمع می کنند، به مقام بلندی می رسند. اکثر علما این روحیه خوب را دارند و از مردم در خواست می کنند که آقایان می خواهیم به فلان کس کمک کنیم. بعضی هم هستند که این کار را نمیکنند و میگویند در شأن ما نیست. در صورتی که خود رسول الله و ائمه علیهمالسلام اینگونه بودند.
حضرت نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «اگر یک صدقه 70 میلیون دست بگردد، اجر نفر اول با نفر آخر یکی است.» برای همین بهتر است، صدقه را به همسر بدهید، همسر به بچه ها بدهد و بچه ها دست به دست بدهند و در صندوق صدقات بیاندازند و یا به فقیر بدهند. خیلی وقت ها آدم بخلش میگیرد، می گوید، چرا صدقه را بدهم به فلانی که ببرد بدهد؛ خودم می دهم. این خوب نیست. بگذار او هم به یک ثوابی برسد. این خیلی ارزش دارد.
بنابراین، یک موقع است که ما صندوق صدقاتی در خانه داریم. یک موقع می توانیم 100 تا صندوق صدقه را به همسایه ها و اهل محل و آشنایان منتقل کنیم و صدقات شان را جمع کنیم. این طور نیست که در ثواب این 100 تا شریک میشویم، بلکه عیناً 100 تا ثواب مال ما میشود که در صراط به این نور احتیاج داریم.
واسطه شدن در صدقات معنوی هم اجر دارد
اجر صدقات معنوی هم همین طور است. در صدقات معنوی مثلاً، یک کتاب می خوانی، بعد می دهی به کس دیگری. یک حدیث می خوانی و به دیگران یاد میدهی. یک نکته حکیمانه از یک روایت سراغ داری، در اختیار دیگران هم میگذاری، همه اینها اجر معنوی دارد.
به یاد دارم، یک جایی جلسهای بود که تعدادشان کم بود. یک نفر آمد در این جلسه و از این جلسه خوشش آمد. برای جلسات بعدی دوستش را آورد، همسرش را آورد، برادرزنش را آورد و تعدادی را جمع کرد، یک دفعه دیدیم 60 تا 70 نفر به وساطت همین فرد، در این جلسه شرکت کردند. خودش هم به رحمت خدا رفت. ولی الان 60 و70 نفر هر کدام شان هم چند نفر را آورده اند، این شخص دائما تا قیامت در هدایت آنها و نسلهای آنها شریک است، تمام هم نمی شود، زنده است. یعنی یک آدم زنده است و کاری کرده که دیگر نمیمیرد. کاری کرده که مرگ مادی برایش نباشد و تا قیامت در دنیا حضور دارند. بعضی مرگ مادی برایش شان می آید، هر چی جمع کردند و فرستادند برزخ از همان باید استفاده کنند.
امیرالمومنین علیهالسلام فرمود:«العلماء باقون مابقی الدهر = علما باقی هستد تا زمانی که روز گار باقی است.» یعنی تا زمانی که روزگار هست، عالم زنده است و دیگران دارند از او استفاده می کنند. ما الان داریم مفاتیح آقای شیخ عباس قمی را میخوانیم که سالهاست که به رحمت خدا رفته است.
خانمی از من میپرسید، متوجه نمیشوم، منظور شما از اینکه میگویید در حرم پول بیندازیم چیست؟ وقتی در حرمی پول می اندازید، شما در کار ها و تمام نورانیت های این حرم تا قیامت سهیم میشوید. یعنی سهم میخرید. هر چه بیشتر، بهتر. توصیه ام این است که هر جا مسافرت میروید در هر محلهای و یا هر مسجدی که نماز میخوانید، مقداری پول در صندوق آنجا بریزید. چون شما می خواهید یک بار در این مسجد نماز بخوانید، بعد که از دنیا بروید، در این مسجد سهام خریده اید. این سهام خیلی مهم است. خوب است که به هر مسجدی، زیارتگاهی، امامزادهای، کار خیری و مرکزی انسان مقداری کمک کند. تضمین هم کرده اند که مالت کم نمیشود. در مسائل معنوی هم به همین ترتیب است که میتوانیم واسطهگری داشته باشیم.
ع ل 165
[1] . وسائل الشیعة ، ٣ / ٥٨.
[2] . الصحیفة السجّادیّة : الدعاء 20 .
[3] . إنّ أفضل ما توسّل به المتوسّلون إلى اللّه سبحانه و تعالى، الإیمان به و برسوله، و الجهاد فی سبیله، فإنّه ذروة الإسلام؛ و كلمة الإخلاص فإنّها الفطرة؛ و إقام الصلاة فإنّها الملّة؛ و إیتاء الزّكاة فإنّها فریضة واجبة؛ و صوم شهر رمضان فإنّه جنّة من العقاب؛ و حجّ البیت و اعتماره فإنّهما ینفیان الفقر و یرحضان الذّنب، و صلة الرّحم فإنّها مثراة فی المال، و منسأة فی الأجل؛ و صدقة السّرّ فإنّها تكفّر الخطیئة؛ و صدقة العلانیة فإنّها تدفع میتة السّوء؛ و صنائع المعروف فإنّها تقی مصارع الهوان = برترین وسیلهاى كه متوسّلان به خدا، به آن توسّل مىجویند ایمان به خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله اوست و جهاد در راه خدا كه قلّه رفیع اسلام است و كلمه اخلاص (و شهادت به یگانگى خدا) كه هماهنگ با فطرت انسانى است، و برپا داشتن نماز كه حقیقت دین و آیین است، و اداى زكات كه فریضهاى واجب است، و روزه ماه رمضان كه سپرى در برابر عذاب الهى است، و حج و عمره خانه خدا كه نابود كننده فقر و شستشو دهنده گناه است و صله رحم كه سبب فزونى مال و طول عمر، و صدقه پنهانى كه كفّاره گناهان است و صدقه آشكار كه از مرگهاى بد پیشگیرى مىكند و خدمت به خلق كه از لغزشها و شكستهاى خفّتبار جلوگیرى مىكند. (پیام امام امیر المومنین(ع)، جلد 4، ص 619.)
[4] . ثواب الأعمال : 172/1 .
[5] . ثواب الأعمال : ص 342 ح 1 عن أبی هریرة وعبداللّه بن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 76 ص 369 ح 30 .
کلیدواژه ها:
آثار استاد