مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
برای مرتبه دوم در خواب دید که به او خبر دادند که اینک جان خود را از ما بخر، در روزهای آینده، به صدقه ای که هر روز به عدد رگهای بدنت باشد بده!
در بنی اسرائیل عابدی بود که پس از سالیان دراز عبادت و بندگی از خداوند درخواست کرد که مقامش را به او نشان دهد و گفت: خدایا اگر کارهایم پسندیده تو است در کار نیک جدیّت بیشتری کنم و اگر مورد رضایت تو نیست قبل از مرگم جبرانش کنم و به عبادت پردازم.
در خواب به او خبر دادند که ترا در نزد خدا هیچ عمل خوبی نیست! گفت: خداوندا پس اعمال من به کجا رفت؟ گفتند: تو عملی نداشتی زیرا هر گاه کار خوبی می کردی به مردم خبر می دادی، و جزای چنین عملی همان قدر است که تو خشنود می شدی از اطلاع مردم بر کار خوبت؛ این وضع بر عابد دشوار آمد و محزون گردید.
برای مرتبه دوم در خواب دید که به او خبر دادند که اینک جان خود را از ما بخر، در روزهای آینده، به صدقه ای که هر روز به عدد رگهای بدنت باشد بده!
گفت خدایا چگونه با دست تهی این انفاق را بکنم؟ جواب شنید: ما هر کسی را به مقدار طاقتش تکلیف می کنیم، هر روز سیصد و شصت مرتبه بگو: «سُبحَانَ اَللهِ وَ الحَمدُ للهِ وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ وَ اللهُ اَکبَرُ وَ لا حَول وَ لا قُوِّة اِلاّ بِاللهِ» هر کلمه ای از آن صدقه ای از رگ بدن است.
عابد که این سخن را شنید شادمان شد و گفت: خدایا بیش از این بفرما، به او در خواب گفتند: اگر زیادتر بگوئی جزای زیادتری خواهد برد.(1)
1. پند تاریخ 1/35- بحارالانوار 18/528 طبع قدیم
منبع داستان ((اطلاع دادن مردم از عبادت)) : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر ناصر
کلیدواژه ها:
آثار استاد