مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
امام سجاد ع برای چیز هایی شکر می کند که زیاد مرسوم نیست و مردم عادی اینها را ندیده یا نمی بینند تا خدا را برای آنها شکر کنند. یکی از آن نعمتهای بزرگ و بزرگترین نعمت بعد از توحید، تجلی نور خدا و وجود نبی اکرم ص است. قیمت هر انسان به معرفت اوست و معرفت است که کیفیت و نوع عبادت را تعیین می کند. «شکر» هم که فعل انسانی است، تابع میزان معرفت است. پس هر چه معرفت بالاتر باشد، کیفیت و نوع شکر بالاتر و عمیق تر است.
ما از آنچه انسان، خدا را با آن شکر می کند، معرفت او را تشخیص می دهیم. گاهی افراد نعمتهای دنیا را می بینند و شکر می کنند و گاهی کسی ماورای دنیا را می بیند و به داشتن آنها دلشاد است و شکر می کند. این یک حس و روح ویژه می خواهد، کسی تا چیزی را به عنوان نعمت، خیر و دارایی نشناسد و نتواند با آن ارتباط برقرار کند، شکر آن را هم به جای نمی آورد.
در فراز دوم دعای دوم صحیفه سجادیه می خوانیم: « اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ أَمِینِكَ عَلَى وَحْیِكَ، وَ نَجِیبِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ صَفِیِّكَ مِنْ عِبَادِكَ، إِمَامِ الرَّحْمَةِ، وَ قَائِدِ الْخَیْرِ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَكَةِ. كَمَا نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَهُ وَ عَرَّضَ فِیكَ لِلْمَكْرُوهِ بَدَنَهُ = خدایا، اینك بر محمد كه امانتدار وحی تو و برگزیدهی آفریدگان تو و مخلص در میان بندگان توست، درود فرست؛ او كه پیشوای رحمت و قافلهسالار نیكی و كلید گنجینههای بركت است؛ زیرا او در انجام دادنِ فرمان تو خود را به رنج افكند، و جسمش را در راه تو هدف تیرهای بلا گردانید».
در این فقره، برای اینکه ما این نعمت را بهتر بشناسیم و شاید بتوانیم، مثل ایشان خدا را بر آن شکر کنیم و دلشاد باشیم، حضرت چند خصوصیت از این نعمت را معرفی می کند: «أَمِینِكَ عَلَى وَحْیِكَ، وَ نَجِیبِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ صَفِیِّكَ مِنْ عِبَادِكَ، إِمَامِ الرَّحْمَةِ، وَ قَائِدِ الْخَیْرِ». یعنی خدایا بر محمد (ص) درود فرست که امین وحی، نجیب ترین، برگزیده ترین بندگانت است. آنکه پیشرو در رحمت، رأفت، خیر، کلید برکات و خیرات بود و تن و جان در راه ادای تو به رنج انداخت.
پیامبر امین وحی الهی است
پیامبر امین بر وحی الهی است، آنچه از خدا گرفته در چهار مرحله حفظ کرده و بدون کم و کاست به مردم ابلاغ کرده، اشتباه و خطایی مرتکب نشده است.
قرآن می فرماید: « وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى = و از سر هوس سخن نمى گوید، این سخن بجز وحیى كه وحى مى شود نیست» (نجم/3 و4).
اول اینکه هرگز از سر هوای نفس سخن نمی گوید، دوم اینکه هر چه می گوید وحی الهی است. آنچه حضرت از جبرئیل دریافت نمود، تمام آنچه بود که جبرئیل به ایشان تحویل داد. آنچه را که دریافت نمود با دقت تمام حفظ کرد. به طوری که هیچ چیز از آن کم نشد.
سوم، آنچه به مردم ابلاغ فرمود، تمام چیزی بود که ماموریت بر ابلاغ آن داشت. چهارم، آنگاه که رسالت خود را به انجام می رساند به بهترین و عالی ترین نوع تبلیغ متوسل گشت و هنرمندانه ترین روش را از دعوت به مردم به کار گرفت. پس چیزی برای ما کم نگذاشت. هر چه برای سعادت دنیا و آخرت لازم بوده به ما رسانده. خودِ اینکه یک انسان امین وحی باشد، خیلی کار بزرگی است که خدا او را انتخاب کند، برگزیده مصطفی و مجتبایِ خدا شود و واسطه بین خدا و خلق باشد و برای خلق الهی پیام آور باشد.
«پیشوای رحمت» و «نجیب ترین» فرد خلقت رسول الله ص است
دومین صفت رسول خدا ص، نجیب ترین فرد در میان مردم بود. یعنی هیچ نقطه ضعفی در تاریخ از او سراغ نداشتند و او را به این کمال می شناختند. برای همین، او در میان آن مردم، برای رسالت برگزیده شد.
پیامبر (ص) «امام الرحمه» است. مردم بدانند آنچه را پیامبر (ص) برای آنها آورده، تحمیل و بار مزاحمت نیست. همه زیبایی و رحمت و کرامت و خیرات است، احکام اسلام هدیه ای عظیم برای مردم است و باید توجیه شوند که چگونه از این احکام استفاده کنند. چگونه در این عالم زندگی کنند و برای ابدیت خود چگونه فکر کنند، شارع اسلام چراغی در ظلمات جهان است و طبیبی است که دارو و درمان خود را به همراه دارد. پیامبر(ص) مردم را به صلاح دعوت می کند.
خدا در آیه 107 سوره انبیا فرموده: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ = و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم». ما از کنار این آیه ساده رد نشویم. ما فقط تو را به عنوان رحمت برای خلق فرستادیم، همه رحمت و معدن رحمت، وجود پیامبر (ص) است. او رحمت دنیا و آخرت است. اما آیا همه به پیامبر (ص) اینگونه نگاه می کنند؟ فکر می کنند مسلمانند و دست و پای شان بسته است و فکر نمی کنند در میان صدها مکتب که افراد را به انحراف و جهنم می کشانند، تنها مکتبی نصیب او شده که همه نور و هدایت است، سر در گم نیستند. پیامبر(ص) و راه روشن، نور هدایت نصیبشان شده است.
نظام خلقت و تکوین، با نظام تشریع هماهنگ است
نظام تکوین و تشریع با هم هماهنگی دارد؛ نظام دین و نظام جهان با هم هماهنگ است. یعنی هر آنچه در آسمان و زمین است، براساس نظام الهی تنظیم شده است. خداوند می فرماید: ماه، خورشید، ستاره، زمین، گیاهان و حیوانات را برای شما تسخیر کردم؛ دین را هم بر اساس این سیستم خلق کردم؛ پس نظام درونی شما با دین هماهنگ است و اگر با آن نظام هماهنگ شوید، به سمت آرامش و اطمینان و قدرت پیش می روید. اما وقتی کسی از دین فاصله گرفت و خودش برای خودش برنامه ریزی کرد، یا از کسانی که خودشان راهشان را گم کرده اند، برنامه و دستور گرفت، از مسیری که خدا تعیین کرده خارج می شود و دچار انواع انحرافات می شود.
افتخار ما مسلمانان این است که پیامبر(ص) رهبر ماست که تمام موارد نیازمان را به طور مستقیم از خدا دریافت کرده و به ما رسانده است. هدایت پیامبر مثل درسهای دانشگاهی، علوم نسبی، فرضیه و نظریه های دنیا و دانشمندان نیست که هرکدام عوارض مخصوص به خودشان را دارند.
فرق بین «علم» و «وحی» همین است. شما در وحی، با اطمینان حرکت می کنی؛ موش آزمایشگاهی نیستی که بگویند این دارو را امتحان کردیم، این عوارض را داشت و این تعداد افراد مریض شدند، پوستشان خراب شد. یا این تعداد افراد سکته کردند، تنگی نفس گرفتند، پس حالا باید مثلا دوز دارو یانوع دارو را تغییر بدهیم. وحی اینطور نیست. چون مبتنی است بر ساختار جسم و روح انسان؛ یعنی دین بر اساس ساختار روح و جسم تنظیم شده است. حاصل آن که خداوند می فرماید: اساسا شما را بر اساس ساختار دین خلق کرده ایم. این خیلی مسئله عمیق و عظیمی است که ساختار وجود ما براساس قرآن تنظیم شده است. می گوییم دستورات قرآن فطری است و با ساختار و فطرت انسان سازگار است. قرآن حتی بالاتر از آن می گوید؛ می فرماید ذرات اتمی وجود مردم را براساس قرآن خلق کرده ایم. هر چه به قرآن، احکام، اصول و عقایدش نزدیک تر می شوید، روح شما هماهنگ تر می شود و به قدرت و شادی بیشتری می رسید.
پس دقت کنید، راجع به «قائدالخیر» خیلی حرف است. امام سجاد (ع) یک دعا گفتند که همه حقایق در این دعاست. در دنیا سرت را بالا کنی و بگویی رهبر من امام الرحمه و قائدالخیر است. همه خیر و برکت به دست اوست.
عدم تبعیت برخی افراد از دستورات دین، ناشی از ضعف در فهم آن است
ضعف در عمل، ناشی از ضعف در نظر و معرفت است. تا در «حکمت نظری» قوی نشوید در «حکمت عملی» قدرت پیدا نمی کنید. علت این که با دستورات اسلام درگیر هستیم، سستی و تنبلی داریم، این است که معرفت نداریم.
چقدر زنانی داریم که با حجاب کنار نمی آیند، مردانی که با احکام شرعی کنار نمی آیند، آنها با روزه، حج، حق الناس، انصاف، والدین، نماز، حقوق زن و شوهر و حق فرزند کنار نمی آیند.
علت این است که اعتقاد نداریم رسول خدا (ص) امام الرحمه و پیشوای خیر است. اگر معتقد باشیم که «من پیرو کسی هستم که هر جا مرا ببرد، خیر است، دیگر ننگ و عار ندارم از اعلام پیروی از او و از رعایت احکامش خجالت نمی کشم. متأسفانه بعضی ها از دستورات اسلام احساس شرم دارند. چون هنوز به یقین نرسیده اند، بینش عمیق نسبت به خیر و برکت بودن و درست بودن آیین اسلام ندارند، به باور جدی نرسیده اند، دعایشان جدی نیست، نمی توانند با باور بگویند رسول خدا این را گفته، ما هم با سربلندی و افتخار انجام می دهیم.
پیامبر ص «قائدالخیر» است؛ راه رفته و مقصد شناس است و اشتباه نمی کند؛ از پیچ و خم ها آگاه است و می تواند کاروان هستی را به سعادت برساند. البته اگر ما دستمان را از دست او بیرون بکشیم، دیگر نمی تواند برایمان قائد باشد. زیرا «قائد» یعنی کشنده. قائدالخیر یعنی کسی که ما را به سوی خیر می کشاند.
پیامبر دو قوس را طی کرده است: «فَكَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى= تا [فاصله اش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان یا نزدیكتر شد» (نجم/9). تمام مسیر و پیچ و خم راه را طی کرده است. نه تنها نفس خودش، بلکه از تمام عوالم رد شده است. احاطه کامل بر مسیر «آمد» و «برگشت یا معاد» دارد. ما برای این معاد داریم که یکبار این مسیر را آمده ایم و قوس نزول را طی کرده ایم. حالا می خواهیم برگردیم. این یعنی قوس سعود.
پیامبر (ص) برای همه نفوس، میلیارد ها نسخه دارد. نفس چقدر از نظر ساختار پیچیدگی دارد. ما 8 هزار سال سابقه پزشکی داریم، ولی هنوز پزشکی نداریم که بگوید با همه ی پیچ و خم های بدن آشنایم. پیامبرص برای همه نفوس با این ساختار پیچیده فرمول دارد. ما چون با پیچیدگی های خلقت آشنا نیستیم، متوجه نیستیم، قائدالخیر کسی است که بهترین چیزها را شناسایی کرده و ما را به سوی آنها می کشد.
اسلام در اخلاق، معنویت، معامله، سیاست، همسرداری، ازدواج، رفتار با همسر، فرزند، والدین، همسرداری و همه چیز قاعده دارد، برای همین است که مسلمان خوشبخت است، سر در گمی ندارد. خیالش در زندگی راحت است.
مال و ثروت بدون پیامبر وزر و وبال است
کلید همه برکات به معنای حقیقی و جذب مبارکات، وجود نازنین رسول (ص) است. یعنی شما هر چه می خواهید را اگر به برکت وجود پیامبر بخواهید و آن را جذب کنید، مبارک می شود. اما کسی که بدون ایمان پولدار می شود، این نه تنها برایش مبارک نیست، بلکه مایه عذابش می شود.
قرآن می فرماید: ما وقتی به خیلی ها پول می دهیم به این دلیل نیست که دوستشان داریم، بلکه می خواهیم با پول و خانواده و فرزندان و مال بیشتر، عذابشان کنیم. به آنها مال می دهند تا حرص و جوش بخورند و اعصابشان خرد شود. مثلا فرزندانشان آزارشان دهند. در زندگی اینها برکت نیست.
اما کاسبی که زیر نظر پیامبر کار می کند به مقام «حبیب اللهی» می رسد. برای همین بود که قدیمها می گفتند: «الکاسب حبیب الله=کاسب حبیب خداست». اسلام یک تاجر را رفیق خدا می داند. اما اگر اسلام را از تجارت بردارید، طرف وحشی می شود. کسی که اهل کم فروشی، گرانفروشی، جنس تقلبی، قاچاق و...است، مسلمان نیست. رسول (ص) هم تجارت می کرد. حتی فرمودند که برکت 10 قسم است و 9 قسم آن در تجارت است. اما به شرطی که برای الله باشد. این خیلی قدرت می خواهد که کسی برود به بازار و کار و تجارت کند، اما دوست خدا هم باشد. کدام مکتب می تواند چنین کسی را تربیت کند؟ تنها رسول خدا است که می تواند تجارت کند و تجارتش برکت داشته باشد. سود هم بکند و تربیت هم بکند. رسول الله کلید خیر است و ما را به خزانه خیر و برکت می برد.
برخی برکات معنوی وجود پیامبر اکرم شامل برکت علم، لیلة القدر و صلوات است
وجود مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، علاوه بر برکت های مادی، برکات معنوی هم دارد. مثل برکت علم، برکت لیلة القدر و برکت صلوات. در مورد برکت عمر باید گفت که شخصی 5 کلاس درس خوانده، ولی علمش خیلی برکت دارد. اما افرادی هم داریم که 10 سال در دانشگاه یا حوزه درس خوانده، اما علمش به اندازه یک سال هم برکت ندارد.
برخی از کتابهای اولیای خدا را داریم، مثل کتاب «مفاتیح الجنانِ» جناب شیخ عباس قمی که در خانه ی همه هست. در حالی که ما عالمانی با درجه بالاتر از ایشان هم داشته ایم، اما تنها کتاب مفاتیح ایشان در کنار قرآن آمده است و بعد از قرآن پر تیراژترین کتاب شده است. چرا؟ چون کتابش برکت داشته است. اسلام ما را طوری تربیت می کند که با حداقل ها، بیشترین ها را داشته باشیم. این یعنی برکت.
خداوند برکت لیلة القدر را به خاطر پیامبر اکرم به ما داده است
خداوند به برکت پیامبر (صلی الله علیه و آله) لیلته القدر را به ما داده است. لیله القدر حداقل 80 سال است و حداکثر آن را نمی دانیم، چون حد ندارد.
وجود نازنین پیامبر از خداوند متعال پرسیدند كه خدایا در برابر این عمر طولانی كه به امم گذشته عطا كردی و آنها موفق به عبادات طولانی می شدند، به امّت من چه عطا كرده ای؟ آنگاه خداوند متعال سوره ی قدر را بر وجود مقدس رسول الله (صلی الله علیه و آله) نازل كرد. یعنی خداوند به بركت حضرت به امتش شب قدر را داد. چه بسا خداوند عمر طولانی به کسی بدهد و این قدر عبادت نکند. اما اگر این شب را خوب کار کند، حداقل 80 سال خوبی ذخیره کرده است. یعنی کسی که 40 سال بعد از بلوغش عمر کرده، فقط با سرمایه 40 سال محشور نمی شود، بلکه با سرمایه بالاتر از آن محشور می شود.
صلوات از برکات مهم وجود پیامبر اکرم است
از برکات مهم پیامبر (صلی الله علیه و آله) «صلوات» است که آثار نیکوی فراوانی دارد. یکی از اولیا می فرمود: صلوات اسم اعظم است که انسان با آن همه کاری می تواند انجام دهد،اما ما خیلی عادی از کنار این گنجینه رد می شویم.
خیلی ها هستند که توفیق ندارند تا با این اسم اعظم یعنی صلوات، سر و کار داشته باشند. آنها در روز و شب و خواب و بیداری و جمعه و غیر جمعه، هیچ صلواتی به زبانشان نمی آید. آنها با صلوات سنخیتی ندارند. ولی یک عده آدم های عادی هستند، خانم خانه دار است، یک آدم عادی است، ولی با همین صلوات در روز قیامت محشور می شود. صلوات آن قدر برکت دارد که از ملاک های ارزشی قیامت است. خدا ابراهیم را برای کثرت صلوات فرستادنش دوست خود قرار داده و از شدت آن خلیل الله شد. اما ما از صلوات غافل شده ایم.
آدمهای خوب در برزخ، آرزو دارند برگردند تا صلوات بفرستند. ما عادت داریم خودرو و وسایل گرانقیمت می خریم، وسایلی که شاید به درد ما نخورد، ولی یک تسبیح نداریم. در روز باید همین طور صلوات بفرستیم تا شرور و بدی ها دفع شود و خیر و رحمت و برکت جلب شود. آدم باید دلتنگ پیامبر شود. از لذت های بهشت این است که بگویند 5 دقیقه راه رفتن پیامبر را نگاه کن. حرف زدن او را نگاه کن. با او حرف بزن و او را بغل کن و ببوس. ما نمی دانیم که حضرت چقدر دوست داشتنی است. همه خوبی ها و قشنگی های عالم در وجود اوست.
کلیدواژه ها:
آثار استاد