مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه سیصد و سی و هشت «خانواده آسمانی» كه در مورخ ۹۳/۱۱/۲ برگزار شد، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:
ارتباط میان قرآن و معصومین «علیهمالسلام»
قرآن، کتاب جاودانه هدایت انسانهاست و مسئولیت رهبری و هدایت مردم را تا قیامت بر عهده دارد. زیرا خداوند قرآن را آخرین کتابِ آسمانی معرفی نموده و کتاب دیگری بعد از آن نخواهد آمد. عظمت و قدرت این کتاب آسمانی به قدری است که در تمام اعصار، دستخوش تحریف و تغییر نشده و هدایتگر بشر در قرون مختلف خواهد بود. خداوند بزرگ در آیات 77 تا 79 سوره واقعه در مورد عظمت قرآن میفرمایند:
«انّهُ لقرآنٌ کریم، فی کتابٍ مکنون، لا یَمَسُّهُ الاّ المطهّرون»
همانا این قرآن کریم در کتاب پوشیدهای است که جز پاکشدگان کسی به باطن آن دست نمییابد.
کتابی چنین عظیم و پر رمز و راز، نیاز به مفسران، تبیین کنندگان و مجریانی به همان عظمت دارد تا بتواند مورد استفاده عقلِ اندکِ بشر قرار گیرد. ممکن نیست خداوند کتاب عظیمی را برای هدایت انسانها طراحی نموده باشد، اما مبیّن و مفسّری برای آن قرار نداده باشد. منظور از عبادت «الاّ المطهّرون» انحصار علوم باطنیِ قرآن در نزدِ گروه پاکشدگان است. اما به راستی «پاکشدگان» چه کسانی هستند؟ خداوند در آیه 33 سوره احزاب به این پرسش، پاسخ میدهد:
«إنّما یریدالله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یُطهّرکم تطهیرا»
خداوند اراده نموده است که فقط پلیدی را از شما اهلبیت بزداید و به طور ویژهای پاکتان گرداند.
تمام کتب شیعه و اهل تسنن بر این عقیدهاند که منظور از اهلبیت، پنج تن آل کساء هستند که عصمتِ آنان را به راحتی میتوان از این آیه استنباط نمود. عبارت «یطهّرکم تطهیرا» اشاره به کلمه مطهّرون در آیه 79 سوره واقعه دارد و این نشان میدهد که جز اهلبیت کسی به باطن قرآن دسترسی نخواهد داشت.
اساساً حرکت نمادین پیامبر در ماجرای حدیث کساء، تنها برای معرفی اهلبیت بوده است و هیچ مفهوم دیگری ندارد. بنابراین میتوان گفت که به تصریح قرآن، تنها اهلبیت (معصومین)، پاکشدگان از سوی خداوند بوده و به تمام قوانین و حقایق قرآن مشرفاند. لذا تنها آنان شایستگی هدایت انسانها را تا آغوش الله دارا میباشند.
در تمام عالم، تنها دو مجموعه ولایتی وجود دارد:
1- مجموعه فطرت گرایان: انسانها در این مجموعه تحت ولایت الله قرار دارند و به سمت تشبّه به او پیش میروند.
2- مجموعه طبیعتگرایان: انسانها در این مجموعه بخش فوق عقلانی خود را به رسمیت نمیشناسند، لذا به صورت کاملاً ناخودآگاه تحت ولایت شیطان (طاغوت) قرار گرفته و ارزشهای آنان را به عنوان ارزش میپذیرند، از همین رو، رفته رفته به آنها شباهت مییابند. خداوند حکیم در سوره بقره این دو مجموعه ولایتی را بسیار روشن به تصویر میکشد:
«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظّلمات إلی النور و الذین کفروا، اولیاءهم الطاغوت، یخرجونهم من النّور إلی الظلمات، اولئک اصحاب النّار، هم فیها خالدون».
مؤمنان با قرار گرفتن در دایره ولایت الله، به تدریج از تاریکیها خارج شده و به سمت نور حرکت میکنند تا اینکه در نهایت به نور مطلق (الله) میرسند. اما کافران که ولایت الله را نپذیرفتهاند و خود را آنقدر ارزشمند و لایق نیافتهاند که سبک زندگیشان را از الله دریافت نمایند، تحت ولایت طاغوت (طغیانگران از مسیر انسانی) قرار گرفته و روز به روز نور فطرتشان را از دست داده و به ظلمات (جهنم) نزدیک میشوند.
تمایلات و علایق انسانها به الگوپذیری از هر کدام از این دو گروه نشان میدهد که انسان در کدام مجموعه ولایتی قرار داشته و در قیامت در زمره کدام گروه محشور خواهد شد. فراموش نکنیم که میزان ارزش انسانها به الگوهایی است که میپذیرند و از آن تبعیت میکنند. در ولایتپذیری، مهمترین مسئله، پذیرش قلبیِ ولایت است.
اگر نفس انسان به ولایت معصوم سَر نسپارد و در برابر آن به خضوع نرسد، به یقین در قیامت جزو مجموعه ولایتی آنان محشور نمیگردد. میدانیم که تمام پرسشهای آخرتی، وجودیاند؛ و نفس میباید در دنیا کاملاً با حقیقتِ این سؤالات، خصوصاً حقیقتِ ولایت معصومین پیوند خورده باشد. در غیر اینصورت اطاعت اجباری در دنیا (از ترس جهنم و ...) هیچ تأثیری در رشد نفس انسان نخواهد داشت.
از نوع سبک زندگی هر انسان میتوان دریافت که او چه باوری نسبت به خود داشته و با کدام گروه محشور خواهد شد. نمیتوان به سبک طاغوتیان زیست، اما امید به رحمت خداوند و ورود به بهشت را داشت. سبک زندگی انسان، انتها و مقصد حرکت او را مشخص میکند. مقصد در سبکِ ولایتی طاغوت، دوزخ است، و توهم و تصور بهشت، این مقصد را تغییر نخواهد داد. کسی که حقیقتاً به بهشت امیدوار است، در مسیر رسیدن به آن گام بر میدارد و برای رسیدن به آن نیز تلاشی جدّی دارد.
نمیتوان با قرآن مأنوس نبود، اما در قیامت اقرار کرد که قرآن کتاب قوانین زندگی من بوده است، نمیتوان با خانواده آسمانی رفاقت نکرد، اما انتظار داشت که در کثرتِ قیامت، در زمره آنان به امان رسید.
نمیتوان الله را در آغوش نکشید، اما تحت ولایت او قرار گرفت.
حال با اندکی اندیشه در مییابیم که اگر ولایت معصوم، منجر به حذف هر گونه سوءنیت در وجود انسان نشود، یعنی ولایتپذیری ما حقیقی نبوده و تأثیری در رشد انسانی ما نداشته است. یک ولایتپذیری حقیقی، انسان را لحظه به لحظه به سمت روحی بیتجاوز، بیکینه، بیظلم، آرام، شاد و قدرتمند پیش میبرد.
والحمدلله رب العالمین
کلیدواژه ها:
آثار استاد