www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 7373
زمان انتشار: 15 اوت 2017
استاد شجاعی: جوانانی مثل شهید «حججی» از لذات جسم می گذرند تا به لذات بالاتر برسند

استاد شجاعی: جوانانی مثل شهید «حججی» از لذات جسم می گذرند تا به لذات بالاتر برسند

اشاره‌های استاد محمد شجاعی به شخصیت شهید «محسن حججی» در بحث «سعادت و شقاوت» را تقدیم به روح بلند آن شهید والامقام می‌کنیم که ترس را ترساند و به یک چهره ی جهانی تبدیل شد.

استاد شجاعی می‌گوید: لذت های انسان به شأن های «حسی، وهمی، خیالی، عقلی و فوق عقلی» تقسیم می شود. در دنیایی که اکثر جوانان فقط در پی کسب لذت های «جسمی تا حداکثر عقلی و علمی» هستند، چطور می‌شود که افرادی مثل شهید «حججی» لذت های «فوق عقلی» و ابدی را انتخاب می کنند.

گاهی افراد «بزرگ نفس» و شریف این‌گونه هستند که وقتی با دشمن رو به رو می‌شوند، با این که می‌دانند کشته می‌شوند، اما نمی‌ترسند، خودشان را کوچک و ذلیل نمی‌کنند و پا به فرار نمی‌گذارند؛ می‌ایستند و مبارزه می‌کنند تا کشته شوند. شهید حججی یکی از این افراد بود.

برای این که بدانیم کدام یک از این لذت ها، بر دیگری برتری داشته و دارای قدر و قیمت بالاتری هستند، از نظرات شیخ الرییس ابوعلی سینا استفاده می‌کنیم.

برای این که بدانیم کدام یک از این لذت‌ها، بر دیگری برتری داشته و دارای قدر و قیمت بالاتری هستند، از نظرات شیخ الرییس ابوعلی سینا استفاده می کنیم. تقسیم بندی لذات انسان در شان های(حسی، وهمی، خیالی، عقلی و فوق عقلی) را قبلا بیان کردیم.

بوعلی در موضوع سرور و سعادت، بابی به نام «وهم و تنبیه» در فصل اول نمط هشتم کتاب «اشارات» دارد که می نویسد: « همانا به اذهان مردم عوام این مطلب پیشى مى‏‌گیرد كه لذات عالى و قوى، لذات حسى هستند و غیر از این لذات، بقیه ضعیف بوده و همه خیالات هستند».

یعنی در ذهن مردم این موضوع زود جا می افتد و به عنوان یک اعتقاد قبولش می کنند که عالیترین و قوی ترین لذات، لذات حسی هستند. درحالی که این نوع تفکر عاری از حقیقت است. باید از افراد عوام که قوه‌ی تشخیص هم دارند پرسید که آیا لذت هایی مثل لذتهاى جنسى، خوردنیها و ... لذت هاى نهایی اند؟ با این پرسش باید آنها را آگاه کرد و متوجه ساخت که فقط این لذت‌ها لذت های نهایی نیستند.

«مگر نه این است كه لذیذترین چیزى كه شما آن را مى‏‌ستایید، خوشى‏‌هاى جنسى و خوردنى‌‏ها و چیزهایى همانند آنها هستند؟ با اینکه شما می‌دانید کسی که بتواند بر دیگرى غلبه نماید، گرچه در یك چیز بی‌ارزش مانند شطرنج یا نرد باشد، چه بسا خوراكى یا خوشی جنسى به وى عرضه مى‏‌شود و او در برابر لذتی که از یک پیروزى وهمى به دست مى‌‏آورد، آن را رها ساخته و به كنار مى‏‌گذارد».

بوعلی می فرماید: اگر شما مى‏‌گویید لذت جنسى و خورد و خوراك و ... بالاترین لذتها هستند؛ چرا بعضى‏‌ها حاضرند در مسابقات ورزشى و مسابقات مختلف، براى غلبه بر حریف و پیروزی، از لذتهای حسی چشم بپوشند. مثلاً دو نفر دارند شطرنج بازی می‌کنند و روی مهره‌ها و حرکت آنها تمرکز کرده اند که كدام مهره را تكان بدهند؛ آنها مواظبند که حریف مهره اصلى‏ او را نزند تا او بتواند زودتر حریف را با كمترین حركات مات کند. حال اگر جلوی آنها انواع آب میوه ها و بهترین غذاها را بگذارند، می‌بینید که نمی خورند. تمام حواس آنها معطوف به بازی شطرنج است.

مثال دیگر: شما مسابقات ورزشی را دیده اید که ورزشکاران از چند ماه جلوتر، برای مسابقات آماده می شوند. سراغ لذات حسی مثل خوردن و لذت جنسى نمى‌‏روند. تمام همّ و غمشان این است که در مسابقه برنده شوند. حتى اگر در آن مسابقات شكست هم بخورند، باز ناراحتی ناشی از شکست برایشان قوی تر است. به طوری که تا مدتی اشتهایی برای خوردن غذا ندارند. این درحالی است که شکست و پیروزی یک امر وهمى است. گاهی شدت ناراحتی و یا شدت لذت و هیجان افراد، به قدری است که سکته می‌کنند و می میرند. پس از این نمونه‌ها می‌توان دریافت که «غلبه ی امر وهمى و خیالی بر امر حسى بیشتر است».

«گاهى به شخص سالمى كه خواهان پاكدامنى و ریاست است، خوردنى و لذت جنسى در حضور اطرافیان پیشنهاد مى‏‌شود؛ ولى او به واسطه مراعات جاه و مقام خود، از آن لذتها دست بر می دارد. این نشانه آن است که مراعات جاه و مقام نزد وى، بالاتر و لذیذتر از خوردنى و خوشى جنسى است».

 كسى كه پاكدامن است، شرمش مى‌‏آید كه خودش را به آلودگى جنسى آلوده كند. برای او حفظ پاكدامنى خیلى مهم‏تر است از این كه خودش را با یك لذت جنسى که از نوع لذت های حسی است، آلوده کند. پس غلبه روح پاكدامنى بر لذت جنسى بیشتر است. حتی اگر این پاكدامنى یك امر مذهبى و الهى نباشد، شدت حیای بعضى‌‏ها به قدری زیاد است كه اگر نیاز هم داشته باشند، پا جلو نمى‏‌گذارند، چه در امر خوردنى و چه در امر جنسى. ممكن است کسی حیا هم نداشته باشد، پاكدامن هم نباشد، اتفاقاً آدم خیلى بدى هم باشد، اما در مقابل دوستان و اطرافیانش رعایت مى‏‌كند و براى حفظ شخصیت و آبرویش دست به این كارهاى سبك نمى‏ زند. چرا رعایت می کند؟ چون حفظ شأن و آبرو، از لذت جنسى و حسى بالاتر است.

 مرحوم شیخ در مثالی مى‌‏فرماید:

«هرگاه بر مردان بخشنده و بزرگوار لذت یك بخشش پیش آید، آن را بر لذتهاى حیوانى رجحان مى‏‌دهند، همان لذتى كه مورد رقابت مردم واقع شده و در آن دیگران را بر خود مقدم مى‏‌دارند، در حالى كه به سوى انعام و بخشش مى‏‌شتابند».

افراد كریم اینطور هستند. على‏(علیه السلام) مى‏‌فرماید:« افراد كریم از اطعام لذت مى‌‏برند. ولی افراد پست و لعین از خوردن طعام لذت می برند». پس بعضى‌‏ها از خوردن لذت مى‏‌برند و بعضى‌‏ها از خوراندن. مثل حاتم طایی که مسلمان هم نبود، اما شخصیت کریمی داشت.

«و همچنین است حال بزرگ نفس با شرافت كه گرسنگى و تشنگى را در برابر آبرو خوار مى‌‏شمارد».

كسى كه نفسش بزرگ است و داراى روح بزرگى است، گرسنه و تشنه كه مى‏‌شود، آبرویش را حفظ مى‏‌كند و به گدایى نمى‌‏افتد. در اسلام فقط یک جا اجازه دزدی داده شده و آن هم زمانی است که کسی از فرط گرسنگی در حال مرگ است، او اجازه دارد فقط به اندازه ای که از مرگ نجات یابد، دست به دزدی بزند.

اما بعضى‌‏ها خودشان را براى غذا ذلیل مى‏‌كنند، در روایت هم داریم که برای یک مؤمن خیلی ناپسند است كه در او رغبت و میلی باشد كه او را ذلیل كند. پس«یك امر خیالى و وهمى مثل عزت و آبرو، بالاتر از لذتهاى حسى است».

«نزد این گونه مردان بلند همت، حرف از مرگ و هلاكت ناگهانى در هنگام مبارزه با حریف، ناچیز به شمار مى‌‏آید».

رشته ی امور خیالی و وهمی سر دراز دارد و ما به اختصار چند مثال را بیان کردیم تا روشن شود که نباید در این گونه امور غرق شد. مشغول این امور شدن، جهنمی است که تمام عمر و هستی انسان را می سوزاند. چه امتیازاتی که از انسان فوت می شود؛ چه کمالاتی که از دست انسان می رود؛ چه محرومیت‏های ابدی كه برای انسان ایجاد می شود.

چون به هر میلى كه دل خواهى سپرد                  از تو چیزى در نهان خواهند بُرد

با مثال هایی که گفتیم ثابت کردیم که لذتهای باطنی (وهمی و خیالی) بر لذت های ظاهری (حسی) غلبه دارند.

«و این تنها در نزد خردمندان نیست، بلکه در حیوانات نیز، این رجحان وجود دارد. برای این که برخی از سگ های شکاری چیزی را که در حال گرسنگی شکار کرده اند، برای صاحب خود نگه می دارند و بسا که شکار را برای او می برند و حیوانات شیرده بچه‏‌هاى خود را بر خود مقدم مى‏‌دارند و بسا كه در حمایت از بچه خود، بیشتر از حمایت خود به خطر مى‌‏افتند».

این امور باطنی (وهمی و خیالی) که گفته شد فقط مربوط به انسانها نیست، بلکه در حیوانات به ظاهر بی زبان هم وجود دارد. اینجا شیخ سگ شکاری را مثال می‌زند که چه بسا خود سگ گرسنه است، ولی شکار را می‌آورد و به صاحبش می‌دهد. یعنی لذت دست کشیدن روی سر و نوازش صاحبش برای سگ خیلی بالاتر از این است که آن شکار را بخورد. سگ حاضر است از خیلى از لذت‌هاى خود به خاطر صاحبش بگذرد، شب بیدارى بكشد، برای دفاع از صاحبش خود را به کشتن بدهد تا صاحبش را نجات دهد.

حیوانات شیرده نیز این گونه اند، بچه‏‌هاى خودشان را بر خود ترجیح می دهند. اگر خودش به خطر بیافتد، اینقدر تلاش نمى‌‏كند، ولى خودش را به آب و آتش مى‏‌زند تا بچه‏‌اش را نجات دهد.

«بنابراین وقتى كه لذات باطنى بزرگتر از لذت‌هاى ظاهرى باشد، هر چند كه لذت عقلى نباشد، پس سخن تو درباره لذت عقلى چگونه خواهد بود؟»

یعنی اگر لذت وهمی و خیالی بالاتر از لذت حسی و جنسی و مادی است؛ قطعاً لذت های عقلی بالاترند. پس نباید مهر مادرى را فقط یک امر انسانى بدانیم، زیرا این حس در حیوانات هم هست. نباید لذات وهمى و خیالى را فقط امر انسانى و ارزش انسانی بدانیم، چون این لذات در حیوانات هم وجود دارد.

 نتیجه این می شود که انسان تا وقتى که درگیر لذات وهمى و خیالى است، حیوان است و پست‏تر از حیوان، چون آن لذات را حیوانات هم دارند.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed