www.montazer.ir
پنج‌شنبه 20 فوریه 2025
شناسه مطلب: 2565
زمان انتشار: 3 می 2015
استاد مطهري ضرورتهاي زمان را درك مي كرد

استاد مطهري ضرورتهاي زمان را درك مي كرد

مردان بزرگ و دوران ساز تاریخ، آنان كه با حضور در برهه ای از زمان، بر اندیشه ها و دیدگاههای نسل معاصر خود و نیز بر نسلهای آینده تأثیر گذاشته اند و جهان بینی و شناخت آنها را دگرگون ساخته و مناظر تازه ای را در برابر آنان گشوده اند، كسانی بوده اند كه در یك، یا چند بعد از ابعاد وجودی خویش، برتری و امتیاز چشمگیری نسبت به همگنان داشته و به واسطه شدت نور و پرتوی كه در آن ابعاد از خود ساطع ساخته اند، جلوه و فروغ دیگران را بی مقدار نموده و نورشان را بی اثر و شخصیتشان را در محاق قرار داده اند.سرسلسله این گروه از انسانها و مایه افتخار همه ایشان، پیامبرانند و دیگران در این سلسله تا آنجا كه به آنان نزدیك شده اند، از سایرین اوج بیشتری گرفته و نمود چشمگیرتری یافته اند. استاد شهید آیة ا... مطهری(قدس سره)، در زمره آن گروه از برگزیدگان جامعه بشری است كه با تأسی به پیامبران و امامان و علما و بزرگان دین، نه فقط در یك جنبه، كه در ابعاد گوناگون وجودی، رشد و بالندگی داشته است. او استاد و معلمی مبرز، محققی توانا و موشكاف، متكلمی بصیر و غیرتمند، فیلسوفی عمیق اندیش و صاحب رأی و مصلحی پرشور و روشن بین بود. از این رو، شناخت چنین شخصیتی، جز با نگاهی ولو گذرا به فراز و نشیبهای حیات او، میسر نیست.
در این مجال اندك سعی شده تا در گفتگو با محقق گرانقدر شیعه، آیة ا... جعفر سبحانی، شمه ای از این حدیث مفصل، بازگو شود.

* استاد، در آغاز لطفاً از آشنایی با شهید آیة ا... مطهری بگویید و از علت و اسبابی كه به این آشنایی منجر شد...

** بنده در سال 1325 وارد حوزه علمیه قم شدم و در آن زمان سطوح عالیه، یعنی مكاسب و رسائل را مطالعه می كردم. در آن زمان حضرت امام(ره)، درس خارجی را برای چند نفر شروع كرده بودند كه مهمترین آنها آیة ا...مطهری بود، من چون به حضرت امام(ره) از قبل علاقه داشتم و از طریق كتاب «كشف الاسرار» با افكار ایشان آشنا شده بودم، خیلی كنجكاو بودم كه شاگردان ایشان را هم بشناسم و در آن زمان اطلاع یافتم كه آقای مطهری به درس حضرت امام می روند و شاگرد ممتاز ایشان هستند. اولین بار ایشان را از این طریق شناختم و بعد شناسایی ما به دوستی تبدیل شد. هنگامی كه مرحوم علامه طباطبایی(ره) در سال 1331 درسی را با عنوان «اصول فلسفه» شروع كرد، و به تطبیق فلسفه اسلامی با فلسفه های غربی و فلسفه ماركسیسم پرداختند، در جلسه ای كه تشكیل دادند، یكی از اعضای آن، مرحوم شهید مطهری بود و در آن جلسه نیز كه ما مدتها شركت می كردیم، آن جا دوستی ما بیشتر شد و همدیگر را بهتر شناختیم؛ یعنی بنده ایشان را بهتر و بیشتر شناختم. بعدها كه به پای درس حضرت امام(ره) می رفتیم، از آن جا كه ایشان هم قبل از ما در جلسات درس امام شركت می كردند، در این جلسات و درسها هم با هم بودیم. البته ایشان شاگرد برجسته حضرت امام(ره) بودند و ما در ردیفهای بعدی قرار داشتیم. در جلسات شبهای پنج شنبه و جمعه كه علامه طباطبایی برقرار می كرد، رفت و آمد زیادی داشتیم تا وقتی كه شهید مطهری قم را برای تدریس در تهران ترك كردند، دوستی ما هم البته كم و بیش برقرار بود و با هم رفت و آمد داشتیم. گاهی به منزل ایشان می رفتیم و گاهی هم ایشان به قم تشریف می آوردند و تبادل فكری و فرهنگی داشتیم. مثلاً ایشان پیشنهاد می كرد كه فلان موضوع را شما بنویسید و گاهی لطفها و مرحمتهای دیگری به ما داشتند. دوستی ما همچنان برقرار بود و با پیروزی انقلاب اسلامی، ابعاد بیشتری به خود گرفت. البته از آغاز نهضت امام(ره) در سال 1342 و قبل از آن، رفت و آمد شهید مطهری به قم زیاد شده بود و ما هم به تهران رفت و آمد داشتیم. در همین دوران بود كه مرحوم علامه طباطبایی به من فرمودند كه كتاب «اصول فلسفه» ایشان را به عربی ترجمه كنم و من علاوه بر ترجمه این كتاب، پاورقی های آن را كه آقای مطهری نوشته بودند هم به عربی برگرداندم كه تا حدی مورد قبول آنان واقع شده بود. خلاصه دوستی ما در اواخر خیلی مستحكم تر بود و بیشتر جنبه های علمی را با هم مطرح می كردیم.

* موفقیت استاد مطهری را در طی كردن سطوح مختلف علمی در حوزه علمیه قم به چه صورتی می دیدید و اساساً شیوه ها و روش علمی ایشان در دروس و طی مدارج تحصیلی چگونه بود؟

** به نظر من، ایشان از دو نظر فوق العاده موفق بودند. اولاً استعداد شایسته ای داشتند، هم از حیث فهم و هم مسأله را به خوبی درك می كردند و هم بعد از درك، می توانست آن مسأله را تجزیه و تحلیل كند، كه ما به آن تصرف می گوییم. اغلب این سه خصلت تواماً در افراد جمع نمی شود. گروهی و یا اكثراً حافظه خوبی ندارند و یا حافظه دارند، ولی فهم درستی از موضوعات ندارند و یا هر دو را دارند، ولی تصرف ندارند. اندكی از مردم هستند كه هر سه خصلت را داشته باشند؛ یعنی هم حافظه خوبی دارند و هم می فهمند و بعد از فهمیدن تحلیل می كنند. مرحوم استاد مطهری این سه كمال را از نظر استعداد در خودجمع كرده بود. این یك موضوع و دوم آنكه ایشان بیشتر فكر می كرد و كمتر حرف می زد. ایشان كه به درس حضرت امام(ره) تشریف می آوردند و ما هم می رفتیم، فقط هفته ای یك بار در درس حضرت امام(ره) حرف می زدند، اما همان یك مرتبه ای كه سخن می گفتند، مطلب خودشان را ثابت می كردند و ما حس می كردیم كه ایشان سعی دارد حضرت امام(ره) را قانع نماید كه این اشكال من، اشكال به حقی است و یا دست كم در حدی هست كه مطرح شود و برای آن جوابی داده شود. البته دیگران هم بودند كه خیلی صحبت می كردند، ولی ایشان كمتر حرف می زد و بیشتر فكر می كرد. و این دو نكته مثبت در رویه های علمی مرحوم مطهری، بیشتر از همه به چشم می خورد. البته یك موفقیت دیگر ایشان هم این بود كه وقتی به تهران تشریف بردند، در اوضاع تهران گم نشدند. خیلی ها از حوزه قم می رفتند تهران و اغلب آنها هنگامی كه می رفتند، حوزه را فراموش می كردند و در حقیقت در آن وضع خاص تهران و زندگی در آن هضم می شدند و جنبه های علمی برای آنها در درجه دوم اهمیت بود. ولی ایشان كه رفتند، از این لحاظ هیچ فرقی با زمانی كه در قم بودند، نكردند؛ یعنی همان علم و دانش و مطالعه برایشان در درجه اول بود و مسایل دیگر در درجه دوم اهمیت قرار داشت، كه وضع زندگی شان عوض نشد و رشته كار علمی شان قطع نگردید و هیچ فرقی با زمان زندگی در حوزه نكردند. از این لحاظ هم ایشان موفقیت خوبی در قسمتهای علمی داشت.

* با توجه به مدت زمان طولانی كه شما با شهید مطهری ارتباط و آشنایی داشته اید، نقش استاد را در صحنه مبارزات عقیدتی، با افكار و جریانهای انحرافی و التقاطی، چگونه یافتید؟

