www.montazer.ir
شنبه 5 اکتبر 2024
شناسه مطلب: 6863
زمان انتشار: 6 می 2017
ازدواج عاملی برای رشد و خودسازی انسان است، اما گاهی می تواند مانع رشد باشد

استاد محمد شجاعی

ازدواج عاملی برای رشد و خودسازی انسان است، اما گاهی می تواند مانع رشد باشد

«ازدواج» زمینه های رشد و کمال انسان را فراهم می کند. اما اگر رعایت اصول مهمی نشود، ممکن است بر سر راه رشد و کمال انسان مانع ایجاد کند. یکی از زمینه های رشد در ازدواج، فرزند دار شدن است.

برخی افراد قبل از تولد فرزندشان خواب راحتی می کردند؛ تن پرور و تنبل بودند؛ گرایش به خواب و آسایش و با سکوت خوابیدن داشتند؛ خیلی«لی لی به لالای» بدن شان می گذاشتند. اما چون خدا می خواهد برخی از اینها را رشد بدهد، بعد از ازدواج یک بچه به آنها می دهد و محبت او را در دلشان قرار می دهد و سختی ها شروع می شود.

مادر از زمانی که باردار می شود، باید سختی هایش را بکشد. پدر هم بعد از تولد گریه ها، شب بیداریها، مریض شدن های فرزند را باید تحمل و کمک کند. بعد که نوزاد کمی جان می گیرد و مثلاً دو ساله می شود، شروع به مقاومت در مقابل پدر و مادر می کند. چون می خواهد برای خودش شخصیت سازی کند. هر چه پدر و مادر می گویند، کودک برعکس آن را می گوید. یعنی درست می زند در ذوق مادر و پدر. پدر و مادری که نظرشان حاکم است، حالا باید یک بچه فسقلی را تحمل کنند. هیچ کاری هم نمی توانند بکنند. به قول پیغمبر ۷ سال اول،  سالهای سلطنت بچه است. آدم گرفتار یک سلطان زبان نفهمی مثل بچه می شود که هر جوری که دلش بخواهد پدر و مادر را اذیت می کند و بهانه گیری و گریه می کند و مزاحم خوابشان می شود. نصف شب مثل یک پادشاه دستور می دهد و می گوید شیر و غذا به من بدهید. مرا بشویید. هر وقت دلش بخواهد می خوابد و بیدار می شود و فرمان می دهد. والدین هم مثل کلفت و نوکر باید در خدمت او باشند و به خواسته هایش برسند.

کودک می گوید: مرا به تفریح و گردش ببرید. این را می خواهم؛ آن را  می خواهم.  شما هم پول کافی ندارید. او می گوید: به من مربوط نیست. برو هر کاری می خواهی بکنی بکن و پول تهیه کن، من این را باید بخورم، من این را می خواهم.

اما با وجود همه این سختی ها، پدر و مادر تربیت می شوند. در این مشکلات، یاد می گیرند که مثل یک کلفت و نوکر باید بله قربان گو باشند. والدین تمرین اطاعت می کند و این فوق العاده برای سازندگی آنها لازم و سازنده است. چون از منیت ها و خودخواهی ها و از جنبه حیوانی شان کم می کنند. والدین یاد می گیرند که هر وقت بخواهند، نمی توانند بخوابند. یاد می گیرند که مهرورزی و محبت کنند و عاشق باشند. یاد می گیرند بخاطر عاطفه، خیلی هزینه ها بکنند و ربوبیت را یاد بگیرند. رب بودن را یاد می گیرند که مثل خدا تربیت کنند دیگران را  و رب باشند برای بچه. چون پدر و مادر رب بچه هستند. قرآن می فرماید: « رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا= پروردگارا! به والدینم رحم کن، همان گونه که آنها در کودکی به من رحم کردند». آنها رب من بودند. ببینید چقدر سازندگی دارد. یک بچه این همه سازندگی دارد برای والدین خود. خدا رحمت کند حضرت امام سلام الله علیه وقتی که نوه شان شکایت کرده بود به امام به خاطر اذیتهای دو فرزندش، امام فرموده بود: «من حاضرم ثواب عبادت عمرم را به تو بدهم، تو هم ثواب اذیت بچه هایت را به من بدهی».

اذیت و آزار همسر، از مواهب ازدواج برای رشد انسان است

اذیت همسر خیلی اجر دارد. یک عده که این را نمی دانند و بی ظرفیت و نادانند، از اذیت زن و بچه عصبی می شوند. به جای این که با تحمل سختی ها رشد کنند، پرخاشگری و بی حوصلگی کرده و مثل یک طاغوت، درشت و بداخلاق و غلیظ می شوند و به جهنم می روند. پس باید بدانیم که تحمل بدیهای همسر، یک نعمت است که به سراغ انسان می آید. اگر انسان با آن درست برخورد کند، می شود غفور، کریم، بزرگوار، مرد، انسان، حلیم، صبور، شاکر. اما اگر نتواند با آن درست برخورد کند، می شود نامرد، جفاکار، بی وفا، قلدر، طاغوت، لوس، زودرنج، حساس، عصبی، و سر از جهنم در می آورد.

خداوند بزرگواری می کند و یک همسر یا یک فرزند نصیب انسان می کند. بعضی افراد چون عرضه ندارند نقش خداگونگی را بازی کنند، زن را تباه می کنند؛ مرد را تباه می کنند؛ بداخلاقی می کنند؛ غرغر و تهدید می کنند؛ حرفهای دلسرد کننده و ناراحت کننده می زنند. اعصاب سایر اعضای خانواده را خرد می کنند. یکسره نق و غر و توقع و دستور. چنین افرادی می روند به جهنم.

«سعد ابن معاذ» کسی بود که در رکاب پیغمبر مجروح شده و به شهادت رسیده بود. مقامش چنان بلند بود که پیغمبر «کفن و دفن» اش را به عهده گرفت. اما به خاطر همین درشتی ها و بداخلاقی ها در خانه، سر از جهنم فشار قبر در آورد. چون بد اخلاقی با خانواده حق الناس است. انسان حق ندارد بی دلیل عصبانی بشود و مفت حرف بزند، مفت غر و نق و حرفهای بی عاطفه بزند؛ حرفهای خلاف محبت بزند. چنین کسی بدبخت می شود.

اگر کسی وقتی که بدی می بیند، ببخشد، سختی ببیند، عفو کند، نافرمانی و اشتباهی ببیند، عفو کند،  این ها نشانه آن است که او مغفرت دارد و اهل مغفرت است. مثل خدا که می گوییم : «یا اهل المغفرة= ای خدایی که اهل بخشش هستی»! او تمرین غفور بودن و عفو بودن می کند و کم کم این شخص به خدا نزدیک می شود و بزرگ می شود. پس ببینید که مایه های سقوط و اوج ما با خودمان است. همین بابا و ننه و زن و بچه و خواهر و برادر و دوستان و نزدیکترین کسان و همکارانت می توانند عامل این باشند که تو اوج بگیری. همان ها هم می توانند عامل این باشند که تو سقوط کنی. پس یک موقع نگوییم چرا در عالم سختی وجود دارد؟ سختی برای رشد انسان است. برای رشد باید کم کم امتیاز کسب کرد.

خوب حالا در میان گروه های دانش آموزان، ورزشکاران و هنرمندان، کدامیک بزرگ می شوند؟ آن کسی که امتیاز های بیشتری را کسب کرده و صحنه های امتحان بیشتری را گذرانده است. کسی که قوی است، می خواهد امتحان های بزرگ بدهد. هیچ وقت دنبال سوالهای سطح پایین و مثلا ۱۰  امتیازی نمی رود، بلکه درخواست سوال ۵۰ امتیازی می کند. چون می داند که توان جواب دادن به آنها را دارد. او می داند که پس از جواب دادن، ۵۰ درجه بالا می رود. پس کسی نباید به خدا بگوید خدایا چرا چنین سوالهای سخت و مشکلی را برسر راه من قرار دادی؟ خدا هم با ما به اصطلاح «رو» بازی کرده، همه سوالات امتحانی را خودش لو داده، از اول گفته ببین! من تو را امتحان می کنم با گرسنگی، با مشکل مالی و فقر، با یک خانواده زبان نفهم، با یک آدم بداخلاق، با یک پدر و مادر بی منطق، با یک منافق یا ضد انقلاب، با یک کافر، با یک فاسق، با یک رئیس زبان نفهم و بداخلاق و قلدر، با یک سلطان و حاکم زبان نفهم یا هر کس دیگر.

ما نباید از امتحان پس دادن، ترس داشته باشیم. حضرت فرمود: یک عقربی در جهنم هست که وقتی انسان را نیش می زند، انسان بقدری آتش می گیرد و حرارت به او دست می دهد که برای خنک شدن، خودش را در مس مذاب می اندازد. عقربی که خودت هستی؛ حرف بی ربط می زنی؛ با قلدری حرف می زنی؛ منم منم می کنی؛ مرد سالاری یا زن سالاری می کنی که اینها بیچاره می کند انسان و خانواده را. در یک خانواده زن سالار است و حرفهای نیشدار می زند به شوهرش  و جان شوهر را به آتش می کشد. او باید بداند و مواظب باشد که  آن عقرب به سراغش خواهد آمد. آن اژدها و مار خواهد آمد. در خانواده ی دیگر مرد سالار است. زن متواضع و با تقوا گیرش آمده و قلدری می کند. معصوم (علیه السلام) فرمود: بترسید از ظلم کردن به کسی که جز خدا کسی را ندارد. بچه ی شما جز شما چه کسی را دارد که به او ظلم می کنید. این قدر حرفهای زور می زنید به بچه ات. به او می گوید من پدر هستم.

خدا رحمت کند مرحوم آیت الله اشرفی اصفهانی شهید محراب را که پسرش می گفت پدرم برای این که ما عاق والدین نشویم، از ما درخواستی نمی کرد که مبادا یک موقع چیزی بگوید و ما آماده نباشیم انجام بدهیم و عاق شویم، می گفت نمی خواهم بچه ام جهنمی شود. حالا الان پدر متکبرانه می نشیند و می گوید: «مگر من بابای تو نیستم، به تو دستور می دهم تو این کار را بکن».

البته بچه باید ادب داشته باشد و قبل از این که پدر و مادر چیزی بگویند، خودش بداند که والدین چه نیازی دارند، فورا برود دنبال نیاز. ولی به پدر و مادر هم امر شده که «تو هم اینقدر قلدری نکن برای بچه ات». زیاد دستور نده و ادای سلاطین را در نیاور، متکبر نباش، حالا خدا به تو یک اذنی داده و گفته تو شوهری، حق اطاعت شدن داری. دیگر سوء استفاده نکن! تو رئیسی و حق دستور دادن داری، اما خیلی دستور نده. نگو کسی خلاف نظرم کاری کرد، باید اخراج بشود و نانش بریده شود. چرا به حرف من گوش نکردی! رییس باید حلم داشته باشد. فرمودند: آلة الریاسة الحلم= ابزار ریاست کردن، حلم داشتن است.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed