مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ابراهیم ساربان، خواست خدمت علی بن یقطین، وزیر شیعه هارون الرشید برسد ولی او را راه نداد.
وزیر، در همان سال، در ایام حج، خدمت امام کاظم (ع) در مدینه رسید ولی امام (ع) او را راه نداد. تا روز دوم در بیرون خانه، امام (ع) را ملاقات کرد و علت راه ندادن را پرسید.
فرمود: «برادرت ابراهیم را راه ندادی پس خدا سعی تو را قبول نمی کند مگر بعد از آن که ابراهیم تو را عفو کند.»
عرض کرد: «الآن از مدینه تا کوفه چطور بروم؟» امام (ع) فرمود: «شب به بقیع می روی و شتری زین کرده می بینی، به اندک زمانی (طی الارض) به کوفه می روی و او را راضی می کنی و دوباره بر می گردی.»
علی بن یقطین، همین کار را کرد و به مدینه بازگشت و شتر را بر در خانه امام (ع) خوابانید، بعد حضرت او را اذن داد و پذیرفت.(1)
1. منتهی الامال 27/248- عیون المعجزات
منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج3 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تولی
کلیدواژه ها:
آثار استاد