** باید اذعان كرد كه ایشان حقیقتاً مردی منظم و كاملاً مستقیم بود، واقعاً در مسایل اسلامی خوب فكر می كرد و خالق متعال ذوق سلیمی به ایشان داده بود، كه از استقامت برخوردار بود.
آن شهید، اكثریت مسلمانان را از بیان خود، چه در مسایل عقیدتی، چه در مسایل اصولی و چه در مباحث فقهی، راضی می كرد. ایشان به خاطر استقامتی كه داشت، وقتی كتابها را مطالعه می كرد، از روش كتاب وجمله بندیهای آن و الفاظی كه كتاب به كار برده بود و نتایجی كه می خواست بگیرد، خیلی سریع تشخیص می داد كه این آقا یا اسلام را نفهمیده و یا مغرضانه این كتاب را نوشته است و در حقیقت اولین بار، مطهری بود كه كلمه «التقاط» را در میان حوزه و جاهای دیگر مطرح می كرد و مثلاً می گفت كه فلان شخص التقاطی فكر می كند.
از ویژگیهای ارزنده استاد مطهری این بود كه ایشان تا حد زیادی نسبت به مكتبهای موجود اطلاع داشت و آنها را می شناخت. از مكتب مادیگری شناخت كافی داشت، از مبانی مكتب اسلام اطلاع داشت و مسیحیت را هم خوب می شناخت. این خصیصه استاد موجب می شد كه ایشان، كسانی را كه می خواستند به طور معجونی فكر كنند و بنویسند، شناسایی كرده و اعلام كند كه چگونه بعضی ها تلاش دارند چیزی را درست كنند و تحویل مردم دهند كه در آن هم اسلام باشد، هم مسیحیت باشد، هم مادیگری و هم سوسیالیزم. اطلاعات وسیع مرحوم مطهری سبب می شد كه ایشان بفهمد كدام فكر و یا كدام كتاب التقاطی و كدام یك اصیل است.

* به نظر شما، نقشی كه شهید مطهری در پی ریزی بنیانهای فكری انقلاب اسلامی داشتند، چه بود؟

** واقع امر این است، از آن روزی كه حضرت امام(ره) در نیمه مهر ماه سال 1341، این انقلاب را شروع و پی ریزی كردند، ایشان با حضرت امام(ره) همكاری داشت. من خودم گاهی نامه هایی كه ایشان می فرستاد، نامه های خصوصی كه از همان روز اول می فرستاد، در ایام همه پرسی و غیر آن، و یا نامه هایی را كه برای بعضی از ما ارسال می كرد، اغلب می دیدم. همه آنها نشان می داد كه ایشان چه همكاریهایی را در كنار حضرت امام دارند. البته ایشان شاگرد امام بودند و از آن بزرگوار بهره های فراوانی برده بودند. ولی آنچنان نبود كه امام(ره) روی افكار ایشان حساب نكنند، مطهری، انسان خوش فكر و بسیار خوش برخوردی بود.
ارتباط ایشان و نامه هایی كه به شكل متقابل با امام(ره) رد و بدل می كردند، حتی در زمانی كه امام(ره) به تركیه و از تركیه به نجف تشریف برده بودند، هرگز قطع نشد. او توسط كسانی كه مسافر بودند، گاهی نامه می فرستاد و یا پیام می داد و ارتباط را حفظ می كرد و در مقابل، نامه ها و پیغامهایی را در خصوص وضعیت نهضت از امام(ره) دریافت می كرد. ایشان نقش مفید و مؤثری در به اصطلاح پختن انقلاب و پی ریزی بنیانهای فكری آن داشت.

* به عنوان شخصیتی كه از نزدیك با استاد شهید مراوده داشته اید، مایلیم اندكی از فضایل اخلاقی ایشان را برای ما تبیین كنید.

** مطهری مرد خدا بود، یعنی اگر تشخیص می داد، مسأله ای حق است، محال بود كه آن را اظهار نكند و یا از آن دفاع ننماید. اگر هم در مجلسی شخصی حضور می داشت كه خیلی كوچكتر از ایشان بود، چنانچه تشخیص می داد كه حرف او حق است، از او دفاع می كرد و او را می پذیرفت. ارزش ترویج حق برای او از همه چیز بیشتر بود. نكته دیگر از فضایل اخلاقی ایشان، این است كه شهید مطهری، فرد جامعی بود. در صفات متقین داریم: «رهبان باللیل و اسد فی النهار» (شبها راهبند و روزها شیر بیشه كار و تلاشند).
ایشان وقتی در مجامع و مجالس علمی بود، به صورت یك عالم، فیلسوف و یا فقیه بحث می كرد. وقتی مجلس علمی تمام می شد و محفل، محفل انس بود، هم مانند یك انسان واقعی و با همه كسانی كه چه به لحاظ سنی و چه از جنبه های علمی، از او كمتر بودند، صمیمانه مأنوس می شد و جلسه می گرفت و صحبت می كرد. یعنی انسانی بود كه می توانست خودش را تطبیق دهد، در عین حال كه عالم و متفكر بود، در مقام تفكر می توانست یك جور باشد و در مقام انس و جلسات دیگر هم به شكل دیگر باشد.
در موقع نویسندگی، نویسنده خوبی بود. در تحلیل، تحلیلهای زیبایی داشت، در فلسفه متفكر بود، در مسایل سیاسی صاحب نظر بود و در عین حال، یك عارف كامل بود كه واقعاً اگر بخواهیم بعد از حضرت امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی(رضوان ا...) افرادی را معرفی كنیم كه به خوبی دنباله رو حقیقی آنها و از دست پروردگان آنها باشند، یقیناً استاد شهید مطهری یكی از آنها بود.

* یكی از روشهایی كه استاد در زندگی اجتماعی- سیاسی خود داشتند، برخورد متناسب با مقتضیات زمان بوده است. شما این مشی را در روش زندگی آن بزرگوار، چگونه ارزیابی می كنید؟

** البته مقصود از مقتضیات زمان، این است كه با حفظ اصول، لباسها عوض شود. مراد از مقتضیات این نیست كه زمان، اصول را عوض كند، اصول هیچ وقت عوض نخواهند شد، ولی لباسها عوض می شوند. بیانها تغییر می كنند. مثلاً وقتی ایشان دست به قلم گرفت و كتاب نوشت، نیازها را احساس كرد و طبق نیازهای جامعه، كتاب نوشت. بعضی ها می نویسند برای اینكه معلومات خودشان را بعد از خودشان به یادگار بگذارند، این هم البته بسیار كار خوبی است، ولی ایشان هر چه نوشته است، با یك نیاز روبرو بوده و همان نیاز را از طریق نوشتن كتاب برطرف كرده است. ایشان ضرورت زمان را درك می كرد و مطابق ضرورتها گام برمی داشت. تعبیری كه امام صادق(ع) درباره مردان بزرگ دارند، این است كه: «مردان بزرگ، هیچ وقت غافلگیر نمی شوند، كسی كه آگاه به زمان باشد، در حوادث دچار اشتباه و خطا نخواهد شد.» او دردها را شناخته بود و دنبال درمان دردها بود. همین كتابی كه ایشان درباره خانواده نوشته اند و مدتی هم در یكی از نشریات چاپ شد، از نمونه اینهاست. مخالفان، مقاله می نوشتند، ایشان هم مقاله می نوشت و هر دو در كنار هم بودند و هر كسی كه چند شماره از این مقالات را مطالعه می كرد، درمی یافت كه مرحوم مطهری از نظر نویسندگی و معلومات، چه تفاوتهایی با نویسنده مخالف دارد.

* از میان مجموعه علوم اسلامی كه در حوزه علمیه متداول است، گرایش استاد مطهری، و میل باطنی و درونی ایشان به سمت كدام یك از این علوم بیشتر بود؟

** ایشان انسان متفكری بود. به مسایلی كه تفكر در آنها عنصر بارزی است، گرایش بیشتری داشت و لذا در بحثهای كلامی و فلسفی، بیش از علوم دیگر می توانست خود را نشان بدهد و كتاب بنویسد. حتی در میان فقه و اصول، به اصول بیشتر گرایش داشت تا فقه، زیرا اصول جنبه تفكرش بیش از فقه است، لذا به موضوعاتی كه جنبه تفكری داشت و نیاز به استدلال و برهان در آنها بیشتر بود، گرایش بیشتری از خود نشان می دادند.

* با توجه به تأكیداتی كه حضرت امام(ره) نسبت به زنده نگه داشتن آثار شهید مطهری داشتند، برای تحقق هر چه بهتر و بیشتر این امر، و به منظور حفظ آثار استاد و ادامه خط و راه فكری ایشان، چه پیشنهادی دارید؟

** كتابهایی كه مرحوم مطهری به یادگار گذارده اند، انصافاً همه آنها به تعبیر حضرت امام(ره)، بدون استثنا كتابهای خوبی است، ولی در این میان، سه كتاب ایشان اهمیت بیشتری دارد. یكی «عدل الهی» است، كه واقعاً یك كتاب ابتكاری است، و در مقام برهان و قانع كردن طرف مقابل، یك معجزه به شمار می رود و از اعجاز علمی برخوردار است. دیگری كتاب «حقوق زن» است كه كتاب بسیار خوبی است و ایشان تحلیلهای بسیار خوبی در آن كتاب ارایه داده اند و سومی هم پاورقی هایی است كه بر كتاب «اصول فلسفه» نگاشته اند. اگر بشود كتابهای ایشان به زبانهای زنده دنیا عرضه شود، این بیشتر اهمیت دارد. البته تعدادی از كتابهای ایشان ترجمه شده است، برخی را سازمان تبلیغات ترجمه كرده است، ولی كتابهای بزرگ و قطور ایشان به زبانهای دیگر ترجمه نشده است. كتاب «عدل الهی» ترجمه شده است و خوب است. اصول فلسفه را كه ایشان پاورقی زده اند، اگر افراد مسلط و فلسفه دان ترجمه كنند، ارزشمند است.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed