www.montazer.ir
پنج‌شنبه 30 ژانویه 2025
شناسه مطلب: 8841
زمان انتشار: 6 فوریه 2018
آرزوها، گوش و چشمِ حقیقی ما را کر و کور می کنند

دشمن شناسی، جلسه 29

آرزوها، گوش و چشمِ حقیقی ما را کر و کور می کنند

خدا و پیغمبر وقتی سخن می‌گویند، سخن‌شان سخن «خودِ» حقیقی ماست. یعنی با قیمت اصلی با ما حرف می‌زنند. کسی که قیمت خود را نمی‌داند، خدا و پیغمبر هم با او حرف می‌زنند، گوشش، گوش انسانی نیست. با گوش بخش حیوانی یا جمادی یا گیاهی خود می‌شنود؛ یعنی گوش حقیقی و انسانی او ناشنواست.

در سوره حجر آیه 3 خداوند تبارک و تعالی در مورد کسانی که به سخنان پیغمبر اهمیت نمی‌دهند، می‌گوید: «ذَرْهُمْ یَأْكُلُوا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ= بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان كند. پس به زودى خواهند دانست». پیامبر با آن خُلق عظیم و عاطفه الهی و بی‌نهایت خود هر چقدر تلاش می‌کرد تا آنها متوجه حقیقت انسانی خود بشوند، آنها متوجه نمی‌شدند. زیرا آرزوها و شهوتها آنها را کور کرده بود. در نهایت خداوند می‌فرماید: رهایشان کن دیگر اینها به قدری کور شده‌اند که حقیقت و حتی خود حقیقی شان را نمی‌بینند و به قدری کر شدند که صدای تو را نمی‌شنوند و حتی صدای خودِ حقیقی‌شان را نیز نمی‌شنوند.  

این فرمایش الهی در آیه سوم سوره حجر چقدر غم ­انگیز است و خدا نکند که ما مشمول این آیه بشویم. «ذَرْهُمْ» یعنی رهایشان کن. «َأْكُلُوا» تا بخورند؛ «وَ یَتَمَتَّعُوا» و بهره­مندی‌های موقت دنیا را داشته باشند. «وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ» و آرزو آنها را گمراه بکند؛ غافلشان بکند و آنها را به بازی بگیرد.

قسمت آخر آیه خیلی غم­ انگیز و دردناک است: «فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ» یعنی بعداً خواهند دید. زمانی که بخواهیم کسی را تهدید کنیم، دیدهاید، می‌گوییم: «خواهیم دید؛ دیده خواهد شد». زمان آینده است «فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ» یعنی خواهید دید که خودتان را خیلی مفت فروختید و خیلی دست کم گرفتید.

مثل بسیاری از افرادی که سر کلاس اساتید قدرتمند و بزرگ و اولیای خدا می‌روند، اما هیچ وقت آدم نمی‌شوند. چون با گوش بخش انسانی شان نمی‌شنوند و گوش بخش انسانی شان ناشنواست و آرزوها و شهوت‌های شان این گوش را ناشنوا کرده است. هر چقدر استاد، ولی خدا، پیغمبر تلاش می‌کند که خود حقیقی شان را به آنها نشان بدهد آنها نمی‌بینند، چون جلسه گذشته در روایت خواندیم که آرزو انسان را کور می کند.

از آرزوهای باطل بپرهیز!

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: «اتَّقُوا باطِلَ الأملِ، فَرُبَّ مُسْتَقْبِلِ یومٍ لیسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ، ومَغْبُوطٍ فی أوَّلِ لَیلِهِ قامَتْ بَواكِیهِ فی آخِرِهِ[1]= از آرزوى پوچ و باطل بپرهیزید، زیرا چه بسا كسى كه به امید فردا بوده ولى آنرا پشت سر نگذاشت وچه بسا كسى كه در آغاز شب به او غبطه مى‌خورند ولى در پایان آن بحال او مى‌گریند».

از آرزوی باطل و سراب گونه بپرهیزید. یعنی حواست باشد اگر به تو پیشنهاد دادند، قبول نکنی. برای خودت برنامه‌­ریزی‌های غلط نکن، عمر و جوانیت را تلف نکن.

«اِتَّقوا» یک کار عملی است، یعنی باید حواست باشد دلت هرزه و هر جایی نشود، هر کسی نتواند در آن بیاید و استفاده بکند. مثل چهار راه و خیابان نشود که همه از داخل دل تو رد بشوند. دل خیلی قیمت دارد، آنقدر قیمتش بالاست که معصوم (علیه‌السلام) فرمود:«حَرَمُ الله= حرم خداست».

« فَرُبَّ مُستَقبِلِ یَوماً لَیسَ بِمُستَدبِرِه» چه کسانی که صبح می‌کنند اما به شب نمی‌رسند. یک سؤال: فرق من و شما که الان زنده هستیم و اینجا نشسته‌ایم با کسانی که سال گذشته هم سن و سالهای من و شما بودند و الان در دنیا نیستند در چیست؟ می‌شد ما جای آنها باشیم؟ حدود 30 هزار نفر در سال در اتومبیل می‌میرند، یعنی اصلاً فکر نمی‌کند وقتی دارد سوار اتومبیل می‌شود از آن پیاده خواهد شد یا نه.

«وَ مَغبُوطٍ فی اَوَّلِ یَومٍ» یعنی صبح و اول روز همه می‌گویند: خوش به حال این آقا و غبطه او را می‌خورند. چقدر عروس و داماد بودند که اول شب همه گفتند: خوش به حال شان و آخر شب در اثر تصادف از دنیا رفتند یا خوابیدند و در اثر گازگرفتگی مردند و تمام زندگی که برایش نقشه‌ها و رویاها داشتند از بین رفت. «وَ قامَت بَواکیهِ فی آخِرِه» آخر شب همه برایشان گریه می‌کنند. اینجاست که آرزوها مفتضح می‌شوند. اگر کسی آرزوهایش را قبلاً تنظیم نکرده باشد با یک اتفاق که هر لحظه ممکن است سراغش بیاید، همه آن کاخ های باشکوهی که از آرزوها ساخته بود روی سرش خراب می‌شوند.

بزرگان دین می گویند: بعضی ها به قدری مستِ آرزوها، مست جوانی و مست غفلت می‌شوند که وقتی می‌میرند، متوجه نیستند که مُرده اند. هر چه به آنها گفته می شود که آن داستان تمام شد و تو مرده ای، باورش نمی شود و دائماً پشت سرش را نگاه می کند و سراغ دنیا را می گیرد. می‌فرمایند: مدتها در برزخ می گذرد که او متوجه می شود، آن لحظه­ای که سوار ماشین بود از داخل ماشین وارد برزخ شد.

از فریبندگی آرزوها بپرهیزید

علی (علیه‌السلام) فرمود: «اتّقُوا خِداعَ الآمالِ، فكَمْ مِنْ مُؤَمِّلِ یومٍ لَم یُدْرِكْهُ، و بانیِ بِناءٍ لَم یَسْكُنْهُ، و جامِعِ مالٍ لَم یَأكُلْهُ[2] != از فریبندگى آرزوها بپرهیزید؛ زیرا، بسا آن كه در آرزوى روزى [ بهتر ]بوده ولى آن را در نیافته و بسا آن كه خانه‌اى ساخته امّا در آن ننشسته و بسا آن كه مالى گرد آورده و آن را نخورده است».

چه کسی جز معصوم می‌تواند اینگونه حرف بزند. می‌فرماید، مواظب باشید، فریب نخورید، برای خودتان تند و تند برنامه و آمال نچینید که یادتان برود شما آدم هستید. هر چه صدایت می‌کنند؛ تکانت می‌دهند که تو آدم هستی؛ حواست باشد کجا باید بروی؛ برنامه‌­های زندگی‌ات را درست تنظیم کن؛ روح و جسمت را درست تنظیم کن. ولی تو متوجه نیستی و مرتب می‌گویی: «باشد بعد فعلاً کار دارم». چه بسیار آرزومنده‌ایی که هیچ وقت به آرزویشان نرسیدند. از روی ناآگاهی و عدم شناختی که از خود دارند، برای خود نقشه و برنامه‌­ریزی می‌کنند و از وظائف اصلی‌شان غافل می‌شوند. «وَ بانی بِناءٍ لَم یَسکُنهُ» چه کسانی که ساختمان ساختند، اما خودشان ساکن آن ساختمان نشدند.

خداوند جوانی را که جوانی نکند، دوست دارد

این فرمایش پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) خیلی زیباست: «اَلشَبابُ شُعبَۀُ مِنَ الجُنون= جوانی شعبه­ای از دیوانگی است». آدم باید خیلی حواسش جمع باشد و خیلی جوانی نکند. خداوند جوانی را که جوانی نمی کند، دوست دارد. چون عاقل است، هر نوع هوس و آرزوهای قلابی سراغش نمی آید. نه اینکه ادای پیرها را در بیاورد، منظور این نیست، بلکه بتواند به آن شیطنت های ناشی از جوانی اش غلبه بکند.

جوانی بود که من در مشاوره ای که با او داشتم، خیلی به او اصرار می کردم درس بخوان و برنامه هایت را درست تنظیم کن. یک زمانی هوس کرد و گفت: می خواهم اتومبیل داشته باشم. گفتم: مگر نیاز به کار داری؟ گفت: بله. در صورتی که خرجش را پدر و مادر تأمین می کردند. ولی می گفت: من خیلی خواسته ها دارم که پدر و مادرم دیگر نمی توانند آن را برآورده کنند. هر چه گفتم: هوسهایت را کنترل کن، درست را بخوان. میدانی تو وقتی بخواهی اتومبیل بخری با آن رانندگی کنی، مسافرکشی کنی، چقدر عمرت، وقتت، انرژیت تلف می شود. اگر واقعاً به این کار نیاز داشتی و زمانش بود، مسئله ای نبود. حرف گوش نکرد و اتومبیل خرید. هوس کرد با دوستانش سوار شده و گشتی بزنند، سوار شدند و افتادند به سبقت گرفتن از این و آن و لایی کشیدن، یک دفعه سر از ته دره درآوره و هر دو کشته شدند.

چه بسا ثروتمندی که ثروت جمع کرد و نخورد!

«وَ جامِعِ مالٍ لَم یَأکُلهُ» چه بسیار جمع ­کننده مالی که اصلاً از آن مال استفاده نکرد.

شخصی بود، صد میلیارد سرمایه­ داشت، اما گدا زندگی کرد و در حسرت هم مُرد و ثروتش را برای دیگران گذاشت. وراث می خورند و حسرت و عذاب و بدبختی اش مال اوست. خیلی ها هم مال جمع می کنند، اما خودشان موفق به استفاده از آن نمی شوند یا طوری استفاده می کنند که فقط دورشان می کند؛ مریض شان می کند؛ غافلشان می کند؛ احمقانه مصرف می کنند؛ عاقلانه مصرف نمی کنند. قرآن می فرماید: اضافه مالتان را به صورت سکه‌­های آتشین به پیشانی و پهلوی‌تان می چسبانند.

مراقب سرابِ آرزوها باشید!

«الأَمَلُ كَالسَّرابِ؛ یَغُرُّ مَن رَآهُ، ویُخلِفُ مَن رَجاهُ[3]= آرزو، چون سراب است كه بیننده اش را مى‌فریبد و امیدوارش را نومید مىكند». یعنی آرزو به کسی که به او امیدوار است دروغ می‌گوید و امیدش را ناامید می‌کند. وقتی جلو می‌روی، تمام شیره جان، عمر و جوانیت را می‌گیرد و هیچ کامی به تو نمی‌دهد.

اگر درست و عاقلانه فکر نکنیم و یکسره گرفتار هوسه‌ا، برنامه‌­های غلط، آرزوهای دروغ، آرزوهای فریبنده باشیم، نه خوشی دنیا و آرامش دنیا را خواهیم دید و نه خوشی و آرامش آخرت را.

در فرمایش دیگر علی (علیه‌السلام) فرمودند: «اَلاَمَلُ خادِعٌ غارٌ ضارٌ[4]= آرزو فریبنده، گول زننده و مضر است». در سه تا کلمه بینهایت حرف خوابیده است. یعنی آرزوها به انسان ضرر می‌زنند، اینگونه نیست که اگر تو یک آرزو داشتی، برایت مفت تمام بشود.

ما و به خصوص جوانان در مورد عمری که به ما داده شده باید خیلی دقت کنیم. اینگونه نباید باشد که هر کس از راه رسید و پیشنهادی داد، یا هر جا اطلاعیه ی کلاسی بود یا هر جلسه ای بود و ... بگوییم می ارزد، برویم شرکت کنیم و هر پیشنهادی را بپذیریم. چون قرار است ما با این عمر یک ابدیت را به دست بیاوریم. باید باور کنیم که من ابدی هستم، من انسان هستم. مثل جنینی که با 9 ماه در رحم، یک عمر دنیا را می خرد. ما در رحم دنیا قرار است، وسائل یک ابدیت و یک عمر ابدی را تحصیل بکنیم. مفت به دستمان نداده اند به بلندای ابدیت، حساب می کنند. متاسفانه، اصلاً عمر ما بی ­ارزش­ترین چیزمان است.

هان تو انسان خوار دیدستی مرا              بس که زان ارزان خریدستی مرا

هر که آن ارزان خرد ارزان دهد              گوهری طفلی به قرص نان دهد

گرانترین سرمایه انسان عمر اوست چون با آن می‌تواند ابدیت را بخرد. عمر گذشته را هم اگر خراب کردیم، هیچ عیبی ندارد در حمله از عقب توضیح خواهیم داد که اگر تا 20 یا 30 سال هم خراب کردیم باقیمانده‌­اش می‌تواند هم گذشته را جبران بکند هم آینده ابدی تو را تأمین بکند به شرطی که عرضه داشته باشی، بلد باشی که از این باقیمانده‌­اش چگونه استفاده بکنی.

تنها چیزی که رسوائی آرزو را آشکار می کند مرگ است

علی (علیه‌السلام) فرمود: «لَوْ رَأَی الْعَبْدُ اجَلَهُ وَسُرْعَتَهُ الَیهِ، ابْغَضَ الْامَلَ[5] = اگر بنده خدا انتهای زندگی خود و سرعتی که به سوی وی دارد ببیند، آرزوها را دور می‌ریزد و نسبت به آنها خشم می‌گیرد».

این به این معنا نیست که ما دلمرده و پژمرده شویم و آرزوهای خوب و قشنگ دنیایی، آرزوهای مفید دنیایی و آخرتی را فراموش بکنیم. منظور این است که شما آرزوهایتان را سازماندهی کنید. زیادی هوس داشتن و فریب آرزوهای قلابی و کم ­ارزش را خوردن، انسان را غافل می‌کند. در حین این که مشغول بازی هستی، حضرت ملک الموت (علیه السلام) می‌آید و می‌گوید: برویم، وقت تمام است.

مثل این است که سر جلسه امتحان، می‌بینی سه سؤال امتحانی را هنوز جواب نداده ای، اگر این سه تا را جواب بدهی، 20 می‌گیری. همه را هم بلدی. تا می‌خواهی بنویسی، ممتحن می‌آید و از زیر دستت می‌کشد و می‌گوید وقت تمام است. هرچه بگویی: اجازه بدهید بنویسم، این سه تا سؤال را بلد هستم، ننویسم رد می شوم. می گوید: نه وقت تمام است. ممتحن‌ها می‌گویند: سؤالاتی را که بلد نیستید و سخت است بگذارید آخر سر. اول آنهایی که بلد هستید را وقت بگذارید و جواب بدهید. اما وقتی انتخابِ غلط می‌کنی و سر سؤال دو نمره‌­ای وقت میگذاری در صورتی که سوالات پنج نمره ای را بلدی، اینجاست که ضرر کرده‌ای. خیلی بد است آدم جوابِ سؤال را بلد باشد، نمره خوبی هم داشته باشد و بیایند ورق را از دست آدم بگیرند و بگویند: فرصت تمام شد. ما نمی‌دانیم چه موقع ورق را از دستمان می‌گیرند.

علی (علیه‌السلام) فرمود: «إذا حَضَرتِ الآجالُ افتَضَحَتِ الآمالُ = هنگامى كه مرگها فرا رسند آرزوها رسوا شوند». فقط مرگ است که آرزوها را رسوا می‌کند. بنابراین فرمودند: برای دنیایتان چنان برنامه­‌ریزی کنید که انگار خواهید مُرد حضرت فرمود: «اِعْمَلْ لِدُنْیَاكَ كَأَنَّكَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً= برای دنیای خود آنگونه کار کن که گویا همیشه زنده خواهی بود و برای آخرت خود آنچنان تلاش کن که گویی فردا خواهی مُرد».

اگر لحظه زیبای وفات و تولد ما به بهشت رسید، آیا می‌توانیم از شرائط میلیاردها برابر زیباتر و قوی‌تر بهشت استفاده کنیم؟ یا اینکه ابزار نداریم، وقتی ابزار نداریم، بهشت برای ما جهنم می‌شود. جهنم محصول ناتوانی و بی­‌عرضگی در استفاده از بهشت است. مثل ناشنوایی که نمی‌تواند از فرکانس صوت استفاده کند.

فراموشی مرگ در اثر داشتن آرزوهای زیاد

«الْأَمَلُ یُنْسِی الْأَجَلَ[6] = آرزوها باعث فراموشی مرگ می‌شوند». آرزوها چنان انسان را کور و کر می‌کنند که لحظه وفات فراموشش می‌شود. یادش می‌رود که آدم است؛ زن نیست؛ مرد نیست؛ گیاه و حیوان نیست؛ بدن نیست و مشغول آرزوها می‌شود در این مستی و مشغول بودن بازیها سوت پایان را می زنند.

آرزوها هرچقدر باارزش هم باشند باز انسان را از اصل و هدفش غافل می‌کنند. مثلاً شخص می‌گوید: من درس خواندم؛ یک عمر خدمت به مردم کردم. خدمت به مردم جزء کمالات انسانی نیست، بلکه جزء کمالات حیوانی به شمار می رود. ثواب و ارزش دارد. اما برای کسی که خود حقیقیش را پیدا کرده باشد، در این صورت خدمت به مردم برای او رسیدن به اوج و کمال است. اما وقتی تو خود اصلیت را فراموش کردی، خدمت به مردم در جدول خدمتها و کمالات، جزء کمالات انسانیت قرار نمی‌گیرد، به این دلیل که ما باید اول رابطه مان را با ابدیت مان و خودِ حقیقی مان تنظیم کنیم. کسی که به خودش خیانت می کند چه خدمتی می تواند به خلق بکند؟

علی(علیه السلام) نیز می‌فرماید: «کسی که در حق خودش ظلم می‌کند چگونه می‌تواند در حق دیگران عادل باشد». تو کودک عزیز روانت، منِ انسانی و ابدی‌ات را فراموش کرده‌ای و به آن ظلم می‌کنی. زیر نقاب خدمت به خلق، داری خودفراموشی خود را توجیه می‌کنی. یعنی آنقدر خودت را مشغول مردم می‌کنی که نخواهی یک لحظه به خودت فکر کنی، چون از خودت می‌ترسی.

چرا گاهی انسان از تنهائی با خودش می ترسد؟

گاهی انسان از تنها شدن با خودش ترس دارد و وقتش را با امورات باطل و بیهوده و حتی گاهی با کارهای خوب مشغول می‌کند تا از تنها ماندن فرار کند.

چرا بعضی‌ها به سیگار، اینترنت، چت کردن، ماهواره، مواد مخدر پناه می‌برند، برای این که دوست ندارند لحظاتی با خودشان تنها باشند. با همه آنها که صحبت کنید به این موضوع اذعان دارند. برای همین از صبح تا شب در 24 ساعت به اندازه 48 ساعت برنامه می‌ریزند که یک موقع خودشان با خودشان تنها نشوند. چون اصلاً تحمل خودشان را ندارند. یک عمر از خودش فرار کرده، از «خود» و چهره حقیقی «خود» متنفر و بیزار است؛ به آن نپرداخته چگونه می‌تواند آن را ببیند.

ما وقتی عمرمان را درست استفاده نکرده باشیم، حوصله خودمان را نداریم. از خودمان متنفر هستیم. همه­‌اش می‌خواهیم به چیزی غیر از خودمان فکر کنیم.

آنهایی که خوبند به جای پناه بردن ماهواره، اینترنت، فیلم، سیگار و مواد مخدر، پشت نقاب خدمت به مردم پنهان می‌شوند. اگر به آنها گفته شود، یک لحظه خدمت به مردم را متوقف کن، با خودت باش، می‌بینیم که حوصله بودن با خودشان را ندارند. وقتی از آنها میپرسید: «پس خودتان چی؟» می‌گوید: بس است، حوصله ندارم، تو را به خدا ول کن یک حرف دیگر بزن». چرا؟ قشنگتر و زیباتر از خودمان کیست؟ عاشق خودِ حقیقی مان بشویم. کسی که عاشق خودش نیست، دروغ می گوید که عاشق مردم است.

بنابراین علی (علیه‌السلام) فرمودند: «الأملُ یُفْسِدُ العملَ و یُفْنی الأجَلَ[7]= آرزو، عمل را تباه مى‌كند و عمر را ضایع مى سازد». ما باید کاری کنیم که زحماتمان و عمر و جوانی که داریم مصرف می‌کنیم، هزینه گرانی که داریم می پردازیم واقعاً به ثمر برسد. در این باره از ما سؤال می‌کنند. این سؤال را الان من از شما می پرسم: اگر شما ده سال به عقب برگردید، دقیقاً همین کارهایی که تا الان انجام داده اید را باز هم انجام می‌دهید؟ اگر پاسخ شما مثبت باشد و بگویید: بله، درست عمل کرده ام. این خوب است.

راست ترین چیزها «مرگ» و دروغ ترین چیزها آرزوهاست

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: «أصْدَقُ شَیْءٍ الأجلُ، أكذبُ شیءٍ الأملُ[8] = راست ترین چیز، اجل (مرگ) است. دروغترین چیز، آرزوست».

راست ترین چیزها مرگ است، هیچ کس نمی‌تواند به آن شک داشته باشد و دروغ ترین چیزها آرزوهاست، زیرا میلیاردها انسان به یک میلیاردم آرزوهایشان هم نمی‌رسند. برای همین حضرت در فرمایش دیگری می‌فرمایند: «اَقرَبُ الشِیء اَلاَجَل = نزدیکترین چیز به ما مرگ است». بنابراین خیلی باید در چینش آرزوهایمان دقت کنیم و فریب شیطان را نخوریم. اگر قرار است عمرمان را صرف کنیم، باید ما به ازای ابدی داشته باشد. مثل یک جنین خوب، هر کاری که می‌کند مابه ­ازای دنیایی دارد. یعنی اگر دست، پا و ... تهیه میکند در دنیا حتماً به دردش می خورد.  

آرزوها/مرگ/شیطان


[1] - غرر الحکم: 2572

[2] - غرر الحكم : 2563 .

[3] - غرر الحكم : ح 1896 ، عیون الحكم والمواعظ : ص 57 ح 1454 .

[4] - غرر الحكم : 1145 .

[5] - بحارالانوار، جلد 73، صفحه 95.

[6] - نهج البلاغه/220/ 1

[7] - غرر الحكم : ۱۳۵۸.

[8] - غرر الحكم : ۲۸۴۵ ـ ۲۸۴۶.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed