مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
پی در پی به امیرالمؤمنین (ع) اخبار می رسید که اصحاب و لشکر معاویه بر شهرها دست یافته اند. دو نفر از یاران امام (ع) که بر شهر یمن حاکم و والی بودند،(1) از ترس درگیری با بسر بن ابی ارطاه که از جانب معاویه به یمن حمله کرده بود، عبدالله ثقفی را به جای خود گذاشتند و نزد امام آمدند.
امام آن دو نفر را ملامت کرد. سپس برخاست و به منبر رفت و فرمود:
در تصرف من نیست مگر کوفه، که اختیار قبض و بسط آن در دست من است.
ای کوفه! اگر نباشد مرا جز تو و گرد بادهای تو هم بوزد (فتنه و فساد و نفاق و دورویی اهل تو انگیخته شود)، پس خدا تو را زشت گرداند، ]خراب و ویران کند که هیچ کس به تو متوجه نگردد.(2) [سپس این شعر شاعر را به عنوان تمثیل خواند:
ای عمرو! سوگند به جان پدر خوب تو که من رسیده ام به چرکی و چربی کمی از این ظرف طعامی که باقی مانده است.(3) به من خبر رسیده که بسر وارد یمن گردیده ]است[، سوگند به خدا! من گمان می کنم، به همین زودی ایشان به دلیل اجتماع و یگانگی که در راه باطلشان دارند، و تفرقه ای که شما، از راه حق خود دارید، بر شما مسلط می شوند و صاحب دولت می گردند. برای این که شما در راه حق از امام خود نافرمانی می کنید و آنان در راه باطل از پیشوای خودشان پیروی می نمایند.
آن ها امانت او را ادا می کنند و شما خیانت می نمایید؛ و برای اصلاحی که آن ها در شهرهای خودشان می نمایند و فسادی که شما (در دورویی و عدم اتحاد) دارید.
آری؛ چون عبیدالله و سعید از ترس فرار کردند و عبدالله را به جای خود گذاشتند، بسر وارد یمن شد و شیعیان علی (ع) از جمله عبدالله ثقفی جانشین این دو را کشت. امام وقتی به این دو فرمود: چرا با او نجنگیدید؟ عذر آوردند و گفتند: ما توانایی جنگیدن با او را نداشتیم!
امام به شعر شاعر تمثل جست و فرمود:
آگاه باشید، به خدا سوگند! دوست داشتم به جای شما ]کوفیان[ هزار سوار از فرزندان فراس ابن غنم ]داشتم[ (که به اتحاد و شجاعت مشهور بودند)، و اگر آنان را می خواندی، سوارانی از ایشان نزد تو می آمدند، مبارز و تازنده، چون ابر تابستانی.(4)
1. آن دو نفر عبیدالله ابن عباس و سعید ابن نمران بودند.
2. اکنون جز شهر کوفه در دست من باقی نمانده است که آن را بگشایم، یا ببندم. ای کوفه! فقط تو برای من باشی، آن هم در برابر این همه مصیبت ها و طوفان ها، چهره ات زشت باد! ؛ ر.ک. نهج البلاغه، ترجمه ی محمد دشتی.
3. کنایه از این است که بهره ی من از این مملکت به این پستی و کمی شده است.
4. نهج البلاغه، فیض الاسلام 1/88، خطبه 25
منبع :400 موضوع 2000 داستان ،ج2 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب
کلیدواژه ها:
آثار استاد